بلاتکلیفی اصلاح طلبان
علی روغنگران
چندی پیش آیت الله محمد موسوی خوئینیها دبیرکل مجمع روحانیون مبارز و سیاستمدار کار کشته اصلاحطلب در نامهای تحلیلی خطاب به اصلاح طلبان خواستار شرکت آن ها در انتخابات شد. تحلیل موسوی خوئینیها این بود: “بیتوجهی به امر خطیر انتخابات ریاستجمهوری قطعا اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور را نهتنها به سامان نمیرساند بلکه بدتر میکند.”
او افزود: «ریاستجمهوری نهادی است که با همه آنچه دستگاههای مسئول و غیرمسئول به هنگام انتخابات بر سرش آوار کرده و میکنند، باز هم نماد جمهوری است و همین هم آرامش را از گروهی گرفته است و میخواهند با هر بهانهای آن را از ساختار نظام حذف کنند و نمیدانیم چه خوابهایی برای پس از آن دیدهاند. همین دلیل کافی است که همه فعالان سیاسی و گروهها و احزاب و انجمنها و دیگر تشکلهایی که دل در گرو جمهوری اسلامی دارند، فعالانه در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کنند تا این نهاد و نماد جمهوریت مستحکمتر از پیش بماند.»
برخی ناظران نامه اخیر خوئینیها را در این راستا ارزیابی کردهاند که طیف چپگرا و سنتی اصلاح طلب به دنبال احیای موقعیت خود است. نامه موسوی خوئینیها به عنوان “فرمان”به اصلاحطلبان تفسیر شد. اینکه او و محمد خاتمی هم حزبی هستند و روابط نزدیکی با یکدیگر دارند باعث شده که ناظران موضع او را در واقع موضع رئیس دولت اصلاحات بدانند، علیرغم اینکه خاتمی تاکنون اظهار نظر صریحی نداشته است. رسانههای اصلاحطلب تحرکات و نامه اخیر موسوی خوئینیها را مثبت میدانند. روزنامه سازندگی وابسته به حزب کارگزاران پس از انتشار نامه مذکور نوشت: “اصلاحطلبان یک گام به همگرایی در انتخابات 1400 نزدیک شدند.” یا روزنامه شرق نوشت: «هرچه زمان جلو میرود، آرایش سیاسی نیروهای سیاسی برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده منظمتر میشود؛ بهویژه اصلاحطلبان که به نظر میرسد برخلاف انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته، بنا دارند در 1400 با وحدتی کامل وارد انتخابات شوند.» اما به نظر میرسد تفسیر تحولات رخ داده به همگرایی اصلاحطلبان، خوشبینانه است، چرا که شواهد نشان میدهد هنوز اختلاف اصلی در اینباره حل نشده است. اینکه کیفیت نقش آفرینی اصلاحطلبان در انتخابات باید چگونه باشد.
غیر از نامهنگاریهای موسوی خوئینیها و برخی اظهارات سیاستمداران، حداقل روی پرده، اتفاق مثبت دیگری رخ نداده است البته شاید پشت پرده خبری باشد که افکار عمومی در جریان آن نیست. مهمترین مسئله این است که سازوکار اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات چیست؟ شورای عالی اصلاحطلبان تعطیل است، یا باید این شورا احیا شود و یا اینکه ساختار تازهای جایگزین آن گردد
شاید سنتیها و قدیمیهای اصلاحطلب به این نتیجه رسیدهاند که باید وارد عرصه شوند، اما در طیف مدرن و همچنین بدنه اصلاحطلبان فضای سرد و ناامیدی غالب است و به نظر نمیرسد تمایلی به حضور تمام قد در انتخابات داشته باشند. چهرهای همچون عباس عبدی چندی پیش پیشنهاد حذف انتخابات ریاست جمهوری و احیای نخست وزیر را مطرح کرد. عبدی همچنین چند روز پیش نیز در یادداشتی خواستار استعفای حسن روحانی شد. یا سعید حجاریان هم که در جریان انتخابات یازدهم، استراتژی مشارکت مشروط را پیشنهاد کرده بود حالا حرف از این میزند که در انتخابات ریاست جمهوری فقط یک نامزد از سوی شورای نگهبان معرفی و تائید صلاحیت شود. از دل این پیشنهادات حضور فعال در انتخابات بیرون نمیآید. از طرف دیگر برخی احزاب همچون کارگزاران در سالهای اخیر نشان دادهاند با استراتژی جریان اصلی اصلاحطلب همراه نیستند، در انتخابات مجلس نیز کارگزاران لیست مستقل منتشر کرد. بدنه فعال اصلاحطلبان نیز از وضعیت موجود دلسرد و ناامیدند. رصد شبکههای اجتماعی نشان میدهد جوانان اصلاحطلب بسیار رادیکالتر از احزاب و گروههای این جریان عمل میکنند و به شدت منتقد وضع موجودند. بدنه اصلاحطلب سوالهای فراوانی دارد که بزرگان، احزاب و گروههای این جریان هیچ پاسخی برای آن ارائه نمیکنند. با این شرایط حتی اگر همگرایی گروهها هم رخ دهد سوال اصلی این است که چگونه میتوانند هواداران خود را به پای صندوق رای بکشانند. صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در نامهای سرگشاده به محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات از همین زاویه به نقد تلاشها برای حضور در انتخابات پرداخته است. او چند سوال مطرح کرده است. مهمترین سوال زیباکلام از رئیس دولت اصلاحات این است ” اگر آن 24 میلیون رایدهنده در 29 اردیبهشت 96 به حسن روحانی از جنابعالی بپرسند در نتیجه دعوت شما و رای ملت چه اتفاقی افتاد، چه پاسخی میتوان داد؟”
