اينستاگرام از چند منظر
حسین امامی
دکتری علوم ارتباطات و پژوهشگر رسانههای نوین
امسال اينستاگرام ده ساله ميشود. كاربرد اين شبكه اجتماعي براي اشتراكگذاري عكس و فيلم است. موفقترين جنبه كاركرد اينستاگرام را در كسب و كارها، بازاريابي، تبليغات و افزايش فروش محصولات مي توان دانست.نتایج نظرسنجی و مصاحبه از 162 فعال در حوزه بازار از کشورهای ایالات متحده امریکا، انگلستان، استرالیا، کانادا، ایرلند، آلمان و فرانسه نشان میدهد، اینستاگرام موثرترین رسانه اجتماعی در حوزه تبلیغات و بازاریابی است.
اما جنبه ديگري هم كه چندي پيش و جريان خانهنشيني مردم به واسطه مقابله با شيوع كرونا در كشور و البته جهان رخ داد، گسترش فروشگاههاي آنلاين و همچنينافزايش لايوها و گفتگوهاي شبانه با حضور مهمانان بود. اينها جزئي از موارد مثبت و مزاياي استفاده از اين شبكه اجتماعي است. امادر اين يادداشت ميخواهيم از چند منظر به اينستاگرام نگاهي بياندازيم:
شرايط استفاده از اينستاگرام
اينستاگرام مانند بسياري از برنامهها براي استفاده از خدمات خود قوانيني وضع كرده كه در ابتداي عضويت لازم است آن شرايط را بپذيريم ولي عمدتا نخوانده آنها را تاييد ميكنيم.
به عنوان مثال اينستاگرام، اين اجازه را دارد به هر دلیلی بدون اطلاع قبلی و در هر زمان، سرویس اینستاگرام را قطع كند. يا اين اجازه را دارد به هر دلیلی از ارائه خدمات به هرکس خودداری كند. بنابراين عملا خود اينستاگرام به نوعي اجازه نقض آزادي بيان را براي خود قانوني دانسته است كه از هر صدايي را كه نخواهد شنيده شود، مانند صفحه سردار شهيد قاسم سليماني، آن را غيرفعال كند.
البته در موضوعي ديگر،اينستاگرام صفحه امير تتلو خواننده ايراني مقيم تركيه به اين خاطر مسدود نكرد. چرا كه جرم او آزارگري آنلاين كودكان تشخيص داده شد و تخطي از آن در هرجاي جهان و هر رسانهاي جرم تلقي ميشود و آن هنرمند از سوي جامعه و مردم و رسانه ها طرد ميشود.
محتواهاي اينستاگرام
اینستاگرام بیشتراز همه جنبه سرگرمی برای مردم دارد. سپس کسب خبر و بعد آموزشي، ولي با اين وجود، امروزه تبديل به بخش اصلی زندگی میلیونها نفر شدهاست. هنرنمايي و جنبه طنزپردازي ايرانيان را ميتوان در كليپهاي ويدئويي و دابسمشها مشاهده كرد. ابزاري كه فرصت ديدهشدن و شهرت و در پي آن، كسب درآمد از راه تبليغات را به آنها ميدهد.عدهای از نظریهپردازان ارتباطات معتقدند که اینستاگرام و شبکههای اجتماعی، شهرت و ستارگی را دموکراتیزه کردهاند. یعنی همه معمولیها میتوانند، هر چند محدود، مقطعی و خلاصه، حس و حال مشهور شدن را تجربه کنند.
اما براي افراد مشهورتر قضيه جديتر و جزئي از زندگي و بيزينس آنهاست. براي همين تعداد بينندگان لايوها برايشان اهميت پيدا ميكند. بعضي از شاخهاي اينستاگرامي فارسي زبان مقيم خارج از كشور، پشت پرده این شهرتطلبی، سايتهاي شرط بندي آنلايني راهاندازي كردهاند تا از این طریق، کسب درآمد کنند.
اما در روزهاي قرنطينه كرونايي و در خانه ماندن مردم، شاهد بيشتر شدن لايوهاي اينستاگرامي در قالبهاي آموزشي، سخنراني، مصاحبههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و حتي موضوعات خارج از عرف اخلاقي و جنسي بوديم. لایوهاهمراه با مسخره کردن و دست انداختن با بهرهگیری از جاذبههای جنسی و زنانه توسط برخی از افراد، شبها دهها و یا صدها هزار نفر را بیدار نگاه میداشت تا گردانندگان آن صفحه، رکورد جدیدی در مشاهده صفحات خود ثبت کنند.
همه اينها با خوب و بدش فرصتي براي خانه ماندن مردم و سرگرم كردن آنها شده بود. چيزي كه از انحصار صدا و سيما و حتي شبكههاي ماهوارهاي گذر كرد و رقيب جديتري براي رسانههاي ديداري شد. اما با اينحال، متوليان سياستگذاري فضاي مجازي در اين روزها كمتر سخن از مسدود و فيلتر كردن اينستاگرام مي كنند كه البته اصليترين دليل آن كمرنگ بودن بعد سياسي و عدم استقبال كاربران از موضوعات سياسي مخالف نظام در اين شبكه اجتماعي است.
تاثير بر سلامت روان
بر اساس آنچه پژوهشها در کشورهای مختلف جهان گفتهاند شاید هیچ شبکه اجتماعی به اندازه اینستاگرام به سلامت روان جوانان نمیتواند آسیب وارد کند. اولین و بیشترین تاثیر اینستاگرام اختلال شخصیتیِ خودشیفتگی است. احساس نیاز شدید به تحسینشدن، خودمهمپنداریِ بیشازحد و فقدان توان همدلی با دیگران از علائم خودشیفتگی است.
خصوصیات منفی ازجمله به هم زدن کیفیت خواب، احساس منفیگرایی،افسردگی وافزایش عصبانیت ازجمله مواردی است که درباره عوارض استفاده از اینستاگرام گفته شده است.
همچنین اینستاگرام باعث شده که کاربران جوان نسبت به تصویر و بدن خود احساس بدی داشته باشند. حس اضطرابرا در آنها تشدید کرده و موجب تمسخر، آزار و قلدری آنلاین قرار بگیرند.
کلام آخر؛ راهکارهایی برای رهایی از آسیب های اینستاگرام
اینکه فیلترینگ دولتی گریبان اینستاگرام را نگرفته جای خوشحالی است ولی این دلیل نمیشود که خود و فرزندان را از آسیبهای مخربی که عامدانه و یا ناخودآگاه ممکن است از طریق اینستاگرام بر روح و روان کاربر وارد شود مصون نداریم.
اولین و مهمترین راهکاری که روانشناسان رسانههای اجتماعی توصیه کردهاند تا از آسیبهای منفی اینستاگرام مصون بمانید”اعمال محدودیت زمانی” برای استفاده از این شبکه اجتماعی است. یعنی هم “کاهش مدت زمان” حضور در اینستاگرام و هم “کاهش تعداد دفعات” مراجعه به آن در طول روز.
