1

دولت بعدی و کارهای برزمین مانده

علی روغنگران

در شرایطی که بسیاری از شهر‌های صنعتی ایران در هاله‌ای کم سابقه از آلودگی هوا گرفتارند و تصاویر ماهواره‌ای هم نشان می‌دهند که آلودگی هوا از سمت شرق، پهنه‌ای از تهران تا نزدیک سمنان را در بر گرفته، این پرسش به میان می‌آید که چرا چندین و چند نهاد موازی (از مجلس و هیات دولت گرفته تا سازمان حفاظت محیط زیست، شورا‌های شهر، وزارت نیرو و امثال آنها) نمی‌توانند تصمیمی برای مدیریت اوضاع اتخاذ کنند؟ ماجرا از زمزمه‌هایی مبنی بر سوزاندن «مازوت» در نیروگاه‌ها شروع شد. نهاد‌های مسئول، در ابتدا از پذیرش ماجرا طفره رفتند و بعد که دیگر نمی‌شد چیزی را انکار کرد، گفتند محدودیت‌های صادرات ناشی از تحریم ها، موجب انباشت «مازوت» در کشور شده و چاره‌ای جز سوزاندن آن وجود ندارد. کمی بعد، قطع شبانه چراغ خیابان‌ها در برخی شهرها، همزمان با ممنوعیت تردد شبانه از ساعت 9 شب تا ساعت 4 صبح خبرساز شد. بعد از آن، نوبت به انباشت آلودگی کم سابقه در هوای بسیاری از شهر‌های کشور رسید و زمزمه‌ها مبنی بر ارتباط میان «خاموشی ««مازوت»، «آلودگی هوا» و تعهد ایران به صادرات برق به عراق برای نقد کردن دلار‌های نفتی بلوکه شده ایران در بانک‌های عراقی هم به ماجرا اضافه شد. ایران دارنده دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان است و میزان تولید گاز و مصرف آن در داخل نیز بسیار بالا است. از آن سو، با ظرفیت نیروگاهی نزدیک به 83 هزار مگاوات، ایران یکی از پانزده کشور بزرگ تولیدکننده الکتریسیته در جهان است. بر این اساس، ایران حتی از کشور‌های پرجمعیت‌تر (همچون اندونزی و مصر) و توسعه یافته‌تر (همچون مکزیک) نیز الکتریسیته بیشتری تولید می‌کند. اما چرا ایران، به عنوان یک «ابر قدرت انرژی» در کنار کشور‌هایی همچون روسیه، عربستان سعودی، ونزوئلا، کانادا و ایالات متحده آمریکا، چه در تابستان و چه در زمستان برق کم می‌آورد؟ در این مورد گفتنی‌ها زیاد است. نخست اینکه ایران بالاترین میزان «شدت مصرف انرژی» را در جهان دارد. به صورت ساده، یعنی ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان انرژی مصرف می‌کند، اما کمتر از بقیه از محل مصرف این انرژی به رشد اقتصادی دست می‌یابد. اما این تمام ماجرا نیست.

 

برای دولتی که دست کم 700 تا 800 هزار میلیارد تومان بدهی دارد و ممکن است تا چند سال آینده نتواند روی درآمد نفتی حساب باز کند و نیز نمایندگی مردمی را بر عهده دارد که بر اساس آمار‌های رسمی حدود نیمی از آن‌ها اکنون زیر خط فقر مطلق به سر می‌برند، نظامی یا غیرنظامی بودن رئیس جمهور احتمالا در درجه چندم اهمیت قرار خواهد داشت. دولت بعدی در ایران کار‌های بر زمین مانده زیادی خواهد داشت. تولید ملی در ایران، ضرورتا باید در فضایی افزایش پیدا کند که خبری از درآمد‌های نفتی نیست و هر یک کشتی با بار صادراتی از مبداء ایران، همانند دولت ترامپ در دولت بایدن نیز هدف تحریم وزارت خزانه داری آمریکا قرار خواهد گرفت

 