از سوی دیگر برخی دیگر از منتقدان میگویند با رویکرد کنونی شورای نگهبان و تلاشها در مجلس برای اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری، اساسا هیچ گونه شانسی نمیتوان برای اصلاح طلبان قائل شد. با این حال موسوی لاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز مشکل اصلی را انتخاب گزینهای که بتواند از سد شورای نگهبان عبور کند نمیداند و به عقیده او مسئله اصلی کشاندن مردم به پای صندوق رای است. موسوی لاری چند روز پیش به ایرنا گفت: «در اردوگاه اصلاحطلبان درگیری بین کاندیداها تا این لحظه بروز نکرده است. امکان اینکه به فردی برسند که مرضی الاطراف باشد، هم نهادهای حاکمیتی روی او حرف نداشته باشند و هم اصلاحطلبان از طیفهای مختلف او را قبول داشته باشند، این مسئله شدنی است. بحث ما پیشینی است. اینکه بالاخره اصلاح طلبان باید به این نکته توجه کنند که چگونه میتوانند مردم را با صندوقهای رای آشتی دهند و قهر آنان را بشکنند.» غیر از نامهنگاریهای موسوی خوئینیها و برخی اظهارات سیاستمداران، حداقل روی پرده اتفاق مثبت دیگری رخ نداده است البته شاید پشت پرده خبری باشد که افکار عمومی در جریان آن نیست. مهمترین مسئله این است که سازوکار اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات چیست؟ شورای عالی اصلاحطلبان تعطیل است. یا باید این شورا احیا شود و یا اینکه ساختار تازهای جایگزین آن گردد. محمود صادقی، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه در اینباره گفته است: “هنوز معلوم نیست که شورای سیاستگذاری منحل شده و نهاد جدیدی ایجاد میشود یا خیر. ایدهای درباره ایجاد نهاد جایگزین مطرح شده است که در حد همان ایده بوده و جلو نرفته است.”
او افزود: «همه چیز غیر شفاف است و برخی تمایل دارند شورای سیاستگذاری باقی بماند و ایراداتش رفع شود و برخی دنبال تقویت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هستند.»
این فعال سیاسی با بیان اینکه در این شرایط بعید میدانم به زودی تصمیم گیری خاصی در این زمینه انجام شود، گفت: «زمان برای اصلاح طلبان به سرعت در حال از دست رفتن است و امیدی ندارم که به زودی شورای سیاستگذاری احیا شود یا نهادی جایگزین تشکیل شود.»
شورای عالی اصلاح طلبان در هشت سال اخیر نقش رهبری جریان اصلاحطلب را برعهده داشته است. اما در انتخابات مجلس یازدهم عملا از هم پاشید و محمدرضا عارف رئیس آن نیز استعفا کرد. برخی احزاب اصلاحطلب به شدت منتقد عملکرد این شورا هستند. عدهای هم میگویند دیگر این ساختار جوابگو نیست و باید ساختار تازهای ایجاد کرد. در این بین زمزمههایی مبنی بر اینکه موسوی خوئینیها ریاست شورای سیاستگذاری را برعهده بگیرد مطرح شده است. علی صوفی از فعالان اصلاح طلب در این باره گفته است: «این احتمال وجود دارد که در صورت فعالیت دوباره شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، شخص آیت الله موسوی خوئینیها در راس این نهاد سیاسی قرار بگیرند. زیرا ایشان با مواضعی که در ماههای اخیر اتخاذ کردهاند، این قابلیت را دارند که اصلاح طلبان را در آستانه انتخابات سال 1400 هدایت کنند.» با این حال تاکنون شواهد جدی برای احیای شورای عالی سیاستگذاری و ریاست موسوی خوئینیها بر آن دیده نمیشود. حتی اگر اصلاح طلبان همه این مشکلات را حل کنند، به مسئله انتخاب نامزد مناسب میرسند. تاکنون فقط محمدرضا عارف تمایل خود را برای نامزدی در انتخابات نشان داده است که البته او به هیچ عنوان محبوبیت و مقبولیت لازم در بدنه اصلاح طلبان را ندارد. غیر از عارف گزینههای دیگری همچون اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی هم مطرح هستند که هیچکدام نمیتوانند محرکی قوی برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای باشند.