1

پست جنجال برانگیز خانم بازیگر

مریم اصغری

سحر زکریا از بازیگران محبوبی است که در سال 72 و با فیلم «در پناه تو» پا به عرصه بازیگری گذاشت. اما بسیاری از مردم او را با نقش‌هایی که در مجموعه‌های مهران مدیری بازی کرده است، به یاد می‌آورند. در حال حاضر چند سالی می‌شود که نقش جدیدی از او در هیچ فیلم و سریالی ندیده‌ایم و چیزی از این بازیگر نشنیده‌ایم تا اینکه صبرش به سر آمد و در پست اینستاگرام خود به این سکوت‌ها پایان داد. او با گلایه‌مندی به مهران مدیری گفت: «آقای مدیری عزیز برام بسیار قابل احترامید ولی چند وقتی که از شما مصاحبه‌هایی می‌بینم که ذهنم را مشغول کرده است، شما در یکی از مصاحبه‌هایتان گفتید به آن آدم سر چهارراه فکر می‌کنید ولی چطور به تیمی که سال‌ها با شما کار کردند، فکر نمی‌کنید ؟! که در این روزهای سخت چگونه زندگی می‌کنند»

این پست و همچنین حواشی اخیر او برای عدم حضور در برنامه شب‌های مافیا، به موضوع مورد بحث دنبال کنندگان هنرمندان تبدیل شد و صفحات مجازی بسیاری به قضاوت نشستند و حتی تهمت‌های بسیار ناخوشایندی را به او نسبت دادند. به همین بهانه به سراغ او رفتیم تا بدون نگاه جانبدارانه و پیش‌داوری، صحبت‌هایش را بشنویم. آنچه می‌خوانید بخشی از یک مکالمه دوستانه با این بازیگر مهربان است که به گفته خودش به خاطر اتفاقات سال‌های اخیر دیگر سرریز شده است!

از شب‌های مافیا شروع کنیم؟ علت انصراف شما از حضور در این برنامه چه بود؟

برای برنامه شب‌های مافیا قراردادی با من بسته شد. به جهت اینکه ما به عنوان چهره‌ الگوی مردم هستیم و همیشه آنها را به رعایت پروتکل‌ها تشویق می‌کنیم، خودم نیز با رعایت موازین بهداشتی چون ماسک و دستکش و شیلد به آنجا رفتم. اما به همین جهت با کمال تاسف مورد مواخذه قرار گرفتم و دوستان گفتند «آدم اگر قرار باشد زنده بماند، می‌ماند» اما سوال من این است که چطور می‌خواهیم به مردم جامعه بگوئیم که پروتکل‌ها را رعایت کنند و خودمان این کار را انجام ندهیم؟ خدا به انسان قدرت تفکر داده است و اگر قرار باشد تنها به تقدیر اتکا کنیم پس قوه تعقل و تفکر به چه دردی می‌خورد؟ همچنین برای این کار قرار بود مبلغی به حساب من واریز شود و حدود دو هفته من را سر دواندند و در نهایت فهمیدم گفتند چون ماسک زده است ممکن است دردسر ساز شود. البته مجددا با من تماس گرفتند تا با آنها کار کنم. اما بخاطر بی‌حرمتی که صورت گرفته بود و همچنین معطل نگه داشتن من و امروز و فردا کردن آنها، قبول نکردم که کار کنم. من به کسی بی‌حرمتی نمی‌کنم و اجازه بی‌حرمتی هم به کسی نمی‌دهم و بارها این موضوع را در زندگی‌ام ثابت کرده‌ام.

در ارتباط با گلایه‌ای که از آقای مهران مدیری داشتید، برایمان می‌گوئید؟

من فقط راجع به اینکه ما یک تیم بودیم و هشت سالی با هم کار کردیم، از همکارم گلایه کردم و گفتم انتظارم این است که وقتی ۸ سال با کسی کار می‌کنم و بخشی از عمر هنری‌ام را در کنار او می‌گذرانم و با هم عضو یک تیک هستیم، توقع دارم امروز کمی به ما نگاه و توجه کنند. بخاطر دارم وقتی به دفاتر فیلم و تلویزیون برای قراردادهای جدید میرفتم، به من می‌گفتند چرا کار ۹۰ دقیقه‌ای یا کمدی انجام داده‌ای و دیگر نمی‌توانی سینما کار کنی. پس من برای حضور در کنار ایشان تاوان هم داده‌ام. حالا مردم برای من می‌نویسند« مهران مدیری تو را بازیگر کرد». این درست نیست مردم عزیز. بنده ده سال قبل از کار پاورچین آقای مدیری بازیگر بودم و اولین کار من در پناه تو بود. من تئاتر و تله تئاتر کار کردم و کارهای سینمایی قبل از ‌از آقای مدیری داشتم و نمی‌شود که همینطور نادانسته و بدون مدرک هر حرفی زد.

