آمریکا بدون روتوش
علی روغنگران
در شرایطی که ایالات متحده آمریکا همچنان در شوک ناشی از یورش هواداران ترامپ در روز چهارشنبه به ساختمان کنگره که منجر به کشته شدن چهار نفر شد به سر می برد، نانسی پلوسی رئیس دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا خواستار برکناری فوری دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور یا استیضاح وی در کنگره شد. پلوسی پنجشنبه شب گفت: “رئیس جمهوری ایالات متحده شورش مسلحانه علیه آمریکا را تحریک کرد.”
او با هشدار در مورد اینکه ترامپ ممکن است زیان بیشتری به آمریکا برساند، افزود: «هر روز ممکن است که نمایش وحشتی برای آمریکا باشد.»
پلوسی از «مایک پنس» معاون ترامپ درخواست کرد با استناد به متمم 25 قانون اساسی آمریکا برکناری رئیس جمهور آمریکا را میسر کند. برنی سندرز سناتور دموکرات و از مخالفان سرخست ترامپ گفت: «برخی از مقامهای دولتی در اعتراض به اقدامات وحشتناک و فتنهانگیز دیروز ترامپ در حال استعفا هستند. این کافی نیست. معاون رئیسجمهور و اعضای کابینه باید متمم بیست و پنجم را هماکنون فعال و ترامپ را قبل از اینکه آشوب و خشونتی را برانگیزد برکنار کنند.»
بدون تردید جهان در انتخابات بعدی ریاست جمهوری آمریکا به نحو محتاطانه تری با این کشور تعامل خواهد کرد و سعی می کند بار دیگر از آمدن افرادی نظیر ترامپ به قدرت که به طور بنیادین، اصول و مقررات بین المللی و همچنین توافقات دو جانبه و چند جانبه را زیر پا میگذارند، متعجب و شوکه نشود. مسئلهای که در نوع خود در دوره ترامپ، برای کشورهای مختلف جهان (مخصوصا متحدان آمریکا)، خسارات سنگین و گستردهای را به دنبال داشته است. درست درهمین نقطه است که میتوان گفت؛ رهبران آمریکا در برهه کنونی، به هیچ عنوان نمیتوانند از ارزش های آمریکایی و برتری این کشور در جهان سخن بگویند
طبق متمم 25 قانون اساسی آمریکا، درصورت عدم کفایت، ناتوانی یا مرگ رئیس جمهور آمریکا، اکثریت کابینه میتوانند به انتصاب معاون وی به عنوان رئیس جمهور رای دهند. در پی یورش هواداران ترامپ به کنگره آمریکا انتقادهای داخلی و خارجی از او شدت گرفته است. قانونگذاران دموکرات در کنگره آمریکا پنجشنبه شب پیش نویس لایحه استیضاح ترامپ را منتشر کردند. این در حالی است که روسای جمهور ایالات متحده آمریکا در ادوار مختلف همواره سعی داشته اند که این کشور را یک استثناء و الگو به دنیا معرفی کنند. دونالد ترامپ اما در دوره چهار ساله حضور خود در قدرت که تا چند روز دیگر به پایان میرسد، عمیقا این ایده که آمریکا بایستی یک نمونه و الگو برای دیگر کشورهای جهان باشد را زیر سوال برده است. ترامپ در سال 2014 و در جریان یک مصاحبه اعلام کرد که “به هیچ عنوان عبارت استثناگرایی (خاص بودن) آمریکا را قبول ندارد”. وی استفاده از این واژه را خطرناک دانست و گفت که از پوتین شنیده که در توصیف این وضعیت گفته است: “آمریکاییها واقعا فکر میکنند چه کشوری هستند که مدام از خاص و استثنا بودن خود سخن میگویند؟ ” در واقع، ترامپ به این دلیل ایده استثناگرایی آمریکایی را رد کرد، چون نمیخواست موجب ناراحتی رئیس جمهور روسیه شود. در عوض، ترامپ همواره بر این تاکید داشته که آمریکا باید در یک جهان بی رحم، در نقش یک بازیگر بی رحمتر ظاهر شود و صرفا منافع خود را تامین کند. در این راستا باید این سوال را مطرح کرد که آیا آمریکا که همواره مدعی بوده قدرت برتر و الگوی جهان است، هنوز هم پس از رسواییها و افتضاحات مکرر رئیس جمهور کنونی آمریکا، میتواند ادعاهای پیشین را داشته باشد؟ آیا ایده استثناگرایی آمریکایی، هنوز هم پابرجاست؟ آیا قدرت نرم آمریکایی همچنان از قابلیت جذب دیگر کشورهای جهان به سمت نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی آمریکا، برخوردار است؟ یکی از بزرگترین خساراتی که دونالد ترامپ در دوره چهار ساله حضور خود در قدرت برای آمریکا به بار آورد، تضعیف شدید قدرت نرم ایالات متحده آمریکا بود. در واقع، ترامپ رویههایی را در پیش گرفت که از اساس، جذابیت و زیبایی آمریکا نزد افکار عمومی بینالمللی را زیر سوال برده و این کشور را به ضد ارزشهایی تبدیل کرد که برای سال ها، رهبران آمریکایی خود را طلایه دار آنها در عرصه بین المللی قلمداد میکردند. به عنوان مثال، برای سال ها، رهبران آمریکایی با ارائه چهرهای جذاب از نظام اقتصادی (مبتنی بر نولیبرالیسم) و نظام سیاسی آمریکا (مبتنی بر آزادی و دموکراسی)، سعی داشته اند تا کشورشان را موجودیتی منحصر به فرد و حتی الگویی جهانی تصویر کنند و با تصویرسازی از ایالات متحده آمریکا به عنوان یک “بهشت”، نظر و توجه همگان را به سمت رویایآمریکایی (جهان مطلوب آمریکایی) جلب کنند. بااین حال، حضور ترامپ در قدرت، عملا نشان داد که این ها سرابی بیش نیست. ترامپ در عرصه عملی، بسیاری از هنجارها و قوانین بین المللی را زیرپا گذاشت و با اتخاذ یکجانبه گرایی صرف و تنش آفرینی در عرصه بینالمللی با محوریت شعار “اول آمریکا”، به افکار عمومی جهان نشان داد که تصویر رویایی از آمریکا، در واقع روکشی برای جاه طلبیهای رهبران این کشور است که سعی دارند به هر قیمتی، اهداف و منافع خود را تامین کنند و در این مسیر از به راه انداختن جنگهای تجاری، خروج از توافقات بین المللی، استفاده از رویههای غیردموکراتیک و بحرانسازی بین المللی، هیچ ابایی ندارند. ترامپ حتی در عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز با رویههای جنجال برانگیز خود نظیر به چالش کشیدن نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری 0202 این کشور، نشان داد که ارزش و احترامی برای دموکراسی و رای مردم این کشور قائل نیست. امری که ایده صدور دموکراسی آمریکایی از سوی رهبران این کشور را عمیقا بی اعتبار کرده است. در واقع، حضور ترامپ در قدرت در آمریکا به جلوهای از تکیه شدید این کشور به قدرت سخت (بر خلاف قدرت نرم) تبدیل شده که این مسئله در نوع خود، هم دیدگاه افکار عمومی جهان به آمریکا را تغییر داده و هم رقبای جهانی آمریکا نظیر چین و روسیه، با استفاده از این فرصت و تقویت قدرت نرم خود و در مقابل، تاکید بر چهره سخت و خشن آمریکا، جایگاه و موقعیتشان را به ضرر این کشور (آمریکا) در عرصه معادلات بین المللی تقویت کرده اند. یکی از بزرگترین خسارات دونالد ترامپ به رویای آمریکایی (جلوه از قدرت نرم آمریکا با تاکید بر محبوب و خاص بودن جهانی سبک زندگی و ارزشهای آمریکایی)، ایجاد حس بی اعتمادی بین المللی از سوی کشورهای مختلف جهان نسبت به آمریکا بود. در شرایط فعلی، بسیاری از رهبران جهان در مورد آینده سیاسی آمریکا، با احتیاط و دقت بیشتری به ارزیابی و تحلیل میپردازند. بسیاری در شرایط فعلی، به آمریکا بی اعتماد شده اند و به این نتیجه رسیده اند که وقتی ساختار سیاسی آمریکا به فردی نظیر ترامپ اجازه حضور در قدرت را میدهد، به هیچ عنوان نباید در مورد آینده این کشور و تعهد صرف و قاطع رهبران آمریکا به ارزشهای آمریکایی، به طور مطمئن و با قطعیت سخن گفت. همین مسئله، حقیقتا خسارتی بزرگ برای آمریکا است. بدون تردید جهان در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا، به نحو محتاطانه تری با آمریکا تعامل خواهد کرد و سعی میکند بار دیگر از آمدن افرادی نظیر ترامپ به قدرت که به طور بنیادین، اصول و مقررات بین المللی و همچنین توافقات دو جانبه و چند جانبه را زیر پا میگذارند، متعجب و شوکه نشود. مسئلهای که در نوع خود در دوره ترامپ، برای کشورهای مختلف جهان (مخصوصا متحدان آمریکا)، خسارات سنگین و گستردهای را به دنبال داشته است. درست درهمین نقطه است که میتوان گفت: رهبران آمریکا در برهه کنونی، به هیچ عنوان نمیتوانند از ارزش های آمریکایی و برتری این کشور در جهان سخن بگویند.