بایدن را با کدام عینک باید دید؟
در فاصله یک و ماه نیم مانده تا انتخابات آمریکا یکی از مهمترین سوالاتی که در اذهان عمومی شکل گرفته این است که در صورت پیروزی هر کدام از نامزدها چه تغییری در روابط دو کشور ایران و آمریکا ایجاد خواهد شد؟ با وجود اینکه مقامات ایرانی در چند ماه اخیر بارها گفته اند که فرقی میان دموکرات ها و جمهوری خواهان درباره ایران وجود ندارد، دونالد ترامپ مدعی است که دولت ایران خواستار پیروزی بایدن در انتخابات است. از طرف دیگر ترامپ در ماههای اخیر بارها اعلام کرده است که در صورت پیروزی به سرعت با ایران به توافقی جدید می رسد. ادعایی که البته خیلی نمی توان به آن تکیه کرد. ترامپ و جمهوری خواهان همچنان معتقد به فشار حداکثری به ایران هستند اما دموکرات ها میگویند سیاست ترامپ درباره ایران شکست خورده است. ترامپ می گوید توافق هسته ای بدترین توافق بوده اما دموکراتها و بایدن می گویند در صورت پیروزی به برجام باز خواهند گشت و روش تازهای را در قبال ایران در پیش میگیرند. موضع ترامپ درباره ایران کاملا روشن است و در داخل ایران هم کمتر کسی امیدوار است که با پیروزی او اتفاق مثبتی رخ دهد، حتی عدهای میگویند اگر ترامپ پیروز شود جنگ نزدیک است. اما امید به پیروزی بایدن و احیای توافق هستهای وجود دارد. نامزد دموکرات ها روز یکشنبه گذشته موضع خود را درباره ایران روشن کرد. جو بایدن در یادداشتی که در سایت شبکه خبری CNN منتشر شد، تاکید کرد در صورتی که ایران اجرای کامل توافق هستهای را از سر بگیرد، دولت آمریکا در زمان ریاست جمهوری او به برجام باز خواهد گشت.
با تمام این تفاسیر نه می توان با قاطعیت گفت که در صورت پیروزی بایدن در انتخابات تغییر مثبتی در رویکرد ایالات متحده نسبت به ایران شکل می گیرد و نه می توان گفت که انتخاب بایدن بی تاثیر بوده و یا حتی شرایط را بدتر خواهد کرد. همین استدلال ها باعث ایجاد دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه نسبت به پیروزی بایدن در میان ایرانیان شده است.
نگاه بدبینانه
دیدگاه بدبینانه بر این منطق استوار است که پیوند زدن پرونده ایران و آمریکا به انتخابات آمریکا امری غیرخردورزانه محسوب میشود. به دلیل آنکه آنچه در انتخابات ایالات متحده آمریکا رخ میدهد تغییر در استراتژیهای کلان نیست بلکه با تغییر رئیس جمهور تنها تاکتیک و تکنیکها و در بالاترین وجه استراتژیها تغییر پیدا میکند، ولی اهداف استراتژیک در قالب سیاستهای کلان شکل گرفته در یک نظام فرادولتی و در چارچوب روابط پیچیده سیاسی میان نهادهای قدرت در ایالات متحده آمریکا تعیین میشود که تنها یکی از آنها خانه امنیت یا جامعه اطلاعاتی آمریکا است. این جامعه اطلاعاتی که شامل 16 سازمان اطلاعاتی بزرگ است درتفاهم با یکدیگر در چارچوب یک جهت گیری فراحزبی در تعامل با دیگر اندیشکدهها که آنها هم فراحزبی به موضوع مینگرند در قالب پژوهشهای دو حزبی به تحقیق در موضوعات ملی میپردازند. در این منظر دکترین محاصره منطقهای ایران در سالهای آخر دوران اوباما شروع شد و ترامپ آن را ادامه داد و تلاش کرد از سال 2018 به بعد آن را به دکترین تبدیل چالش ایران به دشمن نظم منطقهای و نظام بین الملل درچارچوب جنگ نامتعادل بکشاند و لذا این وضعیت و استمرار آن حاصل طرحی است که در دوران اوباما شروع شده