فیروزه؛ سنگ زندگی
رجبعلی لباف خانیکی
باستان شناس و مدیر کل اسبق میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی
فیروزه از جمله کانیهای قیمتی و نیمه قیمتی است که به دلیل زیبایی، درخشندگی و تنوع از گذشته های دور توجه انسان را به خود معطوف داشته و به عنوان یک عنصر تزئینی، دارویی، جادویی یا اعتقادی مطرح بوده و همراه با کالاهای تجاری دیگر در راهها و از جمله «راه ابریشم» رد و بدل می شده است.
بر اساس مطالعات باستان شناسی حداقل از هشت هزارسال پیش سنگ فیروزه مورد توجه و استفاده قرار گرفته است. از مهم ترین و نزدیک ترین محوطه های باستانی به معدن فیروزه نیشابور، که از آن فیروزه به دست آمده، محوطه باستانی «تپه برج» در ۲۵ کیلومتری شرق نیشابور است در آن محوطه قطعه ای فیروزه سوراخ شده به همراه اسکلت زنی۴۵ ساله و در نزدیکی ناحیه کمر او مشاهده شده است.آزمایش کربن ۱۴ روی استخوان پای آن زن گاهنگاری ۴۳۶۰ سال، پیش از میلاد (۶۳۸۰سال پیش) را نشان داده است.
اما در بسیاری زیستگاه های کهن ایران نیز قطعات فیروزه مشاهده شده که عمدتا کاربرد تزئینی داشته اند و برخی از آن زیستگاهها به دوران نوسنگی تعلق داشته و بیش از 8 هزار سال قدمت دارند. مانند «تپه علی کش» در استان ایلام با قدمت ۸۷۵۰ تا 8هزار سال پیش و «تپه رحمت آباد» در استان فارس با قدمت 8 هزار سال پیش و «تپه سنگ چخماق» در نزدیکی شاهرود و لایه استقراری «تپه سیلک» در نزدیکی کاشان با قدمت ۷۵۲۰ تا ۶۶۲۰ سال پیش و « تپه قبرستان» در دشت قزوین با قدمت ۷۲۰۰ تا ۶۹۰۰ سال پیش و محوطه ها و تپه هایی که از انهدام و انباشت مصالح ساختمانی زیستگاههایی از دوران مس، برنز، آهن، دوران تاریخی و اسلامی بر جای مانده اند از جمله: «تپه شغالی» در ورامین، «محوطه باستانی اریسمان» در اصفهان، «تل ابلیس» در کرمان، «تل باکون» و «تل موشکی» در استان فارس، «تپه دامغانی» در سبزوار، «محوطه باستان شهرک فیروزه» در نزدیکی نیشابور، «تپه حصار» در دامغان، «تپه سفالین» در ورامین، «محوطه شهر سوخته» در سیستان، «محوطه باستانی جیرفت» و «تپه یحیی» در کرمان، «تپه ملیان» در استان فارس و بسیاری از محوطه های پیش از تاریخ دیگر که بین 4هزار تا 6هزار سال پیش تاریخگذاری می شوند و محوطه های دوران تاریخی.
با توجه به نمونه های مشاهده شده در محوطه های پیش از تاریخ، استفاده از فیروزه به احتمال زیاد جنبه تزئینی و آئینی داشته و کاربردش در زندگی روز مره متناسب با ویژگیهای فیزیکی این کانی بوده و احتمالا از رنگ فیروزه استفاده نمادین می کردهاند یا با رویکرد معنوی آن را هدیه می دادهاند کما اینکه مهره هایی که در قبور تپههای علی کش، حصار، شهر سوخته، تپه برج و تپه دامغانی به دست آمده، چنین فرضیه ای را تقویت می کند.
فیروزه به دلیل جذابیتهای خاص به ویژه رنگ زیبا و دلنشینش در نزد ملتهای دیگر نیز از مقبولیت فراوانی برخوردار بوده و به همین دلیل نسبتهای خاصی داشته است مانند: «سنگ مورد علاقه خاور»، «سنگ مقدس تبت»، «سنگ سلطنتی فراعنه مصر»، «سنگ آسمان سرخ پوستان آمریکایی»، «سنگ درخت سبز»، «سنگ عربی»، «سنگ آزتک» و «سنگ ترکی» نام اصلی و فارسی فیروزه، «پیروز» به معنی پیروزی و کامیابی بوده است.
جواهر فیروزه دربسیاری از قبور در سرتاسر جهان شناسایی شده است، از جمله در مدفن های فراعنه مصر، قبور پادشاهان بینالنهرین، آرامگاههای شاهان پارسی و گورهای رؤسای قبایل سرخ پوست آمریکا، تبت، مغولستان، آمریکای جنوبی، شمالی و مرکزی.
از جمله قدیمی ترین شواهد استفاده تزئینی از این کانی دستبندهای مکشوفه از قبری در مصر است، مومیایی آراسته با جواهر فیروزه متعلق به بیش از 8 هزار سال پیش است.
در مصر باستان فیروزه را نماد شکوفایی، رونق، برکت، خوشبختی، نشاط و زندگی بخش چون «نیل» می پنداشتند و ایزد بانوی «هسر hathor» را «ایزد فیروزه» می دانستند که سرنوشت کودکان تازه متولد شده را پیشگویی میکرد و از این روی زیورآلات ساخته شده از فیروزه را همراه خود داشت.