راهکار دیگر پیدا کردن جایگزین مناسب به جای اینستاگرام است. توصیه کارشناسان استفاده بیشتر از گوگل آن است. آنها گوگل را ابزار حقیقت یاب دانستهاند که در راستی آزمایی مطالب و عکسها و خبرها میتواند صادقانهتر ما را همراهی کند و به عبارتی میتواند مهارت تفکر انتقادی اندیشیدن ما را تقویت کند.
راهکار سوم، حذف و دنبالنکردن افرادی که حس و حال شما را خراب میکنند. کسانی که خودشیفته افراطی هستند یعنی احساس شدید مهم بودن می کنند، نیاز شدید به تحسین دارند و رفتار متکبرانه و نگاه از بالا به پایین دارند. آنها را آنفالو کنید تا آرامش بیشتری به شما برگردد.
اینستاگرام فضای محبوب کاربران ایرانی
جعفر شاهرخی
جامعهشناس ارتباطات اجتماعی
شبکههای اجتماعی، پایگاههایی هستند که کاربران میتوانند به مدد آنها افکار، فعالیتها، علایق، اتفاقات و حوادث اجتماعی-فرهنگی-سیاسی را با دیگران به اشتراک بگذارند.
امروزه استفاده از این شبکهها به بخش جداییناپذیر زندگی عامه مردم تبدیل شده است.
این ابزار با قابلیتها و کارگاههای گسترده، اجزای مختلف زندگی اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده و با برداشتن فاصله جغرافیایی میان انسانها، تحول بزرگی در حوزه ارتباطات ایجاد کرده است.
بدون شک دستاوردهای جدید حاصل تاثیرات مثبت و منفی فراوانی هستند.
ابزارهای دیجیتال نظیر توییتر، فیسبوک، اینستاگرام و …. برای توسعه شبکههای اجتماعی، گسترش ارتباطات و تبادل دانش و اطلاعات و …به وجود آمدهاند.
در این میان اینستاگرام، به عنوان یکی از پر کاربردترین و محبوبترین شبکههای اجتماعی محسوب میشود که در تمام جهان و به ویژه ایران ضریب نفوذ فراوانی دارد.
جالبتر اینکه بیشترین انتقادکنندگان از فضای مجازی در ایران، کاربران نسل سوم هستند که به طور طبیعی بیش از سایر نسلها در معرض آثار مثبت و منفی ناشی از استفاده شبکههای مجازی هستند.
شکی نیست که در میان کاربران، ریشههای اقتصادی و اخلاقی و هویت آنان رابطه مستقیم و متقابل وجود دارد.
معروف است که حرکت در فضای مجازی به مثابه حرکت بر لبه تیغ است؛ حرکتی که اگر اندکی سهلانگاری همراه شود تبعات ناخوشایند و گاه غیر قابل جبرانی را با خود به همراه آورده و در پی داشته باشد .
عوامل متعددی در تحقق تهدیدات و بروز و ظهور نگرانیها و بزههای اجتماعی ناشی از این شبکههای اجتماعی دخیل هستند.
نبود آموزش و اطلاعات کافی، عوامل روانشناختی، جذابیت مباحث غیر اخلاقی و مرتبط با غرایز جنسی، کنجکاوی، نابسامانیها و اختلافات و ناسازگاریها و مشکلات معیشتی و اقتصادی، عوامل محیطی و از همه مهمتر دسترسی آسان به محتواهای غیر اخلاقی و مستهجن در فضای مجازی میتواند آثار مخربِ قابل توجهی در کاربران ایجاد کنند.
بر متولیان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که با تدبر و تعقل و توجه هرچه بیشتر در بازنگری در زیرساختها و اعمال آموزشهای لازم در سطح آموزشو پرورش، خانواده و صرف هزینه زمان برای تهیه برنامههای پرمحتوا و مورد نیاز جامعه را سر لوحه کار قرار دهند.
لحظه به لحظه فرصتها در حال عبور بوده و بازگشت ناپذیر هستند. تکنولوژی مسیر خودرا میرود و اگر بدون توجه به اثرات اجتماعی و فرهنگی آن، همپای حرکت شتابزده تکنولوژی، برنامه ریزی لازم صورت نپذیرد، تا هر واپسگرایی فرهنگی و فراموشی اداب، سنتها، انحراف از اخلاق و …. خواهیم بود.
فراموش نکنیم؛ خیلی زود دیر میشود.
ذره بین صبح امروز در اینستاگرام:
دنیای بی نقاب
فاطمه تنانی
اینستاگرام، شبکهای اجتماعی بر پایۀ ارسال عکس و ویدئوست؛ یعنی برای پستکردن مطلب در اینستاگرام، حتماً باید عکس یا ویدئویی نیز همراه آن مطلب داشته باشید. اینستاگرام این امکان را به کاربر میدهد که عکسها و ویدئوهای خود را در دیگر شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، تامبلر، آمبا و اوکیرومنتشر کند. همچنین کاربر میتواند از فیلترهای دیجیتال پیشفرض داخل اینستاگرام برای عکسها و ویدئوهایش استفاده کند.
اینستاگرام را کوین سیستروم و مایک کرایگر بنیانگذاری کردند. واژۀ اینستاگرام به معنای پیامرسانی فوری از طریق عکس و ویدئوی گرفتهشده توسط دوربین تلفن همراه است.
نسخۀ اولیۀ اینستاگرام در مهر ۱۳۸۹منتشر شد. این شبکۀ اجتماعی بهسرعت در بین مخاطبان محبوبیت پیدا کرد و تعداد کاربران آن تا خرداد ۱۳۹۰ به بیش از ۱۰میلیون و تا ۲۵ آذر ۱۳۹۵ به ۶۰۰میلیون نفر رسید. براساس آخرین اعلام اینستاگرام، در حال حاضر ماهانه بیش از ۸۰۰میلیون کاربر فعال، در اینستاگرام مشغول فعالیت هستند.
به جهت بررسی این پلت فرم از زوایای مختلف به سراغ چندین تن از جامعهشناسان و روزنامه نگاران و فعالان رسانه رفته که به آن میپردازیم.
یک کارشناس ارشد ارتباطات میگوید: امروزه مفهوم و کاربرد فضای مجازی در شبکههای اجتماعی خلاصه شده و دیگر ظرفیتهای این فضا مورد غفلت واقع شده است که اینستاگرام از لحاظ ایده طراحی و تعداد کاربر در ایران رتبه نخست را در میان شبکههای اجتماعی دارا بوده و یک فضای کاملا بصری است.
به گزارش صبح امروز، محمد هادی بیات میافزاید: اینستاگرام یک شبکه پرمخاطبی بوده که با ایده رفع نیاز برندها و انسانها، منابع و تمرکز خیلی از افراد و کسب و کارها و ارتباطات اجتماعی و شبکهسازیهایی به خود جذب میکند.