است. به همین خاطر با روی کار آمدن بایدن، تغییری در سطوح استراتژیک و سیاستهای کلان به راحتی صورت نمیپذیرد و اساسا صورت پذیر نیست. اما با روی کارآمدن بایدن این احتمال وجود دارد که به بهانه بازگشت به برجام فضای سیاسی مثبتی برای بازگشت ایران به پای میز مذاکره و پذیرش شروط آمریکا صورت بگیرد. با توجه به آنچه پس از خروج آمریکا از برجام در سال 2018 در دوران ترامپ تحت فشار حداکثری ایالت متحده آمریکا صورت گرفته ایران در بالاترین موضع محافظه کارانه در قبال آمریکا قرار دارد. منطق حضور آمریکا و رژیم صهیونیستی در خلیج فارس و شکل گیری جبهه موافقت با ایالت متحده آمریکا علیه ایران به رهبری آمریکا و مدیریت اسرائیل و همکاری کشورهای عربی، بازگشت ایران را به پای میز مذاکره گرچه در ایران به بهانه روی کار آمدن جو بایدن توجیه پذیر میسازد، اما تفسیر آن در میان محافل سیاسی و امنیتی ناشی از سیاستهای آمریکا علیه ایران قلمداد میشود. در جمهوری اسلامی ایران مذاکره با آمریکا نفی شده و حتی مذاکره بر سر پرونده هستهای بر اثر اضطرار شکل گرفته است. هر گونه مذاکره و پذیرش میانجی از سوی ایران درباب پرونده تهران و واشگنتن، این پرسش را ایجاد میکند که چه تغییری در آمریکا ایجاد شده است که این امر صورت میپذیرد؟ آیا تغییر جو بایدن تغییر بنیادین در آمریکا است یا تغییر حزبی به حزب دیگر و یک جناح سیاسی با جناح سیاسی دیگر است.
با روی کار آمدن بایدن، تغییری در سطوح استراتژیک و سیاستهای کلان به راحتی صورت نمیپذیرد و اساسا صورت پذیر نیست. اما این احتمال وجود دارد که به بهانه بازگشت به برجام فضای سیاسی مثبتی برای بازگشت ایران به پای میز مذاکره و پذیرش شروط آمریکا صورت بگیرد
به هر حال، این نمیتواند جوابگوی تغییر موضع در برابر آمریکا در ارتباط با تغییر و تحول در کاخ سفید تلقی شود. تغییر فاز پرونده هستهای تهران و واشنگتن پیش از آنکه در واشنگتن رقم بخورد در تهران رقم میخورد و نگاهها بیش از آنکه به انتخابات در آمریکا باشد باید به تغییر و تحولات در دستگاه سیاست خارجی ایران و موضع گیریهای نظام جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا باشد و گرنه آنچه مسجل است آمریکا به دنبال مذاکره و رسیدن به اهداف حداکثری خود در قالب هزینههای حداقلی است و بارها اعلام کرده است حاضر به مذاکره با ایران بر سر همه مسائل در قالب اهداف تعریف شده ایالات متحده آمریکا از مذاکره با تهران است ولی به جز مذاکره در مورد پرونده هسته ای که از روی اضطرار انجام گرفت، ایران تا کنون مخالف هر گونه مذاکره با آمریکا بوده است. در صورت پیروزی بایدن آمریکا به برجام بازخواهد گشت. ولی برگشت او به برجام مشروط به پذیرش دیدگاههای آمریکا خواهد بود که در دوران ترامپ آغاز شده، اما در دوران بایدن با شدت و حدت کمتر و ادبیات محترمانهتری بیان خواهد شد. تنها تمایز همین خواهد بود. هم اکنون بایدن درباره مسائل موجود در ایران موضع گیریهای صریحی دارد. آخرین توئیت او درباره اعدام نوید افکاری نشان دهنده همین معناست و تاکید او بر مسائل حقوق بشری بیشتر از ترامپ صورت میپذیرد. ضمن اینکه دموکراتها با روی کار آمدن در کاخ سفید، پتانسیلهای بیشتری برای جذب کشورهای اروپایی و حتی رقبای آمریکا در شرق برای اعمال فشار بیشتر بر ایران را دارا هستند.
نگاه خوشبینانه
دیدگاه خوشبینانه اما برا این مبناست که رویکرد بایدن همان ادامه سیاست های اوباما خواهد بود. اعتقاد اوباما این بود که با توافق برجام میتوان ایران را وارد فضای بینالمللی کرد، امتیازهایی مانند رفع تحریمها و بی اثر کردن قطعنامهها به ایران داده شود. وقتی ایران وارد فضای بین المللی میشود و از آثار آن برخوردار میگردد، رفته رفته از خود نرمش نشان میدهد و به این ترتیب میتوان با استفاده از این فضا، ایران را با تعهدات جهانی بیشتر آشنا کرد. با توجه به مفاد برجام که تعهدات ایران را تا سال 2025 مشخص کرده است، اوباما معتقد بود این تاریخ را میتوان در آن زمان مجددا تمدید کرد و زمان تازهای را برای تمدید محدودیتهای ایران مشخص کرد. اما ترامپ به خاطر فشار لابیهای های یهودی ناچار شد از برجام خارج شود. سیاست بایدن درباره ایران همان سیاست اوباماست، او پیشتر در یک مصاحبهای تصریح کرده بود که اگر به پیروزی برسد احیای برجام را از سر میگیرد با این تفاوت که زمان تعهدات ایران افزایش پیدا خواهد کرد و ممکن است تا سال 2030 یا حتی 2050 برجام ادامه یابد.
دموکراتها تصور میکنند با ورود ایران به فضای بین المللی و با چشیدن لذت مناسبات بینالمللی توسط مردم و دولت ایران دیگر امکان بازگشت به شرایط قبل برای ایران وجود نخواهد داشت
این همان شیوه هوشمندانهای است که بایدن از آن حرف میزند و دموکراتها می خواهند به آن عمل کنند. در این شیوه تحریمها برداشته میشود ایران وارد فضای بینالمللی میشود، میتواند روابط بانکی، صادرات و واردات، فروش نفت، خرید هواپیما و… داشته باشد. دقیقا همان چیزی که پس از توافق 2015 برجام برای ایران رخ داد. دموکراتها تصور میکنند با ورود ایران به فضای بین المللی و با چشیدن لذت مناسبات بینالمللی توسط مردم و دولت ایران دیگر امکان بازگشت به شرایط قبل برای ایران وجود نخواهد داشت. بایدن میگوید استقرار سیستم خصومت آمیز ترامپ علیه ایران مردم را به شدت تحت فشار قرار داده است، اما موفقیتی برای آمریکا درپی نداشته و دولت ایران از مواضع خود عقبنشینی نکرده است. اوباما معتقد بود ایران و آمریکا باید هر دو یکدیگر را بپذیرند. آمریکا نمیتواند با خصومت و جنگ از ایران بخواهد شرایط را تغییر دهد. منظور اوباما از شرایط هم بحثهای مربوط به برنامه موشکی ایران و حضورش در منطقه بود. اوباما معتقد بود که با دادن امتیازاتی به ایران میتوان این موارد را هم مطالبه کرد، ولی در فضای خصومتآمیز نمیتوان به نتیجه رسید. البته جمهوریخواهان با این روش ها به شدت مخالف هستند. مسئله این است که پس از توافق هستهای، ایران زمان زیادی نداشت که رویکرد خود را نشان دهد. سال 2015 توافق صورت گرفت و سال 2018 هم ترامپ از برجام خارج شد. با خروج ترامپ و تحریمهای یک جانبه فضا برای ایران اصلا مناسب نبود، باید اجازه داده شود ایران صادرات نقتش را بدون مشکل انجام دهد، صاحب پول شود و بتواند روابط بانکی و اقتصای کاملی با جهان داشته باشد. اگر جمهوریخواهان میگویند استراتژی اوباما ناموفق بوده است باید گفت استراتژی ترامپ هم کاملا ناموفق بوده است. اما به نظر میرسد استراتژی دموکراتها درباره ایران بهتر بود. آنها معتقد بودند ما به جای اینکه از ایران بخواهیم اول سیاست موشکی و منطقهایاش را اصلاح کند بعد امتیاز بگیرد، ابتدا به ایران امتیاز میدهیم و بعد در فضای دوستانه خواستار تغییر در سیاستها می شویم.