بایدن برنده رسانهها
علی روغنگران
در چند ماه منتهی به انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا بارها در خصوص نتایج نظرسنجی های موسسات افکار سنجی و رسانه های بزرگ آمریکا سخن به میان آمده و مطالب زیادی نیز در همین مورد در روزنامه صبح امروز به چاپ رسیده که در تمام این مطالب یک پیام مشترک وجود دارد و آن این واقعیت است که “نمی توان به این نظرسنجی ها استناد کرد.” تا روز قبل از انتخابات نتایج نظر سنجی ها نشان میداد که نامزد دموکرات، جو بایدن در ایالتهای فلوریدا و اوهایو، از ترامپ جلوتر است و در تگزاس -که ایالت چرخشی نامیده شده بود- میتواند انتظار پیشی گرفتن از رقیب را داشته باشد؛ اما در روز انتخابات نتایج در این سه ایالت به سرعت به نفع نامزد جمهوری خواه تغییر کرد. آخرین نظرسنجیهایی که کوینیپیاک و رویترز انجام داده بودند نشان داده بود که بایدن در ایالت فلوریدا به ترتیب با اختلاف 5 و 4 درصد از ترامپ جلوتر است و نشان میداد که این ایالت کلیدی را خواهد برد. نظرسنجیهایی که حدود یک ماه قبل انجام شده بود نیز نشان میداد که بایدن با عدد دورقمی در فلوریدا از ترامپ جلوتر است. اما سهشنبه شب آراء این ایالت به نام ترامپ ثبت شد.
اگر فضاسازی رسانه ای صورت نمیگرفت، ترامپ با قاطعیت انتخابات را برده بود. بنابراین میتوان گفت تا حدودی این رسانهها بودند که به کمک بایدن آمدند و او را یاری کردند، به عنوان مثال در ایالت فلوریدا که در نظرسنجیها حتی تا 8 درصد بایدن را جلوتر از ترامپ نشان دادند، در عمل رئیس جمهور فعلی قاطعانه به پیروزی رسید. بنابراین عملکرد رسانهها و موسسات نظرسنجی بسیار جانبدارانه بود و آن ها از بایدن پشتیبانی کردند
قبل از انتخابات نیز مشخص بود که نمیتوان اتکای چندانی به نظرسنجیها کرد. تا اینجای کار و فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهور شود، مشخص شد که رسانهها و موسسات نظرسنجی مانند راسموسن و گالوپ دارای سوگیری و اشتباهات فاحشی هستند. این مراکز و رسانهها عمدتا در اختیار جریان چپ و راست لیبرال بورژوازی آمریکایی است که به تبع آنها فضایی را قبل از برگزاری انتخابات فراهم آوردند که نشان دهنده پیروزی قاطع بایدن بود. اما الان که نتایج مشخص شده، هویدا گشته که این رسانهها و موسسات افکارسنجی شکست سختی از ترامپ خورده اند، حتی اگر او دوباره انتخاب نشود. از سال 2016 که ترامپ وارد کارزار انتخاباتی شد، بسیاری از ژنرالهای کهنه کار جمهوری خواه مقابل او ایستادند و این مسئله در سال 2020 تشدید شد، در این راستا حتی بسیاری از رسانههای محافظه کار آمریکا که نزدیک به حزب جمهوری خواه هستند از بایدن حمایت کردند، زیرا که ترامپ خود را نه محافظه کار و نه نئومحافظه کار، میداند، بلکه خود را پست نئومحافظه کار معرفی کرده است. از سوی دیگر در هر دورهای از انتخابات آمریکا یک موضوع به گفتمان اکثریت تبدیل میشود و در این دوره نیز پادگفتمان ضد ترامپ شد. بر همین اساس، بسیاری از طرفداران ترامپ در نظرسنجیها شرکت نکردند یا اینکه رای واقعی خود را پنهان کردند، با توجه به این موضوع نیز نظرسنجیها با خطاهای بسیار زیادی روبرو شد، در واقع میتوان گفت، ترامپ با حضور خود به ساختارهای سنتی که برای دههها در آمریکا وجود داشت همواره حمله کرده و آنها را زیر سوال برده است. ترامپ با این کار خود اساس نظام حزبی را نیز زیر سوال برده، به طوری باید گفت، این انتخابات بین ترامپ و مخالفان او برگزار شد، نه بین نامزد حزب دموکرات و جمهوری خواه، چرا که بسیاری از هم حزبیهای ترامپ نیز با او به مخالفت پرداختند، درست است که دو حزب اصلی ایالات متحده با یکدیگر متفاوت هستند، اما در مورد نظام لیبرال دموکراسی و ارزشهای آن توافق کامل دارند و برای همین موضوع مخالفتها تا این حد با ترامپ زیاد است. تاثیر نظرسنجیها بر روی انتخابات را میتوان در دو بخش بررسی کرد. بخش اول این است که به مانند سال 2016 نظرسنجیها، دارای خطاهای بسیاری است و همه را غافلگیر کرد. مسئلهای که بسیاری از تحلیلگران به آن پرداخته اند و همگان نیز در مورد آن صحبت میکنند. اما بخش دوم در مورد عملکرد نظرسنجیها این است که این بزرگنمایی در مورد پیروزی قاطع بایدن عامدانه صورت گرفته باشد، تا جو عمومی در آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد و باعث شود که اقبال به نامزد دموکراتها بیشتر شود. شاید اگر این فضاسازی صورت نمیگرفت، در همان دو روز اول ترامپ با قاطعیت انتخابات را برده بود، بنابراین میتوان گفت تا حدودی این “رسانهها” بودند که به کمک بایدن آمده و او را یاری کردند. به عنوان مثال در ایالت فلوریدا که در نظرسنجیها حتی تا 8 درصد بایدن را جلوتر از ترامپ نشان دادند، در عمل رئیس جمهوری فعلی قاطعانه به پیروزی رسید. بنابراین عملکرد رسانهها و موسسات نظرسنجی بسیار جانبدارانه بود و آن ها در این انتخابات از بایدن پشتیبانی کردند، اما با این همه ترامپ توانست بازهم کار خود را انجام دهد، چرا که مهم این است که حداقل نیمی از مردم آمریکا طرفدار تفکر ترامپ مبنی بر روی گردانی از ساختارهای حزبی و سنتی این کشور هستند و احساس میکنند که فردی همچون ترامپ توانسته حقوق آنها را استیفا کند و این خود تحول بزرگی در جامعهها آمریکایی است که برای دههها بر اساس یک سنت رهبری میشد، اما ترامپ آن را برهم زد.