وی تصریح میکند: احساس تنهایی آدمها و نیاز به ارتباطات و نیز جذابیت این شبکههای اجتماعی بصری و امکانات جذاب این پلتفرم مانند لایک، کامنت، دایرکت و علیالخصوص لایوهایی که این روزها بیش از پیش رواج یافته مردم را در ایام تعطیلی کرونا و قرنطینه خانگی، بیش از پیش جذب این شبکه اجتماعی کرد.
حدود 60 میلیون اکانت ایرانی
این روزنامهنگار بیان میکند: طبق آمارهای غیر رسمی بین 40تا 60 میلیون اکانت ایرانی در اینستا فعال هستند که بافرض حداقلی این آمار که نشاندهنده نمودی از فضای واقعی جامعه بوده و در این فضا خوب و بد نیزحضور دارند اما ذات فضای مجازی بولد کننده نقاط ضعف و بدی ها است، به طور مثال پیجهایی که در آن فحاشی شده و هنجار شکنی اتفاق میافتد بیشتر دیده میشود.
بیات ادامه میدهد: در این فضا بدیها زیر ذرهبین بوده و هنجارشکنیها بولد شده و به مراتب بازدید بیشتری دارند.
موارد مستهجن و اداها مطالبهای از بدنه جامعه بوده چرا که به طور مثال ما تعریفی از جنسیت برای جامعه نداریم این در صورتی است که ما در اسلام و فرهنگ ایرانی جنسیت را تعریف کرده اما در جامعه امروز به دنبال سانسور این بخش از نیازهای بخشی از جامعه بوده و افراد را از ارتباط با جنس مخالف منع میکنیم که موجب شده تمام این ارتباطات به عقدههایی تبدیل شده که در لایک و کامنت و یبه صورت کل در شبکههای اجتماعی به ویژه اینستاگرام به وفور دیده میشود.
اینستاگرام برشی از جامعه
وی اشاره میکند: یک هیات مذهبی برنامه آنلاینی را برگزار میکند که این برنامه هزار بازدید کننده دارد اما در مقابل آن شخصی نیمه شب در لایو با سکنات خارج از عرف و جملات رکیک طی چند لحظه به ۱۶۰ هزار بازدید میرسد و بدون تعارف باید به این اعداد دقت کرد و در عین حال بپذیریم که خود اینستا گرام علت نیست و علت در دل جامعه و فرهنگ است.
بیات ابراز میکند: اگر مسئولان به فکر حل این مشکلاتی که در جامعه وجود دارد نباشند قطعا ارتباطات وروابط در این شبکه اجتماعی قابل کنترل نبوده، اما اگر این مشکلات حل شود قطعا یک هنجار شکن یکباره 4میلیون دنبال کننده پیدا نمیکند.
وی میگوید: این ۴ میلیون به طور قطع در این فضا و این صفحات هنجار شکن به دنبال جوانی از دست رفته، و مباحث سانسور شده جذاب جنسی بوده و با ابراز خشونت کلامی در این صفحات احساسات پنهان شده و سرکوب شده خود در سطح جامعه را نمایان میکنند.
بیات تبیین میکند: روح ماجراجوی جوانان به دنبال ساختار شکنی و ماجراجویی گرایش دارد و از آنجا که گمان میبرند در فضای پیچیده مجازی بیشتر دیده میشوند به سوی بدیها گرایش پیدا میکنند چرا که کسی که درس اخلاق میدهد یا فلان کتاب را معرفی میکند به دلیل انتهای شفاف جذابیتی ندارد.
راه حل چیست؟
وی پاسخ میدهد: شاید ممنوعیت و فیلتر این شبکهها در کوتاه مدت مفید واقع شود اما این راه برای طولانی مدت موثر واقع نشده چرا که ما خوراکی برای مخاطب ایجاد نکرده و تنها او را از حضور در این شبکه منع میکنیم که این ممنوعیت و محدودیت سبب جذابتر شدن آن میشود.
بیات با اشاره به عدم برنامههای مدون و مفید فرهنگی در این فضا و عدم تولید محتوای مفید و خوراک ذهن مخاطب توسط مسئولان فرهنگی تشریح میکند: ما میتوانیم با استفاده از ظرفیت حاکمیتی سرعت رشد محتوای خوب و جذاب را افزوده و با استفاده از این پلتفرمی که اینستاگرام در اختیار ما قرار داده به معرفی افراد برجسته علمی و هنری پرداخته و او با گذاشتن لایو به دنبال پیداکردن خرده اشتراکات با جامعه بوده و مخاطب خود را پیدا کرده و بیشتر دیده شود.
نبود متولی در امور فرهنگی
وی ادامه میدهد: ما متولی متمرکزی برای مباحث فرهنگی در فضای مجازی نداریم، ارشاد، سالن تبلیغاتی و هر کدام ساز خود را میزنند و عمدتا کارهای تکراری و کلیشه ای انجام میدهند و واقعا مجموعه ای وجود نداشته که به عنوان متولی و شورای عالی فضای مجازی، کار را انجام دهند و البته این دستگاه نیازی به حضور مستقیم نداشته و باید این موضوع را به دست NGOها و نهادهای متخصص مردمی سپرده تا بتوانند این فضا را به درستی مدیریت کرده و از یک تهدید بالقوه به یک فرصت تبدیل کنند.
بیات اذعان میکند: تلگرام یک فضای خبری بوده و بیشتر یک تهدید سیاسی محسوب شده این در صورتی است که اینستاگرام یک فضای کاملا فرهنگی بوده و از آن میتوان به مثابه جنگ نرم بهره برد چرا که بر خلاف تلگرام یک فضای کاملا بصری بوده و نیاز به سواد ندارد و متن در آن اولویت چندم است و به دلیل باز بودن این فضا، این پلت فرم در وهله اول یک تهدید فرهنگی محسوب شده اما ممکن است گاهی یک تهدید سیاسی و امنیتی در برخی موارد به حساب آید.
فیلتر راهی به ناکجا
این کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی توضیح میدهد: فیلتر به جای حل مسئله به پاک کردن آن پرداخته و فیلتر موقت شاید مفید واقع شود اما باید جایگزینی برای آن باشد در غیر این صورت اتفاقی که برای تلگرام افتاد تکرار میشود، و افراد جذابیت تلگرام را در پیامرسانهای داخلی پیدا نکرده و به سمت اینستاگرام با جذابیت بالاتر سوق داده شده و کوچ کردند.
در ادامه با یک کارشناس و فعال مجازی پیرامون جایگاه اینستاگرام در جامعه به گفت و گو نشسته که در ادامه آن را شرح میدهیم.
یکی از کارشناسان فعال فضای مجازی میگوید: اینستاگرام به عنوان سلطان فضای مجازی شناخته شده است.
لسانی در مصاحبه با خبر نگار این رسانه پیرامون اهمیت و همه گیری اینستا گرام در فضای مجازی میافزاید: فیس بوک بعد از گوگل سلطان فضای مجازی است که به عنوان یک شبکه اجتماعی شروع به کار کرد ولی از دوسال اخیر رو به افول بود و در نهایت دو شبکه اجتماعی دیگر تحت عنوان برندهای پوششی راهاندازی کرد به نامهای واتسآپ واینستاگرام که با توسعه آنها امروزه حدود 3 میلیارد نفرطرفدار آن را پوشش می دهند.
آسیبها و فرصتها
وی در مورد آسیبها وفرصتهای اینستاگرام تصریح میکند: ما باید در این برنامهها به غیر از آسیبها به فرصتهایی که آنها به وجود می آورند هم توجه کنیم، یکی از فرصتهای اینستاگرام بحث همهگیر بودن آن است که 3 میلیارد نفر در جهان تحت سیطره فیسبوک هستند؛ یکیدیگر از خوبیهای اینستاگرام بحث ارتباطگیری جهانی آن است یعنی عبور از خود و ورود به دنیای دیگران برای فهم، کشف وشهود فرا فردی، فرامحلهای و فرا ملی است که این هم موضوع جالبی در اینستاگرام است.
اینستاگرام امپریالیستی
بحث سوم قیاس است اما نه از بعد منفی که به چشم وهم چشمی برسد، قیاس از بعد فهم دیگران و فهم بهتر خود است؛ بحث چهارم توسعه ارزشهای ملی، انقلابی و اسلامی است که متاسفانه چیزی به عنوان چارچوبهای اینستاگرام به شدت در این زمینه امپریالیستی عمل می کند، ما واقعا با یک امپراطوری رسانهای طرف هستیم که خود کامگی را در ارزشها پیش می برد، کسی که از خود ارضایی صحبت می کند در دیالوگ و پست آزاد است ولی کسی که مثلا بخواهد در مورد حزب الله لبنان، حاج قاسم و جهاد صحبت کند حذف می شود و این قوانین امپریالیسم جلوی توسعه ارزشهای انقلابی و ملی را میگیرد، با این حال باید از این فرصت استفاده کرد و نباید از این مسئله گذشت که اینستا به راحتی توانسته بانک جهانی تصاویر و دادههای افراد را مالکیت کند که این بزرگترین دارایی یک شرکت است که میلیون ها نفر به صورت داوطلبانه عکسهای شخصی و اطلاعات شان را در شبکهای خارجی که در اختیار فضای حفاظت میراث ملی نیست و مالکیت آن باکشور بیگانه است بارگذاری کنند و هر زمان که بخواهد آنها را حذف می کند.
قوانین یک طرفه در اینستاگرام
لسانی در مورد قوانین اینستا گرام توضیح میدهد: قوانین در اینستا گرام به صورت یک طرفه است همان طور که مشاهده می کنید در آن شاخهای فضای مجازی با هنجار شکنی و بددهنی به سمت قوانین خودشان یعنی قانون نودیتی یا برهنگی در حرکت هستند و این رفتار، حرف زدن و آرایش بدنشان را در بین طبقه متوسط اجتماعی رواج می دهند؛ اینستاگرام لایههای رسانهای زیادی دارد مثل پست، لایو و استوری که هر کدام از اینها باید واکاوی شود.
اینستاگرام ظرف برون ریز افراد
کارشناس فضای مجازی درباره چگونه استفاده کردن افراد بیان میکند: چگونه استفاده کردن به وضعیت جاری می پردازد و چگونه باید استفاده شود به وضعیت آرمانی، اینستاگرام ظرف برون ریز رفتار افراد است و هر کسی کمالات خودش را آنجا می ریزد وقتی که کمالات فرهنگی، معنوی و اخلاقی در جامعه پست باشد برون ریز افراد همین می شود که بعضی نشان داده وبعضی حذف می شود.نکته این است که همیشه رفتار نابهنجار بیشتر از رفتار بههنجار دیده شده، مثلا نماز شب خواندن کسی در آنجا ریا محسوب میشود ولی سرکار گذاشتن، ترساندن و یا خندیدن در آنجا بیشتر دیده می شود. و نکته دوم برای استفاده افراد این است که افراد سواد رسانه ای داشته باشند و چیزهایی را که در آنجا بیان می کنند با آگاهی باشد و بدانند که رسانه برای تفریح و وقت گذراندن نیست وبستر اطلاع رسانی و خبریابی و آموزش هست.
تبدیل به صید نشویم
در ادامه یک کارشناس فناوری اطلاعات در خصوص این پلت فرم توضیحاتی داده که به آن میپردازیم.
یک مدرس تولید محتوا میگوید: اینستاگرام بر خلاف تصور عامه مردم یک فضای باز رسانهای نبوده و کنترل تمام محتوایی که در آن بارگذاری میشود در دست ناظران پشت پرده است.
یاسر سلیمانی بیان میکند: اینستاگرام یک برنامه فرهنگساز برای ما ایرانیان نبوده چرا که مطابق فرهنگ ما برنامهریزی و طراحی نشده است و ما باید در این رسانه صیاد بوده و تبدیل به صید نشویم بدین معنا که نباید اجازه بدهیم این پلت فرم با محتوایی که در اختیار ما قرار میدهد مارا احاطه کند بلکه ما باید به صیادی تبدیل شویم و محتوارا بر حسب نیاز برچینیم.
وی اظهار میکند: اینستاگرام یک پلتفرم برای ارایه مهارتهای افراد بوده و اگر در این فضا توانایی ارایه مهارتهای خود به کاربران دیگر را داشته و ارتباط ایجاد کنیم، میتوان از این ارتباط برای کسب درآمد استفاده کرد.
افزایش سطح آگاهی عمومی جامعه
اینستاگرام یکی از شبکههای مجازی بوده که با توجه به جذابیتهای بصدری و امکانات کسب و کار، کاربران زیادی در دل خود جای داده است، این فضا به مانند هر نرمافزار و سختافزار نوین و دیجیتال دیگری مزایا و معایبی را به همراه دارد که اگر مسئولین در صدد راه حلی درست باشند به طور حتم این فضا را پاک از هرگونه بدی و زشتی کرده و محلی برای افزایش سطح آگاهی و تغییر مثبت فرهنگ تبدیل میکنند.
