اگر با خود کنار بیاید
علی روغنگران
در چند سال اخیر و حتی در زمان دولت اول روحانی هرازگاهی صحبت ها و گمانه زنی هایی در خصوص کاندیداتوری محمد جواد ظریف برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 مطرح می شد و او هم هربار با تکذیب این موضوع خیال تند روها را راحت می کرد، کیست که نداند اگر تند روها یک نگرانی برای انتخابات 1400 داشته باشند، همان احتمال کاندیداتوری ظریف است که در صورت تحقق، خواب را از چشمان آنها خواهد گرفت. از همان وقتی که موفقیتهای برجامی رقم میخورد و در استقبال از وی شعار میدادند «وزیر اهل منطق یادآور مصدق» گرفته تا هماکنون که برخی آقایان تند رو در مجلس به وی اهانت میکنند، وزیر خارجه روحانی به عنوان یکی از محبوبترین چهرههای این دولت همیشه یک کاندیدای بالقوه برای انتخابات 1400 به حساب آمده و اگرچه خودش بارها و بارها تاکید کرده که ارادهای برای ورود به این عرصه ندارد؛ اسمش هیچ گاه از فهرست گمانهزنیها حذف نمیشود. ظریف در عین حال که رسما در جریان اصلاحات تعریف نمیشود، اما وجوه مشترک زیادی با این جریان دارد و ممکن است که اصلاحطلبان بتوانند با او به یک توافق نهایی دست یابند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان هم افزون بر ازدستدادن سرمایه اجتماعی خود، همچنان خطر ردصلاحیت نیروهای شاخص خود را احساس میکنند؛ بنابراین شاید برایشان مناسب باشد از فردی حمایت کنند که علاوه بر آنکه خودش دارای سبد رای بالایی است، احتمال تایید صلاحیتش بهمراتب بیشتر از اصلاحطلبانی است که حتی در انتخابات مجلس هم تایید صلاحیت نشدند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان میتوانند با حمایت از چنین شخصیتی دیگر تن به ائتلاف با یک نیروی کاملا اصولگرا ندهند تا دیگر متهم به استفاده از «نامزد اجارهای» نشوند و از این حیث هم در میان افکار عمومی مسئولیت کمتری متوجهشان شود. طی روزهای اخیر شاهد بودیم که اهالی سیاست و رسانه بیش از گذشته حضور ظریف در انتخابات آتی را جدی گرفته و از آن استقبال کردند. به عنوان مثال روزنامه اصلاح طلب شرق تیتر یک خود را به این موضوع اختصاص داد. ماجرا شاید از آنجایی جدی تر شد که حسامالدین آشنا مشاور رئیس جمهور در مصاحبه اخیر خود با مجله «اندیشه پویا» از برخی سیاسیون به عنوان گزینههای مناسب و بالقوه ریاست جمهوری نام برد و ظریف را نیز در لیست خود قرار داد. به گفته او ظریف هم دارای اقبال عمومی است و هم زبان عام و خاص را میداند و اگر بتواند با خود کنار بیاید میتواند وارد عرصه انتخابات شود. این سخن آشنا همزمان شد با زمزمههایی مبنی بر برگزاری جلسات اصلاح طلبان و ظریف. گفته میشود که بزرگان اصلاح طلب در سطحی عالیتر از شورای عالی به کاندیداتوری ظریف به صورت جدی فکر میکنند و این موضوع را نیز با وی در میان گذاشتهاند. آقای وزیر هنوز جواب قطعی نداده و در مرحله فکر و بررسی است، اما واکنشها به کاندیداتوری وی بسیار قابل تامل است. به عنوان مثال حسین انصاری راد، فعال سیاسی اصلاح طلب گفته بود: «وجود آقای ظریف در انتخابات ریاستجمهوری مغتنم است و حداقل میتواند نه لنگر بزرگ بلکه لنگر کوچکی برای کشتی طوفانزاده ایران باشد تا قدری از بحرانهای موجود در حوزه داخلی و البته در حوزه خارجی بیرون بیاییم.»