در ایران نیز بر اساس شواهد باستان شناسی و تاریخی برای کانی فیروزه ارزش ویژه ای قائل بودند و هستند چنانکه دانشمند بزرگ ایرانی «خواجه نصیر طوسی» در خواص و منافع فیروزه گفته است: «دیدن فیروزه روشنایی چشم بیفزاید و در داروهای چشم بکاردارند و داشتن فیروزه را بفال نیکو دارند و گویند کسی که با خود دارد، برخصم فیروزی یابد و پادشاهان آنرا پسند دارند…..»
چگونگی تشکیل فیروزه، ترکیبات فیروزه، انواع فیروزه، خواص فیروزه، معادن فیروزه، فیروزه های مصنوعی و بدلی، جنبه های اسطورهای و هنری فیروزه و وضع و حال امروز فیروزه حدیثی دامن گستر است.
طبقهای فلک از زهره و برجیس و مهر ومه
همه پیروزه و یاقوت افشانند و سیم و زر
«سید حسن غزنوی»
جامانده از قاجار
«خانه ملک» مامنی برای هنر دستان فراموش شده در عصر بتن و ماشین
این روزها در گیر و دار زندگی ماشینی و در میانه بلبشویی از گرفتاریهای مدرنیته، کمتر به سراغ سنتهای اصیل و زیبای ایرانی میرویم و دیگر در شهرها رنگ و بویی از لعابهای فیروزهای و نقش برجستههای اصیل نمیبینیم. سالهاست که غبار گامهای زندگی مدرن و باز شدن پای تکنولوژی به عرصههای مختلف، چهره صنایع دستی را پوشانده و آرام آرام بعضی از این هنرها را به تاریکخانه ذهن آدمها کشانده است. هنرهایی که بعضاً با مرگ آخرین هنرمندانش، محو شده و رو به زوال گام برمیدارد.
این روزها آنقدر در مورسها و دنیای رنگهای کامپیوتری اطراف خود غرق هستیم که ناخواسته به رباتهایی که درصد ناچیزی روح و احساس دارند، تبدیل شدهایم. فراموش کردهایم که صنایعی هستند که با پیشینه 7000ساله، هنوز هم نفس میکشند، روح و حس دارند و از دستانی نشات میگیرند که با عشق، تار و پودها را به هم گره زده و رنگها را به جاودانگی پاشیدهاند. صنایع دستی نشان دهنده ذوق و سلیقه و فرهنگ مردمان یک سرزمین میباشد که از طرفی میتواند به عنوان یک منبع درآمد و از طرفی دیگر به عنوان زمینهای برای جذب گردشگران داخلی و خارجی محسوب شود. صنایع دستی در کشورهای درحال توسعه از نظر اقتصادی و فرهنگی جایگاه ویژهای دارد و در ایران…!
کمرنگ شدن نقش صنایع دستی
توسعه زندگی مدرن، آنقدر سرعت پیدا کرده است که برخی از هنرهای اصیل و پرکاربرد ایرانی را فقط در موزهها میتوانیم ببینیم که شاید این نشاندهنده ارزششناسی و احترام به آنها باشد. ولی از طرفی، عدم تولید آنها میتواند باعث ضربه زدن به اقتصاد، اشتغال، فرهنگ و تاریخ یک جامعه شود. امروزه بسیاری از هنرها و صنایع دستی سنتی با تمام معروفیت و رونق آن درگذشته، به دلیل تغییر الگوهای مصرف در زندگی امروزی جایی ندارند و درواقع رو به زوال و فراموشی هستند. به همین دلیل برای توسعه و پیشرفت صنایع دستی و حفظ و احیای آن و به دنبال آن پیشرفت اقتصادی و فرهنگی کشور، توسعه کارآفرینی فرهنگی ضرورت دارد و به عنوان یک عامل مهم در احیای این صنایع و هنرها و همچنین تغییر کاربری و توسعه آنها میباشد.
خانهای آرام در میانه شلوغیهای شهر
در میان انبوه ساختمانهای بلند و سر به فلک کشیده اطراف خیابان امام خمینی مشهد، ساختمان دو طبقه ملک جا خوش کرده است. دیوار به دیوار این بنای قدیمی، ساختمانهای مدرن و تازهساز وجود دارند که تضاد بیشتری را بین معماری مدرن و معماری دوره قاجار به نمایش میگذارند. قدم به داخل این بنا که بگذارید، فضای آن همچون حبابی شما را در بر میگیرد و غرق در آرامش این خانه خواهید شد. خانه ملک به عنوان سرآمد خانههای تاریخی شهر مشهد شناخته میشود و این بنای بازسازیشده، هماکنون زیر نظر سازمان میراث فرهنگی و گردشری شهر مشهد قرار دارد و به عنوان مرکز آفرینش و پژوهش هنریهای سنتی و صنایع دستی محسوب میشود. اساتید بنام مشهد در زمینههای بافت فرش و گلیم، سفال و سرامیک و لعاب کاری، سوزندوزی، منبت و معرق، مینیاتور و تذهیب و جلد سازی، نگارگری، و…….. به آموزش و خلق آثار هنری مشغول هستند.
ساعاتی را در این مکان به گفتگو با اهالی خانه ملک پرداختیم که در ادامه بخش کوتاهی از آن را میخوانید.