کاسبان خوش بر و رو
دنیای عجیب سلبریتی ها و جیب هایی پر از لایک . کامنت
مریم اصغری
چند سالی میشد که اعتیاد داشتم. البته نه از آن نوعی که فکرش را میکنید. اعتیاد به چک کردن موبایلی که بخش بیشتری از من را پنهان میکرد. دقیقا یادم نیست اولین بار با پیشنهاد چه کسی اینستاگرام را نصب کردم. اما آن موقع برای من بیشتر یک نرم افزار با قابلیت ادیت عکس بود تا سوشال مدیا. از ابتدا برای خودم قوانین دست و پا بستهای وضع و یک صفحه شخصی کوچک مثل یک خانه قدیمی و دورافتاده در روستاهای شمال را درست کرده بودم که تا شعاع چند صد متری هم غیر آشنایی نبود. دقیقا با همین استراتژی پا به دنیای بزرگ و برنامهریزی شده ناامنی گذاشتم که کمکم مرا با خود همراه میکرد. به مرور با پستهای پیشنهادی در تب دوم که تا آن موقع نمیدانستم به آن اکسپلورر میگویند، آشنا شدم و صفحات سرگرم کننده بیشتری را میدیدم و به آهستگی شعاع دایره بسته قوانین اطرافم را کوچکتر میکردم. تا وقتی که این اواخر دیگر غیر از یک نقطه مرکزی که خودم بودم، چیزی از آن نمانده بود. آنجا بود که وقتی سری به لیست فالوئینگم زدم، فهمیدم که چقدر زمان و هزینه تلف شده دارم که برایم دوزار هم نمیارزد.
مثلا وقتی شعور فلان بازیگر کم است و نمیداند بیاحترامی به قشر زحمتکش کارگر جامعه دور از انسانیت است و توقع دارد مخاطبینش توجیهات دور از منطق و باور او را بپذیرند، چرا باید با ویو زدن پستهایش به بزرگ کردنش کمک کنم. یا به من چه ارتباطی دارد که دیگری 100جفت کفش به پاکبانها هدیه داده و در تریبون خود آن را جار میزند. یا اصلا اینکه کیک تولد خانم سلبریتی جکوزی است و دو نفر میجکوزیند، چقدر در روند روزهایم تاثیرگذار است! یا فلانی چرا کمی از هوش اکبند خود استفاده نمیکند و نمیفهمد که نباید با عکس سلفی از خودش به روز جهانی تروریست اشاره کند. اصلا به من چه ارتباطی دارد که فلان شخص در پست خود اسلحه قلابی دارد و بعد سر از پشت میلههای زندان در میآورد. یا مگر خیلیها که 38 ساله شدند، کجای کائنات تغییر کرد که 38 سالگی خانم بازیگر را یک میلیون نفر تبریک گفتند.
سرککشیدنهایی از سر عادت
اگر از اغلب مردم بپرسید که چقدر از زمانی که در اینستاگرام هستید را صرف تماشای لایو و پست و حواشی افراد نسبتا مطرح و معروف (که البته تعریف واژه فوق گسترده است و هرکس خود میداند) میکنید؟ معمولا به صرف ترس از چرایی سوال میپیچانند و آن دسته هم که پاسخ میدهند، کتمان کرده و میگویند «من؟ اخه مگه من بیکارم؟ پولشو یکی دیگه میگیره، حواشی شو من بخرم؟» بعد با خودم میگویم پس تمام این افرادی که سرشان را تا خرخره در اینستا فرو کرده و رکورد تماشای پستها و لایوهای اینستا را جابجا کردند، من هستم و تا آخرین قطرههای شب چراغ آنلاینی من است که سبز میماند.
ارتباط انکارناپذیر شهرت و رسانه
شهرت پدیدهای است که همواره در طول تاریخ وجود داشته است. از نظر گامسون، فرهنگ شهرت به طور فزایندهای از سوی افراد عادی که مشهور شده و افراد مشهوری که عادی شدهاند، شکل گرفته است. برادی نیز شهرت را وضعیتی میداند که در آن فرد بالاتر از بقیه افراد جامعه قرار میگیرد و تصوری از خود را فرای آنها قرار میدهد. شرایط و شیوههای رسیدن به این وضعیت در هر دوره تاریخی، متفاوت و تابعی از ساختار جامعه و شیوههای ارتباطی متداول در آن است.
دراین بین ارتباط میان شهرت و رسانه انکارناپذیر است و این دو به طور جدایی ناپذیری در هم تنیدهاند. تغییر در وضعیت رسانهها، فرهنگ شهرت را نیز دگرگون میکند. ستارگان موسیقی و بازیگران سینما و تلویزیون با استفاده از رسانههای اجتماعی میتوانند بهطور مستقیم و بیواسطه با هواداران خود ارتباط برقرار کنند، یا الاقل توهم چنین ارتباطی را داشته باشند.
منبع درآمد بیانتها
شبکههای اجتماعی به دلیل گستردگی، به بستری برای جولان سلبریتیها و کسب درآمد برای آنها از طریق جذب فالوئر و تعداد لایکهای کاربران تبدیل شدهاند. ما هر روز وارد اینستاگرام میشویم تا از دنیای دور و برمان با خبر شویم، ببینیم بازیگر مورد علاقهمان امروز چه کرده؟ کدام یکیشان حاشیهساز شده و آن سیاستمدار همیشه خبرساز چه گفته یا چه بیانیهای صادر کرده است. اما غافل از اینکه خیلی از چیزهایی که مورد پسند ماست، فقط و فقط یک ترفند پولساز است که صفحات اینستاگرامی بعضیها را پرمخاطب، یا چندصدهزار لایک عاشقانه را روانه پستهای این آدمها میکند. تبلیغات اینستاگرامی تنها مختص جامعه ایرانی در این شبکه اجتماعی نیست و مردم دیگر نقاط جهان نیز برای معرفی آنچه که دارند، دست به دامن اشخاص معروفتر از خود در اینستاگرام میشوند. عملا تبلیغات به یک منبع درآمد چشمگیر برای سلبریتیها در اینستاگرام تبدیل شده است و اشخاص معروف، تنها برای یک پست تبلیغاتی مبلغ کلانی به جیب میزنند. نرخ تبلیغات در صفحات آنها بستگی به میزان شهرت دارد و تابعی از قوانین فیزیک است. یعنی هرچه مشهورتر، دریافتی بیشتر. مثلا برای تبلیغات خود با مصوبات تعیین شده از سوی ادمین، نرخها را تعیین و به سفارش دهندگان ابلاغ میکنند. جالب است که حتی گاهی در این زمینه از یکدیگر تبعیت میکنند و دریافتیهای خود را با سایر همکاران قیاس کرده و به این ترتیب صنف و اتحادیهای را در پشت پرده برای خود دارند. در این بین حتی والدین از سلبریتیهای پوشکی خود نیز کسب درآمد میکنند و دیده شده که حتی با یک کامنت از بازیکن مطرح فوتبال، آینده کودک و خانواده تغییر مسیر داده است.
