1

با دست خودمان علیه ایران اجماع شکل می­دهیم!

مهلا اقبال

روز دوشنبه گذشته تروئیکای اروپایی با انتشار بیانیه ای مشترک نسبت به تصویب کلیات طرح اقدام راهبردی مجلس برای لغو تحریم‌ها ابراز نگرانی کرده و عنوان کرده‌اند که اگر این طرح اجرا شود، به طور قابل توجهی برنامه هسته‌ای ایران را توسعه داده و دسترسی نظارتی آژانس را محدود می‌کند. محور نگرانی برلین، پاریس و لندن در بیانیه مذکور به تصمیم تهران، ذیل مصوبه سه شنبه 11 آذر مجلس برای نصب سه آبشار سانتریفیوژهای جدید در نطنز باز می گردد. بر اساس ماده سوم طرح مجلس شورای اسلامی، سازمان انرژی اتمی مکلف است ظرف مدت 3 ماه عملیات نصب، تزریق گاز، غنی سازی و ذخیره سازی مواد را تا درجه غنای مناسب، با حداقل یک هزار عدد ماشین (IR-2m) در بخش زیرزمینی تاسیسات شهید احمدی روشن نطنز آغاز کند. در همین بازه زمانی، هرگونه عملیات غنی سازی و تحقیق و توسعه با ماشین های (6-IR) را به تاسیسات شهید علی محمدی فردو منتقل کرده و عملیات غنی سازی را با حداقل 164 ماشین از این نوع آغاز کرده و آن را تا انتهای سال 1399 به یک هزار ماشین توسعه دهد. این در حالی است که اواخر این هفته شاهد برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام در وین، پایتخت اتریش خواهیم بود. اما طرح جنجالی مجلس تا چه اندازه می تواند نشست پیش رو را تحت‌الشعاع قرار دهد؟ از منظر حقوق بین الملل عملیاتی کردن مصوبات طرح مجلس می‌تواند به معنای خروج ایران از برجام تلقی شود؟ در این صورت طرف های برجامی توجیه حقوقی برای پیشبرد سازوکار حل اختلافات برجامی که در نهایت می‌تواند به فعال شدن مکانیسم ماشه منجر شود، خواهند داشت؟ بیانیه دوشنبه تروئیکای اروپا چقدر می تواند فضا را برای فعال کردن مکانیسم ماشه مهیا کند؟ پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست، محور گفت و گوی صبح امروز با حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل هسته ای است که در ادامه می‌خوانید:

* همانگونه که انتظار می رفت با ابلاغ طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها از سوی مجلس به دولت برای اجرای مفاد آن، شاهد جریان مداوم واکنش اروپایی ها بودیم. با توجه به واکنش کشورهای (4+1)، آیا اکنون از منظر حقوق بین الملل بستر برای فعال کردن مکانیسم ماشه برای طرف‌های برجامی وجود دارد؟

پس از خروج آمریکا از برجام، اروپا دراردیبهشت ماه سال 97 طی یک نامه رسمی به ایران 11 تعهد را قید کرده و گفتند نسبت به ایران متعهد هستند. اما بعد از گذشت یک سال هیچ اقدامی انجام ندادند و در سال 98 آقای روحانی در واکنش به عمل اروپا نامه ای به اعضای 4+1  نوشت که در آن هشدار داده بود؛ این روند ایران را مجبور به اقداماتی می کند تا بتواند طرف مقابل را وادار به تامین منافعی کند که قرار بود از برجام برای ایران حاصل شود. زیرا اگر قرار بود در برجام تنها به صورت یک طرفه ایران به تعهداتش عمل کند و طرف مقابل اقدامی انجام ندهد، این روند به جایی نخواهد رسید. بنابراین آقای روحانی هشدار لازم را درآن نامه داده بود و مرحله به مرحله به فواصل یک ماه تعهدات ایران را کاهش دادند و این تغییرات دقیقا در چهارچوب برجام صورت گرفت. به این معنا که این کاهش تعهدات نقض آشکار برای برجام محسوب نمی شد اما این انتظار می رفت که اروپایی ها پس از گذشت یک سال و کاهش تعهدات از سوی ایران به صورت جدی نسبت به اقدامات انجام شده تجدید نظر می کردند و کارهایی را انجام می دادند. اما کاری انجام نشد و گفتند دلیلش این است که شرکت های اروپایی مستقل هستند و زیر نظر دولت فعالیت نمی کنند و نمی توان به آن ها دستور داد وچون آمریکا آن ها را مشمول تحریم می کند با ایران همکاری نمی کنند. بنابراین عملا نمی توان آن تعهدات را اجرا کرد و شرکت های اروپایی کاری انجام نمی دهند. این دلایل برای ایران قانع کننده نبود. چرا که حتی سازوکار مالی که تحت عنوان کانال اینستکس ترتیب داده بودند را هم به درستی فعال نکردند. در این وضعیت آمریکایی ها وقتی می خواستند مکانیزم ماشه را فعال کنند، اروپایی ها محکم ایستادند یعنی حداقل به قطعنامه پیشنهادی آمریکا رای مثبت ندادند، آن ها رای خود را ممتنع اعلام کرده و سعی کردند در این خصوص، به نفع آمریکا عمل نکنند.

