شهریار نمیتواند نماینده شعر فارسی باشد
مریم اصغری
حوالی سال 1381، بود که یکی از نمایندگان مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی به نام علیاصغر شعردوست، خبر تصویب ثبت روز درگذشت سیدمحمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) را در 27 شهریورماه، به عنوان روز بزرگداشت استاد سیدمحمدحسین شهریار و روز شعر و ادب فارسی در تقویم رسمی کشور به رسانهها اعلام کرد، اما این خبر برای بسیاری از اهل ادبیات چندان خوشحالکننده نبوده و با انتقاداتی همراه بود.
بی شک تعیین روزهایی برای بزرگداشت شاعران شهیر، اقدام پسندیدهای است و در حال حاضر، روزهای بزرگداشت فردوسی، خیام، عطار، سعدی، حافظ، مولانا، صائب و… در تقویم ثبت شده است. اما ازهمان زمان تا کنون این سؤالها بارها و بارها مطرح شده که چرا روز «درگذشت» یک شاعر به عنوان روز شعر و ادب فارسی انتخاب شده و از آن گذشته چرا «شهریار» به عنوان نماینده شعر و ادب فارسی معرفی شده است؟ تا امروز هیچ پاسخ درخوری در این زمینه بیان نشده، اما همچنان این روز در تقویم باقی مانده است.
در این چند سال، واکنشها و انتقادهای بسیاری به این انتخاب وارد شد. به همین جهت به سراغ تنی چند از صاحبنظران این حوزه رفتیم و عدهای از آنها معتقد بودند که بارها نظرلات و مخالفتهای خود را در چندین سال گذشته مطرح کردهاند و از آنجایی که راه به جایی نبرده است، دیگر سخن نمیگویند. عدهای نیز معتقد بودند…
شاعری در حد یک طلایهدار
یک عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد بیان میکند: اولین بار این پیشنهاد توسط نماینده آذری مجلس که ارادت شخصی به این شاعر داشت، داده شد و شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را تائید کرد.
مرتضایی: زورمان به شورای انقلاب فرهنگی نمیرسد و این صحبتها را فقط به جهت یک گوشزد به متولیان امر میگوئیم. مگر اینکه مطبوعات و رسانهها موضوع را برجسته کنند تا شاید رسیدگی شود.
فرزاد قائمی ادامه میدهد: بدون تردید اگر بخواهیم روزی را برای شعر و ادب فارسی نامگذاری کنیم، باید این نام را از شاعری استخراج کرده باشیم که عملا نماینده شعر فارسی باشد. شاید شهریار نماینده خوبی برای شاعران آذربایجانی معاصر ما یا یکی از شاعران شاخص معاصر باشد، اما بیشک نمیتواند نماینده شعر فارسی باشد.
هیچ شاعر معاصری نمیتواند چنین جایگاهی داشته باشد
وی با اشاره به اینکه ضرورتی ندارد چنین روزی به نام یک شاعر خاص باشد، میافزاید: این روز یا نباید به نام یک شاعر خاص باشد و یا اگر قرار است پیوندی با نام یک شاعر داشته باشد، هر شاعری نمیتواند باشد و باید شاعری باشد که در جامعه ادبی که شعر را نمایندگی میکند، در حد یک طلایهدار باشد. البته که در شعر فارسی تنها تعداد دو یا سه شاعر شاخص و بزرگی چون حافظ، سعدی و فردوسی داریم که میتوانند این نام را یدک بکشند و بیشک هیچ شاعر معاصری نمیتواند چنین جایگاهی داشته باشد.
این مدرس دانشگاه در پایانبندی صحبتهای خود تصریح میکند: شعر فارسی از حیث رابطه با مخاطب و شناخت آن در جهان، بیشتر در بخش کلاسیک برجسته است و تاکنون شعر معاصر بخش تنها کوچکی را در کنار شعر کلاسیک داشته است و اینکه یک شاعر معاصر بخواهد نماد شعر فارسی باشد، اصلا ملاک درستی نیست.