من عاشق کارم هستم
سید امیر هاشمیان زنجانی است و حدود 30 سالی میشود که ملیلهدوزی کار میکند. از 12 سال پیش به مشهد آمده و دو سال است که در خانه ملک، میزی را در اولین اتاق ورودی از آن خود کرده و با ابزار کارش سرگرم است. او میگفت: تاریخچه ملیله به دو قرن پیش باز میگردد و در شرایط کنونی استقبال مردم از صنایع دستی کم شده است. چراکه قیمت نقره بالا رفته و به همان میزان توان خرید مردم پایین آمده است. این هنر معمولا در ویترین ها استفاده میشود و با توجه به قیمت آن، برای هر کسی امکان خرید وجود ندارد. ملیله هنر ظریفی است و من افتخار میکنم که در این صنعت فعالیت دارم. بدون تردید برای زنده نگه داشتن هنرهای سنتی، باید از آنها حمایت شود.
او ادامه داد: برای ملیله دوزی نقره را به شکل خام تهیه کرده و در وزنهای مختلف به شکل شمش و سپس به شکل مفتول در میآوریم و سپس به وسیله موم روی الگوهای مربوطه پیاده میکنیم و در نهایت قالب را باز کرده و پس از چند مرحله پرداخت کار را صیقل میدهیم.
هنری رو به خاموشی
امیررضا خادم مردی 50 ساله است که از 16 سالگی در زمینه حکاکی و قلمزنی روی سنگ هرکاره فعالیت داشته و این هنر را از پدرش آموخته است. حکاکی و قلمزنی روی سنگ مختص مشهد است. چراکه متریال لازم برای کار که سنگ هرکاره میباشد، تنها در مشهد موجود است و غالبا مردم جنس آن را در دیزی سنگی لمس میکنند. او میگفت: باستان شناسان معتقدند زرتشتیان 2500سال پیش از این سنگها برای تابوتهای سنگی استفاده میکردند. در مشهد حکاکی و قلمزنی بر روی سنگ از اوایل دهه 40 انجام میشده و گمان نمیکنم این هنر دیگر عمری داشته باشد. چراکه وقتی معادن سنگ تعطیل شود و متریال لازم موجود نباشد، تراشنده و قلمزنی هم نخواهد بود که فعالیت کند. بنابراین مانند بعضی دیگر از صنایع دستی، به مرور منسوخ شده و به دست فراموشی سپرده میشود. معادن سنگ هرکاره در بلوار نماز قرار دارد و در سالهای اخیر جای خود را به مجتمعها و برجها داده و به مرور چیزی از آن معادن باقی نخواهد ماند.
هنر مهجوری که حتی مشهدیها آن را نمیشناسند
خادم میگفت: قلم زنی و حکاکی روی سنگ دیگر مانند گذشته نیست و بر روی ظروف کوچکتری مثل قوری قندان شکلات خوری و… نیز انجام میشود. معمولا توریستها استقبال خوبی از این کار میکنند و به عنوان هدیهای نفیس از مشهد برای خود به یادگار میبرند. در مقابل همین هنر آنقدر مهجور مانده که حتی مشهدیها نیز گاها آن را نمیشناسند.
او ادامه داد: قدیمیترین قلمزنی که در این حوزه فعالیت میکند، من هستم که نهایتا تا 5سال دیگر این کار را ادامه میدهم. متولیان فرهنگ یعنی سازمان میراث فرهنگی باید به فکر انتقال و احیای این هنر باشند. اما، گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
مردم به هنرهای مدرن روی آوردند
مهدی اسکندی 25 سال است که در رشته نقاشی ایرانی یا نگارگری گل مرغ مشغول به کار است. در بیش از 70 نمایشگاه داخلی و خارجی شرکت کرده و 15 سال در مراکز دانشگاهی و هنری مشغول به تدریس بوده است.
اسکندی میگفت: پیشینه نگارگری ما به 2500 سال پیش باز میگردد و اشکالی که در کوههای لرستان و دیگر مناطق دیده میشود. نقاشیهای بسیار ظریف به سبک کنونی است. به عبارتی سبکها و تکنیکها تغییر کرده است، اما همان نقش مایهها را بر روی سفالهای استانی و دیوارهای غارها و حجاریها میتوان دید. پس از حمله مغول، ایرانیها کمی تحت تاثیر نقاشی چینی قرار گرفتند که سرآمد آنها افرادی مانند استاد فرشچیان هستند.
به هنرهای اصیل و صنایع دستی بها داده نمیشود
این هنرمند ادامه میدهد: متاسفانه نگارگری کنونی مخاطب چندانی ندارد و مردم به هنرهای مدرن روی آورده و از هنرهای کلاسیک فاصله گرفتند. در ایران برعکس کشورهای دیگر خیلی به هنرهای اصیل و صنایع دستی بها داده نمیشود. چراکه رسانههای دیداری به صورت جدی به موضوع تفاوت نقاشی ایرانی و اروپایی نپرداختهاند و من فکر میکنم جامعه دچار غربزدگی شده است و انتظار میرود برای حفظ این هنر هم مردم و هم مسئولین بیشتر به این موضوع توجه کرده و هنرمندان این رشتهها و صنایع مرتبط با آنها را مورد حمایت قرار دهند، هرچند در سالهای اخیر هنرهای سنتی تقریبا در حال به روز شدن هستند و با سلیقه مردم بیشتر همگام و همسو میشوند. نقاشی ایرانی جزو سختترین کارها است و میشود توقع داشت که ارگانهای دولتی و کسانی که در کارهای فرهنگی دخیل هستند، هنرمندها را جذب کرده و آثار آنها را خریداری کنند.