 

علیرغم اینکه این طرح به اسم مقابله با تحریم ها تصویب شده ولی عملا کمک خواهد کرد تا اجماع بر علیه ایران در شورای حکام و شورای امنیت شکل بگیرد و این به ضرر ما است. برجام توانسته بود بین قدرت هایی که بر علیه ایران متحد شده بودند اختلاف ایجاد کند اما متاسفانه ما مجددا با دستان خودمان یک اجماع در شورای حکام و شورای امنیت علیه خودمان شکل می دهیم

 

در این میان تنها جمهوری دومینیکن به قطعنامه پیشنهادی آمریکا رای مثبت داد و در اقلیت محض قرار گرفت، این قضیه یک ضربه کاری برای ترامپ بود. اگرچه آمریکا اعلام کرد که به تنهایی مکانیزم ماشه را فعال می کند اما عملا اگر کشورهای دیگر همکاری نمی کردند مکانیزم ماشه فعال نمی شد که این اتفاق هم افتاد. پس از انتخابات آمریکا و شکست ترامپ قرار بود آقای بایدن از اول بهمن سال جاری موضوع برجام را مطرح کرده و یک حرکت جدید را آغاز کند و اگر آمریکا به برجام بازمی گشت، اروپا دیگر برای عمل کردن به تعهدات خود و همکاری شرکت های اروپایی با ایران بهانه ای نداشت و می توانست در عمل نشان دهد که آیا واقعا ادعاها یک بهانه بوده یا پس از لغو تحریم های آمریکا اروپایی ها به تعهدات خودشان عمل خواهند کرد. در این طرف ماجرا مجلس شورای اسلامی به هر دلیل به این نتیجه رسید که یک مصوبه را به قانون تبدیل کند که از دولت می خواهد اقداماتی را انجام دهد؛ این اقدامات اگر اجرا شود نقض آشکار برجام خواهد بود و این را اکثر حقوقدان هایی که متن مصوبه را خوانده اند تایید خواهند کرد.  به طور مثال غنی سازی وقتی 20 درصد می شود به معنای جهش است. مثلا 3/67 درصد را ایران به 4/5 الی 5 درصد افزایش داد که برای انرژی هسته ای و تولید برق در راکتورها استفاده می شود و تا 20 درصد در راکتوری مانند تهران برای تولید رادیو ایزوتپ های دارویی، اما وقتی ذخایر 20 درصدی را افزایش می دهند این پیامی است به طرف مقابل که از نظر مجلس پیام بازدارنده است. به این منظور که طرف مقابل را مجبور به تجدید نظر و وادار به انجام تعهداتش می کند. اما اگر این را واقع بینانه بررسی کنیم می بینیم اگر قرار بود چنین اقداماتی بازدارنده باشد در زمان شکستن پلمپ UCF اصفهان در خرداد ماه سال 1384 و بعد هم تاسیسات نطنز در فروردین 85 ایران به این دلیل که پس دو سال و نیم توقف داوطلبانه غنی سازی برای رسیدن به توافق با تروئیکای اروپایی هیچ اقدام عملی از سوی آن ها ندیده بود، به منظور تحت فشار گذاشتن اروپا اقدام به شکستن پلمپ کرد. اما در نهایت نه تنها این اقدام بازدارنده نبود بلکه اروپایی ها بعد از دو سال و نیم بازی دادن ایران، در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران رای صادر کرده و پرونده را به شورای امنیت بردند. پس از آن به تدریج از سال 86 تا سال 89 شش قطعنامه علیه ایران ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد صادر کردند. این سابقه تاریخی اکنون پیش روی مجلس فعلی است و اگر در آن زمان اقدامات قاطعی که ما انجام داده ایم، موجب تجدید نظر طرف مقابل شده بود، در حال