شکاف کودکانه
سارا ایزدخواه
طبق گزارش یونیسف از هر 12 کودک در جهان یک کودک به صورت اجباری ناچار به کار میشود. البته به طور کل به ازای هر 6 کودک در دنیا یک کودک، کار میکند و تعداد کودکانی که در مشاغل سخت فعالیت میکنند و بدترین اشکال کار کودک هستند، در سال ۲۰۰۶، ۱۲۶ میلیون نفر بوده است.
آمارهای ضد و نقیض در مورد کودکان کار خیابانی ایرانی
به گزارش روزنامه «صبح امروز» کارشناسان کودکانی که در خیابان دیده میشوند را در چهار گروه طبقهبندی میکنند. گروه اول کودکان فقیری هستند که شبها به خانهشان برمیگردند، احتمالا به مدرسه میروند و بزهکار نیستند. گروه دوم نسبتاً مستقل هستند و پیوندهای آنها با خانه در شرف از هم گسستن است. حضور آنها در مدرسه هم کمکم خاتمه پیدا میکند. در ادامه هم بزهکاری آنها شروع میشود. گروه سوم کودکان خانوادههای خیابانی هستند که به همراه خانواده خود در خیابان زندگی و کار میکنند. وضعیت آنها با فقر گره خورده است و گروه چهارم نیز تماس خود را با خانواده قطع کردهاند و تمام وقت خود را در خیابان میگذرانند و کودکان خیابانی «واقعی» هستند.
«در کشور ما دستهبندی کودکانی که در خیابان حضور دارند به این صورت است: کودکان بدسرپرست، کودکان بیسرپرست، کودکان بزهکار، کودکان کار، کودکان مبتلا به بیماریهای صعبالعلاج، کودکان روانی و یا معلول، کودکانی که با پدر خود زندگی میکنند، کودکانی که با مادر خود زندگی میکنند، کودکانی که با خواهر یا برادر خود زندگی میکنند، کودکانی که با ناپدری یا نامادری یا قیم خود زندگی میکنند»( مجله پیام زن، 1390: 2).«در ایران آمارهای مختلف و ضد و نقیضی در مورد کودکان خیابانی اعلام میشود. افراد مختلف بنا به سلیقه و نظر خود تعداد آنها را از 20 هزار نفر تا 2 میلیون نفر برآورد کرده اند»(مجله پیام زن، 1390: 6). در تهران به ازای هر ۵۳۰ نفر جمعیت، در تبریز به ازای هر ۱۶ هزار نفر جمعیت یک کودک کار و خیابان وجود دارد. ضمن اینکه در کرمان در سال گذشته ١٠٦٣ کودک خیابانی و کار در شهرستان کرمان شناسایی شدهاند. در استان البرز طی سالهای ۹۶ و ۹۷ و سه ماهه اول ۹۸ تعداد ۹۳۰ مورد کودک کار و خیابان در مراکز تحت نظارت اداره کل بهزیستی پذیرش شدهاند. در یزد ۷۵۹ کودک کار و خیابانی از سال ۹۲ تا پایان سال ۹۷ در مراکز بهزیستی یزد پذیرش شدند و در استان خوزستان نیز کودکانی که توسط بهزیستی شناسایی و شناسنامهدار شدهاند و برای آنها پرونده تشکیل شده، تقریباً ۵۶۰ نفر هستند که همه آنها خانواده دارند و تنها ساعاتی از روز را در خیابانها کار میکنند.
در میان خانوادههای کولی ایرانی براساس سنتی قدیمی، وضعیت اشتغال و شرایط اقتصادی خانواده تا حد زیادی ریشه در سبک زندگی منتج از زمینههای فرهنگی، ادغام محدود در جامعه و مشکلات حقوقی ناشی از نداشتن شناسنامه، مانع مضاعفی بر تحصیل کودکان است و کار در خیابان نقش و وظیفه اصلی کودکان، بویژه دختران بشمار میرود
«همچنین کودکان اتباع بیگانه که خود در سه گروه قرار میگیرند: اتباع بیگانه دارای کارت یا برگ اقامت از مراجع قانونی و صاحب صلاحیت، اتباع بیگانه ی فاقد کارت یا برگ اقامت از مراجع قانونی و صاحب صلاحیت، کودکانی که پدرشان از اتباع کشورهای بیگانه – به خصوص افغانستان – و مادرشان ایرانی بوده، ولی چون ازدواج شان ثبت نشده است، شناسنامه ندارند.» (همان).