اتفاقات این روزهای شورای امنیت در نوع خود بی سابقه بوده است و کیست که نداند که این شکست ها و ناکامی های اخیر دولتمردان ایالات متحده حاصل همان برجامی است که مدت هاست تندروها در داخل ایران آن را لاشه ای متعفن نامیده و سعی کرده اند که با مرتبط دانستن کل مشکلات کشور به برجام، شخص وزیر خارجه را به عنوان چهره ای سازشکار و ضعیف به جامعه معرفی کنند. حتی حالا هم که رسانه های تندرو پیروزی های ایران در شورای امنیت را تیتر اول خود می کنند کمترین اشاره ای به نقش محمد جواد ظریف در شکل گیری این افتخارات نمی شود. ظریف اما در تمام این مدت، انتقادها و بدرفتاری ها را با سکوت و صبر استراتژیک خود به جان خرید تا حالا بار دیگر رفته رفته مردم ایران تصویر یک قهرمان را از او در ذهن خود ترسیم کنند
علی صوفی نیز چندی قبل درباره احتمال حضور ظریف در عرصه ریاستجمهوری گفته بود: «هرچند دیپلماتها از ورود به جناحبندیهای سیاسی منع هستند، ولی گرایشهای سیاسی آقای ظریف اصلاحطلبانه محسوب میشود. آقای ظریف با آقای روحانی کاملا فرق دارد؛ چون روحانی پیشینه اصولگرایی دارد؛ اما این ویژگی در کارنامه ظریف دیده نمیشود».
این نکته را شهربانو امانی، عضو شوراری مرکزی حزب کارگزاران نیز مورد اشاره قرار داده بود. او ظریف را سیاستمداری دانست که اگرچه از طیف اعتدالی برآمده، اما کارنامه اصلاح طلبانه دارد. امانی حتی نگرانیهای موجود درباره اجماع اصلاح طلبان روی یک گزینه را نیز رفع کرد و در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه آیا کارگزارانیها که از کاندیداتوری امثال علی لاریجانی استقبال میکنند، پشت ظریف میایستند؟ گفت: «ظریف از لاریجانی مقبولتر و رایآورتر است».
استقبال از کاندیداتوری ظریف، اما به جناح اصلاح طلب محدود نیست. شاهد آنکه عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا اخیرا گفته بود: «در بین آقایان محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی و محمدجواد ظریف، به نظرم آقای ظریف بیشترین شانس را دارد که از طرف اصلاحطلبان در انتخابات 1400 حمایت شود؛ چون حوزه کاریاش سیاست خارجی بوده و عملکرد دولت در حوزه داخلی، تاثیر منفی زیادی بر دیدگاه عمومی از او بر جای نگذاشت».
ناگفته نماند که برخی اصولگرایان و حتی اصلاح طلبان نیز به دلایل متعدد از جمله اینکه سیاست خارجی دیگر مثل سال 92 در اولویت کشور و مردم نیست یا باید به اقتصاد و معیشت مردم توجه ویژه داشت و … با حضور ظریف در انتخابات آتی مخالف هستند. رویکرد این گروه نیز در هفته گذشته بدون واکنش نمانده است. به عنوان مثال فرید مدرسی فعال رسانهای اصلاح طلب در واکنش به شکست قطعنامه آمریکا در شورای امنیت و دیپلماسی فعال جواد ظریف در صفحه توئیتر خود نوشت: «تا پیروزی دیپلماتیک ایران به ثمر مینشیند، محافلی آتش میگیرند که نکند 1400 او بیاید. مطاع 1400 آنچنان برایشان ارزشمند است که ایران را فراموش میکنند و به پاس درایتهای ترامپ، غزل میخوانند. این کوتهاندیشی، عمر سیاسی را میکاهد و بر دوره حاشیهنشینی میافزاید.»