چرا این پست انقدر حواشی و کامنت‌های تند در پی داشت؟

من در ابتدای آن پست در اینستاگرام نوشته‌ام که آقای مدیری، بنده احترام زیادی برای شما قائل هستم. اما پیج‌های صفحات مجازی این جمله را نمی‌نویسید و تنها به زرد شدن مطلب فکر می‌کنید.

در زیر یک پیج که این مطلب منتشر شده است، کلی فحاشی به آقای مدیری و خود من شده است و جالب این است که وقتی آنجا اینهمه فحاشی به شخصی مثل آقای مدیری که سالها است برای این مردم کار می‌کند، می‌شود آدم احساس نا‌امیدی می‌کند. مردم هر چه دلشان خواست گفتند. من حتی کامنت‌هایم را برای اینکه به آقای مدیری فحاشی می‌کردند، بستم. شخصی تهمت بسیار زشتی به من زده بود که در پست دیگری آن جواب دادم. واقعا برای من جالب است که ادعای طلبگی و روحانیت و ارشاد می‌کنند و به این فکر نمی‌کنند ‌که پیغمبر اسلام گفته است تهمت نزنید و تا چیزی را به چشم خود ندیده‌اید، بازگو نکنید. اگر مسلمان هستیم چرا تهمت می‌زنیم؟ اگر انسانیت این است، می‌خواهم که انسان نباشم. باور کنید من با ادعای ایشان یاد داستان یوسف و زلیخا افتادم.

دنیای مجازی شخصیتهای مجازی اشتباهی را پرورش داده است. نظر شما در این مورد چیست؟

متاسفانه تکنولوژی راحت وارد این مملکت می‌شود. اما فرهنگ استفاده از آن وارد نمی‌شود و عده‌ای تنها به آدم‌هایی که در دنیای مجازی فحاشی می‌کنند و به دنبال حواشی هستند، تبدیل شده‌اند. من یک ساله بازیگر نشدم و اگر امروز سابقه و رزومه‌ای دارم، صحبت یک سال و دوسال نیست. من سال‌ها برای این کار زحمت کشیده‌ام. به من انگ زدند که می‌خواستی دیده شوی. اما اگر می‌خواستم دیده شوم می‌توانستم کارهای دیگری انجام دهم. سوال این است که من گلایه‌ام را کجا باید انجام دهم ؟ تلوزیون که به من تریبون نمی‌دهد. جای دیگری هم که وجود ندارد. ‌حرف‌های امثال من کجا باید گفته شود. طبیعی است که آنها را در صفحه‌ام می‌نویسم. که البته هر موضوعی هم که می‌نویسم، مثل خوشحالی از ساخت واکسن کرونا باز هم عده‌ای فحاشی می‌کنند و مثلا می‌گویندکه به شما می‌رسد و به دیگران که اوضاع اقتصادی مناسبی ندارند، نمی‌رسد. مردم درک نمی‌کنند که ما هم مثل آنها هستیم.

عدهای فکر می‌کنند زندگی بازیگران به خاطر دریافت دستمزدهای آنچنانی، بسیار لاکچری است. اینطور نیست؟

من جزو آن دسته از بازیگران که درآمد میلیاردی می‌گیرند، نیستم و نبودم و حتی میلیونی‌هایی هم که گرفته شده را نگرفته‌ام. در ۲۷ سالی که از کارم می‌گذرد نه بیزینس دیگری داشته‌ام و نه به داشتن آن فکرمی‌کردم. چراکه فکر می‌کنم تنها دغدغه یک بازیگر باید تنها کارش باشد. البته در این مورد اشتباه کرده‌ام. چراکه تا کنون هیچ حمایتی نشدم و تازه فهمیدم بازیگری دقیقا برای بیزینس و استفاده از معروفیت است. بعضی کامنت‌ها برایم جالب است. مردم می‌گویند چرا زمانی که کار می‌کردی اعتراض نداشتی؟ منطقی پشت حرف‌های مردم خصوصا در صفحات مجازی وجود ندارد و مثل این است که در این موقعیت اقتصادی بد که مردم می‌گویند نان برای خوردن نداریم، بگوییم چرا وقتی که داشتید حرفی نزنید. آخر این چه فلسفه‌ای است؟ هرچند آنزمان هم من حرف می‌زدم. اما چیزی به نام دنیای مجازی وجود نداشت که منتشر شود. بخدا امثال من مانند خود مردم زندگی می‌کنند. چرا فکر می‌کنند در پنت هاوس آنچنانی زندگی می‌کنم؟ ماشین من نه پورشه است و نه حتی اسپورتج. یک ماشین ساده دارم که هر روز هم به فروش آن برای ادامه زندگی فکر می‌کنم. مردم با چه ملاکی قضاوت می‌کنند؟ باور کنید من هم در همین جامعه در حال دست و پنجه نرم کردن با افزایش قیمت‌ها و اوضاع نابسامان دلار و… هستم. منی که هفت سال است کار نکرده‌ام، نه پولی در بانک دارم و نه با کسی در ارتباط هستم و نه شوهر پولداری کرده‌ام. یک زندگی معمولی داشتم و زمانی هم که کار کردم تنها پولی گرفتم برای همان دوران کافی بوده است و اگر باقی مانده باشد هم با اوضاع اقتصادی کنونی دیگر به دردم نمی‌خورد. مردم تنها یک سری بازیگر انگشت شمار را می‌بینند که پول‌های کلان و عجیب می‌یرند و فکر می‌کنند همه ما همین هستیم. از سال گذشته که یک مجری در تلویزیون راجع به مالیات بازیگرها صحبت کرد، عده‌ای را به جان بازیگرها انداخت. در صورتی که مردم نمی‌داند مثلا من سالی سه چهار بار به اداره مالیات می‌روم و بنده را که از مالیات معاف هستم، برای مالیات سال ۹۰ جریمه کردند و من هم پرداخت کردم. آنهم برای شخصی مثل من که ۷ سالی می‌شود کاری انجام نداده است.

