1

محمد علی کشاورز یک دانشگاه هنر بود

وحدانه آخوندشریف

حمید مشکلانی کارگردان و منتقد سینما در گفت‌وگو با صبح امروز درباره زنده‌یاد محمدعلی کشاورز بیان کرد: استاد محمدعلی کشاورز یک بازیگر نبود، یک دانشگاه هنری بود.

امروز ایران،مردم و هنر داغدار اوست که متین و آرام و بی حاشیه به هنر پرداخت و از دروازه ذهن و قلب مردم و تاریخ هنر گذشت و به افسانه‌ها پیوست.

تجربه شخصی و درک حضور استاد کشاورز از نزدیک 

مشکلانی عنوان کرد: استاد محمدعلی کشاورز بازیگری مؤلف،مردی نازنین و هنرمندی بی‌بدیل که ماندگار هنر ایران است در نودسالگی غوغای هنر را وانهاد و به هنرمندان هزاردستان پیوست.من اصلاً قصد ندارم تاریخچه زندگی و ورودش به هنر و آمار فیلم‌ها و تئاترها و سریال‌هایش را  بازگو و بررسی کنم ،چون با یک جستجوی ساده در اینترنت ،همه این‌ها به‌وفور یافت می‌شود و تمام رسانه‌ها موبه‌مو همه را با یک کپی ،و بازنشر همه را بازگو می‌کنند! من می‌خواهم از حضور، مرام  و کلام و تحلیل تأثیرگذارش در جامعه و هنر بگویم.

در تجربه شخصی و درک حضور وی از نزدیک دریافتم که او با یک جمله چگونه می‌تواند تبحر و استادیش را به اثبات برساند.در سال ۱۳۹۲در گفت‌وگویی پیرامون هنر سینما و تئاتر درباره اوضاع امروز هنر از او پرسیدم و وی این‌گونه با یک جمله ،به‌اندازه هزار جلد کتاب  مفهوم و مطلب را به ما رساند: (هنر امروز ما مثل شعبان هزاردستان است،زور دارد،ولی مغز ندارد) با آنکه خودش بزرگ بود و با بزرگان کارکرده بود،اما چنان متین،بزرگوار،صمیمی و خاکی بود که انگارنه‌انگار که استاد بی‌بدیل هنر بازیگری در تئاتر،سینما و تلویزیون است!

محمدعلی کشاورز با نقش‌هایش زندگی می‌کرد

این کارگردان برجسته سینما عنوان کرد: او جزء معدود بازیگرانی بود که تکنیک بسیار سخت و پیچیده بازی با چشم‌ها را در متد بازیگری،به نیکویی هرچه‌تمام‌تر می‌دانست و قدرت بازیگری او در بازی با  چشمان شگفت انگیزش نهفته بود و در نقش‌هایش زندگی می‌کرد. هزاردستانی چیره‌دست در هنر و زندگی بود و بدون شک الگویی برای تمام بازیگران پس از خود.

ناخدایی پیر که اهل سیاست نبود

وی افزود: باآنکه سال‌ها از صحنه دور بود،اما هرگز مانیفستی،سخنی و حرکتی نکرد که دیده شود و سال‌ها هنرش را زیر سؤال ببرد،نه اهل حرف سیاسی بود و نه حرف اجتماعی عوام کور کن،او همچون ناخدایی پیر و باتجربه بر ساحل نشسته بود و رهنمون می‌کرد جوانانی را که خواهان او و هنرش بودند.همواره و در هر موقعیتی پاسخ‌گو بود،با بردباری و متانت کامل از جان‌ودل برای دیدارها،گفت‌وگوها و مصاحبه‌ها وقت می‌گذاشت،مهربان و دلسوز هنر بود و نکاتی را یادآور می‌شد که کمتر کسی به آن می‌پرداخت.

بسیاری از ناگفته‌ها و زوایای پنهان هنری و زندگی هنری زنده‌یاد استاد علی حاتمی و آثارش را ،از آن پرده برمی‌داشت تا به بزرگی و عظمت حاتمی و آثارش بیشتر پی ببریم،از تجربه‌های بین‌المللی با (آنتونی کوئین) تا  تجربه با(عباس کیارستمی) و (بهرام بیضای) و (ناصر تقوایی)گرفته تا کار با (اکبر خواجویی و محمد متوسلانی) همه  و همه درس و بحثی سترگ در سینماست.از فیلم (شب قوزی)  و(خشت و آینه) در اوایل دهه ۱۳۴۰ گرفته تا زیر درختان زیتون در اوایل دهه ۱۳۷۰ و ازتئاتر (خودکشی)در دهه ۱۳۳۰ تا آخرین آثارش،همه و همه را در بلندای باورپذیری زندگی کرده است.او برگ زرین هنر بازیگری و یک انسان کامل و بی حاشیه در تاریخ هنر ایران است.

نسلی عجیب در بازیگری و هنر 

مشکلانی بیان کرد: نسل او نسل عجیبی در بازیگری و هنر هستند،نسل خودآموخته و زحمت و رنج‌کشیده‌ای که قدر هنر،ایران و ایرانی را می‌دانستند و فرهنگ ایران‌زمین را با تمام قوا نیکو پاس می‌داشتند،تن به هر کاری و هر بازی سیاسی،اجتماعی و موج‌سواری زودگذر نمی‌دانند و به قول  استاد زنده‌یاد علی حاتمی(آرزو  طلب نمی‌کردند  آرزو می‌ساختند) و  برای خود ،آرمانی والا در هنر داشتند.

همین آرمان  و جهان‌بینی باعث شده که آن نسل و به‌خصوص محمدعلی کشاورز چهره‌ای فاخر و ماندگار شود و بدون تردید این راه دشوار و بس پرپیچ‌وخم است و پیمودنش کار هرکسی نیست!

چگونه می‌توان هنر هفتم  ایران را بدون: شعبان هزاردستان،اتابک اعظم کمال‌الملک،اسدالله پدرسالار،سلطان کفش‌های میرزا نوروز،محمدابراهیم مادر،آقا مدیر رگبار،کارگردان زیر درختان زیتون،دایی جان سرهنگ دایی جان ناپلئون،خواب‌گزار سلطان و شبان،خواجه قشیری سربداران و ده‌ها نقش دیگر  او،به خاطر آورد!؟

محمدعلی کشاورز یک بازیگر نبود یک دانشگاه هنر بود و هنوز و همیشه آثارش،مرام و نوع زندگی و کارنامه او قابل استناد و قابل رجوع است و مایه فخر عرصه نمایش و تصویر ایران عزیز.