1

جرمی که به آن رسیدگی نمی‌شود!

سرویس فرهنگ

یکی از مسائلی که در کشور ما به وفور رعایت نمی‌شود، رعایت حقوق مولف و خالق اثر است. به عبارتی یک سبک دزدی رایج در جهان وجود دارد که در ایران چندان به آن توجهی نمی‌شود. چراکه شاید فهم این موضوع در در کشور ما دشوار باشد که دستبرد به آثار ادبی، هنری، علمی، پژوهشی و… جرم است. جرمی که سرقت ادبی، هنری یا علمی نامیده می‌شود!

این نوع سرقت‌ها می‌تواند تمام یا بخشی از کار را شامل شود. حتی شاید فرد، به‌نوعی آن را تغییر دهد و استفاده کند، اما به هر رو باز هم جرم محسوب می‌شود؛ جرمی که در ایران چندان به آن رسیدگی نمی‌شود!

این اتفاق در حوزه هنر که بیشتر مدنظر این گزارش است، در مدیوم‌های مختلف رخ می‌دهد و منحصر به شعر، داستان، فیلم یا عکس نیست. اگر بخواهیم به آنها اشاره کنیم؛ مجلاتی بوده‌اند که با وجود ادعای حرفه‌ای‌گری به سادگی عکس‌های عکاسان را بدون اجازه چاپ کرده‌اند، شاعرانی که ایده و محتوا را می‌خوانند و به نام خود ثبت می‌کنند، ناشرانی هم بوده‌اند که به کتب بی‌ارزش و کپی شده اجازه‌ چاپ داده‌اند. و یا مترجمانی که با دایره لغات جایگزینی، نام مترجم را یدک می‌کشند. البته مصداق بارز به توجهی به حق مولف به صورت روزمره در صداوسیمای کشور خودمان هم رخ می‌دهد که اغلب بدون پرداخت ریالی به خود اجازه می‌دهد آهنگ‌ها و فیلم‌های مختلف را پخش کند!

چرا سرقت نشود؟!

به گزارش روزنامه «صبح امروز» و به نقل از ایسنا، وقتی موضوع «سرقت ادبی» را با نویسندگان، شاعران و مترجمان به مطرح می‌کنیم، یکی‌ با تعجب می‌گوید: «حالا ادبیات چی داره که سرقت می‌شه!»، برخی‌های دیگر هم این بحث به نظرشان کهنه می‌آید و می‌پرسند: «مگه اتفاق جدیدی افتاده؟» یا «حالا چی شده که دوباره این بحث داغ شده؟». بعضی‌های دیگر هم دل خونی از این ماجرا دارند و آثارشان بارها سرقت شده است، عده‌ای از آن‌ها اشاره‌ای به آثار سرقت‌شده‌شان می‌کنند اما می‌گویند که بهتر است در این‌باره مصاحبه‌ای نکنند، ولی در این میان عده‌ای از سرقت ادبی در شعر، داستان و ترجمه می‌گویند، از روزگاری دور تا کنون، از ایران تا اروپا و دیگر کشورها و از سارقان مشهور و گمنام؛ برخی‌شان هنوز از سرقت ادبی در تعجب‌اند و آن‌های دیگران می‌گویند که «چطور سرقت نشود؟!» و یکی از آن‌ها هم اصلا به آینده این سارقان امیدوار است!

شاعرهای واقعی که سرقت نمی‌کنند

اکبر اکسیر از شاعران شناخته شده است. او می‌گوید: سرقت ادبی امروزه خیلی شیوع پیدا کرده، شعر معروفی را که حتی پشت وانت‌ها هم هست برمی‌دارند و به نام خودشان می‌زنند. او با اشاره به تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر سرقت ادبی می‌گوید: قبلا در مدت یک هفته با توضیح می‌شد جلو سرقت انجام‌شده را گرفت. ولی حالا بزرگ‌ترین سرقت هم که انجام شود و حتی فردی کتابی را از کسی دیگر به اسم خودش بزند و در فضای مجازی بگذارد، دیگر به هیچ وجه نمی‌شود جلو آن را گرفت، چون در یک لحظه کل دنیا را پوشش می‌دهد و در چنین شرایطی با سال‌ها توضیح دادن حتی با چندین متخصص اینترنتی هم نمی‌توان کاری کرد.

