روایت خطی از قربانی شدن هنر
سرویس فرهنگ
این روزها کمتر کسی است که به نحوی با ادبیات در ارتباط نباشد، چراکه علیالخصوص در روزهای کرونایی، مردم بیشتر از قبل زمان اضافی و فرصت برای مطالعه داشتند. در این بین عامه مردمی که به شکل تخصصی به مطالعه نمیپردازند با ادبیات داستانی و رمان خو گرفته و غالبا با نسخههای الکترونیکی یا مکتوب سرگرم هستند.
در تعاریف آکادمیک، به هر اثر ادبی شکوهمندی که در آن عامل تخیل دخیل باشد، ادبیات گفته میشود. برای ادبیات شاخههای مختلفی بیان شده، از قبیل ادبیات داستانی که همۀ انواع آثار روایتی منثور را در بر میگیرد. یعنی هر اثر روایتی منثور خلق شدهای مثل قصه و رمان که با دنیای واقعی ارتباط معناداری داشته باشد.
در این بین مولفین رمانها هنرمندانی هستند که بسته به شرایط و تقاضای جامعه تولید محتوا میکنند، اما کیفیت و سنجش تالیفات در دو کفه ترازو است. در یک کفه سطح کیفی آثار قرار میگیرد اما در کفه مقابل تشخیص هنر خوب، متوسط و ضعیف است که گاها به درستی سنجیده نمیشود و بعضا داوران جشنوارهها نیز در این موضوع کوتاهی میکنند. در این بین حتی خرده گرفتن به بازار توزیع کتابها نیز جایگاه صحبت دارد و روند معرفی آثار موفق را با چالش مواجه میکند.
به گزارش صبح امروز رؤیا دستغیب نویسنده کتاب «تراتوم» و برگزیده شانزدهمین دوره جایزه ادبی «واو» (بهترین رمان متفاوت سال) در گفتوگو با ایسنا با اشاره به تأثیرگذاری جوایز ادبی بر معرفی آثار میگوید: گاهی این مراسم و جایزهها بهخاطر چارچوبهایی که برایشان تعریف شده و نداشتن پویایی کافی و فضاهای فکری باز، نمیتوانند این امر خطیر را خوب به انجام برسانند و حتی ممکن است هنر قربانی اینگونه مراسم بشود.
وی درباره وضعیت ادبیات داستانیمان اظهار کرد: ادبیات داستانی ما در مرحله گذار به سر میبرد و ما در میانه بحرانهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که قادر به درکش نیستیم سرگردانیم. هنر در رویارویی با این لرزهها به سمت نوع تازهای از بیان رانده میشود. چتر امنی که از سر انسان امروز کنار رفته ما را به جهانی تکهتکه و فهمناشدنی پرتاب کرده است. در این وضعیت و موقعیت، همانطور که تحولات بنیادینی در علم و سیاست و حوزههای علوم انسانی رُخ داده ادبیات داستانی هم از این شرایط مستثنی نیست و دیگر نمیتواند تنها به صورت شکلهای از پیش تعریفشده باقی بماند.
او افزود: اتفاقات پیشبینیناپذیری که امروزه ما بیش از هر زمان دیگر شاهدش هستیم در هزارتوی افکار هنرمند میچرخد و لزوماً جهانی را خلق نمیکند که برای ما آشناست یا توقعش را داریم. تقلیل هنر به فرمهایی که قبلاً به آنها مُهر تایید خورده، باعث میشود هنرمند واقعی نتواند فضای کافی برای نوعی دیگر اندیشیدن و خلق اثر هنری و تولید مفاهیم نو داشته باشد. هنر مانند زبان حول محوری ایستا نمیچرخد بلکه فضایی سیال در میان دارد و به این سبب است که ما در طول تاریخ با فرمهای تازهای در انواع هنر روبهرو شدهایم. هنرمند مدام با خلق جهانی ممکن و طرح پرسشهای نو افق دید ما را گسترش میدهد. البته تجربه نشان داده که این صورتهای نو در آغاز طرد و نفی شدهاند، اما همیشه هنر واقعی از تمام این سدها گذر کرده و درخشیده و توانسته سطح لذت را در مخاطبانش ارتقا بدهد.
دستغیب درباره جوایز ادبی هم گفت: جوایز هنری میتوانند آثار خلاق را به مردم معرفی کنند و راهی برای ارتباط موثر بین مخاطب و اثر باشند. اما گاهی این مراسم و جایزهها بهخاطر چارچوبهای تعریف شده و نداشتن پویایی کافی و فضاهای فکری باز، نمیتوانند این امر خطیر را خوب به انجام برسانند و حتی ممکن است هنر قربانی اینگونه مراسم و جایزهها بشود. به نظرم برای برگزاری جشنوارههای ادبیات داستانی، ما بیشتر از هر زمانی نیاز به پژوهشگران و منتقدان راستین در این زمینه داریم و کمبودشان بزرگترین لطمه را به ادبیات داستانی ما میزند. البته هیچگاه نمیتوان با جایگزین کردن آنها با داستاننویسها و مترجمها، این فقدان را جبران کرد.
نویسنده رمان «تراتوم» درباره این کتاب نیز اظهار کرد: رمان «تراتوم» به جهانی ممکن و غریب شکل میدهد که شاید در خوانش نخست فکر کنیم بسیار از وضعیت و موقعیت ما دور است، اما به نوعی بسیار به زندگی انسان امروز که در مواجهه با بحرانهای پی در پی در وضعیتی متزلزل قرار دارد و هر واقعیتی را که ساخته و پرداخته، از دستش میگریزد، نزدیک است. واژه «تراتوم» ریشهای یونانی دارد به معنای «هیولا» و همچنین اسم بیماری عجیبی است. منشأ تراتوم از سلولهای زایایی است که شروع به تکثیر بیرویه و متنوع میکنند و گاهی بیمورد نمونههایی از اعضای مختلف بدن را میسازند. من با کمک گرفتن از این بیماری توانستم روایتم را که بسیار شبیه به وضعیت انسان امروز است بازگو کنم. این رمان شاید برای مخاطبی که خواهان روایتی خطی و زمان و مکان تعریفشده است خواندنی نباشد، زیرا این نوع رمان مشارکت خواننده را برای بازیابی پرسشی که در تار و پودش بافته شده میطلبد. ما در «تراتوم» باید زمان، خطوط، تصاویر، وضعیت و موقعیتهایی را پی بگیریم که تکهتکه و جدا از هم هستند؛ در انتها خواننده، خود میتواند به خلق و درک تازهای از اثر دست بیابد.