برگردیم به بحث قبل! پس از انتشار پست از سمت آقای مدیری بازخوردی نداشتید؟

من بازخوردی از سمت آقای مدیری نداشتم. چرا که اخلاق ایشان را به خوبی می‌شناسم و سالیان متمادی با هم همکار بودیم و می‌دانم که بازخوردی از خود نشان نمی‌دهند. خیلی‌ها به من گفتند که تماس می‌گرفتی و به آقای مدیری می‌گفتی که تو را سر کار ببرند، اما همه کسانی که من را می‌شناسند، خوب می‌دانند که تاکنون چنین کاری را نکرده‌ام و نخواهم کرد و حتی اگر از خود آقای مدیری بپرسید هم تائید می‌کنند که حتی یک بار چنین کاری نکردم. من به هیچکدام از کارگردانانی که تا کنون با آنها کار کردم، نگفتم که من را سر کار ببرند. چراکه می‌دانم کارم را کردم و اگر کسی تمایل به همکاری با من داشته باشد، به سراغم می‌آید.

من همیشه قانون و قواعد و اخلاقیاتی داشتم که احساس می‌کنم این قواعد خارج از قاعده کاری در این محیط و در ایران است. چه از زمانی که مشغول به کار بودم و چه حالا که چند سالی است کار نمی‌کنم، همیشه از همکارانم دفاع کردم. اما آنها همیشه پشت من را خالی کردند.

منظورتان از حمایت نکردن چیست؟

موضوع این است که ما زندگی گروهی را یاد نداریم و فقط خودمان را می‌بینیم. نمونه بارز آن هم این بود که در جشنواره فجر من را نقره داغ کردند. در جشنواره فجر قرار بود به عنوان یکی از مصاحبه کننده‌ها باشم. اما به احترام خانم رخشان بنی‌اعتماد که به ایشان توهین شده بود، قراردادم را با توجه به اینکه به درآمدش نیاز داشتم، کنسل کردم و پرداختی که انجام شده بود را به تهیه‌کننده کار بازگرداندم. هرچند ایشان را حتی تا کنون از نزدیک ملاقات نکردم. اما وظیفه خودم دانستم که به حرمت انسانیت در جشنواره شرکت نکنم که در همان جشنواره باران کوثری، دختر ایشان اولین نفر در جشنواره بود.

این اتفاقات با آدم کاری می‌کند که از خوب بودن خسته و پشیمان شود و آدم را به جایی می‌رسانند که اگر کاری از دستت برمی‌آید هم دیگر انجام ندهی! همکاران من حمایت از یکدیگر را یاد ندارند و در مورد حمایت از حیوانات سخن می‌گویند. من قرارداد بستم و زیرآبم را زدند و قراردادم کنسل شد.

به نظر شما ارشاد حمایت کافی از بازیگران دارد؟

موضوع این است که ارشاد نقش حمایتی از بازیگران را ندارد. سر پروژه قهوه تلخ که نزدیک به سه سال زمان برد، آقای گلیان پرداخت من را انجام نداد و پول من را خوردند. چراکه به ایشان و صحبت‌هایشان اعتماد کردم و چک نگرفتم. اما پس از مدتی دیگر حتی جواب تلفنم را هم ندادند.