ناگفته نماند که ظریف آخرین بار در مصاحبه اینستاگرامی خود با فرید مدرسی تاکید کرده بود که مایل است در همان حوزه تخصصی خود یعنی سیاست خارجی فعالیت کرده و وارد عرصه ریاست جمهوی نشود. صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در توضیح دلیل نگرانی تندروها از کاندیداتوری ظریف گفته بود: «محمدجواد ظریف مسلط به زبان انگلیسی است، وجه تحصیلکرده و حالت روشنفکری بارزی دارد و پیشینه اجتماعی او با خیلی از اصلاح طلبان فرق میکند. تحصیلکرده آمریکاست و سالها در آنجا زندگی کرده، بنابراین تندروهایی مثل جبهه پایداری نگران این هستند که اگر روزی ظریف نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود براساس این نقاط قوت، اقشار تحصیلکرده جامعه فارغ از دیدگاههای سیاسی به ظریف رای دهند. ضمن آنکه ارتباط خوب ظریف با شهید حاج قاسم سلیمانی نیز شاید مزید برعلت شود تا بخشی از بدنه اصولگرایی زمان انتخابات به سوی او متمایل شوند.» وی با اشاره به کاریزما و فن بیان ظریف هنگام چالشهای کلامی بیان کرد: «اینها همه برآمده از وجوه تحصیلکردگی، روشنفکری و تکنوکراسی آقای ظریف است. قدرت فن بیان ظریف هنگام مناظرات انتخاباتی میتواند برای رقیب چالش ایجاد کند.»
در کنار تمام این تعریف ها و انتقادها، مخالفت ها و موافقت ها، اما آنچه این روزها بار دیگر نگاه ها را به سمت ظریف جلب کرده، موفقیت های اخیر ایران در عرصه سیاست خارجی است. بدون شک شکست اخیر آمریکا در شورای امنیت آن هم با آن نتیجه خیره کننده به این زودی ها از اذهان پاک نخواهد شد. حالا هم که آمریکا تلاش هایش برای فعال سازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تمام تحریم ها و قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران را با جدیت دنبال می کند، دست کم تا این لحظه با مخالفت 13 عضو از 15 عضو شورای امنیت روبرو شده و در حقیقت؛ اتفاقات این روزهای شورای امنیت در نوع خود بی سابقه بوده است و کیست که نداند که این شکست ها و ناکامی های اخیر دولتمردان ایالات متحده حاصل همان برجامی است که مدت هاست تندروها در داخل ایران آن را لاشه ای متعفن نامیده و سعی کرده اند که با مرتبط دانستن کل مشکلات کشور به برجام، شخص وزیر خارجه را به عنوان چهره ای سازشکار و ضعیف به جامعه معرفی کنند. حتی حالا هم که رسانه های تندرو پیروزی های ایران در شورای امنیت را تیتر اول خود می کنند کمترین اشاره ای به نقش محمد جواد ظریف در شکل گیری این افتخارات نمی شود. ظریف اما در تمام این مدت، انتقادها و بدرفتاری ها را با سکوت و صبر استراتژیک خود به جان خرید تا حالا بار دیگر رفته رفته مردم ایران تصویر یک قهرمان را از او در ذهن خود ترسیم کنند. این روزها شاید بیش از هر زمان دیگر این جمله وطن پرستانه رئیس دستگاه دیپلماسی ایران در اذهان جامعه مرور می شود که؛ «هرگز یک ایرانی را تهدید نکن.»
محمدجواد ظریف هنوز سرگرم انجام وظیفه در جبهه دیپلماسی است و به دعوتها برای حضور در کارزار انتخاباتی آتی لبیک نگفته است. این همه استقبال از کاندیداتوری وی، اما این گمانه را جدی میکند که او هم مثل اغلب کاندیداها در روزها و حتی لحظات آخر احساس تکلیف کرده، به قول مشاور رئیس جمهور «با خود کنار بیاید» و در نهایت متقاعد شود که حضورش در قامت رئیس جمهور به نفع کشور است.