حاضر هم می توان پیش بینی کرد که تجدید نظر خواهند کرد. اما در عمل این کار امکان پذیر نیست و با تمام اقدامات مثبت ما برای گرفتن بهانه از دست اروپا و آمریکا و بستن پرونده ای که تحت عنوان ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته ای ایران (PMD) از آن یاد می شد، حالا مجددا میخواهیم یک بازی جدید را آغاز کنیم. پیش بینی من به عنوان یک تحلیل گر که حداقل طی 15 سال گذشته درگیر این ماجرا بودم این است که این سیاست جواب نمی دهد و مجلس می تواند به جای این سیاست طرح تحول نظام بانکی ایران را که چندین سال است اجرا نمی شود را اجرا کند. به این منظور که ما اهرم تحریم را از دست آنها خارج کنیم و آنها نتوانند از این اهرم استفاده کنند. آنجاست که می شود انتظار داشته باشیم که اروپایی ها و آمریکا تجدید نظر کنند و تعهداتشان را اجرا کنند. به نظر من این راه حل منطقی دو امتیاز دارد که اولین امتیاز آن نگاه کامل به درون کشوراست و منتظر لغو تحریم های اروپا و آمریکا نماندن و دوم اینکه ابزار مذاکره را برای ایران قوی می کند. به این معنی که وقتی طرف مقابل اهرم تحریم را ندارد ما در ازای آن با قدرت اقتصادی که نشان می دهیم، ابزار قوی تری برای مذاکره داریم. بنابراین یکی از راه حل ها برای خارج کردن اهرم تحریم از دست طرف مقابل اصلاح نظام بانکداری ایران است. سیستمی که بنگاه داری می کند را به کار اصلی خودش یعنی بانکداری برگردانیم و چرخه اقتصادی کشور را با اصلاح نظام بانکداری و نظام مالیاتی که به شدت مشکل فرار مالیاتی در کشورداریم به وسیله کسانی که باید مالیات بدهند و نمی دهند، درست کنیم. اصلاح نظام مالیاتی مکمل اصلاح نظام بانکداری و از همه مهم تر نظام تولید که در ایران بسیار نا کارآمد است و دلیل ناکارآمدی نظام تولید در وهله اول همان نظام بانکداری و مالیاتی است و بعد چرخه معیوب تولید در ایران است که متاسفانه هزینه ای که بابت آن پرداخته می شود خیلی بیشتر از فایده آن است. حتی در مقایسه با کشور های همسایه، بنابراین مجلس محترم می تواند قوانین را با طراحی خوب وضع کند و در این شرایط اولا ما دشمنان خودمان را زیاد نکرده ایم زیرا اگر طرح پیشنهادی را اجرا کنیم چین و روسیه هم به سمت آمریکا هول داده می شوند. چرا در گذشته آمریکایی ها می توانستند رای روسیه و چین را داشته باشند؟ به دلیل این که ما برجام را اجرا نکرده بودیم اما پس از برجام این دو کشور قطعنامه های آمریکا علیه ایران را وتو می کردند و همانطور که پیش تر گفتم مجلس محترم به جای این که بیاید بر روی بازدارندگی ذخایر هسته ای یا افزایش درصد غنی سازی اورانیوم یا تولید فلز اورانیوم به این وسعت که طرف مقابل را به تجدید نظر وا دارد بهتر است که اتکا کند به اقتصاد ایران و نگاه به درون کشور و انجام اصلاحاتی که می تواند اهرم تحریم را از دست طرف مقابل خارج کند. ما باید استراژیمان را بر روی خارج کردن اهرم تحریم از دست آمریکا و اروپا بگذاریم. اگر چنین موفقیتی به دست آوردیم اروپا و آمریکا را وادار به تجدید نظر خواهیم کرد.

