احتمال بروز جنگ فراگیر در منطقه
علی روغنگران
شورای امنیت سازمان ملل روز گذشته (سه شنبه) برای بررسی تحولات ناگورنو قره باغ، جلسه فوق العاده برگزار کرد. این نشست به درخواست آلمان و فرانسه برگزار شد. درگیری بین نیروهای نظامی آذربایجان و ارمنستان در منطقه مورد مناقشه قرهباغ که روز یکشنبه بار دیگر از سر گرفته شد، تاکنون واکنشهای منطقهای و جهانی گستردهای به دنبال داشته است؛ در این میان سازمان ملل و بسیاری از کشورها از جمله ایران خواستار برقراری آتشبس میان دو طرف و حل تنش از راه دیپلماتیک شده اند.
از جنگ و اتفاقات سال 1992 تاکنون هیچ وقت وضعیت تا این حد بحرانی نبوده است. درگیری های پیشین همیشه محدود بوده، اما حالا به نظر بسیار جدی است. ارزیابیهای غلطی در دولتهای آذربایجان و ارمنستان از قدرت یکدیگر وجود دارد. باید سازمان ملل و دولتهای پر نفوذ دست به کار شوند و تلاش کنند که جنگ فراگیری در منطقه به راه نیافتد، چرا که منطقه قفقاز جنوبی را با بحران سنگینی روبهرو خواهد کرد. هیچ زمانی احتمال جنگ فراگیر اینقدر جدی نبوده است
اختلاف بر سر قرهباغ از سال 1988 شروع شد، اما درگیری اصلی پس از فروپاشی شوروی رخ داد. اکثریت منطقه قرهباغ ارمنیاند که آن زمان تحت حاکمیت آذربایجان قرار داشت، اما در سال 1991-1992 شورشیان ارمنی توانستند با کمک دولت ارمنستان کنترل قرهباغ را به دست بگیرند، در ادامه بحران، شورشیان و دولت ارمنستان حدود 20 درصد از خاک آذربایجان را نیز به اشغال خود در آوردند. احتمالا ارمنیها این اقدام را برای تثبیت موقعیت خود و یا شاید استفاده از آن در مذاکرات انجام دادند. از آن زمان تاکنون روابط ارمنستان و آذربایجان تیره و تار بوده است. آذربایجان میخواهد حداقل مناطق اشغالی را پس بگیرد که تاکنون موفق نشده است. همیشه در مقاطع مختلف میان آذربایجان و ارمنستان درگیری رخ داده است. همین چند ماه پیش نیز تنشهای مرزی بالا گرفته بود. مشخص نیست که چرا پس از آن تنش مرزی بینتیجه دوباره آذربایجان تحرکات نظامی داشته است. البته دولت آذربایجان میگوید شروع کننده درگیری ارمنستان بوده، اما به نظر میرسد ارزیابیها در باکو این است که میتوانند در وضعیت کنونی حداقل مناطق اشغالی خارج از قره باغ را آزاد کنند. سالهاست که بین ارمنستان و آذربایجان وضعیت “نه صلح و نه جنگ” برقرار است. این مسئله چند بازیگر مهم دارد؛ ارمنستان که از ارمنیان قره باغ حمایت میکند، روسیه که قدرت بازیگر در منطقه قفقاز است و حامی ارمنستان به حساب میآید، همچنین ترکیه که از جمهوری آذربایجان حمایت تمام قد میکند و طرف دیگر ماجرا هم ایران است که مرز مشترک با ارمنستان، آذربایجان و مناطق اشغالی با آذربایجان دارد که تحت کنترل ارامنه قرهباغ است. هر کدام از این بازیگران منافع خود را پیگیری میکنند. در این بین گروه مینسک، متشکل از روسیه، فرانسه، آمریکا، انگلیس و… هم بازیگر مهمی است. گروه مینسک قرار بوده که ماجرا را حل و فصل کند، اما همیشه کار را به تاخیر انداخته است. این گروه به نوعی میخواهد این استخوان لای زخم همچنان باقی بماند. ظاهرا ناامن بودن منطقه قفقاز به نفع این گروه است. در حال حاضر افکار عمومی جمهوری آذربایجان خواستار بازپس گیری مناطق اشغالی است. دولت الهام علی اف هم بارها وعده آن را داده، اما توان اجرای آن را نداشته است. ارمنستان هم اخیرا اقداماتی در این مناطق انجام داده که الهام علی اف و دولت آذربایجان را به این نتیجه رسانده که زمان مناسبی برای اقدام است. البته به نظر میرسد این ارزیابی غلط است چرا که تجربه نشان داده است قرهباغ راه حل نظامی ندارد و باید با گفتگوهای سیاسی مسئله فیصله یابد. از یک طرف بحث تمامیت ارضی آذربایجان مطرح است و از طرف دیگر حقوق شهروندان ارمنی است که در قره باغ زندگی میکنند، باید با گفت وگو به یک راه حل سیاسی رسید و بعید است که بتوان راه حل نظامی برای آن متصور بود. البته مدتی است که گفته میشود روسیه و ترکیه پشت پرده این درگیری اخیر قرار دارند و شایعات فراوانی در این باره مطرح است اما این ادعاها بیشتر داستانسرایی رسانهای است. سالهای گذشته موضوع سوریه را به اوکراین ربط میدادند و میگفتند روسیه میخواهد با برگ سوریه با غرب معامله کند که اوکراین را بگیرد و… که هیچ یک صحت نداشت. هیچ زمینهای وجود ندارد که روسیه و ترکیه بخواهند با استفاده از این ماجرا معاملهای کنند و یا کاری انجام دهند. این دو کشور بازیگران بسیار موثر بحرانند، اما در شروع ماجرا مستقیما دولت باکو و ایروان مسئولند، نباید مسئولیت ماجرا را به ترکیه و روسیه نسبت داد، هر چند که آنها هم بهره برداری خود را انجام میدهند. همچنین در دو روز گذشته شایعه ای در خصوص حضور لشکری از ترکمانهای سوریه برای حمایت از آذربایجان در برخی رسانه ها مطرح شده، این مطالب شاید برای روحیه دادن به آذربایجان و یا فضا سازی باشد، اما واقعیت ندارد. گفته میشود کردهای سوریه هم با همکاری ایران وارد ارمنستان شدهاند که این مورد نیز نوعی قصهپردازی رسانهای است. اما در مورد پیشنهاد میانجی گری ایران باید این نکته را در نظر گرفت که ایران منافع مشروعی در منطقه دارد. ناامنی در قفقاز جنوبی روی ایران تاثیر مستقیم میگذارد، ایران با ارمنستان، آذربایجان و مناطق اشغالی توسط ارامنه قرهباغ مرز مشترک دارد و ناچار است ورود پیدا کند و نشان دهد که این درگیریها جز گسترش بحران نتیجهای دیگر ندارد. ایران وظیفه دارد وارد این میانجیگری شود، اما برای میانجیگری باید طرفین دعوا هم تمایل داشته باشند، به نظر میرسد ارمنستان و آذربایجان از میانجیگری ایران استقبال نکنند. آنها در سالهای گذشته در چهارچوب گروه میسنک برای حل بحران عمل کردهاند. متاسفانه گروه مینسک هم مایل است “حالت نه جنگ نه صلح” در منطقه تداوم داشته باشد. اما درباره چشمانداز درگیری اخیر به نظر می رسد که بحران بسیار جدی است. از جنگ و اتفاقات سال 1992 تاکنون هیچ وقت وضعیت تا این حد بحرانی نبوده است. درگیری های پیشین همیشه محدود بوده، اما حالا به نظر بسیار جدی است. ارزیابیهای غلطی در دولتهای آذربایجان و ارمنستان از قدرت یکدیگر وجود دارد. باید سازمان ملل و دولتهای پر نفوذ دست به کار شوند و تلاش کنند که جنگ فراگیری در منطقه به راه نیافتد، چرا که منطقه قفقاز جنوبی را با بحران سنگینی روبهرو خواهد کرد. هیچ زمانی احتمال جنگ فراگیر اینقدر جدی نبوده است.