«در سال 1377 مطالعه ای توسط یونیسف بر روی کودکان خیابانی تهران صورت گرفته است. براساس این پژوهش، مهاجرت، تعداد زیاد افراد خانواده، از هم پاشیدگی خانواده، آزارهای جسمی و روانی در خانواده، بیسوادی والدین و فقدان مهارتهای حرفهای والدین از فاکتورهای مرتبط با حضور کودکان در خیابانها است. براساس این مطالعه، 60 درصد بچههای خیابان از مهاجرانی هستند که خود دو گروه را تشکیل میدهند. مهاجران از شهرستان به تهران و مهاجران خارج از کشور به ایران (عراقیها و افغانیها). بقیه بچههای خیابان به علت فقر خانوادگی در خیابانها مشغول به کار هستند و گروهی دیگر به دلیل شرایط نابهنجاری خانوادگی و اختلافات شدید از خانواده فرار کردهاند و چون جایی برای خواب ندارند، به پارکها، میادین، خانههای متروک و زیر پلها پناه می برند»(مجله پیام زن، 1390: 6).
یافته ها حاکی از این است که سطح سلامت اجتماعی کودکان کار پسر نسبتاً بهتر از سلامت اجتماعی دخترها است. شاید یکی از دلایل آن را بتوان به زمینههای افزایش و فعالیتهای ارتباطی پسران در مقایسه با دختران و یا اینکه مسئله بدبینی ناشی از ناامنی برای کودکان کار دختر مرتبط دانست
«از نکات برجسته کودکان خیابانی، علل فرارشان از منزل است. از عوامل مهم میتوان: فقر(اقتصادی)، تفاوت شدید طبقاتی و نبود عدالت اجتماعی، نرخ بالای بیکاری، افزایش بیرویه جمعیت در محلههای حاشیهنشین شهرها، فقر فرهنگی خانوادهها (بیسوادی و کمسوادی)، افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، فوت یک یا هر دو والد بر اثر سوانح طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بیرویه مشاغل کاذب با درآمد بالا، کمرنگ شدن فرهنگ مذهبی و ملی و سست شدن بنیان ارزشهای اخلاقی و اعتقادی در جامعه را نام برد.»(مجله پیام زن، 1390: 6-7).
پسران 5-18 سال؛ 95 درصد کودکان کار را تشکیل میدهند
«کار اجباری برای کودکان و به کارگیری آنها در زمانی که جسم و روانشان در حال رشد است، آسیبهای جدی را به بار خواهد آورد و آثار آن برای همیشه گریبان آنها را خواهد گرفت. در ایران این پدیده طی دهههای اخیر در اکثر کلان شهرها گسترش یافته و به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی محسوب میشود. 95% کودکان کار را پسران با محدوده سنی 5 تا 18 سال تشکیل میدهند. حدود 90% آنها دارای پدر و مادر هستند و اعضای خانوادهشان به طور میانگین هشت نفر است. 80% خانوادههای این کودکان مهاجرند که 64% از روستا و 36% از کشورهای دیگر از جمله افغانستان هستند. تعداد زیادی از کودکان کار به خانوادههایی تعلق دارند که به نحوی از نابسامانیهای اجتماعی و روانی رنج میبرند و به علت اختلالات خلقی نیازمند دریافت خدمات تخصصی روانشناسی هستند»(مرادی و همکاران، 1393: 1).
سلامت اجتماعی کودکان کار پسر بیشتر از دختران کار است
«پدیده کودکان کار در ایران بیشتر در بین پسرها مرسوم است. یافتهها حاکی از این است که سطح سلامت اجتماعی کودکان کار پسر نسبتاً بهتر از سلامت اجتماعی دخترها است. شاید یکی از دلایل آن را بتوان به زمینههای افزایش و فعالیتهای ارتباطی پسران در مقایسه با دختران و یا اینکه مسئله بدبینی ناشی از ناامنی برای کودکان کار دختر مرتبط دانست»(مرادی و همکاران، 1393: 5).
