دانشجویان کمی خسته!
مریم اصغری
در طول تاریخ همواره دانشگاهها به عنوان یکی از مهمترین و حساس ترین مراکز و نهادهایی به شمار میروندکه در استقلال یا وابستگی کشور تاثیر بسزایی دارند. در میانه روزهای تاریخ و در 16 آذرماه 1332 در پی یورش نیروهای امنیتی و گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران، سه دانشجو به شهادت رسیدند و این اتفاق اساسی برای نامگذاری روز دانشجو در تقویم ملی شد. بیشک صحبت از دلایل آن اتفاقات و دوران توضیح مکررات است، چراکه در این سالها بارها از زوایای تاریخی و سیاسی به آن پرداخته شده است. این بار با مرور این تاریخ، بد نیست نگاهی به جنبههای فرهنگی و اجتماعی آن بیندازیم و جایگاه و نقش دانشجو و دانشگاه را در جامعه و علیالخصوص برهه حساس کنونی مورد ارزیابی و واکاوی قرار دهیم.
شیخ الاسلامی: دانشجو با خصوصیات علمآموزی، پژوهشگری و مطالبهگری در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موتور محرکه جامعه است و به نوعی دانشگاه موتور محرکه ابعاد مختلف و دانشجو موتور محرکه دانشگاه است
به گزارش روزنامه «صبح امروز» اگر دانشگاهیان تأثیری در جامعه و مناسبات زندگی روزمره جامعه نداشته باشند و تحول و دگرگونی در وضع نابسامان و آشفته اجتماع نیاورند، وجود و فعالیت دانشگاه برای قرنها هم، چندان راه گشا و به درد بخور نیست. چراکه نهاد دانشگاه و ماحاصل آن که دانشجویان هستند، باید درد اجتماع را درمان کند، نه اینکه دانشگاه نردبانی باشد برای رسیدن به پایگاه و جایگاه. اگر دانشجو به غیر از رسیدن به پول، مدرک تحصیلی و شخصیت اجتماعی، اندیشه دیگری نداشته باشد، با چنان دانشگاه و چنین دانشجو، بیشک وضع و حال جامعه بد و بدتر خواهد شد.
بد نیست به این نکته نیز اشارهای داشته باشیم که با توجه به تحقیقات کارشناسان این حوزه در سالهای اخیر، ضعف دانشگاهها در نگاه راهبردی و بلند مدت به حوزه فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی و به تبع آن ضعف در بهرهبرداری صحیح از نیروی بالقوه دانشجویان به منظور تحقق اهداف فرهنگی به خوبی محسوس است. با این پیش توضیحات به سراغ صاحبنظران این حوزه میرویم.
دانشجو موتور محرک و سرمایه اصلی دانشگاه است
رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، ضمن تبریک روز دانشجو گفت: دانشجو موتور محرک و سرمایه اصلی دانشگاه است. به قول دکتر بهشتی «خروسی است که اگر خواب بماند، جامعه هم خواب میماند»
وی ادامه ادامه داد: در حقیقت دانشجو با خصوصیات علمآموزی، پژوهشگری و مطالبهگری در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موتور محرکه جامعه است و به نوعی دانشگاه موتور محرکه ابعاد مختلف و دانشجو موتور محرکه دانشگاه است.
دکتر عباس شیخالاسلامی با اشاره به رسالت و نقش دانشگاهها در قبال فرهنگ و فرهنگسازی تصریح کرد: با توجه به شرایط فعلی و کرونا و تعطیلی دانشگاهها، تشکلها هم، فعالیت و مسائل فرهنگی و سیاسی خود را در فضای مجازی بروز داده و دانشجویان در این زمینه فعالیت دارند و نمیتوان گفت در حال حاضر فعالیت ندارند و گواه این امر، لیست وبینارها و لایوهای در حال برگزاری در این زمینه در فضای مجازی است که تاثیرگذاری دانشجویان در امور فرهنگی و سیاسی را نشان داده است.
