حباب ژاپنی در دستان دولت یا مردم؟
ندا دلاور
کارشناس ارشد علوم اقتصادی
در یک اقتصاد پویا، انتقال وجوه خانوارها از طریق بازارهای مالی ( بانک ها، بازار سهام وسایر موسسات مالی از قبیل صندوق های پس انداز و وام، شرکت های بیمه، صندوق های بازنشستگی) به بنگاه ها موجب رشد اقتصادی و افزایش اشتغال می شود.
سرمایهگذاران و مسؤولان بورس اوراق بهادار به منظور دستیابی به تصویر مناسبی از روند این بازار و توانایی ارزیابی گذشته و در مواردی پیشبینی آینده، از شاخصهای بورس بهره میبرند.
شاخص کل بورس هر کشور از ابزار شناسایی کاربردی در بورس اوراق بهادار آن کشور است. تجزیه و تحلیل دقیقتر روند قیمت در بورس اوراق بهادار، محتاج شاخصهایی با کارکردهای گوناگون است و بدین سبب امروزه شاخصهای بسیار متنوعی در بورسهای معتبر جهانی محاسبه و منتشر میشوند. شیوههای محاسبه شاخص نیز در راستای کارایی بیشتر و ارایه تصویری دقیقتر از فرآیند عملکرد بورس، دستخوش تغییرات جدی شده است.
بورس اوراق بهادار تهران نیز از فروردین ماه 1369 اقدام به محاسبه و انتشار شاخص قیمت خود با نام تپیکس TEPIX (Tehran Price Index نموده است. در گذر زمان هر چند شاخصهای قیمتی دیگری به جمع نماگرهای بورس تهران، پیوستند و شاخصهای دیگری همچون تدیکس (TEDIX) و تدپیکس (TEDPIX) نماگری بازدهی نقدی و بازدهی کل بورس را بر عهده گرفتند، اما شیوه محاسبه شاخص در بورس تهران از هرگونه اصلاح و تجدید نظری مصون مانده است که در این مجال نمی گنجد. در کنار این رشد بی سابقه و بدون وقفه شاخص بورس و هجوم بی سابقه مردم به بازارهای بورس توام با نگرانی برخی کارشناسان از ورود حجم گسترده نقدینگی به این بازار با مهدی منصوری بیدکانی استاد اقتصاد کلان و تجارت الکترونیک دانشگاه آزاد مشهد و فعال بازارهای مالی به گفتگو نشستیم. متن زیر گزیده ای این مباحثه است:
- در ابتدا به سبب اینکه در مصاحبه قبل (سرفه های مشکوک دلار) در مورد نرخ ارز و بازار آن صحبتی مبسوط داشتید اجازه بفرمائید این مصاحبه را به مصاحبه قبل وصل کنیم و بپرسیم از منظر اقتصاد کلان افزایش نرخ ارز چه اثری بر قیمت سهام میگذارد؟
با تغییر نرخ ارز، هم از بعد تقاضا و هم از بعد عرضه شاهد دو اثر متفاوت بر قیمت سهام خواهیم بود؛ از بعد تقاضا، افزایش نرخ ارز منجر به افزایش درآمد شرکتهای صادر کننده کالا و در نتیجه قیمت سهام آن ها خواهد شد واز بعد عرضه نیز منجر به کاهش سود شرکت های وارد کننده نهادهای واسطهای وکاهش قیمت سهام آنها می شود، برایند این دو می تواند اثر مهمی بر قیمت سهم داشته باشد اما اینکه دقیقاً اثر مستقیم یا معکوسی داشته باشد در هر سهم متفاوت است.
- در مصاحبه قبل در مورد آثار تغییر قیمت نفت بر ارز نکاتی را فرمودید، به عنوان یک استاد دانشگاه که تحصیلات تخصصی دکتری شما در زمینه اقتصاد نفت است این تغییرات یا شوکهای قیمت نفت را بر بورس چگونه تبیین می کنید؟
شوکهای کنونی جهانی قیمت نفت، مجادله های غیر علمی در بازار نفتی و بی عرضگی اوپک هشداری کاملاً جدی را برای کل جامعه جهانی و به طور خاص اقتصادهای مبتنی برنفت را دارد. با عنایت به اینکه که ارزش سهام، برابر با مجموع تنزل یافته جریانات نقدی آینده است و این جریانات نقدی، تحت تاثیرحوادث ورخدادهای اقتصاد کلان هستند وبه طبع می توانند تحت تاثیرتکانه نفتی نیز قرار بگیرند، لذا باید عرض کنم که ما اقتصاد دانان معتقدیم بازار سهام، اطلاعات مربوط به پیامدهای ناشی از تکانه های نفتی را جذب و در قیمت های سهام انعکاس میدهد.
- در مورد ماهیت شاخص قیمت صحبت کنید. از نظر شما دلیل هجوم عجیب مردم به سمت بازارهای مالی چیست؟ آیا در بورس حباب داریم؟ چقدر به این روند صعودی بازار خوش بین هستید؟
با توجه به اینکه ارزش پول به دلیل تورم مداوم ، کاهش می یابد مردم برای جلوگیری از زیان های ناشی از تورم، دارایی های خود را به جایی که به صورت حقیقی(غیرمولد ) پس انداز کنند، آن را وارد بورس و فرابورس میکنند، به علاوه در شرایط کنونی کرونا که بازارهای موازی بسته است لذا شاهد روانه شدن جریان نقدینگی به سمت بازار بورس هستیم و این رشد نقدینگی باعث تکان خوردن جدی بازار شده است .
شاخص قیمت، نماگر روند عمومی قیمت شرکتهای مشمول شاخص است و تغییرات سطح عمومی قیمتها را نسبت به تاریخ مبدأ نشان میدهد. کلیه بورسهای معتبر به محاسبه این شاخص میپردازند و اکثراً از شیوههای مشابهی برای محاسبه و تعدیل آن پیروی میکنند. برمبنای تئوری های اقتصادی، شاخص سهام منعکس کننده انتظارات آحاد اقتصادی ازعملکرد آتی شرکت ها است و تا زمانی که این اعتماد مردم خدشه دار نشود این رشد شاخص ادامه خواهد داشت و چیزی که نگران کننده است یک بد ذاتی است که در جریان افزایش قیمت بنزین از سمت دولت یک بار تجربه کردیم. یک شبه دولت با افزایش قیمت بنزین بخش مهمی از کسری بودجه اش را جبران کرد. در این شرایط که بازار با شدت رشد می کند بنده نگران بازی ماکیاولیستی از سمت سفته بازان دولتی هستم، ماجرایی که یک بار در مهر گذشته و همچنین دی ماه شاهد آن بودیم که ممکن است کار همین سفته بازان باشد ،افزایش ورود پول های هوشمند به برخی سهام را می شود به این شکل نیز تفسیر کرد از این می ترسم که در اوج بازار سفته بازان دولتی، بازار را پائین بیاورند و در کف قیمت خرید کنند و بعد از دوهفته بازار را رها کنند و در قیمت بالا بفروشند. می دانید چه حجمی از کسری بودجه را بدون استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول جبران می کنند؟ این داستان ربطی به اصلاح طلبی و اصول گرایی ندارد؛ دولت بزرگ، دولت بی خاصیت و تنبل است در آن فساد بطور سیستماتیک رشد می کند و منطقا طیف اقتصادی هم همینطور. به نظر بنده شعارشان این است “کوچک زیباست” زمانی که دولت ها حجم شان از آن حجم منطقی حداقلی عبور کرد و فربه شدند برای بقا و مصلحت خود دست به هر کاری میزنند حتی قربانی کردن مردم و دست در جیب مردم کردن حالا شما اسمش را هر چه می خواهید بگذارید.
به طورکلی درهنگام كاهش قيمت نفت و درآمدهاي ارزي، با توجه به انعطاف ناپذيري كه در مورد مخارج جاري وجود دارد، تجربه نشان داده است که كاهش مطابقي در مخارج جاري دولت به وقوع نمي پيوند. عموما در اين شرايط از ميزان بودجه عمراني دولت كاسته خواهد شد كه اين كاهش بر سرمايهگذاري، اشتغال و توليد در بخش هاي گوناگون اقتصادي مستقيما اثرگذار است. علاوه بر اين بسياري از طرحهاي سرمايه گذاري با كمبود منابع لازم جهت اتمام آنها مواجه خواهند گرديد و اين مطلب موجب ايجاد نوعي عدم كارايي در اقتصاد نيز خواهد شد پس باید راهی برای جبران کسری بودجه باشد راه های مختلفی وجود دارد یکی از جدید ترین راه ها استفاده از سفته بازان دولتی است، بگذارید عرض کنم در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
- بطور کلی افزایش قیمت دارایی ها خارج از روند بلند مدت آن می تواند باعث ایجاد حباب قیمتی شود از فرمایشات شما برداشت بنده به عنوان یک کارشناس اقتصاد این است که بخشی از رشد بازار حباب بوده است که ممکن است محصول بازی سفته بازان دولتی یا غیر دولتی باشد حال اگر این حباب بترکد چه اتفاقی می افتد؟
در صورت عدم مدیریت صحیح شاهد بازسازی حباب 1990 در ژاپن خواهیم بود ظاهراً تاریخ می خواهد تکرار شود.
ترکیدن این حباب می تواند همه چیز را به هم بریزد بخصوص خسارت بالقوه به بانک ها. بگذارید اینگونه عرض کنم که ترکیدن این حباب در اولین گام با بر هم زدن اعتماد عمومی سبب استقراض فراوان نهادهای مالی ودر نهایت موجب ورشکستگی آنها و اغتشاش می شود. توام با این فاجعه شاهد کاهش ناگهانی در ارزش سهام یا املاک ومستغلات خواهیم بود ضمناً وام هایی که با دریافت وثیقه هایی مانند دارایی های ذکرشده پرداخت شده اند تبدیل به وام هایی بدون حمایت تضمینی کافی میشوند و بنابراین خسارت بالقوه بانک ها را به همراه دارد. من فکر می کنم آن زمان است که این نقدینگی به سمت دلار پرواز می کند.
- فکر می کنید هدف از عرضه سهامی مانند شستا به بازار سرمایه شروع یک بازی از سمت دولت است؟
بنده اعتقاد دارم که عرضه شستا حادث از فشار پیمانکاران و بدهی های معوق دولت بود اما در کل کار درستی بود .