1

ملت ایران غرامت را نمی بخشد

ظهر روز 31 شهریورماه 1359، با به پرواز درآمدن 192 فروند از انواع هواپیمای جنگنده بمب‌افکن و به حرکت درآمدن 12 لشکر پیاده، زرهی و مکانیزه به سمت مرزها و داخل خاک ایران، سردمداران رژیم بعث عراق کلید شروع جنگی را علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی و ملت ایران زدند که امیدوار بودند حداکثر ظرف یک هفته به پایان برسد لیکن این جنگ هشت سال به طول انجامیده و به دفاع مقدس مشهور شد. نبردی که از سوی کشور عراق به عنوان دولت آغاز کننده جنگ باعنوان قادسیه صدام و جنگ خلیج اول نامگذاری شد که ثمره ای جز هشت سال جنگ تن به تن نداشت. جنگی تحمیلی که با حمله به مراکز هوایی، نظامی و شهرهای غیرنظامی ایران آغاز و با کشته و زخمی شدن بیش از یک و نیم میلیون نفر پایان یافت.

خسارات ناشی از جنگ

این جنگ تمام عیار علاوه بر از بین رفتن هزاران سرمایه انسانی برای ایران خسارتهای اقتصادی زیادی هم در پی داشت. اگر چه هیات اعزامی سازمان ملل خسارت مستقیم را مبلغ 99 میلیارد دلار و خسارت غیرمستقیم آن را 150 میلیارد دلار و مجموعا 249 میلیارد دلار اعلام کرده، متعاقب این گزارش ایران میزان خسارت خود را حدود هزار میلیارد دلار اعلام کرده است. در طول جنگ، هر دو کشور ایران و عراق، یکدیگر را به نقض حقوق اسرای جنگی و شکنجه آنان متهم کرده و در این زمینه شکایاتی را به سازمان ملل ارائه کردند. در حالی که در پایان، این عراق بود که متهم به نقض حقوق بین المللی شد. در طول 2هزار و 920روز دفاع ایران از مرزهای آبی و خاکی کشور، بارها رژیم بعث عراق هزینه های میلیاردی برای تجهیز ادوات جنگی و تجهیزات نظامی خود صرف کرد و در این راه از نقض هیچ حقوق بشری فروگذاری نکرد. رژیم  بعث در طول هشت سال جنگ بارها علاوه بر حمله به مراکز غیر نظامی از بمبهای شیمیایی علیه ایران استفاده کرد و در طول 378 مورد حمله شیمیایی به شهرهای ایران، باعث کشته و مصدوم شدن بیش از 50 هزار ایرانی شد. در دوران هشت سال دفاع ایران، بارها مرزهای جنوبی و شهرهای حاشیه خلیج فارس میان دو کشور رد و بدل شد به طوری که آزادسازی خرمشهر و بازپس گیری آن از سوی کشور مهاجم، نقطه عطف بزرگی در جنگ 8 ساله ایران و عراق به شمار می رود که پس از این اتفاق بود که دو کشور با تصمیم سرنوشت ساز ادامه جنگ یا اعلام آتش بس روبرو شدند. البته مرحوم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ در دوران دفاع مقدس گفته بود: یکی از دلایل پایان جنگ هراس از حملات شیمیایی عراق علیه مردم شهرهای بزرگ به خصوص تهران بود.
در سالهای 66 و 67 سازمان ملل به خواست صدام به ایران اصرار کرد که آتش بس را بپذیرد ولی موانع زیادی بر سر این آتش بس وجود داشت. عراق همچنان بر نقض حق حاکمیت بر اروندرود پافشاری می‌کرد. از سوی دیگر عراق هنوز بخش‌هایی از خاک ایران را در تصرف خود داشت و امام خمینی(ره) هم اصرار بر کناره گیری صدام داشتند و این عوامل منجر شد تا ایران آتش بس پیشنهادی در قطعنامه 514 شورای امنیت را نپذیرد. اصرار بر پذیرش آتش بس و پایان جنگ به یک قطعنامه محدود نشد و کشور عراق درست یک روز بعد از اعلام پذیرش قطعنامه 598 به عنوان آتش بس پایانی جنگ هشت ساله میان ایران و عراق از سوی سازمان ملل، آن را پذیرفت. پذیرش بی چون و چرای قطعنامه از سوی کشور آغاز کننده جنگ در حالی اتفاق افتاد که ایران یک سال پس از تصویب قطعنامه درست در تاریخ 29 تیر سال 67 آن را پذیرفت.
ایران و عراق در سال 1369 و پیش از حمله عراق به کویت، توافق صلح رسمی امضا کردند و روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. از همان زمان کار تبادل اسرای جنگی دو طرف آغاز شد که آمارها نشان می دهد در پایان جنگ 8 ساله حدود 40 هزار ایرانی در عراق اسیر بودند. در مقابل ایران هم حدود 70 هزار اسیر عراقی دراختیار داشت که در نهایت کار مبادله اسرای دو طرف تا اسفند 1381 به طول انجامید.
در طول سال های بعد از جنگ، بارها مسئله پرداخت غرامت جنگی عراق به عنوان دولت آغاز کننده هشت سال جنگ مطرح شد ولی مردان دیپلماسی دو کشور بارها اعلام کردند که شرایط پرداخت غرامت مطرح نیست. اواخر مرداد ماه سال 97 فلاحت‌پیشه، رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت که عراق حالا در شرایط اقتصادی خوبی است و حتی از ایران بیشتر نفت می‌فروشد؛ پس چه دلیلی دارد که ما غرامت جنگ را از این کشور مطالبه نکنیم؟ «غرامت، تعهدی غیرقابل چشم‌پوشی در مناسبات ایران و عراق است و عراق توان پرداخت غرامت جنگی ایران را دارد. انتظار ما این است که این موضوع اجرائی شود».

