1

دو استکان عرق چهل گیاه بر زمین ریخت

مهنار اصغری

علیرضا راهب، مردی که متانت او زبانزد بود. روز پنجشنبه صفحات مجازی اهالی شعر و ادب از عکس او و پیام‌های تسلیت پر شد و خبر درگذشت ناگهانی او که تنها چند ساعت پس از آخرین پست و استوری اینستاگرامش منتشر شده بود، جامعه ادبی کشور را در شوک، بهت و ناباوری فرو برد.

او در اخرین پست اینستاگرامش با اشاره به دو هفته مداوا برای جدال با کرونا نوشته بود که به دلیل تنگی نفس و تپش قلب، عازم بیمارستان است و از دوستانش خواهش کرد که با او تماس نگیرند، چرا که امکان پاسخ دادن به تماس‌ها را ندارد.

کمتر کسی در وادی ادبیات است که لااقل یکبار شعر او را نخوانده و یا نام انجمن ادبی ونداد را نشنیده باشد. در این میان، تسکین این روزها شاید این باشد که خطی بر کاغذ و یا شعری در یادها از خود به جا گذاشته است. شعرهایی از جنس عشق و مرگ و جنگ…

دغدغه‌هایی از جنس شعر

زنده یاد راهب معتقد بود که افرادی که در دنیای مجازی رشد کرده‌اند و با مجاز ادبیات بالا آمده‌اند، کوچک‌ترین تکنیکی را در شعر کلاسیک نمی‌شناسند و حتی تاریخچه ادبیات معاصر خودمان را هم  نمی‌دانند. بدون تردید تمام این اعتقادات از دغدغه‌هایی که برای شعر داشت نشات می‌گرفت. او به عنوان ترانه‌سرا، منتقد ادبی و الیته شاعری تجربه‌گرا شناخته می‌شود. رویکرد او به زندگی شهری و رخدادهای آن قابل توجه است و در ماهیت ایده‌های شعرش بیشتر جسارت در بیان احساس و عواطف در قبال رخدادها و روابط و نقش‌ها بوده که جسورانه و طبیعی بیان شده است.

راهب، ما را و دنیا را ترک کرد

استاد احمد پوری از بزرگان عرصه ادبیات و مترجمین برجسته که سابقه دوستی طولانی با علیرضا راهب داشت، در استوری اینستاگرامش نوشت: علیرضا راهب با دل مهربانش و روح بزرگش آرام روی نوک پا ما را و دنیا را ترک کرد.

او در ارتباط با این اتفاق به خبرنگار صبح امروز می‌گوید: خبر بسیار دردناک بود و تاسف بسیار زیادی برای از دست دادن علیرضا راهب مهربان دارم. او یکی از کسانی است که گویی مسئولیت بر دوشش گذاشته شده بود تا در راه ادبیات و اشاعه آن بدون مزد و منت کوشش کند. من دقیقا نمی‌دانم چند سال پیش در خانه هنرمندان در میزگرذی مشترک باهم آشنا شدیم و این دوستی تاکنون برقرار مانده بود.

او با اشاره به اینکه راهب شاعر و منتقد خوبی بود ادامه می‌دهد: راهب سال‌ها انجمن ادبی ونداد را اداره می‌کرد و علاوه بر آن، همیشه برای برگزاری و اداره کردن مجامع ادبی پیشقدم می‌شد. ادبیات ما یکی از خدمت گذاران خالص خود را از دست داد. یکبار به او گفتم مقداری از انرژی‌ خود را برای نقد شعر بگذار و بیشتر در این  زمینه کار کن، چرا که شعر به آن نیاز دارد. من با او خاطرات زیادی دارم و در یکی از جلسات ونداد باهم در ارتباط با شعر جهان صحبت کردیم.

استاد پوری افزود: راهب بسیارشخصیت کاریزماتیکی داشت و اگر احیانا در جایی صحبت می‌کرد، با جذابیت خاصی که در شخصیت و کلام داشت می‌توانست نظر مخاطب را جلب کرده و حرف خود را با منطق به اثبات برساند. او انسانی با اعتماد به نفس بود و غالبا سلطه شخصیتی خود را بلافاصله برقرار می‌کرد. اگر بخواهم در یک جمله او را توصیف کنم می‌گویم «یک کودکِ مهربانِ ادبیات دوستِ عظیم‌الجسه»

وی در پایان صحبت‌های خود بیان می‌کند: هی این ستاره‌ها به زمین می‌ریزند و چه غمگینانه می‌ریزند. هر شب ستاره‌ای را به زمین می‌کشند و باز  این آسمان غمزده، غرق ستاره‌هاست. یک ستاره دیگر رفت و من واقعا متاسفم.

این روزها چقدر مرگ آسان شده است

گروس عبدالملکیان، شاعر، نظریه پرداز ادبی و دبیر بخش شعر نشر چشمه است و از راهب این‌گونه می‌گوید: بی شک متاثر و متاسف هستم و باید بگویم این اتفاق از جهاتی برایم  سخت بود و به این فکر می‌کنم که این روزها چقدر مرگ آسان شده است.

وی افزود: ما از سال‌ها پیش، یکدیگر را می‌شناختیم و روزهای شیرینی را با هم گذراندیم. در حدود دوازده سال پیش، سفری چند روزه به اصفهان و سمیرم داشتیم و در آنجا فرصت طولانی برای در کنار هم بودن فراهم شد. بدین ترتیب عمیق‌تر با حال و هوای هم آشنا شدیم و از آنجا دوستی ما به  شکل پررنگ‌تری اتفاق افتاد. راهب نقدها و  یادداشت‌هایی را درباره کارهای من می‌نوشت و متقابلا من یادداشت‌هایی را برای کارهای ایشان می‌نوشتم. در این بین همواره در شعر و ادبیات نگاه ادبی داشتیم و آن را بر رفاقت ارجح می‌دانستیم.

عبدالملکیان با اشاره به اینکه اولین کتاب راهب را در نشر چشمه با عنوان «دو استکان عرق چهل گیاه» به چاپ رسانده است، ادامه می‌دهد: راهب مثل هر شاعر دیگری جنون شاعرانه را در کنار خرد شاعرانه داشت. البته باید بگویم جنون شاعرانه راهب به مراتب پررنگ‌تر از وجه چهارچوب‌مند و منطقی او بود. این موضوع را در شعرهای او می‌توانید مشاهده کنید و دیوانگی‌های شاعرانه، در سطرها مشهود است و در جاهایی از ساختمان منطقی و فرم  شعر بیرون می‌زند و این موضوع، یکی از ویژگی‌های شعر راهب است.

غم نان و دست‌اندازهای آن

این شاعر برجسته اظهار می‌کند: در برنامه چهارسوی شعر، استاد پوری و علیرضا راهب مهمان جلسه من بودند و این آخرین برنامه‌ای بود که از نزدیک او را دیدم. اتفاقا در پستی که در رابطه با  فوت علیرضای عزیز منتشر کردم، خیلی از دوستان یاد آن جلسه و ایشان کردند که چقدر فروتن، مهربان و دارای طنز خاص  خود بود. شخصیت شوخ طبع و گرمی خاص از ویژگی‌های رفتاری علیرضا بود و امیدوارم روحش در آرامش باشد.

وی در ارتباط با حمایت‌های لازم در ارتباط با شناخته شدن هنرمندان بیان کرد: این موضوع دو جنبه مردمی و فرهنگی دارد. جنبه مردمی یعنی آن چیزی که از دل فضای مردم و توجه مردم به شعر و شاعران و هنرمندان اتفاق می‌افتد و دیگری جنبه دولتی، که به هرحال به صورت جدی و آنطور که باید به آن پرداخته نشده و حمایت‌های لازم از جانب دولت و نهادهای ذی‌ربط اتفاق نمی‌افتد.

گروس عبدالملکیان در پایان‌بندی صحبت‌های خود تاکید کرد: آنچه در دستگاه دولتی وجود دارد، باید در اختیار مردم، هنرمندان و شاعران قرار بگیرد و به شکل‌های مختلف، مردمی شود. علیرضا در دوره‌هایی به لحاظ شغلی و معیشتی، دست انداز و دغدغه‌هایی داشت که او را غمگین می‌کرد. در صورتی که او شاعری بود که  یاید تمام زمانش را برای ادبیات می‌گذاشت و نه اینکه در مسایل روزمره غرق می‌شد. برای هنرمندان نباید عمیق‌ترین غم، غم نان باشد. اشخاصی مانند راهب باید بدون هیچ دغدغه‌ای بتوانند روح جامعه را در شعرشان بازتاب دهند.

گوشه‌ای از دنیا خالی شد

بی شک جای خالی او نه تنها برای دوستانش در انجمن ادبی ونداد، بلکه برای جامعه ادبی ایران برای همیشه خالی خواهد ماند، چراکه با مرگ هر انسان گوشه‌ای از دنیا تهی می‌ماند.

علیرضا راهب سال ۱۳۴۶ در تهران متولد شد. شاعر، ترانه‌سرا و مترجم بود و در دانشگاه تبریز حقوق خواند. دهه شصت، آغاز دوران شاعری او بود و از آنجا که ده سال ساکن شهر تبریز بود، به زبان ترکی نیز تسلط داشت.
«دو استکان عرق چهل گیاه»، «عشق پاره وقت» و «به احترام سی و پنج سال گریه نکردن» کتاب‌هایی هستند که از علیرضا راهب به جا مانده است. وی پنجشنبه ۵ تیر، در پی ابتلا به ویروس کرونا، در سن ۵۳ سالگی در بیمارستانی در تهران دار فانی را وداع گفت.