مخاطبین انگشت به دهان
مریم اصغری
سریالهای شبکه نمایش خانگی، یکی پس از دیگری فاصلهشان از زندگی واقعی مردم دورتر میشود. پس از انتشار سریالهای نظیر « مانکن » و «کرگدن» با فضای لاکچری، حالا نوبت به « دل » رسیده تا با انبوهی از بازیگران چهره، به نمایش زندگی قشر مرفه جامعه بپردازد و با نمایش خانههای ویلایی، خودروهای گران، آرایشهای اغراق شده، لباسها و زیورآلات مجلل و … جامعه را طبقهبندی کند.
هرچند اینکه سوژه یک سریال در برگیرنده قشر خاصی نباشد، یک ایراد محسوب نمیشود، اما گویا تهیهکنندگان این سریالها اعتقادی به قصههایی که قشر ضعیف جامعه را شامل میشود، ندارند و عاشق روایت داستانهای لاکچری و استفادههای تبلیغاتی لازم از این نوع سبک زندگی هستند.
«دل» به کارگردانی منوچهر هادی نیز با همین شرایط ساخته شده و یک فاصله جدید از میزان ضعیف و تصنعی بودن با دیگر ساختههای شبکه نمایش خانگی ایجاد کرده است. گویی پس از ساخت سریال «عاشقانه» و «رحمان ۱۴۰۰» پروژههای درآمدزا و تجاری بیش از پیش به مذاق منوچهر هادی خوش آمده است.
فراستی: پنج دقیقه از این سریال را دیدم و شش دقیقه از آن اسلوموشن بود. تا حالا آب بستن تا این حد را ندیده بودم. حالا چی نشون می داد به کنار. مطلقاً کارگردانی، بازیگری، قصه و هیچ چیز دیگری هم در کار نبود
در این بین کسانی که با کارهای سینمایی و سریالهای منوچهر هادی آشنا هستند، به خوبی میدانند که تنها عنصر مهم در کارهای او گیشهای بودن است و فروش فیلم برای او اولویت دارد. که البته با توجه به پشتوانه مالی قوی، همواره در این امر موفق بوده است. اما در کارنامه منوچهر هادی نکته پررنگتری هم وجود دارد، ضعف فیلمنامه و داستان در واقع نقاط مبهم کارهای اوست. به نظر اکثر منتقدین شخصیتپردازیها در آخرین ساخته منوچهر هادی یعنی سریال «دل» ضعیف است و تیپهای شخصیتی کلیشهای و در سطحی نزدیک به سریالهای ترکی است و اخیرا نیز خود او در گفتگویی با مجله فیلم به این موضوع صراحتا اذعان داشته که «دل برای قشر فرهیخته جامعه نیست».
بودجه ساخت سریالها در کیفیت آنها موثر است؟
منوچهر هادی در مجله فیلم در پاسخ به هوشنگ گلمکانی در ارتباط با ریتم کند این سریال بیان میکند: بابت کندبودن ریتم سریال از مردم عذرخواهی میکنم. اما طولانی بودن زمان بخشهای فرعی را نمیپذیرم. من در این مدت بازخوردهای بسیار خوبی از سمت مخاطبان، چه در داخل و در خارج ایران داشتم و بسیاری از مخاطبان تشنه تماشای قسمتهای بعدی سریال دل هستند.
این کارگردان اظهار میکند: سریال دل قطعاً سلیقه قشر فرهیخته جامعه نیست و مقایسه این سریال با سریالهای خارجی غلط است. چراکه بودجه ساخت سریالها، در کیفیت آنها مؤثر است و قطعا آن سریالها با بودجههای بیشتری ساخته میشود.
کیانفر: وقتی یک اقتصاد بیمار میشود، مردم زودرنج تر میشوند و نمایش زندگیهای مجلل ناخواسته بر روان آنها تاثیر میگذارد. این موضوع را میتوان به زندگی در تحریمها و انواع مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم کشور بسط داد
یکی دیگر از انتقادات وارده به سریال دل که هوشنگ گلمکانی به آن اشاره کرد، تجملگرایی به نمایش درآمده در اثر جدید منوچهر هادی بود و نمایش این حد از تجملگرایی را به عنوان یک جاذبه تصویری برای مردمی که در تأمین معیشت عادی زندگیشان ناتوان هستند، بیرحمانه توصیف کرد.
گلمکانی گفت: این امر میتواند باعث ایجاد حسرت شود و منوچهر هادی در پاسخ به این انتقاد گفت: هدف او نمایش مشکلات مختلف خانوادههای اشرافی بوده، نه ترویج پولداری و این امر ممکن است باعث حسرت شود یا انگیزهای برای تلاش برای پولدار شدن از راه حلال.
