آن ها تا آخرین نفس پای کار ایستاده اند
رائین امان الهی
اویل اسفند بود که خبر رسید دو نفر از هموطنانمان بر اثر بیماری کرونا جانشان را از دست دادند. کمکم این خبر گسترس پیدا کرد و هرروز شاهد بالا رفتن تعداد مبتلایان و کشتهشدگان بودیم. اما در این بین کسانی برایمان پر رنگ شدند که شاید تا قبل از آنچنان باید و شاید حضورشان برایمان ملموس نبود. صبحت از کادر درمان است. از کسانی که وقتی ما در خانههایمان قرنطینه بودیم، جان بر کف در بیمارستانها مشغول پرستاری و درمان بیماران مبتلا به کرونا بودند. کادر درمان تا اوایل ادریبهشت ماه سال جاری برای تک تک ما تبدیل به قهرمانانی شده بودند که گویی نظیرشان هیچگاه نبوده و نخواهد آمد. آنها برای ما آرامشی میساختند که ناگزیر در قلبمان برایشان احترام خاصی قائل بودیم. از نوع برخورد بگیر و رعایت قرنطینه و پست گذاشتن در فضای مجازی بگیر تا ارسال کمکهای مردمی. اما کمکم این احترام و درکِ کار سختشان برایمان عادی شد. ما آنها را فراموش کردیم. آنها برایمان شدند یک انسان عادی که مانند خیلیهای دیگر به زندگی روزمره ادامه میدهند. اما واقعیت این است که برای آنها هیچگاه هیچ چیزی عادی یا روزمره نشد. آنها هنوز آن لباسهای فضایی را میپوشند، ماسکشان را میزنند و مانند گذشته وارد بخش میشوند تا از عزیزان ما مراقبت کنند. در حین مصاحبه گرفتن برای تهیه گزارش یک تناقض جالب شکل گرفت. مردمی که میگفتند ما مثل گذشته هوادار کادر درمان هستیم و کادر درمانی که میگفتند مردم دیگر مانند قبل با ما همراه نیستند.
باغستانی: میتوان جلوی خیلی از تجمعات مانند عروسی یا دورهمیهای غیر ضروری را گرفت، باور کنید هیچ کس از اینکه شما در مجلسشان شرکت نکردهاید ناراحت نمیشود، یا اگر هم ناراحت شوند به قیمت سلامتی جان خیلی ازعزیزانمان میارزد.
قاتل نامرئی کیست؟
جواد باغستانی، مسئول روابط عمومی بیمارستان شریعتی مشهد، درباره تفاوت همراهی مردم در دوران اول پیک با پیک دوم کرونا میگوید: رفتار مردم را در دو بخش میتوان خلاصه و تکفیک کرد؛ بخش رفتار پیشگیرانه و بخش کمکهای مردمی. در بخش رفتار پیشگیرانه و فاز اول( اسفند ماه) که با شدتگیری بحران اتفاق افتاد ما شاهد همت و عزم مردم و دولت برای رعایت قرنطینه بودیم و تا اواسط فرودین که این قرنطینه به شکل جدی ادامه داشت ما هم وضعیت تقریبا سفیدی در مرکز درمانی داشتیم. اما با شروع اردبیهشت ماه و شروع ماه مبارک رمضان، هم کمکهای مردمی کاهش پیدا کرد و هم حساسیتهای عمومی کاهش شدیدی داشت. یعنی ما در تعطیلات خرداد ماه اصلا چیزی به اسم حساسیت در بین مردم مشاهده نمیکردیم و همین موضوع سبب شد تا ما اواخر خرداد و اوایل تیرماه موج دوم را ناخواسته بپذیریم و متاسفانه خیلی از هموطنانمان را در پیک دوم از دست دادیم و شاهد ابتلا و درگیری تعداد بسیار زیادی از مردم با ویروس کرونا بودیم. من امیدوارم که بتوانیم با همراهی و همدلی مردم، در قسمت پیشگیرانه عمل کردن این بیماری موفق ظاهر شویم. به هرحال ما در خط درمان، موظف هستیم که پروتکلها را برای بیمارانی که مبتلا شدند رعایت کنیم، اما قشنگتر و بهتر این است که مردم تلاش کنند تا مبتلا نشوند و روشهای این پیشگیری را بارها در تلویزیون و رسانه ها یا در فضای مجازی دیدهایم. اگر ما در قطع زنجیره ابتلا به هم کمک نکنیم، هرکداممان یک قاتل نامرئی محسوب میشویم.
وجیهه اکبری: اگر مردم رعایت نکنند اول به ضرر خودشان و بعد به ضرر ما است. همین الان اکثر پرستاران دچار مشکلات روحی و روانی شدهاند، در کنار اینها خستگی بدنی هم هست. چرا دیگر کلیپهای شادی پرستاران پخش نمیشود؟ چون دیگر رمقی نمانده!
آینده کادر درمان چه میشود؟!
او همچنین در پاسخ به آینده کادر درمان در صورت ادامهدار شدن این پیک و عدم همراهی مردم میگوید: آروزی ما این است که این حالت ادامه پیدا نکند و ما از شر این معضل و گرفتاری ملی و جهانی زودتر نجات پیدا کنیم و با یاری خداوند این بلا هرچه زودتر رفع شود، اما اگر بخواهد این پیک ادامه کند، تا زمانی که ما موفق به کشف پادتن یا واکسن این بیماری نشویم طبیعتا این دشواریها و سختی را کادر درمان به دوش خواهند کشید و اگر وارد فصل سرما شویم، مسلما مشکلات جدیدی را به وجود خواهد آورد. نکته مهم در این قسمت شاید این است که نیروهای تخصصی ما در این حوزه محدودند، اینطور نیست که ما بتوانیم به جای یک نیروی پرستار یا پزشک یک نفر را از داخل خیابان پیدا کنیم و بگوییم شما جایگزین پرستار ما در خط مقدم باش. این اصلا امکان پذیر نیست. رفته رفته نیروهای ما دچار فرسودگی و تحلیلرفتگی خواهند شد که جبران این فرسودگی بسیار کار مشکلی است. خیلی از همکاران من از ابتدای بحران تا امروز حتی یک روز هم مرخصی نداشتهاند! خب معنی این اتفاق این است که ما با تمام قوا در حال انجام کار هستیم. اما مگر چقدر می توان با این انرژی ادامه داد؟ ضمن اینکه برخی از همکاران ما در این اوضاع دچار بیماری و مجبور به پذیرش و اجرای قرنطینه میشوند و ما عملا کمبود و خلاء ایشان را در بخشها احساس میکنیم. حتی اگر این کادر بهبود هم پیدا کنند،برای ما 50-50 است که بتوانیم مجدد آنها را در بخشها بکار بگیریم. حال اگر کمی واقعبینانه بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید این مشکلات در آینده با ابعاد گستردهتری خودشان را نشان خواهند داد.
کار از حرف گذشته، باید به مردم التماس کنیم!
از باغستاتی خواستم اگر صحبتی با مردم دارد بگوید، او بیان میکند: من فکر میکنم کار از صحبت گذشته، باید به مردم التماس کنیم که برای نجات جان خودشان رعایت کنند، من نمیخواهم بگویم از خانه خارج نشوند، اما میتوان جلوی خیلی از تجمعات مانند عروسی یا دورهمیهای غیر ضروری را گرفت، باور کنید هیچ کس از اینکه شما در مجلسشان شرکت نکردهاید ناراحت نمیشود، یا اگر هم ناراحت شوند به قیمت سلامتی جان خیلی ازعزیزنمان میارزد. میتوانیم برای شش ماه کافیشاپ یا رستوران نرویم. اگر ما بیخودی در مکانهای شلوغ رفت و آمد کنیم، ناخواسته یک ناقل متحرک میشویم و ممکن است باعث بیماری یا حتی مرگ چندین نفر شویم. برای سلامت خودمان و کادر درمان پروتکلهای درمانی را رعایت کنیم.
حقوقشو میگیری!
وجیهه اکبری پرستار بخش عفونی بیمارستان شریعتی است، او در مورد نوع برخورد با کادر درمان در دوران اول و دوم پیک کرونا میگوید: اکثر مردم رفتار بدی ندارند، اما مشکل این است که آنها با خودشان بد رفتار میکنند و تاوان این بدرفتاری را هم خود مردم پس میدهند. البته تعدادی از مردم هستند که مانند طلبکاران با ما برخورد میکنند، حرفی هم بزنیم میگویند: حقوقشو می-گیری!
سعید زارع: من برای کادر درمان احترام بسیاری قائل هستم، حتی در شبکههای مجازی هم بارها برایشان پست گذاشتم و قدردان زحماتشان هستم. اما مگر چقدر میتوانم ماسک بخرم؟ میدانید قیمت یک ماسک درست و حسابی چقدر است؟
اکبری آینده کادر درمان را اینطور ترسیم میکند: پرسنل از همین حالا در حال خسته شدناند. مانند خود من که دیگر توان ندارم. هر پرستار چند مریض را باید رسیدگی کند. مگر یک پرستار چقدر توان دارد؟ اگر مردم رعایت نکنند اول به ضرر خودشان و بعد به ضرر ما است. همین الان اکثر پرستاران دچار مشکلات روحی و روانی شدهاند، در کنار اینها خستگی بدنی هم هست. چرا دیگر کلیپهای شادی پرستاران پخش نمیشود؟ چون دیگر رمقی نمانده! اگر با همین روند پیش برویم در آینده چیزی از کادر درمان باقی نمیماند.
زوج پرستار
مهدی غفوریان و مریم میرعلیها زوج شاغل در بیمارستان شریعتی هستند. هردو کارشناس هوشبری و شاغل در بخش آیسییو. غفوریان در مورد شروع بحران و سپس همراهی مردم در فاز دوم میگوید: در اسفند ماه که خبر ریفرال شدن بیمارستان شریعتی آمد، برای پرسنل برخورد با یک بیماری ناشناخته و یک ویروس کشنده به نام کرونا خیلی سخت بود، اما پرسنل بیمارستان به سبب وظیفهای که بر دوش خود میدیدند پای کار ایستادند تا از بیماران مبتلا مراقبت و پرستاری کنند، در اسفند و فروردین مردم، کارخانهها و ارگانهای مختلف کمکها، پکهای تغذیهای و پیام محبت آمیز به پرسنل تقدیم میشد که باعث دلگرمی و افزایش روحیه ما بود. حتی اگر در فضاهای عمومی مجبور به گفتن شغلم بودم با برخورد بسیار صمیمانه مردم روبهرو میشدم که این نوع برخورد مساوی بود با تمام اهدافی که من در بدو ورود به این رشته داشتم. اما در شروع پیک دوم و بازگشایی مشاغل، مردم هم کمتر رعایت کردند و امار بیماران افزایش یافت، فکر میکنم همراهی مردم بهتر شده، اما به قدر کافی نیست و به همین سبب ما شاهد بالاتر رفتن امار مبتلایان و خستگی دوبرابر هستیم.
شیوا موسویفر: کسانی را میبینم که اگر قبلا برای یک مشکل کوچک به بیمارستان یا درمانگاه مراجعه میکردند، اکنون، هم بخاطر آلوده بودن محیط و هم اینکه فشار مضاعفی بر دوش پزشکان و پرستاران وارد نکنند از مراجعات اینچنینی خودداری میکنند و با روشهای متدوال در منزل آنها را رفع میکنند.
آنها تا آخرین نفس پای کار ایستادهاند!
مریم میرعلیها، همسر غفوریان ادامه میدهد: من نیز از اول شروع این بیماری در فیلد درمان بودم، ما از همان ابتدا مورد لطف و عنایت مردم عزیز و قهرمانپرور کشورمان قرار گرفتیم و به ما لقب قهرمانان سلامت را دادند. مردم در ابتدا با رعایت پروتکلهای بهداشتی و اجتماعی که همین امر باعث افزایش انرژی من و همکارانم میشد. اما متاسفانه در چند ماه اخیر این باور اشتباه به وجود آمد که این ویروس روزهای آخر خود را سپری میکند و در حال از بین رفتن است، با شکل گیری این باور مردم کمکم رعایت پروتکلها را کنار گذاشتند و روز به روز به آمار مبتلایان به این بیماری افزوده شد.هرروز من و همکارانم مشغول دست و پنجه نرم کردن با این ویروس هستیم و تحمل این بار باعث شده تا کادر درمان خسته و بیرمق شوند. اگر مردم از ماسک استفاده کنند و دوباره پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند این بار از دوش ما برداشته میشود و میتوانیم با قدرت بیشتری به بیماران رسیدگی کنیم.
پنجماه قرنطینه
غفوریان اضافه میکند : ما از ابتدای بحران هیچ مسافرتی نرفتیم، در هیچ مهمانیای شرکت نکردیم و تقریبا تمام همکاران من به همین شکل رعایت اصول را انجام دادند. در این بین تعداد زیادی از کادر، از جمله همسر خودم مبتلا به کرونا شدند و همین باعث شد تا خستگی این بحران برایشان تشدید شود. تحمل این لباسها در شیفتهای دوازده ساعته و تنفس در ماسکها ، آنهم در گرمای تابستان واقعا سخت شده است. امید ما در ابتدا به خدا است سپس به مردم. از مردم میخواهم اگر کارد درمان برایشان مهم هستند، به رعایت پروتکلهای بهداشتی بیشتر اهمیت بدهند. در پایان دوست دارم به نوبه خودم به تمام پرسنل کادر درمان کشور خسته نباشید و خداقوت بگویم و برایشان آرزوی سلامتی میکنم.
مردم چه میگویند؟
شیوا موسویفر، شهروند مشهدی که با رعایت پروتکلهای بهداشتی برای خرید به یکی از فروشگاههای شهر آمده میگوید: در همان اسفند ماه که پیک اول شروع شد، اگر کادر درمانی را میدیدم بسیار با احترام و صمیمی برخورد میکردم. حتی یکبار کسی را دیدم که نیروی داوطلب مبارزه با کرونا در یکی از بیمارستانها بود، با اینکه او جز پرسنل اصلی درمان نبود اما همینکه به مردم بیمار کمک میکرد برایم ارج و قرب ویژهای داشت و مانند کادر از اون تشکر کردم. حالا با این توضیح ببینید خود پرستاران از چه مقامی پیش ما برخورداراند و هنوز هم برای من قهرمان سلامت هستند.
موسویفر ادامه میدهد : ما تنها کاری که میتوانیم برای آنها انجام دهیم رعایت است! خودم و در بین اطرافیانم کسانی را میبینم که اگر قبلا برای یک مشکل کوچک به بیمارستان یا درمانگاه مراجعه میکردند، اکنون، هم بخاطر آلوده بودن محیط و هم اینکه فشار مضاعفی بر دوش پزشکان و پرستاران وارد نکنند از مراجعات اینچنینی خودداری میکنند و با روشهای متدوال در منزل آنها را رفع میکنند.
او همچنین توضیح میدهد: با توجه اینکه در گذشته اگر اتفاقی مانند سیل یا زلزله رخ میداد، خانواده ما کمکهای خودشان را به دست افراد آسیب دیده میرساندند، متاسفانه در این دوران نتواستیم کمکهای خود را به کادر درمان برسانیم، اما تصمیم گرفتیم با رعایت پروتکلهای بهداشتی واطلاع رسانی این پروتکلها به تا جایی که میشود از شیوع این بیماری جلوگیری کنیم تا پرسنل درمانی مجبور به شیفتهای اضافه و مشکلاتی از این قبیل نشوند.
موسویفر در پایان اضافه میکند: اگر این وضعیت همچنان پایدار بماند خستگی کادر درمان نه تنها به خودشان آسیب میزند، بلکه شامل حال افراد عادی نیز میشود. مانند یکی از آشنایان ما که یک عمل اجباری داشت، خدارا شکر از آن عمل سالم بیرون آمد، اما به دلیل خستگی کادر درمان دچار عفونت بیمارستانی شد و چند روز قبل فوت کرد. ما برای خودمان هم که شده باید به فکر پرسنل درمانی باشیم
دلم با پرستاران است، اما پول خرید ماسک را ندارم
سعید زارع، مسافری بدون ماسک از استان گلستان است که برای انجام کار اداری به مشهد سفر کرده، او نیز میگوید: من برای کادر درمان احترام بسیاری قائل هستم، حتی در شبکه های مجازی هم بارها برایشان پست گذاشتم و قدردان زحماتشان هستم. اما مگر چقدر میتوانم ماسک بخرم؟ میدانید قیمت یک ماسک درست و حسابی چقدر است؟ من حتی هزینه سفرم را قرض کردهام.
سعید ادامه میدهد: در فروردین تا جایی که توانستم بیرون نرفتم، حتی مغازهام را هم بستم که قرنطینه را کامل رعایت کردهباشم.اما آن بستن مغازه، الان باعث ورشکستگیام شده. واقعا پول خرید ماسک را ندارم. اما از زبان من به پرستاران بگویید که من قدرشان را میدانم، اما واقعا نمیتوانم ماسک بزنم. خیلیهای دیگر هم مثل من هستند. این ماسک نزدن را دلیلی بر بی احترامی ما نگذارند.
اگر در آینده کادر درمان دچار کمکاری شوند، مقصر ما مردم هستیم
ر.کارآموزیان نیز یکی از شهروندان مشهدی است، او در این باره میگوید: هربار یک پرستار یا کادر درمان را میبینم از او تشکر میکنم که بخاطر ما شب و روزش را در بیمارستان گذرانده است و از صمیم قلب برایش آرزوی موفقیت میکنم. اما در این چند ماه اخیر متاسفانه برخی از مردم مانند گذشته به رعایت موازین بهداشتی اهمیت نمیدهند.
او نیز مانند بقیه آینده کادر درمان را در صورت پایدار بودن این شرایط اینطور توصیف میکند: من مطمئنم اگر مردم رعایت نکنند و به همین شکل وضعیت ادامه پیدا کند ما در آینده ای نزدیک شاهد کمکاری پرستاران و پزشکان بخاطر خستگی زیاد خواهیم بود. این اتفاق نه به نفع ما است نه به نفع آنها. باید دست به دست یکدیگر دهیم تا این زنجیره قطع شود.