1

انزوای صدر

علی روغنگران

روز چهارشنبه گذشته، محمد توفیق علاوی، جانشین نخست وزیری برای تشکیل کابینه پس از اینکه دو بار نتوانست از پارلمان برای کابینه خود رای اعتماد بگیرد، بغداد را به مقصد بیروت ترک کرد. با شکست علاوی در تشکیل دولت، خلاء سیاسی عراق بزرگتر و روند تشکیل کابینه دشوارتر شد. علاوه بر نکات ریز و درشتی که در جریان شکست علاوی، برای تشکیل کابینه و در نهایت انصراف وی از سمت نخست وزیری عراق مشاهده شد، واقعیت تلخی که برای شخصیت ها، جریان ها و ائتلاف های سیاسی عراقی، به خصوص جریانات و ائتلاف های بزرگ شیعی شکل گرفت، شکست سیاسی آنها در آزمون میزان نفوذ و تاثیرگذاری در روند سیاسی عراق بود. در این رابطه مقتدی صدر به عنوان محور جریان صدر و ائتلاف پارلمانی سائرون از همان روزهای ابتدایی آغاز حیات عراق نوین بعد از سقوط صدام حسین بر این نکته تاکید داشت که بدون حضور و مشارکت وی، عملا پروسه انتخاب نخست وزیر و تشکیل و تکمیل کابینه به نتیجه نخواهد رسید. به همین واسطه مقتدی صدر همواره بر این باور بود که به عنوان یک تمام کننده در تحولات سیاسی و اجتماعی عراق عمل خواهد کرد. این نگاه در بستر تحولات سیاسی- اجتماعی 5 ماه اخیر عراق از زمان شکل گیری اعتراضات در این کشور شدت هم پیدا کرد. چرا که مقتدی صدر خود را رهبر جریان اعتراضات عراق و مهره اصلی در وزن کشی های خیابانی تصور می کرد. اما در جریان انتخاب محمد توفیق علاوی به سمت جانشین نخست وزیری و در ادامه شکست وی در تکمیل کابینه اش به دلیل شدت اختلافات علاوی با جریان های کردی، اهل سنت و نیز برخی از جریان های شیعی، نهایتا این واقعیت برای مقتدی صدر مسجل شد که، نه تنها وزن کشی خیابانی نمی تواند در افزایش نفوذ و سنگین تر شدن وزن سیاسی او اثر گذار باشد که حتی در دورانی که وی در سایه رهبری ائتلاف سائرون، بیشترین کرسی های پارلمانی مجلس عراق در اختیار دارد، نمی تواند به صورت انفرادی و بدون مشارکت، تعامل و همراهی با دیگر جریانات سیاسی موفق به انجام هیچ برنامه ای شود، آن هم برنامه ای برای تعیین نخست وزیر و تکمیل کابینه. حال چه رسد به دورانی که وی اکثریت کرسی های پارلمانی را در اختیار ندارد. اگر چه مقتدی صدر برای تحت الشعاع قرار دادن این شکست سیاسی باز هم سعی داشت که یک فرار رو به جلو را در دستور کار قرار دهد، اما نتوانست خشم و عصبانیت ناشی از این شکست را پنهان کند. به گونه ای که در توئیت دوشنبه هفته گذشته اش بر برخی جریان های به اصطلاح خودش فاسد و سهم خواه تاخت و خود را از مفسدان و کسانی که علیه خدا نافرمانی کردند و اسیر شهوت ها و لذت های خود شده اند، مبرا کرد. اما قطعا این مواضع نمی تواند “امر واقع” را تغییر دهد. با وجود آن که به نظر می رسد روی این سخنان بیشتر با مسعود بارزانی، رئیس حزب دموکرات کردستان عراق و مخالفت او با تلاش های علاوی بر تکمیل کابینه و در نهایت به شکست کشاندن جانشین نخست وزیری است، اما در عین حال باید در نظر داشت که همین مواضع مقتدی صدر تا اندازه بسیار زیادی هم مصداق حال خودش هم می شود، شخصی که به خصوص از آغاز اعتراضات مردمی عراق از اول اکتبر سال گذشته میلادی تا به اکنون هیچ گونه سیاست، برنامه و مواضع روشن، ثابت و صد البته درستی در قبال تحولات عراق نداشته است و همواره سعی کرده است به تناسب موج خواسته های جامعه و مردم برای تداوم حضور و نفوذ خود مرتبا سخنانش را تغییر دهد. این ها علاوه بر آن است که مقتدی صدر خود به عنوان مهمترین فردی که در طول 17 سال گذشته سیاست سهم خواهی را در روند تشکیل کابینه های ادوار مختلف عراق پی گرفته است و یکی از مهمترین دلایل و شاید مهمترین دلیل تداوم و تشدید فساد اقتصادی، رانت سیاسی، قبضه قدرت و به بن بست کشاندن برخی تلاش های مستقل شخصیت ها و جریانات عراقی فقط به صرف نادیده گرفتن سهم جریان صدر به شمار می رود، نمی تواند در خصوص رفتار، حال درست و یا غلط دیگران اظهار نظر کند. یقینا رطب خورده نمی تواند منع رطب کند. مضافا ذکر این نکته هم نباید فراموش شود که تحقق سه مهم یعنی برگزاری انتخابات زود هنگام پارلمانی شفاف در عراق، مقابله با فساد، دادگاهی کردن عوامل قتل و کشتار تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی توسط دولت های آتی می تواند چالش هایی را هم برای جریان صدر ایجاد کند، مگر آن که محمد توفیق علاوی در یک ساخت وپاخت سیاسی و وامداری به مقتدی صدر، نه تنها مشکلی از این بابت برای وی ایجاد نکند، بلکه با حذف رقبا، زمینه و بستر لازم را برای گسترش هر چه بیشتر نفوذ او بر ساختار سیاسی عراق فراهم آورد. اما شکست علاوی باعث شد تا تمامی این برنامه ها به محاق رود. در سایه این مسئله و درک این واقعیت که جریان صدر و شخص مقتدی صدر دیگر تمام کننده پروسه ها و روندهای سیاسی در عراق نیست، باید توجه بیشتری به تعامل با دیگر احزاب، جریانات و ائتلاف های پارلمانی عراق داشته باشد و این امر به طور ناخواسته تشریک قدرت و افول  موضع مقتدی صدر را اجتناب ناپذیر می کند. حال باید دید در فرصت کوتاه باقی مانده تا انتخاب جانشین نخست وزیری که به نظر بسیاری از ناظران تحولات عراق، مانند جنین هنیس پلاسخارت، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور این کشور، نمی تواند برای حصول توافق سیاسی کافی باشد و در ادامه؛ تلاش یک ماهه برای تشکیل کابینه، چه سرنوشتی برای جریان صدر و ائتلاف سائرون رقم می خورد؟ آیا مقتدی صدر با تغییر نگاه خود و مشارکت با دیگر جریانات به سمت تعامل سیاسی پیش خواهد رفت و یا کماکان خود را تمام کننده تحولات سیاسی عراق می داند که یقینا می تواند او را مجددا در آزمون پیش رو ناکام بگذارد.