1

بایدن و کلاف در هم تنیده تحریم ها

علی روغنگران

در چند روز گذشته و پس از اعلام اولیه نتایج انتخابات آمریکا و پیروزی جو بایدن نامزد دموکرات ها، تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌ها پیرامون نوع سیاست خارجی اتخاذی بایدن در برابر ایران، توافقنامه برجام و نیز آینده تحریم‌های ایران، متعدد و بعضا متفاوت بوده است. چنانچه برخی معتقدند که پیروزی جو بایدن می‌تواند خبر خوبی برای ایران و توافقنامه برجام باشد و چشم‌انداز مثبتی را در کاهش تنش‌ها میان تهران و واشنگتن و بالتبع کاهش تحریم‌های ضد ایرانی ایجاد کند. در مقابل برخی دیگر معتقدند که تفاوت چندانی میان دولت جو بایدن با دولت ترامپ در راهبردهای ضد ایرانی وجود ندارد و حتی در صورت بازگشت بایدن به توافقنامه برجام، تحریم‌های آمریکا علیه ایران متوقف نخواهد شد، بلکه این کشور از اهرم لغو تحریم‌ها به‌عنوان ابزار فشار و پیش‌شرط برای مذاکرات با ایران، پیرامون موضوعات مختلف دیگر ازجمله موضوعات منطقه‌ای و موشکی استفاده خواهد کرد. در این میان سوال مطرح اینجاست که در صورت بازگشت و یا وعده بازگشت بایدن به توافقنامه برجام، چشم‌انداز آینده تحریم‌های ایران به چه صورت خواهد بود؟ برای پاسخ به این سوال باید دو سناریو خوش‌بینانه و بدبینانه را از میان راهبردهای احتمالی پیش روی جو بایدن استخراج کرد. در سناریوی خوش‌بینانه، به نظر می‌رسد که یک رویکرد سازنده از سوی دولت احتمالی بایدن برای تعامل با ایران و تعلیق تحریم‌ها، بدون هیچ‌گونه پیش‌شرط گذاری برای ایران، ایجاد شود. طبق این سناریو دولت آمریکا مجددا به توافقنامه برجام بازمی‌گردد و متعاقب توافقنامه مزبور، تحریم‌ها علیه ایران را لغو (تعلیق) می‌کند و متقابلا از ایران نیز می‌خواهد به تعهدات برجامی خود بازگردد. اما خوب مسئله اینجاست که در صورت بازگشت دولت بایدن به برجام و اقدام برای رفع تحریم‌ها مطابق با توافقنامه برجام، تحریم‌ها علیه ایران به صورت کامل مثلا در حوزه صنعت نفت و گاز ایران متوقف نخواهند شد، چراکه صنعت نفت و گاز ایران در کنار بهانه هسته‌ای، ذیل قانون کاتسا (قانون مقابله با دشمنان آمریکا) به بهانه‌های مقابله با تروریسم و نقض حقوق بشر و نیز ذیل قانون جامع تحریم‌های ده‌ساله ایران (داماتو)، توسط آمریکا اعمال شده است.

 

در صورت بازگشت دولت بایدن به برجام و اقدام برای رفع تحریم‌ها مطابق با توافقنامه برجام، تحریم‌ها علیه ایران مثلا در حوزه صنعت نفت و گاز به سرعت متوقف نخواهند شد، چراکه صنعت نفت و گاز ایران در کنار بهانه هسته‌ای، ذیل قانون کاتسا (قانون مقابله با دشمنان آمریکا) به بهانه‌های مقابله با تروریسم و نقض حقوق بشر و نیز ذیل قانون جامع تحریم‌های ده‌ساله ایران (داماتو)، توسط آمریکا اعمال شده است

 

