مینهای خاموش کلاس درس
مهناز اصغری
این روزها مراکز بهداشتی درمانی مملو از مراجعهکننده است و تا کنون هر بار که از خانه بیرون میرفتیم تنها دغدغهمان این بود که ماسک بزنیم و اسپری ضدعفونی کننده به همراه داشته باشیم و عدهای حتی با وسواس بیشتر، شیلد و دستکش نیز به همراه داشتند. چشممان به دیدن بزرگسالانی که در خیابانها، برای حفظ پروتکلهای بهداشتی تلاش میکردند، عادت کرده بود.
اما امروز صبح شرایط در خیابانها به گونه دیگری بود و در کنار عبور و مرور افراد عادی، مادرانی نگران، مستاصل و بلاتکلیف را میدیدیم که به اجبار تن به حضور فرزندشان در مدرسه داده بودند. آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۰ـ۱۳۹۹ بسیار متفاوتتر از سالهای گذشته اتفاق افتاد و اولین نکته تفاوت بازگشایی دو هفته زودتر از موعد هرساله مدارس بود. اما تفاوت اصلی سال تحصیلی جدید با سالهای گذشته، ماجرای کرونا است و از سال گذشته که سر و کله بیماری کووید ۱۹ به کشور باز شد، همه چیز تحت تأثیر قرار گرفت و در این بین، سیر تحصیل نیز از این تأثیر بیبهره نبود. به همین جهت از همان زمان مدارس کشور تعطیل شد و به سرعت آموزشهای تلویزیونی، جای آن را گرفت اما یکطرفه بودن این آموزشها موجب شد معلمان به صورت خودجوش به سراغ آموزش مجاری بروند و این اتفاق و ابتکار آموزشی، اقدامی برای راهاندازی شبکه شاد شد.
تا پیش از این برای اغلب خانوادهها اصلا کار آسانی نبود که گوشیهای موبایل و فضای درهم و برهم اینترنت را در اختیار کودکان قرار دهند تا مجازی درس بخوانند، مجازی سر کلاس بنشینند و مجازی امتحان دهند و با دنیای گسترده الکترونیکی و اینترنتی ساعتها زمان بگذرانند که البته ما در زمان خود مفصلا به آسیب شناسی این نوع آموزش و همچنین فرهنگ استفاده صحیح از فضای مجازی پرداختیم.
حالا نیز پس از گذشت مدت زمان کمی در حالی که هنوز از پس فرهنگسازی صحیح برای زندگی کودکان در جامعه مجازی بر نیامدهایم، باید به کودکانی که زندگی آنها جز در بازی و نهایتا انجام تکالیف روزانه خلاصه نشده است، بیاموزیم وقتی که روی نیمکت مدرسه مینشینند مراقب باشند که به میز و نیمکت دست نزنند. مدادشان را به هم قرض ندهند. زنگ تفریح دنبال هم ندوند و ساعتهای طولانی ماسک بزنند.
زندگی در بحران را به فرزندانمان بیاموزیم
بچههایی که تا پیش از این، زنگ تفری روی پله و نیمکت حیاط مدرسه مینشستند و سرشان را در گوش هم میکردند و پچ پچ کنان با هم حرف میزدند، حالا باید از فاصله یک متری به هم نزدیک نشوند و حتی چاشتشان را با هم تقسیم نکنند. چطور به آنها بفهمانیم که پیش از دست زدن به هر چیزی، باید آن را ضدعفونی کنند و یا مدام دستهای خود را بشویند و به صورتشان نزدیک نکنند.
حالا باید به جای تحصیل مجازی در دوران شیوع بیماری، زندگی در دنیای واقعی را با وجود تمام بیرحمیها و فضای بیمار جامعه به آنها آموزش دهیم که البته این هم به فرهنگسازی مناسب برای حضور در جامعه باز میگردد. در این میان، بدون تردید نهاد اول آموزشی هر کودکی خانواده است که باید الگوی رفتاری مناسبی را از خود بروز دهد، اما بیشک این موضوع نه آسان است و نه در مدت زمان کوتاهی به صورت صددرصدی فراهم میشود.
اینکه چگونه میتوان فرهنگ حضور در مدارس و جامعه را به دانش آموزان غالبا کم سن و سال آموخت، روشهای مختلفی وجود دارد که در ارتباط با این موضوع و همچنین این سوال که آیا کودکان ما آمادگی حضور در جامعه با مینهای خفته کرونا را دارند یا نه و اینکه چگونه میتوان به فرهنگسازی صحیح به جهت حفظ پروتکلها توسط کودکان، علیالخصوص سن پائینترها پرداخت، با یکی از فعالین این حوزه به گفتگو نشستیم.