این طنزپرداز ادامه می‌دهد: انسان‌هایی که واقعا شاعر هستند هیچ وقت سرقت ادبی نمی‌کنند. افرادی که کمبود دارند و خیال می‌کنند دیگران نمی‌فهمند، شعری را برای دلخوشی پسرخاله به نام خودشان می‌زنند، مخصوصا این روزها که سایت‌بازی و شبکه‌های اجتماعی به قدری قوی شده است که هر کس برای خودش صفحه‌ای دارد و فضایی را گرفته؛ هر شب و روز ممکن است فردی معروف‌ترین شعرها را با تغییر دادن یک کلمه به نام خودش منتشر کند.

شاعران جوان با سرقت شروع می‌کنند

آسمان سرقت ادبی اما انگار برای همه اهالی ادبیات هم یک رنگ نیست و برخی نگاهی مثبت به این ماجرا دارند.

حمیدرضا شکارسری از دیگران شاعران کشور، سرقت ادبی را اجتناب‌ناپذیر می‌داند و می‌گوید: برای این‌که همیشه نگاه‌مان به سرقت ادبی ناامیدانه و یاس‌آور نباشد، باید بگویم شاعران جوان همیشه با این مسائل کارشان را شروع می‌کنند؛ بر روی همیشه تاکید دارم. یعنی شاعر جوان خواه ناخواه وقتی کارش را شروع می‌کند، یا تحت تاثیر کسی است یا از کسی تقلید و یا از کسی سرقت می‌کند. چه بسا در فضای متکثر امروزی از همین شاعران جوانی که امروزه تقلید یا به عبارتی سرقت می‌کنند بشود انتظار به وجود آمدن ستاره‌هایی را در عالم ادبیات داشت. شاعران جوان همیشه از این شیوه‌ها استفاده یا سوءاستفاده می‌کنند چون هیچ‌کس خلق‌الساعه شاعر نمی‌شود و به سنت ادبی پیش از خودش تکیه می‌کند. بنابراین خواه ناخواه این مسائل وجود دارد و باید با آن مدارا کرد؛ نمی‌شود کاملا آن را برطرف کرد. حالت آرمان‌گرایانه یا رویاگونه‌ای است که بگوییم به جایی برسیم که سرقت ادبی، توارد و .. نداشته باشیم. از سمت دیگر باید به نکات مثبت آن هم نگاه کرد، شاعران جوان ممکن است از این طریق کارشان را شروع کنند.

این درحالی است که این منتقد ادبی می‌گوید گاهی حتی شعر خودش را در میان کارهایی که در جشنواره‌ها داوری می‌کرده به نام کسی دیگر دیده است.

مقوله شرم‌آور متقلبانه پژوهش کردن

نسرین فقیه ملک مرزبان، پژوهشگر و مدرس دانشگاه که معتقد است افراد مقاله‌ها و پایان‌نامه‌ها را کاملا علنی دوباره به نام خودشان چاپ می‌کنند، از سرقت در فضای آکادمیک ادبیات می‌گوید: در این فضا اصلا به صورت کاملا زشت و شرم‌آوری مقوله کپی ‌کردن و متقلبانه پژوهش کردن خیلی علنی در مورد پژوهش‌ها، کتاب‌ها و پایان‌نامه‌ها اتفاق می‌افتد. آموزش عالی هم حتما می‌داند اما به هر حال کسی ترفندی برای این قضیه ندارد و اصلا کپی‌رایت و حق مالکیت فکری‌ای مطرح نیست و این کار خیلی علنی است.

او همچنین بیان می‌کند: واقعیت این است که جاه‌طلبی، شهرت و کسب اعتبار باعث می‌شود افرادی حتی در حوزه‌های فرهنگی که قاعدتا باید خلاف این روند را طی کنند دست به چنین کارهایی می‌زنند. ما می‌توانیم در خیلی از موارد با مناسب کردن این بستر که شکلی بازدارنده و تشویقی داشته باشد از آن جلوگیری کنیم. کسانی که خیلی دست به این کارها می‌زنند در هیچ جایی از کشور ما تنبیه نمی‌شوند، یعنی هیچ قانونی وجود ندارد که بازدارنده باشد، هر کس هر چه دلش می‌خواهد می‌گوید و هر جور دلش می‌خواهد می‌نویسد و چاپ می‌کند و عملا می‌بینیم که کسی بازدارنده از این‌که مالکیت فکری کسی را برداشته‌ و به نام خودشان کرده‌اند، نیست.