مطالبهای در بطن جامعه
محمد هادی بیات، کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی رسانه در رابطه با استفاده سلبریتیها از فضای اینستاگرام میگوید: در حال حاضر اینستاگرام مهمترین شبکه اجتماعی به لحاظ ایده، طراحی و تعداد کاربر تعیینکننده است. سلبریتیها آدمهایی هستند که مورد توجه قرار گرفته و یا افراد گمان میکنند این اشخاص چیزی برای مورد توجه قرار گرفتن دارند. این قبیل افراد میتوانند الگو باشند، هرچند که به طور یقین نیازهای درونی جامعه وجود این اشخاص را میطلبد. در رابطه با موارد مستهجن و دایره لغات خاص، حرفهایی که زده میشود و رفتاری که جلوی دوربین از خود ارائه میدهند، تقریبا شبیه به مطالبهای است که در بدنه و بطن جامعه وجود دارد. چراکه به نوعی در جامعه ما تعریف مشخصی از جنسیت و نحوه برقراری ارتباط با آن ارائه داده نشده و در خیلی موارد، نه تنها تمرکزی بر آن نداشتیم که سانسور هم میکردیم. در این شرایط وقتی عدهای بدون سانسور و بیپرده چیزی را ارائه میدهند برای نسل تازه به عرصه اجتماع رسیده، جذاب است و ناخواسته آن را دنبال و حتی الگوبرداری میکنند.
وی ادامه میدهد: خیلی از سلبریتیهای ما بیشتر از شخصیت بودن، کاسب هستند و از اِن میلیون فالوئر خود، کسب درآمد میکنند و بحث محاسبات دو دوتا چهارتایی در میان است. آنها تبلیغات گسترده انجام میدهند. هرچیزی از آرایشگاه و فروشگاه گرفته تا آموزشگاه و آژانس هواپیمایی را تبلیغ میکنند. به این معنا که از لایک حاصل انتشار تبلیغ داروی کرونا، فلان میلیون درآمد دارند. اما در کنار آن تعدادی سلبریتی فرهیخته داریم که اتفاقا مورد توجه هم هستند.
بیات با اشاره به اینکه باید از خودمان بپرسیم در حوزه سلبریتیسازی در شبکههای اجتماعی چه کردیم، میگوید: ما متولی متمرکزی برای بحثهای فرهنگی در فضای مجازی نداریم و در واقع مجموعهای وجود نداشته که به عنوان شورای عالی فضای مجازی، کار را پیگیری کرده و انجام دهند. نیازی نیست این دستگاه خودش کاری انجام دهد و باید آن را به سازمانهای مردم نهاد و مجموعههای مردمی بسپارد تا بتوانند این فضا را مدیریت کرده و یک تهدید بالقوه را به فرصت تبدیل کند.
وی افزود: در حال حاضر این شرایط واقعا یک تهدید است و در جاهایی برای این تهدید فرهنگی باید مرز تعیین و بودجه گذاشته شود. تا زمانی که صرفا منزوی عمل و رفتار میکنیم به نتیجه نمیرسیم به این معنی که منتظر میمانیم اتفاقی بیفتد و سپس به فکر دفاع کردن میافتیم. دفاع در اینجا به معنی وارد عرصه شدن است. موسسات فرهنگی و هنری، ادبیاتیها، شاعران، نویسندگان، بازیگران، ورزشکاران و… ظرفیتهای مختلف تولید محتوا هستند که میتوانند بسیار تاثیرگذار و موفق عمل کنند. در فضای اینستاگرام میتوان با یک سیاستگذاری صحیح، پشتوانه رسانهای ایجاد کرد. برای این هدف تلویزیون باید استاندارهای سلبریتیها را نشان دهد و کلیشههای خود را کنار بگذارند و فرصت دهند تا سلائقی که تاکنون راه در جایی نداشتند، خود را مطرح کنند و به طور یقین برای اینکار باید از کلیه ظرفیتها مثل پشتوانه رادیو، تلویزیون، فضاهای واقعی و فرهنگی که در اختیار حاکمیت است استفاده شود.
مسافران قطار سریعالسیر
کاربری کلیه شبکههای مجازی در ساختار یکی است، برای مردم عادی صفحاتی شبیه به آلونکهای تنهایی و برای سلبریتیها تریبونی برای خود انتشاری میسازد، اما ظهور تراژدی اینستاگرام پس از فیسبوک با تغییر کاربری خیلی چیزها را عوض کرد.
ما سالها است مسافران این قطار سریعالسیر هستیم که محمولهای شاید خطرناک و در حال انفجار را حمل میکند و نمیدانیم با انفجار آن چند کشته و زخمی روی دستمان میماند. تراژدی سریع و سهمگینی که جلوی چشمانمان در حال رخ دادن است و از پس مقاومت در برابر آن بر نمیآییم و حس کنجکاوی راحتمان نمیگذارد. نگران این هستیم که نکند چیزی را از دست داده باشیم و از داستان زندگی فلانی عقب بمانیم. جهانی که با چشمان هراسان، تماشاگر جریانی که بی محابا در حال انتشار و آنچه بر روی صحنه اتفاق میافتد، است.
اشاعه خرده فرهنگهای اینستاگرامی:
اینستاگرام فضای لذتهای بصری است. لذا پسندِ بصری در اشاعه در آن اهمیت فراوانی دارد. این پسندها با توجه به جامعه میزبان و مسائل آن شکل میگیرد. در واقع افراد با توجه به خواستههای خود در این فضا به دنبال حداکثر لذت اند.
استفاده از فضای مجازی با تبدیل کرونا به یک اپیدمی و تغییر رویه زندگی که به نوعی با ورود این ویروس به دنیا سبک زندگی دستخوش تغییراتی شده و بسیاری از فرهنگها و آیینهای سنتی را به عقب و انزوا راند و با رقم زدن پدیده قرن21 تحت عنوان قرنطینه خانگی رونق گرفت.
در شبهای قرنطینه کرونایی که انسان مملو از احساس تنهایی، ترس و ناامیدی بود، لایوهای اینستاگرام راه خود را به انزوای جامعه باز کرده و سبب شد که بسیاری از مردم شبهای خود را گوشی به دست بگذرانند و درست در همین برهه زمان لایو مشترک یک خواننده پرحاشیه رپ با ندایاسی معروف به دخترک بدن نمای اینستا که به رفتارهای ناهنجار در این فضا معروف شده با حضور میلیونی کاربران در این تماس تصویری اینستاگرامی رکورد بازدیدکنندگان را در هم شکست.
در این فیلم که امیرمقصودلو معروف به تتلو در حال تتوی صورت خود بود به لایو ندا یاسی ملحق شده و به گفتن چرندیات و اروتیکهای جنسی پرداختند.
یکی از بارزترین ویژگیهای این چنین لایوهایی استفاده مکرر از کلمات مستهجن و اروتیک بوده و در چنین فضاهایی افرادی مانند ساشا سبحانی، ندا یاسی، سحرقریشی، تتلو، دنیا چهان بخت و … به افشای روابط پنهان پداخته و پرده از رازهای جنسی خود برمیدارند.
قبل از پردازش چرایی علاقه افراد به حضور در این فضاها و دیدن چنین تصاویر وویدیوها در مقاله ای کوتاه به توصیف این فضا و رستهبندی پیجها بر مبنای محتوا میشویم.
اینستاگرام شبکه اجتماعی عکس محور است که در سالهای اخیر به ویژه در بین نوجوانان و جوانان درحال رشد و گسترش بوده است (کرکوبوران2017)، تعداد افرادی که در حال حاضر از اینستاگرام در سراسر جهان استفاده میکنند تقریبا 800میلیون کاربر ماهانه و ۵۰۰میلیون کاربر فعال روزانه است. تقریبا 9۵ میلیون عکس و ۳۰۰ میلیون جریان زنده در هر روزآپود میشود و این پستها ۴.۲ میلیارد “لایک” روزانه است(اسلم، ۲۰۱۸). این شبکه اجتماعی به واسطه نوع جدیدی از تعاملات که عملهای سوگیری شده نسبنت به دیگران در فضای برخط و مجازی هستند موجب شکلگیری نوع جدیدی از فرهنگ شده اند. فرهنگ در فضای کنش در حضور مجازی که به هر کاربر احساس احاطه شدن توسط محیط رسانهای و کاربران دیگر را میدهد( هارتمن و همکاران۲۰۱۵). این فرهنگ و عرصه جدید شکلگیری فرهنگ برای جامعه شناسان ناشناخته است و نیاز به اکتشافات و توصیفات دقیق برای مقایسه با عرصه زندگی عمومی و نظریههای بیان شده برای آن دارد تا در صورت وجود تفاوتهای جدی، دست به نظریه پردازیهای جدید مبتنی بر این عرصه کنش و فرهنگ بزنند.
این نوشتار به دنبال آن است که خرده فرهنگهای نمایشی براساس روال نمایشی شان در شبکه اجتماعی اینستاگرام را دسته بندی و عناصر هر کدام از این خرده فرهنگها را توصیف کند. باید توجه داشت خرده فرهنگها گروههایی از مردمند که با یکدیگر در چیزی یا چیزهایی (مساله، علاقه، عمل) اشتراک دارند که آنها را به شیوهای معنادار از اعضای سایر گروههای اجتماعی متمایز میکند( گلندر، ۲۰۵ : ۱۳۷۷) و این مقاله به دنبال چنین تفاوتهای بین گروهی و اشتراکهای درون گروهی است. این توصیف مربوط به کاربران ایرانی داخلِ ایران است.
خرده فرهنگ
به معانی مشترک بین افراد(فرهنگ) میگویند پس افرادی گروهِ اجتماعی میشوند که بر اساس “فرهنگ” خود به تعامل مستمر بپردازند و احساس پیوستگی کنند.
فرهنگ دراساس خود” باور” است و انسانها براساس باورهای خود عمل را انجام میدهند.
لازم به ذکر است که این خرده فرهنگهای متفاوت متضمن تمامی فرهنگهای داخل فضای اینستاگرام نیست، چراکه بسیاری از انواع کنشها را نمیتوان در دستههای خرده فرهنگی تعریف و دسته بندی نمود. این دسته بندی براساس عناصر یک خرده فرهنگ و داشتن روالهای قابل بررسی و مشاهده است. سعی میشود این توصیف براساس ساختار نرم افزاری اینستاگرام صورت گیرد.
اینستاگرام فضای لذتهای بصری است. لذا پسندِ بصری در اشاعه در آن اهمیت فراوانی دارد. این پسندها با توجه به جامعه میزبان و مسائل آن شکل میگیرد. در واقع افراد با توجه به خواستههای خود در این فضا به دنبال حداکثر لذت اند. ممکن است خرده فرهنگها با توجه به ارزشهای خود پسندهای متفاوتی داشته باشند. در این فضا موثرین آنان هستند که فالورهای بیشتری دارند. از این جهت که مخاطبین و بییندگان بیشتری را دارا هستند میتوانند یک هنجار جدید را پیشنهاد دهند و بر روی آن پافشاری کنند. در این فضا هر کاربر میتواند نوآور باشد. معمولا نوآوران اولیه با فالورهای بیشتری مواجه هستند.
پخش زنده بدون سانسور
لایوهایی که هر جنبنده ای را میخکوب می کند
مهناز اصغری
از زمانی که با پلت فرم ارتباطی اینستاگرام آشنا شدم با خیلی چیزها مشکل داشتم. با اینکه چقدر فضای عجیبی را به وجود آورده است.تا هر کس آزادانه و بدون ترس هر محتوایی را تولید کند و یا برشهایی از آنچه که واقعی نیست را به نمایش بگذارد.اضطراب اجتماعی بیش از اندازهای در من رخنه کرده بود که نمیدانستم با چه کلامی و چه نوع رفتاری اعتراض کنم.
هرچند از همان ابتدا هم هدف از ساخت اینستاگرام، پدید آوردن عرصهای برای آپلود عکس بود، نه چیز دیگر. و حالا با وجود مردم همیشه در صحنه حاضر، محبوبیت این شبکه در بین ایرانیان باعث شده که به رتبه هفتم در نمودار جهانی دست پیدا کنیم. شاید از زوایایی این موضوع اصلا بد به نظر نرسد. اینستاگرام حالا دیگر نه تنها محلی برای آپلود عکس، بلکه یک نوع سبک زندگی است و مانند سایر فضاهای مجازی، پیشگامان خودش را جذب کرده و با بلبشویی از محتواها در عرصه شبکههای مجازی جولان میدهد.
توهم خودکارگردانی
اما همه اینها یک طرف و باز شدن دسترسی لایو طرف دیگر. اصلا گویی با اینکار یک تلویزیون راحت و تریبون بی دردسر را در اختیار همه میگذاشت تا شبکههای مختلف را تولید کنند و هرکسی توهم خود کارگردانی داشته باشد. اما این اتفاقات نیز تا بیش از این در شرایط استیبلتری مدیریت میشد تا اینکه قرنطینه اجباری همه را خانهنشین کرد و چه جایی بهتر از اینستاگرام برای برقراری ارتباط زنده و بدون محدودیت تعداد شرکت کندده و بیننده؟
بازار داغ قرنطینه و لایو در روزهایی کرونایی دست در دست هم داده بود که با هربار ورود به اینستاگرام، منویی از لایوهای در حال پخش را در استوری لیست خود ببینیم و مستاصل بین انتخاب آنها بمانیم و کمکم سرک کشیدن در زندگی خصوصی خیلیها عادت شد. هرچند آنها خود نیز از این انتشار و بازخورد آن نه تنها ناراضی نبودند، که بسیار برای آن تلاش میکردند. توضیح لذت خودانتشاری را هرکسی جدا میداند. اما اگر در کلام بخواهیم بگوئیم، در دنیایی که همه چیز بسته و محدود است، دیده شدن تبدیل به نیاز میشود.