خرید صنایع دستی برای مردم در اولویت قرار ندارد
مریم روحبخش کارشناسی صنایع دستی با تخصص آبگینه دارد و کارشناس ارشد هنر اسلامی است. مدت 10 سال است که زمینه تخصص شیشههای کورهای فعالیت میکند و غرفه نسبتا کوچکی را در طبقه دوم خانه ملک به خود اختصاص داده بود. او میگفت: کار ما با شیشههای 3 و 4 میلیمتری معمولی و البته کمی خاص به نام فلوت است. برای کار، شیشهها با الماس برش داده شده و طرح روی شیشه اصلی گذاشته و برگردانده میشود و برای قسمتهای برجسته کار از شیشههایی با ضخامت کمتر استفاده و رنگ آمیزی میکنیم. رنگهای این کار مثل لعاب سرامیک هستند و با دمای 700 تا 750 درجه پخته میشوند و به رنگهای پخت سوم معروف هستند. از این نوع طراحی، بر روی شیشه برای دکوراسیون داخلی، لابیها، هتلها، پنلها، پارتیشن بندیها و… استفاده میشود. چراکه مقاوم و قابل شستشو است و نسبت به صنایع دستی، مدرنتر محسوب میشود. البته در شرایط کنونی برای مردم خرید صنایع دستی اولویت ندارد و تقریبا در سبد خانوارهای سطح متوسط قرار نمیگیرد.
بستهبندی، بیانگر ارزش محصول
سید مجتبی نبیزاده مدیر طراحی است. جوان نسبتا فعال با ایدههایی تازه که بیش از اندازه به کار خود علاقهمند است و با اشتیاق به مبحث بستهبندی محصولات صنایع دستی میپردازد و با طراحیهای خود به هرچه با شکوهتر جلوه دادن این محصولات کمک میکند. بی شک بستهبندی و ظاهر یک کالا تاثیر به سزایی در بازخورد اولیه مخاطبین دارد و با توجه به تنوع سایز و کالاهای تولیدی در خانه ملک، بسته به نیاز هر هنر باید به شکل جداگانه طراحی و اجرا شود.
نبی زاده میگفت: به عنوان بخشی از صنعت دیزاین به صنایع دستی ورود پیدا کردیم. دیزاین به معنی چارچوب دادن به قالب و ساختارهای متفاوتی است که وجود دارد. صنایع دستی تنوع زیاد و تیراژ کم دارد و با ابعاد متفاوت رو به رو هستیم و به همین جهت طراحی بستهبندی مختص هزینه زایی زیادی دارد چرا که با توجه به تعداد اندک، چاپهای پرتیراژ امکان پذیر نیست.
هدف ما تحول در حوزه بستهبندی صنایع دستی است. بستهبندی محصولات صنایع دستی باید ویژگیهای خاصی داشته باشد. به طور نمونه بستهبندیها باید در کنار ایمن و زیبا بودن، بیانگر ارزش محصول باشد. همچنین قابل حمل بوده و با توجه به شرایط ویژه هر کالا تولید شده باشد.
بستهبندی صنایع دستی در صنایع دستی
نبیزاده ادامه میدهد: یکی از کارهایی که در این زمینه انجام دادیم، استفاده از هنر و صنایع دستی برای بستهبندیها بود و با اینکار، در واقع صنایع دستی را در صنایع دستی بستهبندی کردیم و جدا از زیبائی محصول، به ایجاد اشتغال مجدد در چرخه صنایع دستی میانجامد. برای انجام این کار به این موضوع که هر شهری چه مزیتی دارد، توجه میکنیم تا متریال موجود به صورت پایهای مورد استفاده قرار گیرد. صنایع دستی هویت دارند و وقتی میگوییم نقوش ایرانی، هر پر آن معنایی دارد. ما باید بازآفرینی داشته باشیم و در این زمینه، صنایع دستی با رویکرد مدرن داریم. صنایعی که گویای افکار جدید باشد. اما بعضا با این موضوع مواجه هستیم که صنایع دستی در همان چهارچوب سنتی و کلاسیک باقی مانده و مخاطب خود را روز به روز بیشتر از دست میدهد.
او میگفت: ما با دو استراتژی بستهبندی های اشتراکی و اختصاصی قالبها را طراحی میکنیم. به این معنی که از بعضی بستهبندی ها برای چندین کالا میتوان استفاده کرد. اما برای بعضی دیگر باید به شکل اختصاصی این کار انجام پذیرد. بیشک در زمینه صنعت بستهبندی، وزارت صنعت میتواند کمکهای بزرگی در تامین مواد اولیه و متریالهای ارزان قیمت انجام دهد، تا این چرخه در کنار معرفی هر چه بهتر صنایع دستی، با هزینه کمتری به روال خود ادامه دهد.
محصولات چینی، رقیب بیکیفیت صنایع دستی
طراحی بینهایت زیبای خانه ملک و غرفههای کوچک آن با محصولات متنوع و خیره کننده میتواند ساعتها ما را از دنیای بیرون جدا کند. در بیرون از خانه ملک با افراد مختلف به گفتگو پرداختیم و از آنها خواستیم از میزان شناخت و استقبال خود از خرید صنایع دستی بگویند و غالبا با پاسخهایی مواجه میشدیم که به گرانی صنایع دستی و عدم قدرت خرید ختم میشد. همچنین بازار داغ و ارزان قیمت محصولات چینی رقیبی بدون کیفیت، اما سرسخت برای صنایع دستی اصیل ایرانی بود و در مواردی با ناآگاهی مردم به جهت عدم آموزش و تبلیغات در جهت شناساندن صنایع دستی به مردم روبرو بودیم.
صنایع دستی، دنیای گستردهای از هنرهای اصیل
صنایع دستی هنری، محصول دستهای هنرمندانی زحمتكش، كم توقع و وفادار به هنر اجدادی میباشد كه به معنای واقعی كلمه کالای ایرانی و محور اصلی فرهنگ و هنر این سرزمین است. وقتی میگوئیم هنر نزد ایرانیان است و بس، بی شک از دنیای گستردهای از هنرهای اصیل صحبت میکنیم که نمونه آن را در هیچ کجای دنیا نمیتوان دید. امروز اما از تنوع صنایع دستی ایرانی با آن پیشینه هفت هزار ساله، به آرامی کاسته شده و بخشی از این هنرها دیگر هنرمندی ندارد و بخشی گرفتار مدرنیته و ابزارهای تکنولوژیک آن شده است. غافل از اینکه صنایع دستی آئینه بازتاب دهنده خصوصیات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه و نمادی از هویت ملی هر قوم محسوب میشود و در شناساندن فرهنگ و هنر و تمدن ملتها، نقشی بیبدیل ایفا میکند. در ایران قریب به 300 رشته صنایع دستی فعال است و ایران رتبه سوم از نظر تنوع صنایع دستی را در جهان به خود اختصاص داده است. در سالهای اخیر به علل مختلفی، چون مهاجرت مردم به شهرها، صنعتی شدن، درآمد پایین هنرمندان برخی رشتهها در کنار سختیهای بسیار آن، برخی از رشتهها منسوخ شده است و آثار به جای مانده از آن تنها در موزهها نگهداری میشود. سهم هنرهای دستی در معیشت افراد و اقتصاد فرد، خانوار و جامعه، آنقدر پررنگ بوده است که در شاخصهای اقتصادی، صنعت نامیده شود، صنعتی که در کنار گردشگری، توان قدرتمند و ثروتمند کردن جوامع را دارد اما بدون حمایتهای لازم این چرخ معیوب خواهد چرخید.
گپ و گفت خودمانی با همدمیها به مناسبت روز جهانی صنایع دستی
گلهایی که خورشید میسازند
فرزندان موسسهی خیریهی همدم با تلاش خستگیناپذیری که نشان میدهند، اسم و رسم خوبی در صنایع دستی خراسان و خصوصا مشهد پیدا کردهاند.
به گزارش روابط عمومی موسسهی خیریهی همدم دکتر زهرا حجت (مدیر عامل) با بیان این مطلب و تبریک به مناسبت فرارسیدن روز جهانی صنایع دستی، گفت: «فرزندان هنرمند همدم با فراگیری صنایع دستی مختلف، ضمن بهره بردن از جدیدترین روشهای توانبخشی جهانی و بالابردن روحیهی خود و خواهرانشان، هزینهی برخی از مخارج خود را نیز از این راه تامین میکنند.»
وی ادامه داد: «کارگاههای ابتدایی و پیشرفتهی صنایع دستی همدم با توجه به توانایی ذهنی و جسمی بچهها و زیر نظر مربیان مجرب و کارآزموده هر روز از ساعت 8 لغایت 12 پذیرای فرزندان عزیز موسسه هستند و به لطف خدا و پشتکار اهالی این خانه، شاهد هنرنمایی خارقالعادهی آنها بودهایم. این کارگاهها نماد خودباوری کسانی است که شاید در نگاه اول نتوان به توانشان باور پیدا کرد اما در چند سال اخیر در همدم ما شرایطی برای بازدیدهای عمومی فراهم کردهایم تا خود مراجعین بهصورت زنده شاهد فعالیتهای دختران ما باشند.»
خانم دکتر حجت با نام بردن کارگاههای صنایع دستی همدم گفت: «کارگاه ملیلیه دوزی، قلم زنی روی مس و برنج، گلیم بافی، سوزن دوزی و گلسازی بخشی از کارگاههای فعال موسسه هستند که مورد توجه اساتید این رشتهها قرار گرفتهاند و خوشبختانه در سالهای اخیر توانستهایم در همهی رشتههای فوق و در رقابت با سایر فعالین این رشتهها خصوصا بچههای کاملا سالم، از آنها پیشی بگیریم بهطوریکه در سال 1398 مقام بهترین بافندهی گلیم و بهترین قلم زن روی مس از آن این موسسهی خیریه شد.»
مدیر عامل همدم با اشاره به لزوم نظارتهای مستمر سایر ارگانها و همدلی و همکاری آنها با موسسات خیریه گفت: «در طول سال و ضمن بازدیدهای متداول سازمان بهزیستی کشوری از این کارگاهها، چندین باراز سوی سازمان صنایع دستی، میراث فرهنگی و گردشگری و همینطوراداره کل فنی و حرفه ای خراسان رضوی، آزمونهای مشخص و استانداردی از هنرمندان موسسه گرفته میشود تا هم توانمندی و هم رتبهی هنری آنها سنجیده شود که خوشبختانه دختران همدم، همیشه با موفقیت و افتخار آنها را پشت سر گذرندهاند و همواره شاهد همدلی و لطف و ومحبت کارشناسان آن سازمانها نیز بودهایم.»
دکتر حجت، در پایان با اشاره به یکی از فعالیتهای خدا پسندانه و هنرمندانهی همدم که باعث کم شدن هزینهی تهیهی تاج گلهای مرسوم عزاداریهای سطح شهر میشود، گفت: «همه جور گل در این باغ پر از لبخند و مملو از هنر پیدا میشود؛ از نرگس و گِلایُل و ارکیده گرفته تا مرغ بهشتی و شیپوری و شمعدانی. دختران کارگاه با دست های هنرمندشان که نه، با دل هایی بهاری و شاداب گل برگ ها را روی فوم پهن می کنند و برش می زنند و رنگ می کنند و خودشان را به دست گل ها می سپارند. مربی پرانرژی و سرحال کارگاه خانم «عصارگل» با مهارت و تجربه ای که دارد فضایی سرشار از صمیمیت ایجاد کرده است. او علاقهی زیادی به بچه ها و کارهای آن ها دارد و همین باعث شده تا نتیجهی کار دلچسب و دلنشین باشد. مربی کلاس در کنار آموزش گل، حدیث هم به شاگردانش یاد می دهد. گاهی داستان هم می گوید. این کارگاه 20 هنرجو دارد که همه آموزش پذیر هستند و مشتاق یادگیری. بچه ها ساخت 30 نوع گل را آموزش دیده اند و می توانند با راهنمایی مربی و دست مایه هنر شان خالق گل باشند.»
شیما، یکی از دختران هنرمند کارگاه گلسازی همدم میگوید: «ما هم درس می خوانیم و هم گل می سازیم، درسهایمان هم خیلی خوب است.»
بچهها، مدرک گلسازی شان را به دیوار کارگاه زده اند و می فهمیم که در هنرشان خیلی ماهرند. پس از کمی گردش در این باغ و حظ بردن، شیما می رود تا گل-های نرگس را بیاورد و نشانمان بدهد. نرگس ها را که میببینیم گل از گلمان میشکفد. نسیم طراوت و سادگی این گل آراسته، در بند بند روح می دود و دلهای عاشق را تازهتر از همیشه میکند.
گل سازی یکی از هنرهای دختران مرکز است؛ سوزن دوزی، سرمه دوزی، ملیله دوزی، رنگ زدن روی پارچه و حتی ساخت تابلو های سه بعدی را هم خوب می دانند. تمام این هنرها فضای کارگاه را پر کرده.
زهرا آچار شهرکی و اختر ناصحی دو هنرجویی هستند که در کنار گلسازی، با تزیین روی شیشه و قلاب بافی با انگشت، گلدان های قشنگی میسازند. بالیدن این گل ها را در دستان هنرمند و نوازشگر دختران مرکز به وضوح میتوان دید، حتی در آفتابگردان روبروی پنجره که اگر خوب دقت کنی، میبینی به خورشید و دخترانش لبخند میزند.
سوسوی چراغ کارگاه های صنایع دستی
با توجه به لزوم حفظ و انتقال فرهنگ به واسطه صنایع دستی و هنرهای سنتی، کارگاههای آموزشی نقش به سزایی در این مهم ایفا میکنند. چرا که هم بحث آموزش را دنبال کرده و هم به کارآفرینی و خوداشتغالی که نیاز بخشی از جامعه است، میپردازند و در نهایت هنرمندی به جامعه وارد میشود که پس از کسب تجربیات گوناگون به واسطه رشد در محیطهای هنری از خشونت و استرس به دور است.
به سراغ بانوی هنرمندی میرویم که در زمینههای مختلف هنری کسب تجربه کرده است و اکنون در آموزشگاه خود مشغول انتقال آموختههایش به هنرجویان خاصی است که کمتر در بطن جامعه به چشم میآیند! این گفتگو روایت بانویی است که علاقه به صنایع دستی را از کودکی در سر میپرورانده و حالا پس از گذشت 17 سال به روزهای گذشته خود افتخار میکند و افراد زیادی را به واسطه آموزش مشاغل خانگی از سطح ناامن جامعه دور کرده و به سمت هنر کشانیده است.
مهتاب مغنی متولد 1358 است و تحصیلات خود را در رشته ریاضی گذرانده، اما 17 سال است که در 10 رشته صنایع دستی به آموزش رایگان پرداخته است و تا کنون معلولین و کودکان کار و… زیادی در در زیر چتر حمایتی آموزشی خود پرورانیده است.
توجه ویژه به معلولین
این هنرمند در توضیح علاقه و هنر خود میگوید: مادر من در حوزه صنایع دستی فعالیت داشته و از آنجایی که از کودکی هنر را لمس کردم، همیشه به این کار علاقهمند بودم و تصمیم گرفتم به جای کار در بیرون از منزل به مشاغل خانگی و صنایع دستی بپردازم. حالا سالهاست که با خیریه و انجمنهای مختلف همکاری دارم و به صورت رایگان به آموزش صنایع دستی میپردازم. شروع کار آموزش من با گروه موسسه باران که کودکان معلول هستند بود. از همان ابتدا به این موضوع فکر میکردم که با توجه به اینکه 90درصد فرزندان این موسسه معلول هستند، خمیربازی را ابداع کنم که هم خاصیت ضد استرس داشته باشد و هم به آسانی فرم بگیرد. به همین جهت شخصا خمیر مورد نظر را ترکیب و در اختیار آنها قرار دادم که البته آن را به ثبت نرساندهام. چراکه از ابتدا با هدف و نیت دیگری اقدام به ساخت آن کردم. این خمیر به جهت انعطاف پذیری بالا باعث کاهش استرس و خشونت میشود و حتی بدون فرمدهی نیز حس خوبی را منتقل میکند و به راحتی و حتی با دو انگشت نیز قابل فرمدهی است. تفاوت این خمیر با دیگر خمیرها در این است که خیلی از خمیرها اگر به میزان مناسب ورز داده نشوند، بعد از خشک شدن ترک خورده و کار از بین میرود.
مغنی ادامه میدهد: بعد از بازخورد خوبی که در جریان همکاری با موسسه باران داشتم، وارد خیریهها شدم و به همان منوال آموزشها را برای آنها به انجام رسانیدم. در این بین با معاون وزارت کار آشنا شدم و به پیشنهاد ایشان و با توجه به اینکه مجوزهای لازم به جهت شرکت در کلیه نمایشگاههای صنایع دستی را داشتمف به فکر راهاندازی کارگاه خود افتادم.
همکاری موفقیت آمیز اساتید صنایع دستی
وی با اشاره به اینکه کارگاه 14متری خود را افتتاح کرده است، میگوید: از همان ابتدا و بدون هیچ تبلیغاتی و تنها به واسطه کمک دوستان و اطرافیان استقبال خوبی از کارگاه شد. در ادامه مسیر گروهی را در تلگرام ایجاد و به مرور انگیزهای برای سایر همکاران شد و اساتید کشوری نیز برای آموزشهای رایگان جذب شدند.
اساتیدی مثل استاد میرزایی از استادهای منبتکاری شیراز، استاد معینی تنها استاد بلوچ دوز غیر بومی ایران که دو نشان ملی از بلوچ دوزی دارند، استاد برجستهای از تبریز که برجستهزنی تابلو فرش را آموزش میدهند، خانم راد از تهران و خانم رنجبر از کرج که بافت کیف و کفش را آموزش میدهند و اساتید برجسته کشوری دیگر که بسیار به من و هنرجویان زیرمجموعه لطف داشته و باعث شدند چراغ کارگاههای رایگان پرنور تر از گذشته بدرخشد.
این هنرمند ادامه میدهد: هدف از این آموزشهای رایگان، تنها انتقال هنر نبوده است و بی شک ما میخواستیم که این افراد را به بازار کار برسانیم. کودکان کاری که به مرور در حمایت آموزشهای ما قرار میگرفتند، به شدت برای ما و مسیر پیش رو انگیزه ایجاد میکردند که حتی اگر آینده یک نفر را از بزهکاری پاک کنیم، به هدف خود رسیدهایم. در خیریهها از تولیدات بچهها حمایت و با خرید آنها توسط خیرین، انگیزه خوبی نیز در بین هنرجویان ایجاد میشد.
برگزاری نمایشگاههای گروهی
همچنین از دیگر حمایتهایی که برای گروه ما در نظر گرفته میشد، این بود که نود درصد نمایشگاهها برای من و گروه کاملا رایگان بود که البته پس از مدتی من تنها کارهای بچهها را به نمایشگاه میبردم و برای تصحیح کارهای گروه، قبل از نمایشگاه زمان بسیاری میگذاشتم و با عشق تمام روزها را سپری میکردم. در نگارخانه میرک نیز نمایشگاه موفقی داشتیم که هرچند فروش متعارفی داشتیم، اما تبلیغات گسترده برای شناساندن گروه انجام شد که بسیار ارزشمند بود. در این بین، بسیاری از اساتیدی که با ما همکاری دارند، تولیدات خود را با نام هنرکده مهتاب در نمایشگاههای گروهی ارائه میدهند و این نیز بسیار ارزشمند است.
وی میافزاید: اکنون در کارگاه رشتههایی چون روباندوزی روی کیف، معرق منبت صدفدوزی، عروسک دوزی، گلسازی، سازههای سیمانی، انواع سرمهدوزی تزریق و …. آموزش داده میشود به زودی با اساتید برجسته دیگری چون استاد اعلمی برای نقاشی کودک قرارداد میبندیم و در فکر هستیم که مجوزهای لازم را اخذ و شیرینیپزی را هم به مجموعه اضافه کنیم.
قدر داشتههایمان را نمیدانیم
مغنی در مورد استقبال مردم از صنایع دستی به عنوان مشاغل خانگی بیان کرد: ما خودمان ذائقه مردم را تغییر دادیم که دیگر به سمت محصولات سنتی گرایش نداشته باشند و این تغییر ذائقه به واسطه سرکوب فرهنگها ایجاد شده است. برای این کار باید جلوی ورود محصولات غیر اصل گرفته شود تا صنایع دستی که بعضا قیمت بیشتری دارد، به چشم خریداران بیاید و در مقایسه قیمتها قرار نگیرد. در حال حاضر هنرهایی که اساس آنها برای ایران است و ما قدر آنها را نمیدانیم را دیگر کشورها به نام خود زده و نه تنها از آن استقبال که به دنبال ترویج آن هستند و ما در این مملکت قدر داشته هایمان را نمیدانیم.
«صبح امروز» حال این روزهای صنایع دستی را بررسی میکند:
صنایع دستی؛ لمس لطافت در روزهای خشن
شاید در میان تقویم روزهایی باشند که خیلی به آنها توجه نکنیم و به راحتی از کنار آنها بگذریم اما اگر تقویم رومیزی خود را باز کنید و نگاهی به نوشته هایش بیاندازید، می فهمید که امروز روزی برای ارج نهادن به آثار هنری است که بازگو کننده روح ملت ها و اقوام است. روزی برای بوسه زدن به دستان زنان و مردانی که با ذوقی سرشار، آثاری را خلق می کنند که خاص سرزمین مادری شان است و این هنر گرانقدر را از نسلی به نسل دیگر منتقل می سازند تا پایدار بماند و بر صفحه روزگار بدرخشد.
امروز، 20 خرداد، روز جهانی صنایع دستی است؛ روزی متعلق به دنیای پر نقش و نگار دست بافته ها و جلوه هایی که عاشقانه خلق شده اند و ارزش آنها به حدی است که نمی توان قیمتی را برای شان متصور شد. می توان در ذره ذره آنها عشق را لمس کرد و قصه دل خالقش را خواند. رنگ ها و نقش هایی که انگار لب به سخن می گشایند و داستانی شنیدنی را روایت می کنند؛ کافیست گوش جان داشته باشی و به این روایت دل بسپاری.