یک بام و دو هوای ترجمه‌های سرقتی

هنوز هم کسی دقیقا نمی‌داند که می‌توان ترجمه‌های مجددی را که بیشتر کپی‌کاری هستند، سرقت دانست یا خیر اما ماجرای یک بام و چند هوای ترجمه‌های پرفروش در ایران سال‌ها است که مورد نقد و بحث است. مترجمی کتابی را ترجمه می‌کند و بعد این ترجمه پرفروش می‌شود، بلافاصله بعد از این چندین نسخه از ترجمه همان کتاب که خیلی وقت‌ها شبیه نمونه اول هم هستند بازار کتاب را پر می‌کنند؛ آیا می‌توان این را سرقت نامید؟

پیمان خاکسار، از مترجمین برجسته کشور درباره ترجمه‌هایش که سرنوشتی مشابه آن چه گفته شد دارند، می‌گوید: سرقت در ترجمه خیلی خیلی خیلی بدتر از قبل شده است. دیروز در یک سایت فروش کالا دنبال چیزی می‌گشتم و بعد دیدم که کتاب «جزء از کل» را در تخفیف‌هایش گذاشته است. کلیک کردم و حیرت کردم، حدود ۱۲، ۱۳ «جزء از کل» می‌فروخت که ناشران و مترجمانی گمنام داشتند. بعد دیدم که برای «ریگ روان»، «اتحادیه ابهلان» و دیگر ترجمه‌های پرفروشم هم همین اتفاق افتاده است.

او در پاسخ به این سوال که آیا در خصوص سرقتی بودن این آثار اطمینان دارد گفت: من چه بگویم؟ یک ناشر ناشناس با مترجمی که اصلا هیچ کتاب دیگری را ترجمه نکرده، «جزء از کل» را بعد از گذشت پنج سال از ترجمه آن ترجمه و منتشر می‌کنند.

ما اصلا نمی‌دانیم چه پشتوانه‌ای برایمان وجود دارد

مجید قیصری داستان‌نویس نیز مهم‌ترین چیز در سرقت ادبی را ضرورت برخورداری از پشتوانه قانونی خیلی محکم می‌داند و می‌گوید: ضعف از این‌جا است که ما اصلا نمی‌دانیم چه پشتوانه‌ای برایمان وجود دارد و قانون چقدر برای تالیف و تولید یک اثر ارزش قائل است. در همه عرصه‌ها هم سرقت اتفاق می‌افتد و دلیلش ضعف قانون است. اگر کسی که به این عمل دست می‌زند بداند عواقبش سنگین است مطمئنا سمتش نمی‌رود.

او ادامه می‌دهد: در حال حاضر اگر همه بدانند که سرقت ادبی عواقب وخیم و ریسک بالایی دارد، مطمئنا می‌توان از آن پیشگیری کرد. از لحاظ قانونی باید مراحلی طی شود تا کسی که می‌خواهد وارد این عرصه شود اگر به خودش این جرأت را داد، بداند که تاوان سنگینی در انتظارش است.

به کپی‌رایت جهانی متصل نیستیم

کامیار عابدی، منتقد ادبی است. او می‌گوید: ما در ایران دو مشکل داریم؛ یکی این که به کپی‌رایت جهانی متصل نیستیم و همین باعث می‌شود تمام کتاب‌ها و منابعی که در ایران با استفاده از منابع خارجی تهیه می‌شود، به این قانون وابستگی نداشته باشد، همچنین در داخل کشور هم در منابع فارسی ضوابط دقیقی نداریم، این‌که کجا سرقت است و کجا نیست. همین باعث آشفتگی عجیبی در پژوهش و ترجمه می‌شود و در سال‌های اخیر شاهد ترجمه‌های بسیار مکرر از یک اثر بوده‌ایم که احتمالا دو سه عدد از آن‌ها با استفاده از متن اصلی انجام گرفته، ولی بقیه ترجمه‌ها اگر با نگاه به متن اصلی نیست، اما نوعی پخته‌خواری است و مترجم‌ها ترجمه‌های قبلی را مورد نظر قرار داده و از آن‌ها یا کاملا و یا تا حدی استفاده کرده‌اند.

او همچنین معتقد است سرقت ادبی نسبت به گذشته بیشتر شده و می‌افزاید: چون در قدیم تعداد کسانی که سواد داشتند و مولفان کمتر بوده، بنابراین کسی که ترجمه یا تالیف می‌کرد اگر می‌خواست سرقت کند خیلی زود سرقتش شناخته و انگشت‌نما می‌شد. تعداد باسوادان و مترجمان و مولفان خیلی زیاد نبود، اما در سال‌های اخیر با رشد جمعیت و سواد عمومی، تعداد زیادی سرقت انجام گرفته است.