در این خصوص وقتی به ارشاد مراجعه کردم گفتند ما نمی‌توانیم پول شما را بگیریم و کاری از دستمان بر نمی‌آید. اما این آقایان را ممنوع‌الکار می‌کنیم. موضوع این است که با ممنوع‌الکاری صدمه‌ای نمی‌بینند و در حال انجام کارهای دیگر مثل سرمایه‌گذاری و ساخت‌و‌ساز و برج‌سازی هستند. من به دادگاه مراجعه کردم و وقتی مقابل دادسرا بودم، خودم از کسانی که علت حضورم را جویا می‌شدند، خجالت می‌کشیدم. قاضی به من گفت قرارداهایی که با شما بسته می‌شود هیچ گونه ارزش قانونی و حقوقی ندارد که بتوان به آن استناد کرد. گفتند هرجا قرارداد می‌بندی وکیل داشته باش. اما مگر دریافت ما از این پروژه‌ها چقدر است که باید هزینه وکیل هم پرداخت شود؟ یا اصلا اگر این قراردادها قانونی نیست چرا اگر من سرکار نروم به استناد همین قراردادها شکایت می‌شود و باید پاسخگو باشم؟

اما از آنطرف قهوه تلخ به فیلیمو داده می‌شود و بی‌شک فیلیمو به آقایان گلیان پرداخت انجام می‌دهد و کسی نیست که مقابل بدهکاری‌های این پروژه بایستد تا حق من و دیگرانی که دریافتی نداشتند، پرداخت شود. سوال من این است که آقایان ارشاد چرا اجازه دادید با وجود شاکی این فیلم به فیلیمو فروخته شود؟

در این پروژه وعده‌های پرداختی سه ماهه مدام به تعویق می‌افتاد، اما بخشی از حضور من و دیگران سر این کار به دلیل احترامی بود که برای آقای مدیری قائل بودیم. امروز گلایه من از همکار سابقم نابجا نیست که توقع دارم هوای تیمی که چشم بر خیلی از اتفاقات بستند و سال‌ها با ایشان کار کردند را داشته باشد.

در سال‌های اخیر پیشنهاد کاری نداشتید؟

درسال‌های اخیر پیشنهادات کاری کمی داشتم که بنا به دلایلی آنها را رد می‌کنم. اول اینکه آنقدر نقش‌ها پیش پا افتاده و کمرنگ هستند که واقعا ناراحت می‌شوم و بعد اینکه در این وضعیت اقتصادی نابسامان آنقدر دستمزدهای ناچیزی را پیشنهاد می‌دهند که وقتی فکر می‌کنم با این سوال مواجه می‌شوم که چرا فلان بازیگر باید صد برابر من دستمزد بگیرد؟ نمی‌خواهم بگویم چنین توقعی دارم اما موضوع این است که هر چیزی باید با توجه به شرایط بهای واقعی داشته باشد. تازه برای همین دستمزد هم باید چندین ماه پیگیری کنیم تا نقد شود. پس من ترجیح می‌دهم که برای تمام این بی‌حرمتی‌ها کار نکنم.

و به عنوان حرف آخر؟

کدام دردم را بگویم؟ روی صحبت من با همه مردم نیست و برای عده‌ای می‌گویم. مردم ما حافظه کوتاهی دارند و تنها با جریانات روز همراه می‌شوند. یک روز به آقای فروتن گیر می‌دهند و ایشان را زیر سوال می‌برند و یک روز به دیگری. به هیچ کس رحم نمی‌کنند. در مورد اخیر هم من از همکارم گلایه کردم و مردم کاسه داغ‌تر از آش شدند. آیا بازیگرانتان را دوست دارید یا نه ؟ تکلیف ما را مشخص کنید .در مصاحبه دیگری هم گفتم ما مشکل تاریخی داریم و بحث امروز نیست. نامردمی هستیم که هر کس خواست کاری برایمان انجام دهد را نابود کردیم. نمونه ان امیرکبیر و تختی است که اگر امروز بودند، آنها را هم زیر سوال می‌بردند. بازیگران ما تنها شده‌اند یک سری آدم خاص که در تمام فیلم‌ها حضور دارند و حتی نقش بیست ساله‌ها را بازی می‌کنند. پیشکسوت‌های ما الان کجا هستند. مصاحبه‌ای از بهروز فراهانی دیدم که خجالت کشیدم. وقتی ما حرمت بازیگرها و همکارانمان را نگه نمی‌داریم معلوم است همین می‌شود.  وقتی ‌در جشنواره فجرآقای کیمیایی را زیر سوال می‌بریم انتظار چه چیزی را داریم. در واقع ترویج فحاشی و بی‌فرهنگی می‌کنیم. آیا آقای کیمیایی سال‌ها برای مردم زحمت نکشید؟ آیا با مهرجویی و تقوایی و بیضایی و کیارستمی به درستی رفتار کردیم؟ آیا در جای دیگری چنین کاری با هنرمندشان می‌کنند .

 

 

برچسب ها: