1

شاعرانگی در توصیف خشونت

مریم اصغری

طی سال‌های اخیر تم اکثر آثار اجتماعی و دغدمند سینمای ایران به ملودرام تبدیل شده‌است و ویترین جشنواره فجر سال گذشته نیز این موضوع را تائید می‌کند. اگر بخواهیم تعریف کوتاه و روشنی از ملودرام داشته باشیم، می‌توان گفت در این گونه نمایشی سیر حوادث بر شخصیت‌پردازی ارجحیت دارد. شیوع ویروس کرونا که تعطیلی سینماها را در پی داشت، اکران آنلاین را که سال‌هاست در سراسر دنیا اجرایی می‌شود، در ایران نیز اجرایی کرد و برخی سینماگران آن را اتفاقی مثبت و برخی دیگر نگاهی منفی به آن داشتند. در این میان کارگردان فیلم «پسر کشی» با اشاره به اینکه شاید تا عادی شدن کامل جامعه لذت تماشای فیلم در سینما به مخاطب برنگردد، میگوید که اکران آنلاین به عنوان یک جایگزین برای اکران سینمایی باید تقویت و حمایت شود.

سرمایه همه جای دنیا از یک اتاق فکر رد می‌شود، از اتاقی که کوران فرهنگی و تفکری یک عده آدم متخصص در آن جاری است که  همان کمپانی‌های فیلمسازی است، ولی وقتی کمپانی فیلمسازی وجود ندارد و ساده پسندی و ابتذال راحت می‌توانند در مسیر جذب سرمایه موجب انحراف جهت سرمایه در تولیدات پرمخاطب فرهنگی باشند، نظارت دولتی ضروری و الزامی است

 

در این میان فیلم «پسرکشی» که به تازگی به چرخه اکران آنلاین پیوسته، یک درام خانوادگی اجتماعی و در عین حال معمایی را به نویسندگی وکارگردانی محمد‌هادی کریمی به تصویر کشانده است که البته در کنار نقدهایی که بر آن وارد است، مخاطبان 70درصدی را به خود جذب کرده و کارگردان این فیلم رضایت کافی از استقبال مخاطبین از این فیلم را دارد. کریمی ششمین تجربه کارگردانی و بیست و سومین فیلمنامه خود را در اثری متفاوت که درامی پرتعلیق و کشش است به اجرا می‌گذارد. داستانی پر از راز و ‌رمز در دو دهه ۴۰ و ۷۰ که از تمام اوج و فرودهای زندگی خانواده‌ای حکایت می‌کند که به خاطر یک باور غلط در دام‌های متعددی می‌افتند. بخشی از گفتگوی ما با محمدهادی کریمی را بخوانید.

چرا دیگر فیلمنامه‌های درخشانی چون مارال، شمعی در باد، رستگاری در هشت و بیست دقیقه و … را برای دیگران نمی‌نویسید؟

متاسفانه سال‌ها است که جریان اصلی سینما در دهه شصت تا اوایل هشتاد که سینمای فرهنگی و در عین حال پرمخاطب بوده است، تبدیل به یک جریان نحیف و ضعیفی شده و با جولان ابتذال، روز به روز هم بیشتر به حاشیه رانده می‌شود و همین مساله باعث شده که دیگر نگارش فیلمنامه‌هایی مانند رخساره، مارال، شمعی در باد، انعکاس و رستگاری در هشت و بیست دقیقه و ….که شما و نسلی از مخاطبین آگاه آن را به خاطر اینکه در عین سینما بودن، آیینه‌ای از زندگی خودتان و اجتماع بود، دوست داشتید صورت نگیرد. چرا که دیگر ساخت این گونه آثار اتفاق نمی‌افتد و این یک حکم کلی است و شوربختانه حقیقت دارد.

چرا و دقیقا مشکل کجاست؟

چون اصالت با سرمایه شده است و همیشه سرمایه ایده‌هایش را خودش می‌آورد و تازه مجریان این ایده‌ها را هم خودش مشخص می‌کند، از این رو ممیزی و سانسوری که امروز داریم، پیش از اینکه به سازمانی دولتی و مسئول بازگردد، ریشه در دل همین سرمایه‌ای دارد که اهمیتی به فردیت هنرمندان نمی‌دهد و با سری‌دوزی می‌خواهد منافع کوتاه مدت خویش را پیش ببرد. اما به خاطر به رسمیت نشناختن تکثر در تولیدات مختلف که به دلیل همان بی‌اعتنایی به فردیت‌های هنرمند و سلیقه‌های مخاطب است، در درازمدت هم به موفقیتی نمی‌رسد.

مگر می‌شود سرمایه را در تولید یک اثر نادیده گرفت؟

مسلما خیر، سرمایه همه جای دنیا از یک اتاق فکر رد می‌شود، از اتاقی که کوران فرهنگی و تفکری یک عده آدم متخصص در آن جاری است که  همان کمپانی‌های فیلمسازی است، ولی وقتی کمپانی فیلمسازی وجود ندارد و ساده پسندی و ابتذال راحت می‌توانند در مسیر جذب سرمایه موجب انحراف جهت سرمایه در تولیدات پرمخاطب فرهنگی باشند، نظارت دولتی ضروری و الزامی است.

از داوری جشنواره فجر هم بپرسم آیا در حق پسرکشی تا اجحاف شد؟

من سکوت کرده‌ام و این سکوت به خاطر این است که در این ناداوری ما نقشی نداشتیم. آنها که به راحتی چشم فرو بستند، باید جواب دهند. اما به شخصه برای من این موضوع که از مخاطب عام تا کارشناسان و خبره‌های سینما پس از دیدن فیلم این سوال شما را می‌پرسند برایم خوشایند است. مطمئن باشید که اجحاف صورت گرفته، به نفع فیلم در دراز مدت خواهد بود. مخاطب امروز آنقدر آگاه هست که تحت تاثیر جو مسموم ناداوری قرار نگیرد.

علیرغم اینکه پسرکشی علیه خشونت است و عریان موضع‌گیری می‌کند، هیچ صحنه خشنی ندارد و برای همه رده‌های سنی قابلیت تماشا دارد، دلیل اینکه از خشونت عریان پرهیز کردید چه بود؟ ممیزی؟

نگاه و پسند سینمایی من با نمایش عریان هیچ چیزی سازگاری ندارد. هر چند می‌دانم نمایش صریح بعضی از صحنه‌ها برای مخاطبان عام جذابتر است. اما من برای مخاطبی فیلم می‌سازم که میان سینما و رسانه یا صفحه حوادث روزنامه فرق قائل است. پس به عمد نخواستم آن سکانس پسرکشی را در فیلم با تمام جزئیاتش به تصویر بکشم. چرا که اولا وقتی به صحنه‌ای دلخراش، عینیت می‌دهیم یا بیننده را آزار می‌دهد و ارتباط مخاطب را با فیلم یا آن سکانس یا پلانی خاص قطع می‌کند و یا عینی شدن قبح و بار تراژیک موضوع را کم می‌کند، در حالیکه وقتی با ایما و اشاره به ذهن مخاطب احاله می‌شود، چه بسا تراژیک‌تر هم تصور شود. ضمن اینکه در اینطور موارد برجسته شدن یک سکانس یا پلان به خاطر بار زیاد هیجانی یا خشونت باعث می‌شود تا همه چیز یک فیلم فقط در آن سکانس خاص خلاصه شود و اصلا نمی‌خواستم نود دقیقه داستان پرتعلیق فیلم در سایه یک پلان یا سکانس خاص واقع شود.

به نظرم از دلايل موفقیت فیلم عنصر غافلگیری در پایان فیلم بود که با گره‌گشایی رازهای فیلم در پایان، به شکل پررنگی صورت می‌گیرد، از ابتدا هم اصل غافلگیری در فیلم برایتان تا این حد حائز اهمیت بود؟

بله. طراحی داستان به گونه‌ای صورت گرفت که بیننده اصلا نتواند یا کمتر بتواند معمای فیلم را حل کند و رازها و رمزها را بگشاید و از طرف دیگر این نتوانستن باعث نشود حالا که او نمی‌تواند از کشف داستان لذت ببرد، از حدس زدن خسته شود و ذهن خود را در جهت پیشبرد داستان فیلم به اشتراک نگذارد و از نیمه راه، مخاطب فعال دیگر نباشد و به انفعال بیفتد. مهم‌ترین و سخت‌ترین کار برای من همین بود که نگذارم این اتفاق بیفتد و خوشبختانه بیننده علیرغم حدس‌های نادرستی که می‌زند، فعالانه تا پایان فیلم به دنبال رازگشایی از معمای درام است و همین غافلگیر شدن را برایش لذت بخش می‌کند.

با توجه به مشکلات اکران آنلاین مثل قاچاق فیلم و … چرا منتظر اکران در سینما نشدید و اکران آنلاین را انتخاب کردید؟

اگرچه مشکلات اکران نوپای آنلاین مثل قاچاق فیلم، نمایش‌های متعدد ماهواره‌ای، نادیده گرفته شدن این نوع اکران توسط تلویزیون در زمینه تبلیغات و آگهی‌های بازرگانی، فراگیر نبودن تعداد کاربران پلتفرم‌ها با  توجه به جمعیت کشور و حتی ایرانیان خارج از کشور، کندی سرعت اینترنت و … همه سرجای خود برقرار هستند، اما بالاخره باید از این نوع اکران حمایت کرد، آن را به عنوان یک جایگزین اکران سینمایی تقویت کرد و اشکالاتش را مرتفع ساخت. باید عزم جدی برای این قضیه باشد و گام اول هنگامی برداشته می‌شود که تلویزیون خود را رقیب پلتفرم‌ها نداند.این تصمیم جمعی با سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده بود، اما یک حس درونی بود که نمایش فیلم بیشتر از این نباید به تاخیر بیفتد، ضمن اینکه اکران آنلاین باید به عنوان یک آلترناتیو به راه خود ادامه دهد و ‌مشکلاتش برطرف شود. با همین نمایش‌ها و انعکاس مشکلات است که شاید عزمی جدی پیدا شود برای حل مشکل قاچاق فیلم یا به رسمیت  شناختن حقوق مولف یا همان کپی رایت، ضمن اینکه به عنوان یک پزشک، واقعا نمی‌توانم در زمانی که اوج شیوع است و پروتکل‌ها بر حضور اقلی در جامعه تاکید دارد، مردم را به سینما دعوت کنم.

در پایان نظر شما در مورد روزهای کرونایی و تاثیر کرونا بر سینما چیست؟

به نظرم بیماری ناشی از کرونا یک طرف قضیه است و ترس از ابتلاء به آن هم یک بیماری شایع‌تر و خطرناک‌تر. بسیار کسانی هستند که دچار وسواس فکری شدیدی نسبت به این موضوع شده و ترس از حضور در جامعه پیدا کرده‌اند که نمی‌توان آن را به راحتی فوبیا قلمداد کرد و بیمارگونه خواند، چون رفتارهای ویروس کاملا شناخته شده نیست و پروتکل‌های بهداشتی هم گاه به یک حداقل بسنده می‌کند. در چنین شرایطی فیلم دیدن در سینما علیرغم رعایت همه پروتکل‌ها برای کسانی که می‌خواهند از دیدن فیلم لذت ببرند، چندان میسر نخواهد بود چرا که ذهن پیشاپیش درگیر مسائلی است که فرصت  اشتراک ذهن با پرده را  از دست می‌دهد.
به همین دلیل فکر می‌کنم تا عادی شدن کامل وضعیت جامعه لذت تماشای فیلم در سینما به مخاطب باز نخواهد گشت، حتی اگر سالن سینما نسبت به جاهای دیگرِ پرتردد امن‌تر باشد. البته مقایسه سالن سینما با مترو و  اتوبوس و … قیاس مع‌الفارقی است، چون اگرچه معتقدم سینما امن‌تر است اما استفاده از  وسایل حمل و نقل عمومی یا شرکت در سالن آزمون سراسری و … برای یک عده ضرورت است.