*آیا این گمان وجود ندارد که نمایندگان مجلس یازدهم با اشراف به همین واکنش‌ها و به دنبالش رادیکال شدن فضای دیپلماتیک تا مرز احتمال فعال کردن مکانیسم ماشه و ارجاع پرونده از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل این طرح را تصویب کرده و با تعجیل، در کمتر از 24 ساعت تاییدیه شورای نگهبان را برای ابلاغ مفاد این طرح به دولت گرفته باشند؟

البته این طرح از حدود 2 ماه قبل مطرح بوده و اینگونه نبوده که صرفا ظرف 24 ساعت مطرح و تصویب شده باشد. ولی بارها به دروغ گفته اند که برجام در عرض 20 دقیقه تصویب شده است. اما در حقیقت 170 ساعت کار کارشناسی در کمیسیون ویژه مجلس بر روی مسائل مختلف آن انجام شده بود و در نهایت مجلس به برجام رای نداد، به مصوبه خودش رای داد که دولت را موظف می کرد در زمان اجرای برجام اقدامات مطرح شده را هم انجام دهد این دروغ تاریخی را مرتب تکرار می کنند که برجام 20 دقیقه ای تصویب شد درحالی که چنین چیزی صحت ندارد بلکه دستور عمل اجرای برجام را به دولت ابلاغ کردند.

موضوع قانون جدید هم اینطور نبوده است که 24 ساعته تصویب شود و از 2 ماه قبل زمان زیادی صرف آن شد. اما مشکل اینجاست که این نمایندگان محترم می گفتند که صنعت هسته ای ما نابود شده است. برای من سوال است که اگر واقعا چنین است، که البته من می دانم که چنین ادعایی دروغ بوده، ولی اگر به قول آن ها صنعت هسته ای نابود شده، چگونه توقع دارند در عرض 2 ماه اقداماتی که در این قانون نوشته شده است را دولت اجرا کند؟ بنده معتقد هستم که دولت توان اجرای این اقدامات را دارد یعنی صنعت هسته ای ایران کاملا رو پا است و تمام این اقدامات قابل اجراست ولی آن هایی که می گفتند صنعت هسته ای ایران نابود شده و هم اکنون جزو نمایندگان مجلس هستند آیا این سوال برایشان مطرح نیست که اگر واقعا نابود شده چگونه دولت 2 ماهه این اقدامات را اجرایی کند؟ اما در خصوص این بحث که این اقدامات منجر به عملیاتی شدن مکانیزم ماشه می شود یا نه باید گفت، اصلاح مکانیسم ماشه به معنی ترتیبات اجرایی بازگشت 6 قطعنامه تحت فصل هفتم شورای امنیت که به دلیل طولانی بودنش به خلاصه می گویند مکانیزم ماشه و این اقدام عملا به قدری پیچیده است که به این زودی ها تحقق پیدا نخواهد کرد اما متاسفانه بسترش را فراهم می کند و باید دید که روند تحولات در آینده به چه سمتی پیش می رود. پیش بینی من این است  که علیرغم اینکه این طرح به اسم مقابله با تحریم ها تصویب شده ولی عملا کمک خواهد کرد تا اجماع بر علیه ایران در شورای حکام و شورای امنیت شکل بگیرد و این به ضرر ما است. برجام توانسته بود بین قدرت هایی که بر علیه ایران متحد شده بودند اختلاف ایجاد کند اما متاسفانه ما مجددا با دستان خودمان یک اجماع در شورای حکام و شورای امنیت علیه خودمان شکل می دهیم.

*مجلس یازدهم و طراحان این طرح تاکید دارند که طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها، نه تلاشی برای خروج از برجام، بلکه اقدامی برای تداوم حیات آن و در راستای بندهای 26 و 36 آن و مکمل گام های کاهش تعهدات برجامی است. این در حالی است که خوانش بیرونی آن درست در مقابل این موضع مجلس یازدهم قرار دارد. در این خصوص، نه تنها طرف‌های برجامی بلکه حتی خود رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نیز با مخالفت با مفاد این طرح، معتقدند که عملیاتی کردن بندهای آن می‌تواند به معنای اقدام ایران برای خروج از برجام تعبیر می شود. حال از نظر حقوقی و فارغ از یک خوانش سیاسی و دیپلماتیک داخلی و بین المللی، آیا اجرایی کردن بندهای طرح اقدام راهبردی مجلس برای لغو تحریم ها در راستای حمایت از برجام است و یا اقدامی برای خروج از آن؟

کمیسیون ویژه برجام متشکل از معاونین وزرای خارجه و مدیران است که کارش رسیدگی به تخلفات برجام می باشد. و در چند روز آینده تشکیل جلسه خواهد داد. کشورهای 4+1 انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه، چین و ایران در جلسه ای مشترک موضوع مطرح شده را بررسی می کنند تا مشخص شود آیا این نقض آشکار برجام است یا خیر. زیرا اگر نقض باشد اما فاحش نباشد، به سمتی نمی رود که ترتیبات اجرایی پیشنهاد شده برای بازگشت قطعنامه ها اجرایی شود. اما اگر نقض آشکار باشد آن ترتیبات اجرایی به ترتیب فعال خواهند شد. حالا من و دیگران از نظر حقوقی ممکن است نظرات زیادی داشته باشیم و مجلس هم نظر خاص خودش را داشته باشد و بگوید این نقض آشکار نیست اما نه مجلس و نه من و فرد دیگری تصمیم نمی گیرد، این کمیسیون است که تصمیم می گیرد و بررسی می کند که آیا غنی سازی 20 درصدی پیش بینی شده، و تولید فلز اورانیوم، و همچنین افزایش ذخایر اورانیوم، و تعداد سانتیریفیوژ مدرن IR4-IR6 ونحوه به کار گیری این سانتیریفیوژ ها، و وارد کردن آن ها به چرخه سوخت، نقض آشکار محسوب می شود یا خیر. به همین دلیل ما باید توجه داشته باشیم اقداماتی که انجام می دهیم بهانه به دست آن ها ندهد. یکی از مهم ترین اهداف و دستاوردهای برجام این بود که بهانه سازی را از طرف مقابل گرفته بود و آن ها نمی توانستند بگویند که ایران به سمت تولید سلاح هسته ای پیش می رود. بنابراین زمانی که چنین مصوبه ای را اعمال می کنیم عملا بهانه به دست آن ها می دهیم. باید کمی تامل کنیم و بسنجیم که آیا اقدامات ما به لغو تحریم های آمریکا منجر می شود، که شواهد نشان می دهد نمی شود و اوضاع را پیچیده تر و خراب تر خواهد کرد.

*با این وجود سید مصطفی هاشمی طبا، نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، در گفت و گوی جمعه گذشته با برنا در رابطه با طرح مجلس مبنی بر خروج از برجام صراحتا عنوان داشت که “اگر رئیس جمهور بودم به این طرح عمل نمی کردم، ولو اینکه دادگاهی شوم و به خلع من بیانجامد و به زندان بروم، شجاعت این را داشتم که این طرح را عملیاتی نکنم و مجازات آن را به جان می خریدم.” ارزیابی شما در این رابطه چیست؟ آیا اگر روحانی به هر دلیلی در این شرایط حساس و بنا به دیدگاه خود و مصلحت کشور از عملیاتی کردن مصوبات طرح مذکور تا پایان دولت دوازدهم سربازند، با توجه به اینکه طبق بند نهم طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها (مستنکفین از اجرای این قانون به تناسب، امتناع یا ممانعت از اجراء به طبقات 4 تا 7 طبقات مجازات تعزیری قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 محکوم می شوند)، محاکمه و زندانی خواهد شد؟ آیا نمایندگان مجلس یازدهم لحظه شماری می کنند تا با تاخیر و یا در تلاش در عدم اجرای مفاد این طرح، ذیل ماده نهم همین طرح خواسته دیرینه خود در رابطه با محاکمه فعالان برجامی از روحانی تا ظریف را کلید بزنند؟ اصلا در این شرایط چنین توانی وجود دارد؟