خلأ حقوقی در قطعنامه 598

از آنجا که مرجع رسمی اجرایی شدن قطعنامه شورای امنیت، خود همین شوراست و ایران نیز در دوره های مختلف با اعضای اصلی آن، دچار چالش هایی بوده که همه بر آن واقفیم، تا کنون ایران نت

وانسته است حتی یک دلار از غرامت جنگ 8 ساله را از کشور متجاوز بگیرد؛ این در حالی است که به دلیل حمایت اعضای دائم شورای امنیت از کویت و رژیم صهیونیستی، هر دوی آنها توانستند از محل برنامه نفت در برابر غذا، غرامت اشغال کویت و موشک پرانی های عراق به اسرائیل را دریافت کنند. جنگ عراق و کویت 2 سال پس از پایان جنگ تحمیلی آغاز شد و تنها 6 ماه به طول انجامید. از نظر میزان خسارت های مالی هم، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران حدود 20 برابر اشغال کویت، خسارت به ایران وارد کرد. غرامت برآورد شده جنگ ایران و عراق حدود 1000 میلیارد دلار، در برابر 52 میلیارد کویتی ها، است.
گویا یکی از علل این تفاوت در بازپرداخت غرامتها این است که در قطعنامه 687 شورای امنیت پرداخت غرامت به کویت تصریح شده است اما در قطعنامه 598 چنین صراحتی برای پرداخت غرامت به ایران از سوی این شورا وجود ندارد. علیرغم اینکه در گزارش گزارشگر ویژه وقت سازمان ملل، عراق به عنوان متجاوز شناخته شده است اما در این قطعنامه اشاره ای به اینکه عراق «متجاوز» است نشده است و دقیقا همین خلاء حقوقی است که باعث شده عراقیها خود را ملزم و تحت فشار، برای پرداخت غرامت نبینند.
تنها بندی از قطعنامه 598 که به موضوع غرامت مرتبط است بند هفتم است. در بند 7 قطعنامه مقرر شده بود که دبیرکل (خاویر پرز دکوئیار) راههای مناسب برای هدایت جامعه بین المللی برای بازسازی خرابی های جنگ را، پس از گزارش هیات کارشناسان، برآورد و نحوه بازسازی را به شورای امنیت گزارش نماید.
در اجرای این بند «عبدالرحمن فرح» بعنوان نماینده دبیرکل به ایران آمد و پس از بازدید از خرابی ها، گزارش و ارزیابی خود را به دبیرکل ارائه کرد. نکته قابل توجه آنکه ماموریت فرح در اجرای بند 7 قطعنامه بود و مطالبه غرامت باید مستقل از گزارش او دنبال می شد اما گزارش فرح صرفا بازسازی ویرانی های جنگ در دو کشور را از طریق کمکهای بین المللی شامل می شد و به مسئولیت آغاز جنگ و مخاصمه ربطی نداشت. این گزارش به دبیرکل و شورای امنیت ارائه شد ولی، بنا به دلایل مختلف، از سوی ایران پی گیری نشد.

راهکارهایی برای استیفای حقوق ایران

در حال حاضر دو راه حل برای استیفای حقوق ایران بابت غرامتهای جنگی متصور می باشد. نخست اینکه ایران این مطالبه خود را در مجامع جهانی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل (در چارچوب فصل ششم) مجددا مطرح کند و قطعنامه جدیدی که به صراحت عراق را به پرداخت غرامت ملزم کند صادر شود. دوم؛ پی گیری مطالبه این حق از طریق کانالهای دیپلماتیک موجود در روابط دو کشور.
راه حل نخست در حال حاضر به دلیل تنش موجود در روابط کشور ما با آمریکا که دارای حق وتو در شورای امنیت است، نتیجه بخش به نظر نمی رسد، چرا که تنظیم و تصویب هر نوع قطعنامه جدیدی برای تعیین تکلیف غرامتهای جنگی به صورت شفاف، نیازمند رای 5 عضو دائم شورای امنیت است و با توجه به روابط تیره ای که اکنون میان ایران و آمریکا وجود دارد بعید به نظر می رسد، با فرض رای مثبت بریتانیا و فرانسه، بتوان نظر آمریکایی ها را در این خصوص جلب کرد.

