تعطیلی خودخواسته جریان های سیاسی
علی روغنگران
در شرایطی که اکثر کارشناسان معتقدند بیشترین تاثیر بحران کرونا روی اقتصاد بوده است اما با نگاهی به دیگر حوزهها میتوان به خوبی دریافت که همه حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و… جوامع را تحت تاثیر قرار داده و به تعطیلی کشانده است. بنابراین در چنین شرایطی عبور از بحرانهای اقتصادی خیلی دشوار خواهد شد. ایران قبل از شیوع این ویروس به خاطر تحریمها اقتصادش دچار یک بحران شد و در محاصره مشکلات قرار گرفت. به گونهای که یکی از شعارها و وعدههای انتخاباتی جریانهای سیاسی در اسفندماه 98 مانور روی حل مشکلات اقتصادی و معیشت جامعه بود. حالا اما شیوع کرونا مشکلات را دو برابر کرده و اقتصاد کشور را به حالت تعطیل درآورده و جامعه در یک سراشیبی قرار گرفته است. با این حال ما شاهد خودتعطیلی نهادهایی هستیم که در این شرایط باید حضوری پررنگ داشته باشند. یکی از این نهادها احزاب و جریانهای سیاسی هستند که انتظار میرفت با حضور در کنار نهادهای تصمیمساز و نقدهای سازنده در عبور از این شرایط، دارای استراتژی و راهکار باشند. اگر تا پیش از این احزاب فصلی داشتیم که فقط در زمان انتخابات فعال میشدند، حالا دیگر همانطور که در اسفندماه امسال شاهد بودیم همان کارکرد فصلی خود را نیز از دست دادهاند. متاسفانه نهادهای سیاسی در ایران همیشه منتظر یک فرصت هستند تا خود را به یک تعطیلی فصلی بفرستند و از هر فرصتی برای فرار از پاسخگویی استفاده میکنند. چند سالی میشود که احزاب و جریانهای سیاسی دچار یک دور باطل شدهاند و حتی در زمان انتخابات نیز مانند گذشته کارکرد قابل قبولی از آنها مشاهده نمیشود. حتی در پاسخ به منتقدان به این روندی که در پیش گرفتهاند میگویند که ما برای بازسازی و گفتمانسازی درونی نیازمند زمان بیشتری هستیم و این امر فقط در ایام انتخابات نتیجهبخش نخواهد بود. فعالان سیاسی معتقدند که برای داشتن احزاب فعال با کارکرد مثبت نیازمند فعال بودن در طول سال هستیم نه فقط در ایام انتخابات. حال سوال اینجاست که در حال حاضر که ما انتخابات را پشت سر گذاشتهایم و کشور به واسطه شیوع این ویروس همهگیر مشکلاتش دو چندان شده است چرا باید احزاب و جریانهای سیاسی تعطیل شوند و فعالیتهای خود را به بعد از اتمام این بحران عقب بیندازند. نتیجه همین روند و ادامه کارکرد فصلی احزاب چیزی بود که ما در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم. یعنی کمترین میزان مشارکت در طول انتخابات. با این حال باز به نظر میرسد این کاهش چشمگیر مشارکت نتوانست احزاب و جریانهای سیاسی در کشور را از خواب خوششان بیدار کند. به گونهای که خودشان نیز اذعان دارند که حتی تعطیلی کشور بر فعالیتهای دورنی حزب تاثیرداشته است نه تاثیرگذاری آنها در سطح کلان.