لایوهای میخکوب کننده
اینکه هرکسی با چه نیتی علامت دوربین بالای صفحه را میزند و خود را در دوربین سلفی گوشی به صورت زنده به بازدید عموم میگذارد، متفاوت است. اینفلوئنسرها و واینرها که بخشی از درآمد اقتصادیشان را مدیون همین گزینه هستند. مسافرت بروها هم بقیه را بینصیب نمیگذارند و لاگچریها پز مهمانیها و لوگوی روی فرمان ماشینشان را میدهند. عدهای هم که با صدای تازه از خواب بیدار شده خود، گوشهای ما را مورد عنایت قرار داده و اصوات فالش خود را به خورد فالوئرهای بخت برگشته میدهند. بماند که در این بین، بسیاری برای دیدهتر شدن لایوهای دوطرفه با موضوعات تین ایج پسند برگزار میکنند که ردههای سنی بالاتر را هم میخکوب میکند. هرچند ناجوانمردانه است که اشارهای به تولید محتواهایی که سرشان بر تنشان میارزد، نداشته باشیم. لایوهایی که صرفا به آموزش در حوزههای مختلف میپردازد و مخاطبین خاص خود را دارد و در مقایسه با نمودار سایر پخشهای زنده اینستاگرامی، کمتر به چشم میآیند. البته که در این بین، شبکههای مجازی بسیار خوبی نیز شکل گرفته که بیشک حتی میتواند در رقابت با برنامههای پرمخاطب صداوسیما باشد که یا با محتوای طنز گونه و یا … به فرهنگسازی میپردازد.
فالوئرهای انگشت به دهان
قطعا ماهیت لایو برای استفاده بهینه طراحی شده است و قالب افراد استفادهکننده از این موضوع مطلعند و استفاده به جایی از آن میکنند. اما در این بین، هستند افرادی که به جهت جذب فالوئر و به تبع آن درآمدزایی دست به رفتارهای غیرمتعارف میزنند که هر کسی را انگشت به دهان میگذارد. بعید میدانم بشود به تمام لایوهایی که با حواشی بسیاری همراه بوده است، پرداخت. اما خیلی از آنها رکورد جهانی بازدید داشتند و سوابق آن را به راحتی میتوان جستجو کرد. از لایوهای دوطرفه افراد ممیزی که نمیشود نام آنها را برد گرفته، تا پخش زنده دوسویه کاملا معمولیها که بیخوابی به سرشان زده و هوس میکنند در دایره دوستانه تعداد محدود دنبالکنندگان، خودی نشان دهند.
حاشیههای تعمدی
دوستی داشتم که میگفت آدم با اخبارهای منفی بیشتر رشد میکند و حالا میفهمم که چرا عدهای، تعمدا به دنبال حاشیهسازی هستند. اتفاقاتی مثل اینکه چه کسی مهمانی رفته است و کدام شخص با مایو در سواحل تایلند پست میگذارد،کدام فوتبالیست مودبتر است یا کدام هنرپیشه سگش را دوست دارد. دعواهای زرگری و حواشی که هزاران نفر را مجاب میکند در لایو فلان شخص حضور داشته باشند. جای تعجب ندارد که اینستابازان با شور و اشتیاق به لایو فلان سلبریتی که به تنهایی دایرهالمعادف کاملی از فحشهای رکیک و اروتیک روز است، بپیوندند.صحبتهای جنسیت زدهای که با اعتراض بسیاری مواجه بود و البته رکورد 640هزار بیننده را از خود به جای گذاشت و درنهایت لطفی که اینستاگرام به ما و کاربرانش در بستن صفحه این فرد کرد. شاید کمتر کسی وقتی این جملات را میشنود، ذهنش به سمت همان افراد مدنظر من پرتاب نشود. چراکه این روزها اینستاگرام به بخشی از زندگی روزانه تبدیل شده که گویی راه فراری از آن نیست.
مگه داریم؟ مگه میشه؟
مصطفی داننده در مورد یکی از داغترین لایوهای اخیر که یک روحانی خلع لباس شده و یک خواننده زن بود، مطلب جالبی را منتشر کرد و با نگاهی غیر از آنچه به چشم میآید به موضوع پرداخت. در بخشی از آن آمده است:تعجبآور است نه؟ یک روحانی ولو خلع لباس شده را چه کار با یک خواننده آنور آبی، آنهم آوازهخوان زن!برای جامعهای که حرف زدن با یکدیگر را بلد نیستند، باید هم این لایو، تعجبآور باشد. باید انگشت به دهان بگیرند و بگویند«مگه داریم؟ مگه میشه؟»حرف زدن و استدلال کردن در جامعه ایرانی، غریب است. جامعه روشنفکر، مذهبی، متوسط، تحصیل نکرده و … هم ندارد. اصلا حرف زدن و شنیدن در قاموس ما نیست. مرغ ما همیشهیک پا دارد. مگر استثنایی از آسمان نزول کند.قرار نیست همه مثل هم فکر کنیم و یا شبیه به هم باشیم. ما میتوانیم نظرات مختلفی داشته باشیم. اما در کنار هم زندگی کنیم و حرف یکدیگر را بشنویم.آن خواننده زن به احترام روحانی ولو خلع لباس شده، روسری سر کرده بود. اینیعنییک حرکت رو به جلو در جامعه ایرانی. این جامعه ایرانی شامل همه ایرانیها میشود. حتی آنهایی که در خارج از مرزهای ایران زندگی میکنند. این پخش زنده اینستاگرامی نمونه بارز یک همزیستی مسالمت آمیز بود. یک اتفاق مهم در جامعه ایران. اتفاقی که میتواند تکرار شود. تکرار گفتن و شنیدن.
انگشت اتهامی به سمت جامعه
در این بین، قضاوت اینکه اصلا الگوریتم لایو به سمت و سوی خوبی هدایت میشود یا خیر، نه تنها کار آسانی نیست که از حیطه اختیارات و وظایف خبرنگاری خارج است.نوع دید و فیدبک ما است که تعاریف را میسازد. شاید موضوعی که از نظر خیلیها اشتباه و مقرضانه باشد را افراد بسیار دیگری تائید کنند و بالعکس. این چرخه ادامه دارد و هر جنبندهای را در خود میکشد. استفاده صحیح از ابراز، هرچند با روشهای جذب نظر موافق نوین، مشکل به نظر میرسد، اما اینکه با زبان مخاطب سخن بگوئی نیز کار دشواری است. بیشک فضای کاربری اینستاگرام برای استفاده صحیح آفریده شده و با اشتباهی که عدهای معلومالحال مرتکب میشوند، نمیشود انگشت اتهام را به سمت کل جامعه نشانه گرفت و نتیجهگیری را به حذف صورت مسئله تعمیم داد. دراین بین چه لطف بزرگی در حق ما است که صفحاتی که به هرنوعی مغایر با انسانیت رفتار میکنند،مسدود میشود و میتوان امید داشت که این نظارت از آلودهشدن فضا جلوگیری کند.در کلام آخر اینکه کنار آمدن با این بلبشو،مصداق «کار هرکس نیست خرمن کوفتن» است!