آقای هاشمی طبا تحت تاثیر احساسات بوده ویک راه پیچیده و منازعه انگیز را مطرح کرده است. در صورتی که ده ها راه دیگر موجود است و این موضوع در کشور ما بن بست ندارد. شورای حل اختلاف بین قوا وجود دارد که همچون گذشته می تواند فعال شود. راه های مختلف نامه نوشتن به رهبری و بحث نشست با رئیس مجلس را می توان مطرح کرد. به نظر من نباید به این اندازه نا امید بود این مسئله در کشور سازوکار قانونی دارد که در زمان اختلاف نظر بین دو قوه یک شورا به جهت حل اختلاف بین قوا تشکیل می شود و غیر از این خود مقام معظم رهبری در قانون اساسی وظیفه هماهنگی بین قوا و حل مشکلات بین قوا را دارد که این کار، طی نامه نگاری انجام می شود و هر دو طرف هم از مقام معظم رهبری تبعیت خواهند کرد. بنابراین نباید مسئله را اینقدر پیچیده تصور کنیم من به هیچ وجه موافق این ارزیابی های مطرح شده نیستم  این که به محاکمه کشیده شوند و در به در دنبال بهانه ای برای محاکمه کردن باشند آن ها موضوعات زیادی دارند برای محاکمه کردن آقای روحانی وگرنه بحث تنها محدود به این موضوع نمی باشد. به نظر من موضوع قابل حل است و به هیچ وجه کار به آن پیش بینی های اشاره شده نمی رسد.

*از نظر شما اجرایی شدن مصوبات این طرح تا چه اندازه نشست کمیسیون مشترک برجام در 26 آذر را تحت الشعاع قرار می دهد؟

این کمیسیون قطعا یکی از داغ ترین وضعیت ها را درچند سال گذشته خواهد داشت و به شدت هم تحت تاثیر قرار می گیرد که متاسفانه این تاثیر منفی است. حال ما باید ببینیم بالاخره چه تمهیداتی می توانیم در 26 آذر برای این نشست در نظر بگیریم.

*با این تفاسیر اگر به هر دلیلی در یک سناریوی بدبینانه نهایتا کار به فعال شدن مکانیسم ماشه توسط کشورهای اروپایی کشیده شود، با توجه به آنکه قبل تر دولت دونالد ترامپ در 30 شهریور سال جاری و در یک خوانش یک سویه حقوقی، اقدام به فعال کردن مکانیسم ماشه کرده بود و به دنبالش تمام اعضای سازمان ملل و شورای امنیت را ملزم به رعایت قطعنامه های شورای امنیت و تحریم‌های مربوطه کرده بود، آیا آمریکا به پروسه اروپایی ها برای احیای قطعنامه ها، ذیل فعال کردن مکانیسم ماشه خواهد پیوست یا به عکس این آلمان، فرانسه و انگلستان خواهند بود که اقدام 30 شهریور کاخ سفید در فعال کردن مکانیسم ماشه را تایید می کنند؟

اگر به آنجا ختم شود آن ها می بایست دوباره این کار را انجام دهند زیرا عملی که آمریکا انجام داد خلاف مصوبات شورای امنیت بود. شورا و 13 کشور عضو شورای امنیت خطاب به آمریکا نامه نوشتند که پس از خروج از برجام اجازه فعال کردن مکانیزم ماشه را ندارد و عملکرد آمریکا هیچ جنبه قانونی و مشروعیت بین المللی را دارا نبود. آمریکا با زور خودش می خواست هماهنگی ایجاد کند که از نظر اقتصادی موفق بود اما از نظر سیاسی و دیپلماتیک کاملا در آن موضوع شکست خورد. اما اینکه اروپایی ها چنین کاری را خواهند کرد یا خیر؟ باید گفت اگر این روند پیش برود پیش بینی می شود که آنها چنین کاری خواهند کرد و ایران را وارد بازی ای می کنند که نه تنها پروتکل الحاقی را متوقف کند، بلکه احتمال دارد از NPT هم خارج شود. بنابراین به سمت یک تقابل جدید می رویم که من فکر نمی کنم کار به آنجا برسد و قبل از وقوع این اتفاقات مشکل را ازطریق دیپلماتیک حل خواهند کرد.