انتخابی اصلح تر
یک عضو هیات علمی دانشگاه فروسی نیز در این خصوص بیان میکند: ما هر شاعری از شعرای بزرگ گذشته را هم که انتخاب کنیم باز هم مخالفان و موافقانی داریم. در این بین، حتی اگر از نام حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی هم که ستونهای بزرگ ادبیات کلاسیک ما و بزرگان و صاحبان سبک هستند، استفاده کنیم بازهم نظرات یک دست نخواهد بود و منتقدینی وجود دارند.
قائمی: شعر فارسی از حیث رابطه با مخاطب و شناخت آن در جهان، بیشتر در بخش کلاسیک برجسته است و تاکنون شعر معاصر بخش تنها کوچکی را در کنار شعر کلاسیک داشته است و اینکه یک شاعر معاصر بخواهد نماد شعر فارسی باشد، اصلا ملاک درستی نیست.
دکتر سید جواد مرتضایی میافزاید: همیشه دغدغه و نظر شخصی من این بوده است که پسندیدهتر است برای نامگذاری روزی به این مهمی، نام شاعر خاصی را بر آن نگذاریم و یک روزی ترجیحا در بهار را مطلقا برای شعر و ادب فارسی نامگذاری کنیم و ربطی به زادروز، سالگرد و نام یک شاعر خاص معاصر یا کلاسیک نداشته باشد، تا زمینه تعصبات را فراهم نکند، حساسیت برانگیز نباشد و ایجاد دو دستگی و مخالفت هم نکند.
وی ادامه میدهد: هرچند شهریار شاعر کوچکی نیست، اما بسیار شاعران بزرگتر از او، مانند هوشنگ ابتهاج، شاملو و اخوان ثالث را در دوران معاصر داریم که در جمع آنها شهریار مقداری کوچک به نظر میرسد.
زورمان به شورای انقلاب فرهنگی نمیرسد
دکتر سید جواد مرتضایی با اشاره به بیانیه اخیر انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی بیان میکند: متاسفانه اخیرا نیز اتفاقات دیگری در حوزه زبان و ادبیات فارسی در حال رخ دادن است و آخرین ابلاغیه انجمن هم در همین خصوص است که اقدام وزارت آموزش و پرورش را در خصوص احراز شرایط نامتعارف برای تصدی دبیری زبان و ادبیات فارسی محکوم کرده است.
وی میافزاید: همانطور که مطلعید اخیرا دارندگان مدارک سطح 2 و 3 حوزه، با دانش آموختگان کارشناسی یا کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی معادلسازی شدهاند و میتوانند در آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کنند و به عنوان دبیر ادبیات در کلاسها حضور یابند.
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: نکته حائز اهمیت این است که دانشجوی زبان و ادبیات فارسی با زحمت در کنکور در دانشگاههای خوبی مثل تهران و مشهد قبول میشود و 140 واحد در دوران کارشناسی و 36 واحد را هم در دوره ارشد میگذراند، پایاننامه مینویسد و معادلهای تخصصی میگذراند. طبیعتا این دانشجویان رودکی، منوچهری، فردوسی، ناصرخسرو، مولانا، نظامی، حافظ و سعدی و … میگذراند و در کنار آن دستور زبان میخواند و سبک شناسی و نقد ادبی و بلاغت میداند. اما کسانی که در حوزه دوره گذراندند، دروس تخصصی زبان و ادبیات فارسی را نمیگذرانند و تنها شاید بخشی از ادبیات کلاسیک عربی، فقه، اصول، منطق و … را گذرانده و بیشک برای تدریس ادبیات انتخاب خوبی نیستند و در همین خصوص انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی بیانیه دادند و مخالفت صریح خود را ابراز کردند.
وی در پایان صحبتهای خود تاکید کرد: این توضیحات را دادم که بدانید زورمان به شورای انقلاب فرهنگی نمیرسد و این صحبتها را فقط به جهت یک گوشزد به متولیان امر میگوئیم. مگر اینکه مطبوعات و رسانهها موضوع را برجسته کنند تا شاید رسیدگی شود.