ناپلئون به جنگ داعش میرود
جواد لگزیان
صیادی که تور ماهیگیریاش سنگین شده در فکر صیدی چرب و نرم تورش را بالا میکشد اما جای خوراک شبش ناپلئون و اسبش را میبیند که در قعر اقیانوس یخزده و زنده ماندهاند…بازگشت دوباره امپراطور مصادف میشود با ترور هنرمندان فرانسه و رشد هر روزه داعشیها.امپراطور که بالاخره پس از تلاشی چند روزه کار با اینترنت را یاد میگیرد شروع به کشیدن نقشهای میکند تا ارتشی تشکیل دهد و داعشیها را از بین ببرد. اما مشکل اینجاست که کسی باور نمیکند او ناپلئون است.بقیه ماجرا را در این کتاب دنبال کنید….
“با پایان یافتن صبح ناپلئون سوار بر فِراریاش که یدک کشی حامل یک جت شخصی بود و دو پیت بزرگ سوخت را میکشید به طاق نصرت رسید. با این دم و دستگاه عبور از خیابانهای باریک و شلوغ پاریس چندان عملی نبود، اما او به زودی از این جا دور میشد و به سرزمین های شنی وسیع در نزدیکی رقه می رفت و می توانست آن جا در نهایت آرامش مانور بدهد.خیلی زود ارتشش را دید و بوق زد. دخترها و لانتن لحظهای متحیر شدند اما از شیشه جلویی کمی دودیِ اتومبیل اسپورت کسی را که ناپی صدایش میزدند و دوستشان شده بود شناختند.”
نکته شگفتانگیزِ روایتِ پوئرتُلاس از مبارزه ناپلئون و یارانش با داعش، راهحلی است که ارائه میدهد: او معتقد است برای از بینبردن این مردان خونخوار، توسل به جنگ و خشونت راه چاره نیست و تنها چیزی که میتواند پایانی مطلق باشد بر داعشیها ،تغییر شیوه تفکر تروریستهاست.
رمان «ناپلئون به جنگ داعش میرود» نوشته رومن پوئرتولاس با ترجمه ابوالفضل اللهدادی توسط نشر ققنوس با ۴۴۸ صفحه، شمارگان هزار و ۶۵۰ نسخه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر و راهی بازار نشر شده است.