نباید کودکان را با ترسهایشان تنها بگذاریم
دکتر محمد مهرآیین، جامعه شناس و فعال اجتماعی در حوزه کودک بیان کرد: برخلاف باور عمومی و حتی تحقیقات علمی اولیه در روزهای نخست شیوع ویروس کرونا، در موج دوم این بیماری کودکان و حتی نوزادان نیز در معرض ابتلا قرار گرفتهاند و این موضوع بیش از هر چیزی التهاب را به خانواده در شرایط کنونی تزریق میکند و آنها را در دوراهی سخت انتخاب تحصیل کودکان قرار میدهد که البته با توجه به آینده نامعلوم این بیماری نمیتوان سال تحصیلی را به کلی به تعویق انداخت. به همین جهت نیاز است کودکان نیز همچون بزرگسالان از ماسک استفاده کرده و آموزش ببینند و پروتکلها را به نحو مطلوب به انجام برسانند و از خودشان در مقابل این ویروس هزار چهره مراقبت کنند.
این جامعهشناس میافزاید: بیشک اغلب کودکان کم سن و سال و علیالخصوص دوره ابتدایی، یا ناآگاه هستند و وخامت موضوع را درک نمیکنند و اشتیاق به حضور در مدارس و همبازی شدن با هم سن و سالانشان را دارند و یا آگاه، اما ترسیده هستند. نکته حائز اهمیت که ممکن است خانواده از آن غافل شود این است که نباید کودکان را از ویروس کرونا ترساند. اجازه ندهید که کودک شما با هیجانات منفی و ترسهایش تنها بماند و به آنها فرصت دهید تا احساسات خود را بیان کنند و شنونده خوبی برای آنها باشید و فرهنگسازی برای حضور در جامعه بیشک از میان همین گفتگوهای والدین با کودکان شکل میگیرد.
برای بازگشایی مدارس به چیزی بیشتر از فرهنگسازی نیاز داریم و دولت و آموزش و پرورش باید بتوانند زیرساختهای لازم را فراهم کنند تا آمار مبتلایان کودک افزوده نشود و ناخواسته بار غم بر دوش خانوادهها گذاشته نشود
کودکان آیینه رفتاری والدین هستند
وی ادامه میدهد: کرونا را نباید از کودکان مخفی کرد. باید با آنها در مورد این ویروس صحبت کرد و به آنها تمام موارد بهداشتی مانند نحوه شستن دستها، ماسک زدن و موارد پیشگیری را آموزش داد. نقش والدین برای فرزندشان در رعایت همه موارد به عنوان الگو بسیار حائز اهمیت است و همانطور که بارها مطرح شده است، کودکان آئینه رفتاری والدین هستند. استفاده از ماسک برای بزرگسالان گرچه ساده به نظر میرسد، اما برای کودکان این موضوع میتواند سخت و حتی ترسناک باشد. بنابراین باید شرایط را به نحوی آماده کرد که آنها با رغبت، موارد بهداشتی را رعایت کنند. به طور نمونه متناسب با روحیه کودک ماسکهای رنگارنگ برای آنها تهیه شود و یا از پارچههایی که تصاویر شخصیتهای کارتونی دارد استفاده شود چرا که ماسکهای جراحی برای کودکان ممکن است ترسناک به نظر برسند.
مهرآیین با اشاره به اینکه کودکان معمولا شنوندههای خوبی هستند و حافظه قوی دارند، تاکید میکند: با تکرار نکات کلیدی مانند تاکید بر شستن دستها و عدم لمس صورت در مدت زمان کوتاهی میشود به نتیجه مطلوبی دست یافت. اما برای بازگشایی مدارس به چیزی بیشتر از فرهنگسازی نیاز داریم و دولت و آموزش و پرورش باید بتوانند زیرساختهای لازم را فراهم کنند تا آمار مبتلایان کودک افزوده نشود و ناخواسته بار غم بر دوش خانوادهها گذاشته نشود.
زیرساختهای لازم را داریم؟
در این روزها والدین، خانوادهها و حتی مدرسین مدارس نگرانند. اما این موضوع که بازگشایی مدارس در شرایط کنونی صحیح است یا خیر را باید به ستاد مقابله با کرونا واگذار کرد. کمترین کاری که در این سال تحصیلی برای جلوگیری از افزایش تعدا مبتلایان میتوان به انجام رساند آموزش صحیح فاصلهگذاری اجتماعی و رعایت همه جانبه پروتکلهای بهداشتی به محصلین نوپا است. چراکه رعایت پروتکلهای بهداشتی باعث میشود که ناقلان خاموش کرونا ویروس که علائمی از بیماری در آنان مشاهده نمیشود، ویروس را به افراد دیگر انتقال ندهند و در این میان بیشک کودکان نیز ناقلان بدون علامت هستند.
اما نکته کلیدی و سوال اینجاست که آیا از پس این فرهنگسازی بر خواهیم آمد یا خیر؟ آیا زیرساختای لازم برای مواجه با این نوع زندگی را داریم یا فقط در حد شعار باقی میماند؟ چطور میتوان بدون تلفات ذهن کوچک و حساس آنها را با شرایط کنونی هم سو کرد و لبخندشان را با ماسک پوشاند؟ آیا حواسشان هست که اگر از این فاصلهگذاری اجتماعی دلشان گرفت با دست اشکهایشان را پاک نکنند؟