کار در خیابان؛ وظیفه اصلی کودکان در خانوادههای کولی ایرانی
«در میان خانوادههای کولی ایرانی براساس سنتی قدیمی، وضعیت اشتغال و شرایط اقتصادی خانواده تا حد زیادی ریشه در سبک زندگی منتج از زمینههای فرهنگی، ادغام محدود در جامعه و مشکلهای حقوقی ناشی از نداشتن شناسنامه، مانع مضاعفی بر تحصیل کودکان است و کار در خیابان نقش و وظیفه اصلی کودکان، بویژه دختران بشمار میرود و تحصیل و آموزش جایگاه پایینی دارد. در سایر کودکان ایرانی نیز، علاوه بر نیاز خانواده به کار کودک، هزینههای تحصیل بسیاری از کودکان را به کار در خیابان میکشاند. اما نکته قابل تأمل، اعمال خشونت نسبت به کودکان و نقش دوگانه خشونت به عنوان عامل و پیامد خیابانی شدن است»(مختاری رودبرده، 1396: 2-3).
35-85 درصد کودکان کار و خیابان دچار مشکلات عاطفی و رفتاری هستند
«بر اساس مطالعات انجام شده کودکان کار بهویژه کودکان کار خیابانی از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی کمتری نسبت به سایر کودکان برخوردار هستند و میزان بالایی از مشکلات عاطفی، رفتاری و تکلمی در میان این کودکان گزارش شده است. به طور مثال 85%-35% آنها دارای مشکلات عاطفی و رفتاری از قبیل اعتماد به نفس پایین، افسردگی و ارتباطات اجتماعی ضعیف هستند»(مرادی و همکاران، 1393: 1).
همچنین «سلامت اجتماعی کودکان کار در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و در دو حیطه مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی کمترین میزان امتیاز را داشته است. بررسیها و مطالعات بیشتر نشان میدهد کودکانی که خانواده آنها در سطح پایین اقتصادی قرار دارند از سلامت اجتماعی پایینتری نسبت به خانوادههای مرفه برخوردار هستند و میزان بالایی از مشکلات جسمی، عاطفی، رفتاری و تکاملی در میان آنها گزارش شده است»(مرادی و همکاران، 1393: 5).
از سویی دیگر «بخش بزرگی از کودکان کار خیابانی را اتباع بیگانه غیرمجاز تشکیل دادهاند. همچنین، مقایسه سلامت اجتماعی دو گروه کودکان کار ایرانی و افغان نشان داده سطح سلامت اجتماعی کودکان ایرانی به طور معنیداری بهتر از کودکان کار افغان است»(مرادی و همکاران، 1393: 5).
«عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فقر، بیکاری والدین، اعتیاد، طلاق، فوت یا از کار افتادگی سرپرست خانوار، مهاجرت و شکاف طبقاتی از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار در یک جامعه بشمار میرود. درعین حال این مجموعه عوامل در گروههای مختلف قومی و ملیتی کودکان با نسبتهای متفاوتی عمل میکنند و خود متأثر از شرایط ساختاری متفاوتی هستند.»(مختاری رودبرده، 1396: 2).
«خشونت علاوه بر تبعات جسمانی و روانشناختی مستقیم با سوق دادن کودکان به ترک خانه، آنها را در معرض آسیبهای بیشتر خیابان قرار میدهد. خشونت نه تنها از سوی خانواده، بلکه از سوی مردم عادی، مأموران و همسالان نسبت به کودکان اعمال میشوند و از این حیث، کودکان کار، مورد ظلم مضاعف از سوی خانواده و جامعه واقع می شوند».(مختاری رودبرده، 1396: 3).
محرومیت کودکان کار از بسیاری از حقوق اولیه انسانی
«با توجه به یافتهها و گزارشهای موجود، کودکان کار که به منظور کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی یا مشاغل کاذب روی میآورند از بسیاری حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و تحصیل باز میمانند، سلامت جسمی و روانی این کودکان به شدت در معرض انواع آسیب قرار میگیرند»(مختاری رودبرده، 1393: 3).