می خواهیم روز جهانی صنایع دستی را با نگاهی گذرا به این هنر و صنعت ارزشمند قدر نهیم و با هم نگاهی کوتاه به این روز و فلسفه اش داشته باشیم.
در دنیای خشن امروز که نشانه استیلای تکنیک بر روح انسان است، صنایع دستی یعنی دمیدن روح لطافت به این زندگی خشن و انسان تا هست لطافت را می خواهد و صنایع دستی این نیاز مبرم انسان را برآورده می کند.
صنایع دستی؛آیین فرهنگ ملی کشورها
یکی از خصوصیات صنایع دستی این است که این صنعت حاصل روح ملت ها و آئین فرهنگ ملی کشورهاست که به سادگی با رجوع به آمار صنایع دستی کشورها به روحیه مردم آن کشورها می توان پی برد، بنابراین صنایع دستی تنها یک کالا برای مبادله نیست بلکه خصوصیات فرهنگی و ویژگی های اقوام از طریق صنایع دستی مبادله میشود و نوعی ارتباط را ایجاد میکند.
صنایع دستی یکی از مزیتهای اقتصادی ایران با تمدن و فرهنگ دیرینه آن است که در گوشه گوشه کشور وجود دارد و نشان از ذوق، خلاقیت و هنرمندی مردم این سرزمین است و با توجه به تنوع اقلیم، گوناگونی اقوام، آداب و رسوم مختلف ظرفیتهای فراوانی را در این زمینه در خود گنجانده است.
در سالهای اخیر با آغاز تحریمهای ظالمانه دشمنان علیه ایران اسلامی، تشکیل ستاد اقتصاد مقاومتی و توجه به فرصتهای فراوان موجود در صنایع دستی میتواند آثار فراوانی بر اقتصاد کشور داشته باشد.
حمایت از صنایع دستی و تولیدکنندگان آن میتواند نقش بسزایی در اشتغال و رونق اقتصادی بخشی از مردم کشور بویژه روستاها و عشایر داشته باشد و افزایش صادرات این محصولات منجر به افزایش درآمدهای ارزی از طریق صادرات غیرنفتی خواهد شد و درواقع حمایت از صنایع دستی به تحقق یکی از اصول اساسی اقتصاد مقاومتی که تکیه بر ظرفیتهای داخلی اقتصاد است، منجر خواهد شد که بشدت نیاز به آن احساس میشود.
اقبال گردشگران از صنایع دستی
تجربه نشان داده است بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی به خرید محصولات صنایع دستی از شهرهای مختلف کشور اقبال نشان دادهاند و همین امر ضرورت توجه به صنایع دستی را دوچندان میکند و فروش بیشتر این محصولات سبب افزایش درآمد و ارزآوری برای کشور میشود.
به مناسبت روز جهانی صنایع دستی، با محمد مطیع، معاون صنایع دستی استان پیرامون حال این صنعت به گفت و گو نشستیم:
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خراسان رضوی گفت: به دلیل تعریف نشدن بازارچههای صنایع دستی در سامانه تاسیسات گردشگری، معاونت محترم سرمایه گذاری اداره کل از پذیرش پروندههای درخواست موافقت اصولی و تسهیلات بانکی در این خصوص امتناع میکند.
به گزارش صبح امروز، محمد مطیع در خصوص مشکلات بازارچههای صنایع دستی در سامانه تاسیسات گردشگری افزود: با وجود ظرفیت های خوب و بالقوه در بیشتر شهرستانها و روستاهای هدف گردشگری، سرمایه گذاری لازم در خصوص ایجاد بازارچه های صنایع دستی انجام نشده است.
حمایت از هنرمندان صنایع دستی
وی در خصوص حمایت میراث فرهنگی از هنرمندان صنایع دستی تصریح کرد: هنرمندان صنایع دستی باتوجه به نوع مجوزی که از معاونت صنایع دستی دریافت می کنند اعم ازپروانه تولید انفرادی وکارگاهی ومجوز مشاغل خانگی شامل حمایت های از قبیل وام ،بیمه، معافیت مالیاتی، ومعرفی نامه جهت دریافت یارانههای انرژی (برق ،آب وگاز ) ویارانه سوخت (گازوییل ونفت) شوند.
دورههای آموزشی
مطیع ابراز کرد: برگزاری دوره های آموزشی به صورت فصلی در محل بولوار مدرس .برگزاری نشستهای مشترک با کارآفرینان صنایع دستی و صنعتگران این رشته ،معرفی رشتههای شاخص وبرجسته جهت نشان ملی که هر دوسال یکبار برگزار می شود و افرادی که اثر برتر وطرح نویی ارائه دهند با معرفی به تهران جهت نشان ملی اقدام می شود.
وی ادامه داد: برگزاری دوره های آموزشی ،تسهیلات وارائه خانه های صنایع دستی به صورت کارگاه برای رشته های منسوخ شده است.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خراسان رضوی بیان کرد: صادرات صنایع دستی بخش خصوصی انجام می شود ومنافع آن به خود افراد بر می گردد واین اداره کل نقشی در این منافع ندارد. معاونت صنایع دستی نقش نظارت ،ارائه آمار واطلاعات انجام میدهد وقوانین بر اساس قوانین گمرگ انجام میشود.