احتمال تشدید فشارها علیه ایران
علی روغنگران
در شرایطی که با شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و نزدیک شدن به پایان حضور او در کاخ سفید، امیدها برای پایان سیاست فشار حداکثری، لغو تحریم ها و بازگشت دوباره ایالات متحده به برجام قوت گرفته بود، ترور شهید محسن فخری زاده دانشمند هستهای ایران و در ادامه آن تصویب یک قانون چالش برانگیز برای برنامه هستهای در مجلس شورای اسلامی شرایط را تغییر داد. هرچند دولت به شدت مخالف تصویب قانون جدید از سوی مجلس بود، اما به نظر میرسد یک وحدت نظر میان مجلس، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و شورای نگهبان در این باره وجود داشت. نهایتا با تصویب مجلس، تائید شورای نگهبان و البته نظر مشورتی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی این قانون تصویب و ابلاغ شد. این در حالی است که دولت میگوید وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی به عنوان بازوهای کارشناسی مسئله معتقدند این قانون خلاف مصالح ملی است. حسن روحانی رئیس جمهور نیز مخالفت شدید خود را در این رابطه اعلام کرد. براساس مصوبه مجلس، ایران اورانیوم با غنای 20 درصد را در داخل کشور تولید میکند و سالانه 120 کیلوگرم از آن را ذخیره مینماید. سازمان انرژی اتمی ایران، مکلف است ظرفیت غنی سازی و تولید اورانیوم غنی سازی شده با سطح غنای متناسب هر یک از مصارف صلح آمیز کشور را، به میزان ماهانه حداقل 500 کیلوگرم افزایش دهد و نسبت به نگهداری و انباشت مواد غنی شده در کشور اقدام نماید. این قانون همچنین تعداد دستگاههای فعال غنی سازی اورانیوم را افزایش داده و دولت را موظف به فعالسازی رآکتور آب سنگین اراک کرده است. اما جنجالیترین بخش قانون مجلس ماده شش آن است که مربوط به پروتکل الحاقی است. براساس این بند؛ دولت ایران موظف است در صورت عدم اجرای کامل تعهدات کشورهای متعهد توافق هستهای در قبال ایران و عادی نشدن روابط کامل بانکی و عدم رفع کامل موانع صادرات و فروش کامل نفت و فرآوردههای نفتی ایران و برگشت کامل و سریع ارز منابع حاصل از فروش، 2 ماه پس از لازم الاجرا شدن این قانون در مجلس شورای اسلامی اجرای داوطلبانه سند (پروتکل) الحاقی را متوقف کند. برخی معتقدند اجرای این مصوبات به معنای خروج ایران از برجام است، اما مجلس میگوید اینگونه نیست و این مصوبات پروژه خروج از برجام را دنبال نمیکند. مصوبه مجلس واکنشهای انتقادی در میان دیگر اعضای توافق برجام نیز به دنبال داشته است. سه قدرت اروپایی یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان روز دوشنبه گذشته در بیانیهای مشترک با ادعای اینکه تصمیم ایران برای نصب سانتریفیوژهای جدید در نطنز، نقض توافق هستهای است، گفتند: «اگر ایران درباره حفظ فضای دیپلماسی جدی است، باید از توافق تبعیت کند.»
اگر بایدن مشروط نمودن آمریکا به بازگشت به برجام را رسما اعلام کند، شروط او نزدیک به شرایط اروپایی هاست و به این ترتیب باید منتظر باشیم که جمهوری اسلامی ایران با یک فشار تازه از سوی آمریکا با همراهی اروپا مواجه شود
سه کشور اروپایی در واکنش به قانون مجلس شورای اسلامی ایران تحت عنوان «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» عنوان کردند: «با نگرانی شدید به قانون اخیر که توسط پارلمان ایران تصویب شده، توجه میکنیم. [قانونی]که اگر اجرا شود، بهطور اساسی برنامه هستهای ایران را توسعه داده و دسترسیهای نظارتی آژانس اتمی را محدود میکند.»
کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس در این بیانیه هشدار دادند: «چنین اقدامی، تلاشهای مشترک ما برای حفظ برجام را به خطر میاندازد و فرصت مهم برای بازگشت به دیپلماسی بههمراه دولت جدید آمریکا را تضعیف میکند.»
پیش از این بیانیه انتقادی سه کشور اروپایی، وزیر خارجه آلمان در اظهار نظری جدید گفت: “برجام دیگر به کار نمیآید. باید با ایران به توافق گستردهتری برسیم که شامل برنامههای هستهای، موشکی و نقش منطقهای ایران است.”
هایکو ماس، در مصاحبه با هفتهنامه آلمانی اشپیگل افزود: «ایران نباید موشکهای بالستیک داشته باشد و باید رفتار منطقهایاش را عوض کند. چون به ایران اعتمادی نیست، باید توافق تغییر کند.»