میزان تولید و مصرف گاز و برق در ایران، تقریبا سر به سر هستند و به همین دلیل صادرات این دو توسط ایران، چندان بالا نیست. با این همه، چرا باید ناگهان در زمستان 1399، در اوج کرونا و در زمانی که بسیاری از خطوط تولید تعطیل شده اند و هوا هم آنچنان سرد نیست، به ناگهان گاز و برق در ایران به وضعیت «جیره بندی» برسند؟ ماجرای «استخراج بیت کوین»، جدیدترین تکه این پازل است. استخراج بیت کوین، در سال‌های اخیر با کش و قوس‌های فراوان در ایران قانونی اعلام شد و البته حواشی زیادی هم داشت. گفته می‌شود بخش عمده استخراج این ارز دیجیتال در کشور، به شیوه غیرقانونی انجام می‌شود و رئیس جمهور نیز به تازگی به وزارت اطلاعات و وزارت کشور دستور پیگیری این موضوع را داده است. آمار‌های رسمی شرکت توانیر هم نشان می‌دهند که روزانه حدود 600 مگاوات برق (معادل 1.5 درصد مصرف روزانه برق در کشور) برای تولید بیت کوین مصرف می‌شود. این البته آمار رسمی است و آمار غیررسمی، یا آمار مربوط به مراکز غیرمجاز استخراج بیت کوین، می‌تواند تا چند برابر بالاتر باشد. هر کس که به ماجرای آلودگی کم سابقه هوا در شهر‌های ایران نگاه کند و ارتباط میان این موضوعات را مورد بررسی قرار دهد، از حجم بالای موازی کاری میان نهاد‌ها و همزمان ناتوانی نظام تصمیم گیری دولتی و غیردولتی در مدیریت این شرایط، شگفت زده می‌شود. اما این موضوعات، به «بوروکراسی» یا نظام «اداری-دیوانی» در ایران، چه ارتباطی دارند؟ سنت غربی فلسفه سیاسی و نیز اقتصاد، وظایفی را برای دولت‌ها در نظر می‌گیرند که البته بر اساس شاخه‌های مختلف این سنت، دستخوش تغییر هم می‌شوند. به عنوان نمونه، به طور کلی گفته می‌شود دولت‌ها باید وظایفی همچون تسهیل «دسترسی همگانی به آموزش» (به ویژه در مقاطع پایین)، «دسترسی همگانی به خدمات بهداشتی و درمانی» و نیز «حفظ امنیت» را عهده دار شوند. در این میان، برخی معتقدند دو مورد نخست، باید به صورت رایگان توسط دولت تامین شوند و برخی هم مخالف این نظرند. مثلا، در حالی که تحصیلات تا بالاترین سطوح در کشور‌هایی همچون آلمان، فرانسه و نروژ «تقریبا رایگان» هستند، در ایالات متحده آمریکا یا بریتانیا چنین نیست. همین تفاوت میان این کشورها، در زمینه رایگان بودن خدمات بهداشتی و درمانی هم وجود دارد. اما چه اتفاقی می‌افتد اگر یک دولت نتواند اساسی‌ترین وظایفی را که بر عهده دارد، به شکل درست انجام دهد؟ اکنون که می‌دانیم توانایی تصمیم سازی، سیاست گذاری و اجرای طرح‌های بزرگ در ایران به شدت کم شده و دولت نیز سال‌ها است صرفا شبکه کارمندان خود را مدیریت می ‌کند و از تلاش برای توسعه به دور مانده، آیا راهی برای خروج از این وضعیت هم سراغ داریم؟ واقعیت این است که افزایش زمزمه‌ها مبنی بر روی کار آمدن یک چهره نظامی در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400، یکی از معلول‌های فلج شدگی نظام اداری-دیوانی ایران است. با این همه، هنوز واضح نیست که آیا در فضای متشتت سیاسی در ایران، حتی یک دولت نظامی هم می‌تواند کاری از پیش ببرد یا نه. برای دولتی که دست کم 700 تا 800 هزار میلیارد تومان بدهی دارد، ممکن است تا چند سال آینده نتواند روی درآمد نفتی حساب باز کند و نیز نمایندگی مردمی را بر عهده دارد که بر اساس آمار‌های رسمی حدود نیمی از آن‌ها اکنون زیر خط فقر مطلق به سر می‌برند، نظامی یا غیرنظامی بودن رئیس جمهور احتمالا در درجه چندم اهمیت قرار خواهد داشت. دولت بعدی در ایران کار‌های بر زمین مانده زیادی خواهد داشت. تولید ملی در ایران، ضرورتا باید در فضایی افزایش پیدا کند که خبری از درآمد‌های نفتی نیست و هر یک کشتی با بار صادراتی از مبداء ایران، همانند دولت ترامپ در دولت بایدن نیز هدف تحریم وزارت خزانه داری آمریکا قرار خواهد گرفت. فاصله میان اقتصاد ایران و اقتصاد‌های همسایه نیز روز به روز بیشتر می‌شود. پاکستان در حال بدل شدن به بندر ورودی کالا‌های چینی برای صادرات به آسیای میانه است و عراقی ها، با دور زدن ایران، قصد دارند ترکیه را به شریک نخست تجاری شان بدل کنند. دولت‌های عربی حاشیه خلیج فارس هم آن قدر از قدرت گیری ایران واهمه دارند که یک به یک دست دوستی به سمت رژیم اشغال گر قدس دراز می‌کنند. دولت سیزدهم و مجلس یازدهم، روز‌های سختی پیش رو دارند و باید تصمیمات سختی هم بگیرند تا از میزان «آسیب پذیری» ایران در مقابل تهدیدات درونی و بیرونی بکاهند.