بر این اساس حتی اگر بهانه هسته‌ای وجود نداشته باشد، این صنعت به دلیل قرار گرفتن در ذیل قوانین (داماتو) و (کاتسا)، مصوب کنگره، سنا و نیز دولت آمریکا، تحریم است و دولت بایدن به‌تنهایی نمی‌تواند اقدامی برای لغو این تحریم، مطابق با توافقنامه برجام انجام دهد. مثال دیگر تحریم صنعت فلزات ایران است که این صنعت نیز مشابه صنایع دیگر، در کنار بهانه هسته‌ای، به بهانه‌های مقابله با تروریسم و همچنین نقض حقوق بشر ذیل همان قانون کاتسا، توسط نهادهای مختلفی در آمریکا (دولت، کنگره و سنا) تحریم شده است. البته در این میان نیز برخی تحریم‌های جزئی که تنها در قالب فرمان اجرایی از سوی ترامپ علیه ایران وضع شده‌اند، نمی‌توانند به‌عنوان یک مانع قانونی برای برداشتن تحریم‌ها از سوی دولت بایدن تلقی شوند و رئیس‌جمهوری جدید آمریکا با اختیارات خود می‌تواند پیشنهاد رفع بخش کوچکی از تحریم‌ها ازجمله آزاد کردن سرمایه‌های بلوکه‌شده ایران در خارج و نیز تسهیل معاملات کالاهای اساسی را به دلایل حقوق بشری، به‌عنوان حسن نیت برای مذاکره مطرح کند. در مجموع پیچیدگی اصلی‌ترین تحریم‌های ایران (با چند بهانه و به استناد چند قانون مختلف)، کار را برای ایران و نیز دولت آینده‌ آمریکا سخت خواهد کرد. به عبارتی می‌توان گفت که دولت ترامپ آن‌چنان متبحرانه ایران را تحریم کرده که اگر دولت جو بایدن هم بخواهد که تحریم‌های مهم و اساسی را تعلیق کند، به‌تنهایی نخواهد توانست، چراکه کلاف تحریم‌های پیچیده شده دولت ترامپ علیه ایران، روند بوروکراتیک و تلاش‌های حاشیه‌ای را برای لغو آنها، افزایش داده است. چنانچه برای رفع این تحریم‌ها، نیاز به هزینه پردازی، همراهی و هماهنگی کنگره و سنا است، اتفاقی که با توجه به وجود مسائل تنش زای متعدد با ایران، در کوتاه‌مدت بعید به نظر می‌رسد. در کنار سناریوی خوش‌بینانه، وقوع سناریوی بدبینانه نیز دور از انتظار نیست. هسته اصلی طراحی این سناریوی بدبینانه را می‌توان را از میان یادداشت اخیر جو بایدن که در 13 سپتامبر 2020 در CNN منتشر شد، برداشت کرد. جو بایدن در این یادداشت که مستقیما به موضوع ایران پرداخته بود، گرچه در ابتدا تاکید کرد که گام‌هایی را بر خواهد داشت تا اطمینان حاصل کند که تحریم‌های آمریکا مانع مقابله ایران با شیوع کووید-19 نخواهد شد اما در مقابل از سخت‌گیری هوشمندانه بر ایران نیز سخن گفت. جو بایدن معتقد است که فشار دولت فعلی آمریکا بر ایران شعار توخالی است و باید در عمل فشار واقعی بر ایران وارد کرد. به عبارتی او طرفدار فشار هوشمندانه‌تر بر ایران است. چنانچه در بخشی از یادداشت خود می‌نویسد: “اگر ایران به تعهدات سخت‌گیرانه برجام پایبند باشد، آمریکا نیز به توافق هسته‌ای بازخواهد گشت”. این یادداشت جو بایدن که حکایت از پیش‌شرط گذاری آمریکا برای بازگشت به برجام و انجام تعهدات مندرج در این توافقنامه دارد، برای آینده تحریم های ایران، سناریویی بدبینانه تلقی می‌شود، چراکه هرگونه پیش‌شرط گذاری‌ها برای ایران کار را برای رسیدن به توافق، تعلیق و متوقف کردن این تحریم‌ها سخت می‌کند. چنانچه در بیانیه‌ای که وزارت امور خارجه در خصوص گمانه‌زنی‌ها در مورد پیش‌شرط گذاری احتمالی آمریکا، منتشرشده آمده است که “اساسا ایالت متحده آمریکا در موضعی نیست که برای کسی شرط بگذارد، ایالات متحده آمریکا ناقض برجام و ناقض قطعنامه 2231 شورای امنیت بوده و میلیاردها دلار به ملت ایران خسارت زده و از برنامه برجام به‌عنوان یک مشارکت‌کننده خارج‌شده است. روزی که دولتی در ایالت متحده بخواهد به برجام برگردد میزی وجود خواهد داشت که باید پاسخگوی نقض عهدها باشد.”لذا ازآنجاکه انتظار اینکه ایران پیش‌شرط‌های مدنظر آمریکا را قبول بنماید، پایین به نظر می رسد، بر این اساس، با وقوع این سناریو فشارهای تحریمی بر ایران پابرجا خواهد ماند. در مقابل و در ادامه احتمالات ممکن در این سناریو، حتی اگر ایران پیش‌شرط‌های مدنظر آمریکا ازجمله بازگشت به تعهدات برجامی را بپذیرد، ازآنجا که طرف آمریکایی فکر می‌کند که تحریم‌ها به‌مثابه برگ برنده در مذاکرات است و باعث افزایش قدرت چانه‌زنی و نیز کشاندن ایران به میز مذاکره در خصوص سایر نگرانی‌های غرب نظیر مسائل منطقه‌ای، موشکی و نهایتا ایجاد یک توافق فرا برجامی خواهد شد، بر این اساس نیز احتمالا تحریم‌های اساسی علیه ایران، تا زمان یک توافقنامه فرا برجامی، متوقف نخواهد شد.