80 درصد کودکان کار خیابانی دچار پرخاشگری و خشونت هستند
«براساس پژوهشی که توسط فاطمه قاسم زاده که در سال 80 با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی بر روی 585 نفر از کودکان کار خیابانی انجام داد این نتایج به دست آمد: 80 درصد این کودکان دچار پرخاشگری و خشونت هستند، 50 درصد آنها به سرقت، 41 درصد به خرید و فروش مواد مخدر، 85 درصد تخریب اموال عمومی، 54 درصد بیتوجهی به حقوق دیگران و مشکل در برقراری ارتباط و همچنین 55 درصد این کودکان نیز به بزهکاری تمایل داشتهاند. در این کودکان حس حسادت، انتقامجویی و خصومت، بیثباتی و بیقراری، بیاعتمادی به دیگران، بدبینی و منفیگرایی، افسردگی، اضطراب و احساس ناامنی و ترس، به وفور دیده شده است»(مجله پیام زن، 1390: 9).
همچنین «80 درصد این کودکان دچار کاهش قد، 86 درصد کاهش وزن، 77 درصد بیماریهای دهان و دندان، 73 درصد بیماریهای چشم، 61 درصد بیماریهای دستگاه تنفسی، 64 درصد بیماریهای قلبی، 60 درصد بیماریهای گوش و حلق و بینی، 82 درصد بیماریهای پوست و 60 درصد دارای بیماریهای دستگاه گوارشی هستند. 32 درصد دچار مشکل کمبود حافظه، 30 درصد مشکلات یادگیری، 61 درصد کمبود خفیف ذهنی، 21 درصد کمبود کنجکاوی، 64 درصد کمبود شناخت محیط و 61 درصد دارای مشکلات گفتاری هستند»(مجله پیام زن، 1390: 10).
راهکارهای پیشگیری یا کنترل پدیده کودکان خیابانی چیست؟
«هرگونه اقدام جهت پیشگیری یا کنترل پدیده اجتماعی کودکان خیابانی مستلزم شناخت این گروه در دستهبندیهایی است، اما این پیشگیری و کنترل نیازمند ابزارهای ویژهای هستند که دستگاه اجرایی، سازمانهای غیردولتی و مراکز خیریهای، نقش تأثیرگذاری بر آن دارند»(مجله پیام زن، 1390: 12).
«از مهمترین این عوامل میتوان به حساس شدن و فعال شدن نهادهای دینی نسبت به پدیده ی کودکان خیابانی، حمایتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از طریق سازمانهای غیردولتی از خانوادههای کودکان خیابانی و گسترش سیستم تأمین اجتماعی، ایجاد و گسترش مراکز شبهخانواده برای کودکان خیابانی فاقد خانواده همچون سپردن آنان به خانوادههای فاقد فرزند، برای آن دسته از کودکان خیابانی که بدون والدین هستند، ایجاد مراکز سیار و موقتی به عنوان سرپناه برای کودکان فاقد خانواده، تأمین و ایجاد سرپناه شبانه و ارائه آموزشهای کارهای فنی و حرفهای، ارائه خدمات مددکاری در محل حضور کودکان خیابانی در خیابانها، تفکیک بین دختر و پسر خیابانی جهت پیشگیری و کنترل آسیبهای اجتماعی اشاره کرد»(همان).
همچنین «ضرورت رویکرد اجتماعی به این پدیده و توجه به این که خیابانی بودن جرم نیست ولی میتواند منجر به جرمی همچون بزهکاری شود، مطرح کردن بحث کودکان خیابانی از طریق نشریات، صدا و سیما و حساس ساختن مردم نسبت به مشکلات کودکان خیابانی، توسعه و تجهیز منابع انسانی برای کار با کودکان و نوجوانان خیابانی در موسسات دولتی و غیردولتی، تجهیز و فعال کردن نهادهایی که در سطح شهرداریها، دولت و سازمانهای غیردولتی، با حقوق کودکان و نوجوانان سرو کار دارند و استفاده از تجربیات موفق سایر کشورها در امور ساماندهی و بازپروری کودکان خیابانی اشاره کرد»(مجله پیام زن، 1390: 12).
منابع:
1.مرادی، اکرم و همکاران(1393). بررسی سلامت اجتماعی کودکان کار مراجعهکننده به مراکز مردم نهاد حمایت از حقوق کودکان تهران. مجله علوم دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. شماره 11.
2.مختاری رودبرده، لیلا(1396). آسیبهای اجتماعی ناشی از کار کودکان، مقالات مددکاران اجتماعی، مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران.