به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را
مهناز اصغری
ورود به دورانی که به عنوان عصر ارتباطات و اطلاعات شناخته میشود، چالشهای بیشماری را پیش پای خبرنگاران و دنیای رسانهها قرار میدهد و در این بین، مطبوعات به عنوان موثقترین رسانه مکتوب، همیشه با مباحث مختلفی مواجه بوده است. بیشک حمایت از روزنامهنگاران به گسترش مباحث جدیدی پیرامون پیشرفت جامعه میانجامد و در این بین، استفاده از تجربیات صاحب نظران، گامی موثر در پیشبرد اهداف است.
محمدرضا نهاوندیفر، از روزنامهنگاران پیشکسوتی است که در سال 1352 با قبول شدن در آزمون استخدام خبرنگار حوادث شهری در کیهان، فعالیت رسانهای خود را آغاز کردهاست و در سال 1355 که ساواک پیرو اتفاقات خسرو گلسرخی، خبرنگاران تحت فشار قرار میداده مدتی را با نام مستعار، مسئول روابط عمومی کارخانه اتوموبیلسازی کرج شده است. وی پس از انقلاب، مجددا فعالیت خود را در سمت مشاور مطبوعاتی بنیاد مستضعفان شروع کرده و همزمان به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد در روزنامه خراسان و صدا و سیما فعالیت داشته است و به گفته خودش روزنامه خراسان را با گروهی از همکاران با 2هزار تیراژ تحویل گرفته و در سال 74 و زمان بازنشستگیاش با 57هزار تیراژ تحویل دادهاست. او طنز «با اجازه» را نیز با چنان قلم شیوایی به رشته تحریر در آورده که سالها در کیهان هوایی منتشر شده است. زندگی پر فراز و نشیب این ژورنالیست سرشناس و حرفهای، سرشار از حکایتهای مختلفی همچون دفاع مقدس و جنگ تحمیلی است. به پای صحبتهای رضا نهاوندیفر که مینشینیم، سالها تجربه روزنامهنگاری را مانند یک کتاب مرور میکنیم و بی شک، نسلهای آینده به این افراد افتخار خواهند کرد. با او گفتگویی در ارتباط با لزوم دسترسی به اطلاعات و شفاف سازی مطبوعات در دوران کنونی داشتیم و در ادامه بخشی از این صحبتها را میخوانید.
عوامل تاثیرگذار در اعتمادسازی مطبوعات
استاد نهاوندیفر در ارتباط با اعتماد مردم به رسانهها در جوامع و شرایط کنونی بیان میکند: اعتماد مردم به انواع رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری بر اساس شفافیت مطالبی است که ارائه میدهند. این اعتماد وقتی مخدوش میشود که تنیجهای عکس آنچه که رسانه میگوید اتفاق افتد. در فرآیند اعتمادسازی، عوامل تاثیرگذار بسیاری داریم. قرار دادن افراد ناکارآمد در مسئولیتهای بزرگ و سنگین، از دلایل کم شدن اعتماد مردم است. در واقع هیچ زمان عدم اعتماد به صورت کامل شکل نمیگیرد، همانطور که اعتماد به طور کامل شکل نمیگیرد. چراکه انسان دارای تفکر است و گاهی این تفکر، سمت و سوی سیاسی، اجتماعی، مذهبی یا فرهنگی دارد.
وی میافزاید: کشور ما در سالهای اخیر چه در باب مباحث مذهبی و چه در باب مسائل سیاسی و فرهنگی، دچار تلاطمات زیادی شده است. بنابراین میتوان گفت که ایران، جزو کشورهایی است که مخاطبان رسانه به خصوص مطبوعات و رسانههای مکتوب، تفکر و تقاضاهای بسیار متنوعی دارند. در این بین تامین، جلب اعتماد و البته ارضای این تنوع، کار بسیار سختی است. در سوی دیگر این جریان، مباحث اقتصادی نقش اساسی در مباحث فرهنگی هم دارد، چراکه وقتی اقتصادی ناسالم و ضعیف است، عدالت اجتماعی آنطور که شایسته باشد پیاده نمیشود و طبیعتا، تمام مباحث دچار خدشه و اشکال میشوند.
این روزنامهنگار پیشکسوت با اشاره به اینکه «اعتماد مردم نسبت به روزنامهها، بیشتر از رادیو و تلوزیون است» ادامه میدهد: هنوز بعضی از مردم اعتقاد دارند که بعضی از روزنامهها خوب مینویسند و درمورد بعضی موضوعاتی که رادیو و تلویزیون اجازه پرداختن ندارند، ورود میکنند. اگر در نظام جمهوری اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتوانست با صدا و سیما هماهنگی به وجود آورد و صدا و سیما نیز خود را از بعضی خودسانسوریها منع میکرد و سطح اطلاع رسانی خود را به بعضی روزنامهها میرساند، میشد گفت که اعتمادسازی به سطح گستردهتری رسیده است.
از شرافتمان فاصله نگیریم
نهاوندیفر در ارتباط با لزوم شفاف سازی توسط رسانهها بیان میکند: باید بدانیم که وقتی تعیین وزرا بر اساس مصلحتهای سیاسی گروهها انجام میپذیرد، جامعه و مملکت آسیب میبینند. به طور نمونه در مبحث شیوع کرونا، نمیشود انکار کرد که موضوع دیر به اطلاع مردم رسید و اگر انکار کنیم، از شرفتمان فاصله گرفتهایم. ما میتوانستیم به دلیل مباحث سیاسی و ارتباطاتی که با چین داریم، آن را کنترل کنیم که چنین آسیبی به مملکت وارد نشود.
او ادامه میدهد: مشکل فعلی کشور ما فقر اقتصادی است و بخش غالب جامعه، تبدیل به قشر آسیبپذیر شدهاند و تنها یک عده متمول و شارلاتانهای اقتصادی که رانت اطلاعاتی دارند، بار خود را بستهاند. واقعیت این است که وضعیت فعلی اقتصادی ایران شبیه به هندوستان شده و طبقه بندی ایجاد شده است وکل مردم در دو دسته متمول و زیر خط فقر گنجانده میشوند. در حال حاضر، قشر متوسط ما تعریف درستی ندارد. امروزه خیلی از چیزها از سبد خرید مردم حذف شده است و روزنامهها به ان نمیپردازند. چراکه روزنامهها هم محتاط شدند و کاسب مابانه با واقعیتهای اجتماعی برخورد میکنند و مردم احساس شفافیت نمیکنند.
نیاز به عناصر کاربلد در راس امور
وی در ارتباط با نقش رسانهها میگوید: ما خود سانسوری و سانسور داریم. سانسور نمیگوید ننویس! درواقع میتوانی بنویسی اما راحت به وسیله سهمیه کاغذ آنقدر تو را میدوانند تا بفهمی بعضی چیزها را نباید بنویسی. اما این روش در دراز مدت برای خود حاکمیت هم کارساز نیست. بنابراین باید عناصر کاربلد را در راس امور بگذارند تا بدانند که چگونه بنویسند و بعضی انتقادات را نپذیرند. روزنامهها باید افکار عومی را روشن کرده اما خود را دچار هیجانهای کذایی که منجر به اشوب و درگیری میشود نکنند. به طور کل، باید اعتدال حفظ شود. شفافسازی وقتی برای رضای خدا و تامین منافع ملی، وطن و اعتقادات مذهبی ما باشد، بدون شک کمک کننده است و کسی هم ایرادی به ان وارد نمیکند.
مردم ایران همیشه در مواقع حساس تاریخی چون زنجیری مستحکم به هم پیوسته شده و میشوند و از ناموس و وطن دفاع میکنند. اما این دلیل نمیشود که با اطمینان به این عشق ملی و انقلابی، بررسی پرونده اختلاسگران را گاهی ابری و گاهی روشن دنبال کنیم
این مدرس گویندگی ابراز میکند: این اواخر سیاسیون وعدههای زیادی دادند و به ان عمل نکردند. کار را به جایی رساندند که مردم به مجلس یازدهم با حداقل رای چشم بدوزند. هرچند من خودم فراجناحی هستم و اصلا به هبچ گروهی وابسته نیستم اما فکر میکنم با این اتفاقات و چرخشهای اجتماعی و گردشهای سیاسی شاید اتفاق خوبی از طرف مجلس یازدهم بیفتد .
آزموده را ازمودن خطاست
نهاوندی فر میگوید: مردم عصبانی هستند، مردم دلخورند. مردم از سواستفادههایی که صورت گرفته است، دلگیر هستند. فرزند بعضی از سیاسیون در خارج از کشور با بیتالمال زندگی و تحصیل میکنند، داستان زمرد هفت کیلویی آستان قدس را هم که هیچ کس حرفش را نمیزند. چرا در پدیده که دزدی شد، فردی که به خطاهایش اعتراف کرده بود مجددا در راس امور قرار گرفت. صحبت من این است که چرا رسانهها ورود پیدا نمیکنند؟ آزموده را ازمودن خطاست. متاسفانه چرخه فاسد است و من فکر میکنم رهبر معظم انقلاب اسلامی باید ورود کنند. مردم دیگر به کسی جز رهبری اعتماد ندارند. اگر از طریق اینترپل اقدام شود و افراد و سرمایههای اقتصادی به کشور بازگردانده شود، اگر تعدادی از تبهکاران اعدام شوند و پولها گرفته شود، دیگر کسی جرات نمیکند تخلف کند و مردم هم آرام میگیرند. در حال حاضر کانالهای ماهوارهای در تبلیغات ضدنظام به طور حسابشده فعالیت میکنند. در مقابل رادیو و تلویزیون داخلی ضعیف عمل میکنند. بنابراین مردم شفافیت را خیلی کم احساس میکنند. خبرنگاران و رسانهها باید برای جلب و جذب همیاری و همدلی مردم بزرگواری که امام از آنها به عنوان ولی نعمت نام برده است، بعضی از ملاحضات را کنار بگذارند. مردم ایران همیشه در مواقع حساس تاریخی چون زنجیری مستحکم به هم پیوسته شده و میشوند و از ناموس و وطن دفاع میکنند. اما این دلیل نمیشود که با اطمینان به این عشق ملی و انقلابی، بررسی پرونده اختلاسگران را گاهی ابری و گاهی روشن دنبال کنیم.
خبرنگاران قلم میفروشند
این روزنامهنگار پیشکسوت میافزاید: خبرنگاران قلم میفروشند. در حالیکه خیلی اتفاقات را میتوانند در نطفه خفه کنند. مثل ماجرای پدیده که من در زمانی که هنوز 90 هزار عضو داشت، جلوی آن را گرفتم و “پدیده گیت” همانند “واترگیت” به رسالت خود عمل کرد. من عمیقا اعتقاد دارم که هشت سال دفاع مقدس برای ما درس زندگی بود. ولی وای بر ما که نتوانستیم از این دانشگاه عالی انسانی که دانشگاه هاروارد در برابر آن صفر است، خیلی از مسائل کشور مثل اخلاق و فرهنگ و اقتصاد را بسازیم. کسانی که برای دفاع از ناموس و وطن خود به جنگ رفتند، بعد از جنگ یا رها شدند و یا سرخورده. یک عده هم مجروح و معلول و عدهای دیگر اسیر و شیمیایی و یک عده هم کنار خانه افتادند و دیدند که زندگیشان را دادهاند و عدهای عافیت طلب در پستهای مدیریتی منتصب شدند و فرزندان آنها برای تحصیلات عالی در آمریکا در حال تحصیل هستند و شعار مرگ بر آمریکا هم میدهند و این تضاد، باور مردم را ضعیف و آنها را از شفافیت ناامید میکنند.
نیاز به سندیکای خبرنگاری داریم
وی با بیان اینکه ما نیاز به سندیکای خبرنگاری داریم؛ بیان میکند: خانه مطبوعات بیشتر شبیه به یک بنگاه سیاسی است و عناصر کارنابلد و مصلحتاندیش و کاسب مسلک آنجا نشستهاند و سر ما را گرم میکنند. من در این سالها پا در خانه مطبوعات نگذاشتهام به آن اعتقاد ندارم و عمیقا معتقدم نیاز به سندیکای خبرنگاری داریم. حتی موتورسازها هم سندیکا دارند و اینکه چرا ما نداریم، جای سوال دارد. بدون شک راهاندازی سندیکا و انتصاب مسئولان دلسوز در آن، یک نیاز جدی و البته کمک کننده است. اگر سندیکا باشد، حقوق قانونی خبرنگار به ویژه در بعد اقتصادی تامین میشود و خبرنگار دیگر در ازای دو کیسه برنج و یک بن شهرداری، میکروفن یا قلم نمیفروشد. اگر خبرنگار ما سیر باشد، مدیرکل فاسد نمیتواند او را بخرد و بعد کنار گوش او کالای حیاتی و ضروری مورد نیاز مردم را وارد مملکت کند.
زندگی خبرنگاران چندان خوب نیست
نهاوندیفر با اشاره به اینکه زندگی خبرنگاران زندگی خوبی نیست، بیان کرد: باید زندگی من و امثال من را ببینید. من وارد چهل و نهمین سال کار رسانهای خود شدم و نه بیمه دارم و نه بازنشستگی و حقوق. بیست و چند سال کار من به واسطه بیانصافی شخصی در روزنامه خراسان از بین رفت و چهارده سال سنوات به من دادند و با چهارده سال بیمه و 760 هزار تومان حقوق، بازنشست شدم و زندگیام را با مبالغ جزئی که بابت کار در صدا و سیما و ارائه مشاوره در جاهای مختلف دریافت میکنم، میگذرانم.
به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را
او با اشاره به اهمیت خبرنگاری اذعان داشت: متاسفانه عدهای از خبرنگاران فعلی ما کم سابقه و کم سواد وگاها بیسواد هستند که به جهت اینکه کاری پیدا نکردند به سراغ این حرفه آمدهاند. در گذشته کسانی که شغلی پیدا نمیکردند، معلم میشدند و تفکر چهل سال پیش که بدون گزینش روحی و روانی و گزینش اعتقاد به وطن و آینده مملکت، راحت معلم استخدام میکردند، این فاجعه انسانی و تربیتی و اخلاقی در جامعه ما امروز را به وجود آورد. همین روال در استخدام خبرنگاران کارنابلد نیز به فاجعههای رسانهای ختم خواهد شد.
این روزنامه نگار پیشکسوت ضمن تاکید بر حفظ شرافت خبرنگاری حرفهای خود را با این جمله به پایان برد. به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را.