معلمانی که مدرسهساز شدند
علی علینژاد
معلمانی که مدرسهساز شدند
عزتالسادات و سرورالسادات میرصدرایی دو خواهر معلمی هستند که تصمیم به اقدام نیکوکارانه ساخت مدرسه گرفتند. هر چند افتخارالسادات، معلم و خیر مدرسهسازی است که در روز افتتاح مدرسهاش به جوین رفته بود و دچار حادثهای شد و بهمن ماه سال ۹۵ جان خود را از دست داد، اما بنا به خواسته او، خواهرش سرور السادات راهش را ادامه داد.
نیکوکاری؛ میراث پدر و مادر
از خانم میرصدرایی درباره پدر و مادر مرحومش میپرسم. «پدرم سیدمصطفی میرصدرایی فردی روشنفکر بود و نسبت به زمانه خودش خیلی جلوتر بود. او زبان آلمانی میدانست و دوست داشت که فرزندانش تحصیل کنند، با وجود این که در آن زمان تحصیل دختران را بد میدانستند و بیشتر دختران از کلاس ششم به بعد ادامه تحصیل نمیدادند، اما پدرم ما را به دبیرستان فرستاد تا درس بخوانیم. با تاکید پدرم ادامه تحصیل دادیم و قرعه شغل من و خواهرم به نام معلمی افتاد و 38 سال معلمی کردیم».
«پدرم در امور خیر به دیگران کمک میکرد، اما روشی متفاوت داشت. او به دور از چشم دیگران، به افراد نیازمند کمک میکرد. مادر و خواهرم هم دست به خیر بود و به اقوام و مردم کمک میکرد».
آغاز مدرسهسازی
از خانم میرصدرایی پرسیدم چگونه پا به عرصه مدرسهسازی گذاشته است؟ پاسخ داد: «با خواهرم سرگرم گفتوگو در مورد انجام یک کار خیر بودیم و نتیجه این صحبتهای خواهرانه این شد که عزتالسادات از من خواست که تحقیقاتی از مجمع خیران مدرسهساز داشته باشم از قضا وقتی به مجمع خیران مدرسهساز رفتم، یکی از آشنایان را دیدم که راهنماییهای او منجر به تصمیم قطعیمان برای ساخت مدرسه شد».
«اولین مشارکتمان برای ساخت مدرسه در شهر جوین بودیم. سال 95 برای افتتاح مدرسه به جوین رفتیم. زمانی که در خانه معلم اقامت کردیم کنار این خانه معلم، دبیرستانی قرار داشت. دانشآموزان سرگرم بازی بودند، خواهرم با دیدن دانشآموزان گفت که قصد دارد دبیرستانی دخترانه هم بسازد. خواهرم به تماشای بچهها رفت و آخرین دیدارش را با دانشآموزان داشت. با ذوق و شوق به سمت بچهها رفت، اما نقش بر زمین و دچار خونریزی مغزی شد و جان خود را از دست داد».
ادامهدهنده راه مدرسهسازی
اگر چه فوت مرحوم عزت السادات تاثیر زیادی بر سرورالسادات گذاشته، اما انگیزهاش را برای مدرسهسازی از دست نداده و ادامهدهنده راه خواهر بوده است. او میگوید: «با مشورتی که با برادرم سیدمحمد داشتیم با مجمع خیران مدرسهساز تماس گرفتم و اعلام کردم که تصمیم داریم راه خواهرمان را ادامه دهیم و برای این کار به مجمع خیران مدرسهساز اعلام آمادگی کردیم. بعد از مدتی از مجمع خیران مدرسه ساز تماس گرفتند و گفتند مدرسهای در زلزله اخیر فریمان تخریب شده است و نیاز به نوسازی دارد. به همراه خواهر کوچکم به روستای نریمانی فریمان رفتیم. در حیاط مدرسه 9 چادر برپا شده بود و بچهها روی زمین کلاس درسشان را برگزار میکردند. دیدن این منظره تاثیر زیادی بر من و خواهرم گذاشت. آن جا گفتند این مدرسه میبایست 12 سال پیش مدرسه نوسازی میشده، اما این کار اتفاق نیفتاده است. همان جا آمادگی خود را برای ساخت مدرسه اعلام کردیم و ساخت دو مدرسه کلنگزنی شده و به بهرهبرداری رسید. درواقع قدم اول را که برمیداریم، احساسی در انسان به وجود میآید که دیگر دلش میخواهد هر آنچه دارد در همین راه خرج کند و آدم عاشق مدرسهسازی میشود».
دعوت از دیگران
خانم میرصدرایی معلمها همیشه الگو و راهنمای جامعه بودهاند، شما در مدرسه سازی برای اطرافیان مبلغ و راهنما بوده اید؟ «اطرافیان را به مراسم خیران مدرسهساز دعوت میکنم تا ببینند، آنها هم میتوانند در این مسیر کمک کنند. دو نفر از اقوام نیز تفاهمنامه ای را امضا کردهاند، قدم اول را خواهرم برداشت و امروز ما دنبالهروی او هستیم. دیگر اعضای خانواده که دوست دارند نیز این راه را ادامه خواهند داد. به مردم میگویم مدرسه بسازید تا بیسوادی از جامعه رخت بربندد و ایرانی آباد داشته باشیم».
پویش آجر به آجر
وقت خداحافظی خانم میر صدرایی از پویش آجربهآجر میپرسد و آن را مسیری میداند برای افرادی که نمیتوانند مدرسهای کامل بسازند، از طریق این پویش میتوانند به حد وسع و توان در امر مدرسهسازی سهیم شوند. آجربهآجر طرح خوبی است که مجمع خیران مدرسهساز اجرا کرده و خیران با مقدار کمی هم میتوانند کمک کنند. این امر مصداق همان ضربالمثل، قطرهقطره جمع گردد وانگهی دریا شود، است.