1

دوحه فرصت میانجی گری را از دست نمی‌دهد

علی روغنگران

بحران روابط میان چهار کشور عربی با قطر از ژوئن 2017 با قطع کامل روابط دیپلماتیک عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و بحرین با این کشور آغاز شد و هنوز حل نشده است. در همین ارتباط، حدود دو ماه پیش وبگاه «الخلیج الجدید» به نقل از منابع سیاسی آگاه گزارش کرد، احتمالا آشتی کشورهای حاشیه خلیج فارس طی چند روز آینده اعلام شود. در ادامه این گزارش آمده بود؛ “کویت نقشی اساسی در تجدید رایزنی‌ها در این زمینه داشته و روزهای گذشته شاهد نشست‌های پی در پی میان مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس در کویت و عمان بوده که نتیجه آن یک توافق بوده و بزودی اعلام خواهد شد.

 

رابطه ایران و قطر یکی از بند‌های 13 گانه درخواست‌های چهار کشور محاصره کننده از دوحه بوده است. این احتمال که قطر تعدادی از سران اخوان را به عنوان نشانه حسن نیت بیرون کند وجود دارد، اما ممکن نیست این کشور موقعیت کنونی را برای میانجی گری میان تهران و واشنگتن از دست بدهد

 

” حالا پس از گذشت دو ماه خبر رسیده که قرار است نشست سالانه شورای همکاری‌های خلیج فارس که قرار بود این ماه (دسامبر) در منامه برگزار شود، ششم ژانویه در ریاض برگزار خواهد شد. ناظران می‌گویند این تغییرات نشان دهنده پیشرفتی در روابط قطر و سه عضو شورای همکاری یعنی عربستان، امارات و بحرین است. سه کشوری که سالها است قطر را به دلایلی نظیر حمایت از اخوان المسلمین و ایران تحریم کرده‌اند. در فرهنگ سیاسی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، تغییر مکان نشست به ریاض به معنای پذیرش نقش رهبری عربستان بر بلوک کشور‌های عربی است. امیر قطر شیخ تمیم بن حمد آل ثانی با شرکت در این نشست در واقع این پیام را به صورت علنی پذیرفته و به جهان مخابره می‌کند. با این حال اگر قرار باشد داده‌های کانال خبری الجزیره قطر را معیار قرار دهیم، این آشتی منحصر به قطر و عربستان است نه دیگر بدخواهان قطر. لحن خبر‌های الجزیره درباره تحولات، برنامه‌هایی که پخش می‌کند و مهمانان شرکت کننده در تاک شو‌ها همگی نشان گر حرکت به سمت چنین تغییراتی است؛ دست کم برای الان. الجزیره در کنار دیگر رسانه‌های تحت مدیریت دولت قطر در ارتباط با عربستان سعودی آتش بس سفت و سختی را اعلام کرده اند. این کانال انتقاد مستقیم از آل سعود و پوشش اخبار منفی رسانه‌های غرب در انتقاد از عربستان که در سه سال گذشته مدام از این شبکه پخش می‌شد را متوقف کرده است. اما هنوز اخبار منفی در مورد دیگر بایکوت کنندگان یعنی امارات، مصر و بحرین به قوت خود باقی است. این شبکه در زمان سفر جرارد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ به منطقه برای چند روز تندی علیه امارات را متوقف کرد، اما بعد از این سفر به حالت عادی خود برگشت. اکانت‌های توئیتری حامی دولت قطر نیز روند قبلی را پیش گرفته‌اند و نشان دادند که هیچ تغییری در مورد امارات اتفاق نیافتده است. دولت‌های عربی حوزه خلیج فارس سعی می‌کنند هیچ خبری در مورد نشست آتی شورای همکاری‌ها درز پیدا نکند، در نتیجه نمی‌توان به درستی پیش بینی کرد که چه اتفاقاتی در شرف رخ دادن است. باید صبر کنیم ببینیم چه بیانیه‌هایی در ابتدای مراسم بین سران کشور‌ها رد و بدل می‌شود. آیا امیر قطر شخصا در این نشست حاضر خواهد شد؟ اگر چنین باشد، آیا باید آن را اتفاق بزرگی قلمداد کنیم یا نوع استقبالی که از او به عمل می‌آید هم همچنان حائز اهمیت است؟ امارات در چه سطحی در نشست شرکت خواهد کرد؟ آیا محمد بن زاید در راس هیات اماراتی به ریاض سفر می‌کند یا شیخ محمد بن راشد نخست وزیر امارات؟ حضور بن زاید به معنای درخواست امارات برای آشتی با قطر است، اما اگر این هیات با ریاست امیری در سطوح پایین‌تر در نشست حضور پیدا کند به این معناست که درگیری با قطر به این سادگی رفع و رجوع نمی‌شود و اینکه روابط امارات و عربستان نیز به خوبی قبل نیست. فارغ از اینکه این آشتی قرار است دوجانبه باشد یا همه جانبه، سوال اصلی اینجاست که ماهیت آن چیست؟ آیا عربستان قرار است مرز‌های زمینی و حریم هوایی اش را آن طور که ترامپ و کوشنر اصرار دارند بر روی قطر بگشاید؟ در ازای این کار عربستان چه دریافت خواهد کرد؟ درخواست‌های 13 گانه عربستان از قطر که یکی از آن‌ها بستن شبکه خبری الجزیره است و دیگر قطع ارتباط با اخوان المسلمین و ایران به کجا خواهد رسید؟ دوحه پیش‌تر همه این درخواست‌ها را رسما خلاف حاکمیت سرزمینی خود اعلام کرده بود. سوال مهمتری که به ذهن متبادر می‌شود این است که آیا آشتی عربستان و قطر به معنای هموار شدن راه هر دوی این‌ها برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تحت فشار دولت ترامپ است؟ برای هیچ یک از این سوالات پاسخ مناسبی وجود ندارد، اما می‌دانیم که این بحران از سوی همه طرف‌ها تشدید شده و به همین دلیل است که آن‌ها می‌خواهند درباره آن مذاکره کنند و به نتیجه برسند. زمانی که محمد بن زاید، ولیعهد امارات در روزهای پیش، سفر غیر منتظره‌ای به قاهره داشت و با عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور مصر گفتگو کرد، رسانه‌های دو طرف سعی کردند از احتمال آشتی با قطر حرفی نزنند. این یعنی این موضوع دست کم در آن زمان قرار نبود مطرح شود. منابع آگاه در قاهره گفته‌اند که این کشور‌ها شکاف جدی با ریاض بر سر این مسئله پیدا کرده‌اند. باید صبر کنیم و ببینیم آیا اساسا آشتی احتمالی عربستان و قطر دیری خواهد پایید یا نه. روز 11 دسامبر دولت ترامپ در آخرین تلاش‌های خود برای ایجاد یک جبهه متحد عربی علیه ایران سفری به منطقه را ترتیب داد. مایک پمپئو وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا و جرارد کوشنر داماد ترامپ و مشاور او در امور خاورمیانه به این منطقه سفر کردند و گفته می‌شود اصلی‌ترین دلیل این سفر تلاش برای آشتی عربستان و قطر بوده است. رابطه ایران و قطر در سه سال گذشته که دوحه توسط کشور‌های عربستان، امارات، بحرین و مصر تحت محاصره بوده تقویت شده است. تنها در یک مورد می‌توان به مزایای اقتصادی بسته شدن حریم هوایی ریاض بر روی دوحه و دور زدن این مسیر از سمت ایران اشاره کرد. هواپیمایی قطر در سه سال گذشته و در شرایط محاصره مجبور بوده به جای استفاده از حریم هوایی کشور‌های محاصره کننده، از فراز سرزمین ایران عبور کند و این مسئله مزایای اقتصادی برای ایرانی که تحت تحریم‌های سخت آمریکا قرار داشته در پی داشته است. برخی از تحلیل‌گران غربی بر این باورند که رسانه‌های عربستانی و قطری لحن خصمانه شان را نسبت به هم کنار گذاشته‌اند و دومین قدم در آشتی این دو کشور، باز شدن حریم هوایی عربستان و مرز‌های زمینی این کشور بر روی دوحه به عنوان یک نشانه حسن نیت است. رابطه ایران و قطر یکی از بند‌های 13 گانه درخواست‌های چهار کشور محاصره کننده از دوحه بوده است. این احتمال که قطر تعدادی از سران اخوان را به عنوان نشانه حسن نیت بیرون کند وجود دارد، اما ممکن نیست این کشور موقعیت کنونی را برای میانجی گری میان تهران و واشنگتن از دست بدهد. فارن پالیسی نیز در یادداشتی نوشته: برخی تحلیل گران بر این باورند که روابط قوی دوحه با تهران و واشنگتن این کشور را به میانجی خوبی میان ایران و آمریکا در دوران ریاست جمهوری جو بایدن تبدیل خواهد کرد. دورانی که احتمالا سرآغاز مجدد مذاکرات هسته‌ای با تهران خواهد بود. تنها چند روز پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی توسط پهپاد‌های آمریکایی در بغداد، تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر به تهران سفر کرد. برخی تحلیل گران غربی این سفر را تاییدی بر نقش موثر قطر در میانجی گری میان ایران و آمریکا تلقی کرده اند. آن ها معتقد بودند که این دیدار به دستور مستقیم آمریکا انجام شده بود تا جلوی تنش‌های بیشتر در منطقه گرفته شود. از سوی دیگر درست بعد از ترور سردار سلیمانی وزیر خارجه قطر نیز به عراق سفر کرد و این سفر نیز تلاشی برای جلوگیری از تنش زایی بیشتر در منطقه بود. به نظر می‌رسد رویکرد قطر زمانی که موضوع، تنش‌های مرتبط با ایران است، بیشتر معطوف به تنش زدایی است تا انزوا و بی عملی. به عقیده این نشریه آمریکایی، قطع ارتباط با ایران به دلیل وجود میادین مشترک گازی میان دو کشور نیز امکان پذیر نیست. محاصره قطر وابستگی این کشور به ایران را تشدید کرده است. در شرایطی که این کشور با کمبود کالا‌های اساسی مواجه بود، ایران اولین کشوری بود که محموله‌های سبزیجات و غذا را به سمت آن‌ها روانه کرد و بنادر و حریم هواییش را به روی آن‌ها گشود. حتی اگر این محاصره بشکند هم تضمینی وجود ندارد که بار دیگر اعمال نشود. در نتیجه قطر باید همه در‌های فرار را به روی خود باز نگه دارد.