مرتضایی: حقیقت این است که حوزه فرهنگی نابسامان است و دانشگاهها هم نتوانستند به رسالت خود عمل کنند. به نظر من نه اشخاص و نه دولت، هیچ کدام نقش خود را به خوبی ایفا نکردند
وی افزود: از آنجایی که حوزه سیاست بر حوزه فرهنگ غلبه دارد، تا صحبت از تشکل و دانشجو میشود، جنبه سیاسی به میان میآید و واقعیت این است که ما با کمبود تشکلهای فرهنگی مواجه هستیم. ما نباید فراموش کنیم که در حوزه فرهنگی باید نهضت کتاب و کتابخوانی و فرهنگسازی در جای خود باشد. چراکه فرهنگ ما به نوعی در حال دگرگونی است و این تغییر و دگرگونی چندان مثبت ارزیابی نمیشود. یا به طور مثال، متلاشی شدن خانوادهها در جامعه و یا توهینها و مذاحهایی که در سطح جامعه نسبت به هم داریم، رشد قابل توجهی داشته است و یا زورگیریها و جرائم نشان میدهد رسالت دانشجو به عنوان قشر فرهنگی جامعه، حتی در این حد هم هست که بتواند به زبان هنر و به زبان خود فرهنگسازی کند. چراکه دانشجویان امروز نسبت، به نسل دانشجویان سابق ابتکار و تسلط بیشتری بر فضا دارند و توقع میرود نقش بیشتری هم در جامعه داشته باشند .
انفعال دانشجویان
این دانشیاردانشگاه آزاد با یاداوری اینکه در حال حاضر جامعه به انفعال رسیده و دانشجو هم جزوی از جامعه است، بیان کرد: وضعیت انفعالی و سرخوردگی و بیانگیزگی به نوعی از تاثیرات کرونا و نه فقط مخصوص ایران که معضلی جهانی است و دلیل دیگر این به انفعال رسیدن هم مسائل و مشکلات اقتصادی است. چراکه تا زمانی که کسی گرسنه باشد، نمیتواند به چیز دیگری فکر کند و اول باید نیازهای اولیه برطرف شود . پس از آن شخص وارد حوزههای فرهنگی و سیاسی شود و این طبیعی است و مجموع این عوامل باعث مشاهده رخوت و رکود در سطح جامعه و همچنین در میان دانشجویان شده است.
تشکلهای دانشجویی، جایگزین احزاب
شیخالاسلامی در رابطه با اهمیت تشکلهای دانشجویی در فراهمسازی بسترهای امن سیاسی و تداوم رشد جامعه بیان کرد: در غیاب احزاب، تشکلهای دانشجویی نقش مهمی را بر عهده داشته و در واقع به نوعی نقش احزاب را هم بازی میکنند. بنابراین تاثیر بسیاری بر جامعه داشته و میتوانند با اطلاعرسانی، جامعه و حکومت را کنترل کنند. در این بین، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در قالب تشکل و گروهها و کمیتههای علمی، بهتر میتوانند جوابگو باشد تا اینکه دانشجویان به طور فردی عمل کنند. در این زمینه انتظار میرود که تشکلها در دانشگاه، فعالتر شوند و شرایط لازم نیز برای فعالیت آنها فراهم شود.
وی ادامه داد: متاسفانه در حال حاضر شاهد رخوت تشکلها هستیم و کرونا هم به نوعی این شرایط را بدتر کرده و اینگونه فعالیتها کمتر شده است. ای کاش دانشجویان بتوانند بدون اینکه ابزار سیاسی گروههای بیرون باشند، تشکلهای خودجوش را تشکیل داده و روحیه مطالبهگری را حفظ کنند.
رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی مشهد در پایان صحبتهای خود خاطرنشان کرد: امیدواریم مطبوعات و رسانهها به اهمیت این روز پرداخته و بتوانند نقش این روز بزرگ را یاداور شوند.
عدم ایفای نقش به درستی
یک عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی نیز در خصوص نقش دانشجویان در فرهنگسازی و نقش فعالیتهای فرهنگی دانشجویان در توسعه فرهنگی میگوید: نقش دانشجو مثل هر یک از احاد مملکت، میتواند برجسته باشد. از این جهت که اصولا دانشجو با فرهنگ، کتاب، ادبیات و مطالعه سروکار دارد و قطعا قشری که با این عوامل درآمیخته باشد، میتواند نقش بسار موثری در فرهنگسازی داشته باشد.
دکتر سید جواد مرتضایی با ابراز تاسف نسبت به عدم ایفای رسالت دانشگاهها در فرهنگسازی بیان میکند: به عقیده بنده دانشگاهها تا به حال در این زمینه موفق نبودند. البته فقط دانشگاهها نیستند و بسیاری از ارگانها، سازمانها و نهادهایی همچون صداوسیما، مدارس، مراکز فرهنگی و… که میتوانند در این زمینه موثر باشند، نیز نتوانستند نقش خود را به خوبی ایفا کنند.
دچار نقطه ضعف هستیم
وی میافزاید: این اتفاق دو وجهی است. بخشی از این مسئله به تربیت افراد در جامعه، خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای شخصیتی و همچنین بستر فرهنگی که در آن رشد کردیم، باز میگردد. بخش دیگر نیز به دولت باز میگردد که باید زمینه ساز به سرانجام رسیدن امور فرهنگی باشد. در این بین در بخش دولتی شدیدا دچار نقطه ضعف هستیم. چراکه نهادهای موازی زیادی داریم که ادعای فرهنگسازی دارند. نهادهایی همچون وزارت ارشاد، آموزش و پرورش، وزارت علوم، کار و فناوری، بهداشت و درمان و دیگر سازمانهای متنوع و متعدد که معمولا موازی کاری میکنند.
رزم آرا: متاسفانه دانشجویان کنونی در مقابل دانشجویان دهه 30 که نقش تعیین کنندهای در سرنوشت یک مملکت را ایفا میکردند، به انفعال رسیدهاند. چرا که سوای از جهت گیریهای سیاسی، یک دانشجو به عنوان بخشی از نهاد فرهنگی یک کشور، در تعیین سرنوشت آن نقش دارد
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: در اینجا موازی کاری بدان معنا است که خیلی از دستورالعملها و قوانینی که وضع و یا اهدافی که دنبال میکنند، در تضاد و تناقض با یکدیگر هستند. به طور نمونه دانشآموز در نهاد آموزش و پرورش با یک سری آموزههای فرهنگی مواجه میشود و در ادامه مسیر تحصیل، زمانی که وارد دانشگاه میشود، با آموزههای متفاوت آن مواجه میشود و در مقابل در جامعه نیز چیز دیگری را میبیند و تجربه میکند. این همسو نبودنها، فرهنگ ما را به اینجای کار رسانده است و بدون تعارف اوضاع اشفته ای داریم.
تا زمانی که دانشجو درد معیشت داشته باشد نمیتواند به فرهنگ فکر کند
مرتضایی با اشاره به اینکه «تا زمانی که دانشجو درد معیشت داشته باشد نمیتواند به فرهنگ فکر کند» تاکید میکند: تردیدی نیست که بخش قابل توجهی از فرهنگ و هنجار فرهنگی در گرو سامان اقتصادی است و تا اقتصاد به شرایط امنی نرسد، حرف زدن در مورد فرهنگ و فرهنگسازی فقط شعار است و ثمری نخواهد داشت. چراکه اقتصاد حتی در فرهنگ و رفتار انسانی ما موثر است. خانواده یا دانشجویی که درگیر برطرف کردن نیازهای معیشتیی است چطور میتواند به مسائل فرهنگی مثل کتاب و… بپردازد.
وی با بیان این مطلب که «صاحبان فکر و اندیشه حرفهای زیادی زدهاند، اما تاکنون هیچگاه به درستی به آن عمل نشده است» مطرح میکند: راهکار شرایط کنونی این است که بنیانها و بیسهای تربیتی، اخلاقی و فرهنگی توسط صاحبنظران به درستی چیده شود و آموزههای زندگی در تمام مراحل به درستی روی هم چیده شده و هر نهادی ساز خود را نزند.
این عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی در جمعبندی صحبتهای خود تصریح میکند: حقیقت این است که حوزه فرهنگی نابسامان است و دانشگاهها هم نتوانستند به رسالت خود عمل کنند. به نظر من نه اشخاص و نه دولت، هیچ کدام نقش خود را به خوبی ایفا نکردند. چرا که اگر نقش خود را به درستی ایفا میکردیم، در حال حاضر اوضاع و احوال فرهنگی ما فارغ از هر گونه جناح بندی و جبههگیری سیاسی، این نبود. بنابراین نه دانشگاه و دانشجو نقش خود را به درستی ایفا کرده است و نه هیچ نهاد دیگری.