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت باش
افسانه بایگان نیز از بازیگران این مجموعه با اشاره به اینکه ریتم کند سریال در بخشی از قسمتها را میپذیرد، بیان کرد: قبل از شروع کار، فیلمنامه و نقش خودش را دوست داشتم، اما حالا که مشغول دیدن سریال هستم تصور میکنم که ریتم سریال کمی کند است و نباید اینگونه میبود.
وی در ارتباط با به تصویرکشیدن زندگیهای مجلل نیز اذعان داشت: این خواست کارگردان بوده و اگر کسی میخواست جور دیگری لباس بپوشد، مانند یک جزیره تنها میشد و با بقیه ناهمگونی پیدا میکرد.
فیلمسازانی که تنها به پول فکر میکنند
فرزاد برخورداری، منتقد نیز در نقد این سریال با اشاره به این نکته که «اینکه دوربین را بکاری و صرفا زندگی اشرافی را نشان دهی، نقد وضعیت نمیشود»، میگوید: در این سریال پیروی کردن عوامل سازنده از قواعد انبوه سریالهای بیکیفیت ترکی کاملا مشهود است. مهمترین الگوی این آثار، پرداختن به قصهای است پر از عشقهای ناکام و افرادی که تقلا میکنند به عشقشان برسند و این ماجرا تا قسمت آخر طول داده میشود. درکنارش هم استفاده بیمنطق از اسلوموشن در بسیاری از صحنهها و همینطور پر زرق و برق نشان دادن وسایل خانه است. کارگردان به جای آنکه به خودش زحمت بدهد و صحنههایی احساسی خلق کند، تنها به اسلوموشن پناه برده است. پرداخت کاراکترها هم این است که تنها همگی پولدارند، بدون اینکه متوجه شویم این پولها را از کجا آوردهاند. ای کاش به جای پیروی از الگوی سریالهای ترکیهای، قدری به سراغ سریالهای آمریکایی میرفتند. البته که الگوی آن سریالها به مراتب سختتر و پیچیدهتر است و دوستان به کار سخت عادت ندارند و جز به پول در آوردن به چیز دیگری فکر نمیکنند.
تا حالا آب بستن تا این حد را ندیده بودم
پیشتر نیز مسعود فراستی از منتقدین برجسته کشور در بخشی از صحبتهای خود درباره سریال دل گفته بود: «پنج دقیقه از این سریال را دیدم و شش دقیقه از آن اسلوموشن بود. تا حالا آب بستن تا این حد را ندیده بودم. حالا چی نشون می داد به کنار. مطلقاً کارگردانی، بازیگری، قصه و هیچ چیز دیگری هم در کار نبود و جالب اینجا است که کارگردان این سریال، درس کارگردانی در یکی از مؤسسات هم میدهد و این یعنی وضعیت فاجعه»
نمک روی زخم مردم نپاشید
دکتر هادی کیانفر، جامعه شناس و مدرس در این زمینه بیان میکند: وقتی یک اقتصاد بیمار میشود، مردم زودرنج تر میشوند و نمایش زندگیهای مجلل ناخواسته بر روان آنها تاثیر میگذارد. این موضوع را میتوان به زندگی در تحریمها و انواع مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم کشور بسط داد و بیشک اگر فرصت فراغتی هرچند کوتاه هم داشته باشند، بهتر است نمک روی زخم آنها پاشیده نشود و آنچه که در زیرپوست شهرها اتفاق میافتد، به تصویر کشیده شود.
این جامعه شناس با اشاره به سخن «پیتیریم سوروکین»، جامعه شناس آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد که معتقد است ذهنیت حاکم بر تمامی جوامع و اذهان مردم مادیات است و وقتی مادیات پررنگ شود، میزان معنویات و همدلی کاهش میباید و افراد به رباتهایی بیاحساس و خود محور تبدیل میشوند که به جز خود به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنند، ادامه میدهد: با غافل ماندن از معنویات و فرهنگ سازیها، همدلی و همیاری از بین خواهد رفت و شکاف طبقاتی بیشتر به چشم میآید.
وی با اشاره به اینکه نمایش این فیلمها، رفتار بیتفاوت نسبت به مشکلات اجتماعی مردم است، بیان میکند: افراد مرفه در داخل هر جامعهای وجود دارند، اما به این شکل و به اینصورت و به این گستردگی و با این گونه رفتارها و سبک زندگی کمتر وجود دارد و اکثرا در همه جوامع وقتی یک مشکل ملی است و دو قشر دیگر جامعه را به شدت به خود معطوف کرده است، قشر به اصطلاح مرفه جامعه تا این حد سرگرم زندگی خود و بی خبر از روزگار دیگران زندگی را نمیگذراند و یا حداقل تا این حد خودنمایی نمیکند.