این موضع از سوی یکی از قدرتهای اروپایی جدید بود. اروپا در سالهای اخیر تلاش کرده حداقل در موضع گیری از برجام حمایت کند. حالا با توجه به این شرایط چه سناریوهایی برای پرونده هستهای ایران محتمل است؟ در ارتباط با این موضوع با دو عدم قطعیت روبهرو هستیم. اول خارج شدن ایران از پروتکل الحاقی است. اگرچه مجلس شورای اسلامی آن را به عنوان یک قانون تصویب و شورای نگهبان آن را تایید کرده است، اما تجربه نشان داده که در یک بزنگاه تاریخی ممکن است زمینههای تعلیق یا اجرا نشدن این قانون از جانب حاکمیت فراهم شود. چرا که ایران در بافت موقعیتی قراردارد که حتی اگر قانونی هم تصویب شود با تغییر اوضاع، این قانون در چهارچوب دریافتهای گوناگون امکان تغییر و تحول دارد. عدم قطعیت دیگر در رابطه با بازگشت بدون قید شرط ایالات متحده آمریکا به برجام است، چیزی که ایران توقع دارد. آنچه که تاکنون بایدن گفته است شعارهای انتخاباتی در عرصه کمپین او در برابر ترامپی بوده که از برجام خارج شده و با این خروج میراث اوباما- بایدن را زیر سوال برده بود. از یک طرف بازگشت بایدن به برجام به معنای حفظ میراث دموکراتها در دولت اوباما است و از طرف دیگر هم بایدن بازگشت به برجام را مشروط کرده است؛ لذا باید به این نکته تاکید کرد که ایالات متحده آمریکا در این مسیر میتواند زمینه ساز یک فشار دیگر در قالب برجام علیه ایران باشد. این دو عدم قطعیت میتواند سناریوهای مختلفی را در مسیر آینده پرونده هستهای ایران ایجاد کند. اگر ایران اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند، سناریو وحدت غرب و تزلزل شرق پیش میآید. به این معنا که اتحادیه اروپا با توجه به روی کارآمدن بایدن و دیدگاههایی که درباب فعالیتهای هستهای ایران دارد خواهان آن خواهد بود که در کنار آمریکا قرار گیرد و فشارهای بیشتر را به ایران تحمیل کند. اعلام موضع اخیر وزیر خارجه آلمان در ارتباط با فعالیتهای موشکی و منطقهای ایران و لزوم اتحاد اروپا با آمریکا در جهت محدود کردن فعالیت ایران، در این راستاست. از طرف دیگر با توجه به جهت گیری دولت بایدن نسبت به چین و روسیه این احتمال نیز وجود دارد دو کشور شریک ایران در مواضع خود در ارتباط با حمایت از تهران متزلزل شوند. سناریوی دوم آن است که اگر بایدن مشروط نمودن آمریکا به بازگشت به برجام را رسما اعلام کند، شروط او نزدیک به شرایط اروپایی هاست و به این ترتیب باید منتظر باشیم که جمهوری اسلامی ایران با یک فشار تازهای از سوی آمریکا با همراهی اروپا مواجه شود. اگر چه مجلس ایران در پی آن است که با قانون جدید زمینههای امتیازگیری بیشتر را فراهم کند، اما با توجه به عملکرد قدرتهای جهانی در مذاکرات پیشین و همچنین تمایل عربستان و دیگر کشورهای عربی به نقش آفرینی در مذاکرات جدید، میتوان گفت ایران در یک شرایط خطیر از منظر مذاکره قرار گرفته و باید با طرفهای متفاوتی در این زمینه به مذاکره بنشیند. این مذاکرات را دیگر نمیتوان ادامه برجام تلقی کرد و طبیعتا با آنچه که ایران مدنظر دارد تا حدود زیادی متفاوت خواهد بود. سناریوی سومی را هم می توان متصور بود؛ در این مورد بایدن بدون هیچ شرطی به برجام باز میگردد و یا گام اول را برای بازگشت به برجام آمریکا بر میدارد و تحریمهای دوران ترامپ را تعلیق و وضعیت را به پیش از خروج آمریکا از برجام برگرداند. ایران هم به همه تعهدات خود در اجرای برجام باز گردد و توافق را کامل اجرا کند. در این جا هم همگرایی آمریکا و اروپا تقویت میشود و در صورت کوچکترین لغزش ایران در چهارچوب برجام زمینههای فعال سازی مکانیسم ماشه فراهم میشود. در واقع در این شرایط توپ در زمین ایران خواهد بود. اکنون با توجه به تشدید منازعات ایران در منطقه پس از ترور شهید فخری زاده، حملات گاه و بیگاه به مواضع ایران در سوریه از سوی رژیم صهیونیستی و نوعی همگرایی منطقهای در جهت ایجاد مانع بر سر حرکت آمریکا به برجام، شرایط بازگشت ایالات متحده به برجام با چالش جدی منطقهای همراه است و میتواند لبه اصطکاک با تهران را بر اساس حرکتهای اسرائیل و هم پیمانان عربش در وضعیت کنونی به سمت و سویی ببرد که ایالات متحده در عمل انجام شده قرار بگیرد. از سوی دیگر انتخابات ایران از اهمیت جدی برخوردار است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. بایدن پس از حضور در کاخ سفید با مسئله استقرار دولت جدید آمریکا در حدود سه تا شش ماه بعد روبهرو خواهد بود؛ که این همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در ایران است، این انتخابات نیز برای آمریکا اهمیت دارد. به این ترتیب مسئله برجام و پرونده هستهای ایران میتواند حدود یک سال در وضعیت فرسایشی باقی بماند.