مسئله فرهنگ باید در دانشگاه جدی گرفته شود
همچنین یک جامعه شناس در این زمینه بیان میکند: فراگیری مسئولیت اجتماعی در دانشگاهها باید به عنوان گام نخست مورد توجه قرار گیرد. چراکه دانشجو پس از فارغ التحصیلی باید نقش خود را در جامعه بداند و تجربه آن را از دانشگاه استخراج کرده باشد.
پوریا رزم آرا ادامه میدهد: اعتقاد دارم مسئله فرهنگ باید در دانشگاه جدی گرفته شود، نه به خاطر اینکه بگوییم در کنار مدیریتهای دیگر، مدیریت فرهنگی هم داریم، بلکه به این دلیل که جای فرهنگ در دانشگاه است و دانشگاه بسترفرهنگسازی است.
همه چیز را باید در دانشگاه آموخت
وی با اشاره به اینکه مفهوم واقعی واژه فرهنگ به دلیل تکرار بیش از اندازه آن به کلی از بین رفته است، مطرح میکند: زیاد حرف زدن از فرهنگ باعث میشود که یادمان برود فرهنگ چقدر اهمیت دارد. در جامعه کنونی ما از فرهنگ بیشتر به عنوان یک شعار همه پسند استفاده میکنیم و به آن به چشم تدبیر و راهکار مشکلات جامعه نگاه نمیکنیم.
رزم آرا با تاکید بر اینکه «اگر مشکل فرهنگ حل شود، تمام مشکلات کشور اعم از اقتصادی نیز حل خواهد شد» ادامه میدهد: فرهنگ عدم مصرف گرایی را باید در دانشگاهها آموخت. فرهنگ نحوه استفاده صحیح از امکانات یا هر بستری که جامعه به آن نیاز دارد را باید در تعالیم دانشگاهی جستجو کرد.
وی میافزاید: در تاریخ حساس فعلی نقش اشاعه فرهنگ غرب گرایی یا همان تهاجم فرهنگی به مراتب بیش از سایر مباحث حائز اهمیت است و دانشگاه باید به عنوان متولی فرهنگ سازی در جامعه مقابل آن بایستد. اما متاسفانه نه تنها تقابلی را مشاهده نمیکنیم، که در دانشگاهها بعضا به ترویج آن نیز پرداخته میشود.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه «دانشجو به عنوان یک عضو مطالبه گر باید به درستی آموخته باشد که با توده مردم تفاوت دارد» تاکید میکند: جهان مدرنیتهای که برای جوان امروزی به تصویر کشیده شده است، با آنچه که نیاز جوامع اسلام است متفاوت است. مدرنیته در کنار پیشرفت علمی معنا پیدا میکند و با ظواهر کاری ندارد.
منشا این نوع کرختی روحی عدم امیدواری به آینده است
وی در پایان بندی صحبتهای خود میگوید: متاسفانه دانشجویان کنونی در مقابل دانشجویان دهه 30 که نقش تعیین کنندهای در سرنوشت یک مملکت را ایفا میکردند، به انفعال رسیدهاند. چرا که سوای از جهت گیریهای سیاسی، یک دانشجو به عنوان بخشی از نهاد فرهنگی یک کشور، در تعیین سرنوشت آن نقش دارد. بدون شک منشا این نوع کرختی روحی عدم امیدواری به آینده است. وقتی فردی امیدی به فردای خود ندارد، نقش خود را درجامعه تعیین کننده نمیداند و بنابراین هرکاری را بی اهمیت قلمداد میکند.
رسالت دانشجو…
در تمام دنیا، انتظار مردم از طیف دانشگاهی و به ویژه دانشجویان بسیار زیاد است. چراکه دانشگاهیان، نسل تحصیلکرده جامعه هستند و باید وضع و حال موجود جوامع را بهتر و دقیقتر درک کنند و در مقابل وضعیت و واقعیت موجود و عینی، واکنش و موضعگیری مناسب نشان دهند. بنابراین رسالت آنها نسبت به عوام بیشتر است و باید به شکل پویا و باصلابت و درعین حال تأثیرگذار و مفید در جامعه حضور داشته باشند. حال بد نیست به این موضوع نیز اشاره کنیم که بررسی تاثیرگذاری نقش دانشجو و دانشگاه در فرهنگ سازی منوط بر فعالیت آنها در این عرصه است و اگر به واژه فرهنگ تنها به چشم شعاری کلیشهای نگاه کنیم، اهداف ما هیچگاه محقق نخواهد شد.