غرامت برآورد شده جنگ ایران و عراق حدود 1000 میلیارد دلار، در برابر 52 میلیارد کویتی ها، است. گویا یکی از علل این تفاوت در بازپرداخت غرامتها این است که در قطعنامه 687 شورای امنیت پرداخت غرامت به کویت تصریح شده است اما در قطعنامه 598 چنین صراحتی برای پرداخت غرامت به ایران از سوی این شورا وجود ندارد. علیرغم اینکه در گزارش گزارشگر ویژه وقت سازمان ملل، عراق به عنوان متجاوز شناخته شده است اما در این قطعنامه اشاره ای به اینکه عراق «متجاوز» است نشده است و دقیقا همین خلأ حقوقی است که باعث شده عراقی ها خود را ملزم و تحت فشار، برای پرداخت غرامت نبینند

راه حل دوم ناظر بر استفاده از روابط دیپلماتیک موجود میان دولتهای عراق و ایران است. به این طریق که در تمام بیانیه ها و مذاکرات رسمی و به صورت مداوم، ایران بر حق قانونی خود برای پی گیری و مطالبه خسارات جنگی پافشاری کند. ایران باید به صورت مداوم به مقامات عراقی متذکر شود که این کشور مسئول آغاز جنگ بوده، پس بنابراین مسئول پرداخت غرامت خسارات وارده به کشور ما نیز می باشد. اکنون که تمام شواهد و قرائن دال بر متجاوز بودن دولت عراق در آغاز جنگ است، دولت جدید این کشور حتی برای اثبات حسن نیت خود هم که شده باید در حل این معضل عمده پیشگام شود، در غیر اینصورت دستگاه دیپلماسی ما باید به صورت رسمی، به ویژه که الان مناسبات دو کشور بسیار هم دوستانه است، در این خصوص اقدام کند. مگر نه اینکه دیپلماسی، هنر تحقق پتانسیلهای بالقوه به امور بالفعل است، پس قطعا، اگر نگوییم «اقدامات جدی»، دستگاه سیاست خارجی ما حداقل می تواند «اقدامات شایسته» را در جهت مطالبه این حق انجام دهد. در حال حاضر دو کشور آنقدر علایق و منافع مشترک دارند که یافتن راه حلی برای این مسئله امکان پذیر باشد. منتها در وهله اول باید این انگیزه، نیت و اراده در میان مسئولین دستگاه سیاست خارجی ما برای گرفتن این حق وجود داشته باشد، که حداقل به صورت سالانه با ارسال یک یادداشت برای دولت عراق بحث غرامتهای ایران را گوشزد کند یا در کنفرانسهای مشترک به نوعی این مسئله را مطرح و در بیانیه ها بگنجاند، خود این پیگیری مداوم از طریق مجامع رسمی شاید در کوتاه مدت نتیجه ای نداشته باشد اما به عنوان یکی از «قرائن» ایران، اگر نگوئیم «ادله»، می تواند در محاکم آتی بین المللی، که برای رسیدگی به بحث غرامتها تشکیل خواهد شد، یک نقطه قوت و امتیاز به حساب آید. چرا دولت امارات متحده عربی در هر کنفرانس و همایش بین المللی یا… در «شورای همکاری خلیج فارس» یا «اتحادیه عرب» مدام بر حق مالکیت خود بر جزایر سه گانه تاکید می کند و سعی می کند این مسئله را به صورت یک بند به همه بیانیه ها و اعلامیه های صادره اضافه کند؟
کشورها همیشه سعی می کنند با صدور چنین مواضع رسمی و تکرار آن، «قرائن» تاریخی برای مستحکم تر کردن حقوق خود حول مسئله مورد نظر به وجود آورند. اگر حق ایران در دریافت غرامت از عراق به این شکل پیگیری نشود این خودش «قرائنی» است دال بر این مسئله که یا از این حق عدول شده، یا این حق استیفا شده و یا اینکه کشور خسارت دیده خودش هم چندان اعتقادی به دریافت خسارت ندارد.
اکنون وقت آن رسیده که یک بار و پس از 32 سال از پایان جنگ، مسئولین دستگاه سیاست خارجی ما به صورت جدی به این مسئله توجه کنند که آیا «اراده» سیاسی لازم برای احقاق غرامت خسارتهای وارده از سوی عراق را دارند؟ (به این معنا که آیا عراق را مسبب خسارتهای وارده به ایران می دانند یا خیر؟) اگر قائل به این حق نیستند که بحثی نیست اما اگر قائل به آن هستند چرا اقدامی در این خصوص نمی کنند؟
نیازی به تشنج، قطع رابطه و… نیست (مگر کویت، که غرامتش را هم از عراق گرفته، اکنون روابط دیپلماتیکش با این کشور دچار بحران است؟!)، «اقدامات جدی» پیش کش، مسئولین ایرانی همان «اقدامات شایسته» را هم انجام دهند در حال حاضر کافی است، تا بعدا و در فرصت مناسب این حق پایمال شده ایران از طریق مجامع حقوقی بین المللی پیگیری شود.
بهتر است نگران «فقیر بودن» عراقی ها هم نباشیم، چرا که این کشور در حال حاضر روزانه 2 میلیون و 800 هزار بشکه نفت صادر می کند، در صورتی که ما برای صادرات نفت خود به شدت با مشکل مواجه هستیم.