طی دو ماهی که کشور به خاطر یک ویروس همهگیر به تعطیلی اجباری کشیده شد، نه تنها شاهد تعطیلی بسیاری از نهادهای تاثیرگذار بودیم بلکه حتی احزاب سیاسی و جناحها به جای انتقاد از چنین روندی خودشان نیز همین روند را در پیش گرفته و به مرخصی رفتند. درواقع احزاب سیاسی مدتهاست در کشور دیگر کارکرد اصلی خود را از دست داده و فعالیتشان را به همان کارهای درونحزبی محدود کردهاند. همانطور که علی محمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به «ایسنا» گفته: بعد از انتخابات مجلس، حزب فقط یکی دو جلسه برگزار کرده است. وقتی شرایط عادی شد باید این عقب ماندگی جبران شده و کارهای معمول حزب از جمله عضوگیری، سازماندهی و آموزش دنبال شود. همچنین معتقدم باید به استان ها سرکشی شده و جلساتی با دبیران استانی حزب برگزار شود. او گفته بررسی آسیب های اقتصادی بیماری کرونا و شیوه کمک به دولت و دیدار با رئیس جمهوری یا معاون اول وی نیز می تواند در حزب مورد بررسی قرار گیرد.
بنابراین مشاهده میشود آنچه که برای احزاب آن هم بعد از عبور از بحران کرونا در اولویت قرار دارد مسائل درون حزبی است نه مشکلاتی که فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور درگیر آن شده است. گویی هیچ نهادی خود را ملزم نمیداند که در این شرایط برای عبور از آن به دولت و تصمیمگیرندگان کمک کند. این در حالی است که همین احزاب فصلی در ایام انتخابات زمانی که به آنها انتقاد میشود در جایگاه مدعی قرار میگیرند و میگویند ما زمان کافی برای بازسازی و گفتمانسازی در اختیار نداشتیم تا حالا استراتژی ارائه کنیم. متاسفانه پیش از آنکه ویروسی به نام کرونا کشور را به تعطیلی بکشاند و بحران ایجاد کند، عدم کارایی چنین نهادهای تاثیرگذاری زمینه بحرانها را فراهم کرده بود. در روزهایی که پر بازدیدترین اخبار مربوط به بحران کرونا و سایه سنگین آن روی همه حوزههای مختلف کشور بود احزاب چه کردند و کجا بودند؟ کدام یک از احزاب به صورت جدی وارد موضوع قرنطینه و ارائه راهکاری برای عبور از چنین شرایطی شد؟ در بحث پایین آمدن سطح مشارکت در این دوره از انتخابات کدام حزب و جناح سیاسی دراینباره دست به آسیبشناسی چنین رخدادی زد؟ کدام جریان سیاسی در روزهای کرونایی برای عبور از این شرایط نشستی با مسئولان و یا کارشناسان مختلف برگزار کرد؟ چرا هیچ کس توجهی به عدم کارایی احزاب در این شرایط نکرد؟ شاید یکی از مهمترین دلایل نداشتن احزاب واقعی و کارکرد فصلی آنها این باشد که در این روزها نیز انتظاری از آنها نمیرود. هر چند احزاب در ایران سالهاست همان کارکرد فصلی خود را نیز ندارند. طی دو ماهی که شیوع کرونا به صورت رسمی در کشور اعلام شد انتقادهای زیادی به دولت و نهادهای تصمیمگیر دراینباره وارد شد. اما هیچ کدام از احزاب تا به حال به صورت جدی به این موضوع نپرداخته اند. ما هیچ حزب و یا جریانی را ندیدیم که به تصمیمات نهادهای تصمیمساز نقدی وارد کند یا راهکاری ارائه کند. شاید تنها واکنشها مصاحبه برخی فعالان سیاسی با رسانهها بود و نقدهایی که به تصمیمات گرفته شده بود. متاسفانه احزاب در ایران فقط زمان انتخابات آن هم برای حمله به رقیب فعال هستند نه ارائه راهکار و یا اسراتژی. درواقع احزاب در ایران سالهاست کارکرد خود را از دست دادهاند به گونهای که حتی در اداره امور داخلی خود نیز ناتوان هستند. امری که میشود آن را در انتخابات اسفندماه 98 به خوبی مشاهده کرد، به گونهای که هرکدام از احزاب در دادن یک لیست مشترک انتخاباتی ناتوان بودند.