1

شمخانی گزینه‌ای برای دوران پساسردار

علی روغنگران

یک هفته پیش برای نخستین بار بعد از شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس و ابومهدی المهندس که در فرودگاه بین المللی بغداد توسط نظامیان آمریکایی ترور شدند، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در دیداری رسمی به بغداد رفت و ملاقات های مهمی را با رهبران عراقی از جمله برهم صالح، رئیس جمهوری، عادل عبدالمهدی، رئیس دولت پیشبرد امور و محمد الحلبوسی، رئیس مجلس عراق و دیگر رهبران سیاسی عراقی انجام داد. این سفر از بسیاری جهات برای دوکشور مهم به شمار می آید. واقعیت انکار ناپذیر در تحولات سیاسی 17 سال گذشته بعد از شکل گیری عراق جدید با ساقط شدن صدام حسین، این است که عملا فرآیند تعیین نخست وزیری و تشکیل کابینه در بغداد بدون تامین نظر و در نهایت چراغ سبر تهران-واشنگتن امکان پذیر نیست. چنان که در سایه این نکته و با خلاء سردار سلیمانی شاهد بودیم که محمد توفیق علاوی به عنوان اولین نخست وزیری که در دوران پساسردار مامور تشکیل کابینه عراق شد در نهایت با شکست مواجه و مجبور به انصراف شد. این تجربه شکست سیاسی محمد توفیق علاوی اکنون عراق را با شرایط پیچیده و حساسی مواجه ساخته که به نظر یک بن بست و بحران سیاسی تمام عیار است. حال در این شرایط یقینا علاوه بر ایجاد نگرانی در دولت بغداد، شخصیت های عراقی، احزاب و جریانات سیاسی در این کشور، این وضعیت می تواند تهدیدات جدی را هم برای اهداف و منافع تهران شکل دهد. پیرو این نکته و با در نظر داشتن اقتضائات ژئوپلتیکی ناشی از همسایگی دو کشور ایران و عراق مطمئنا پیوستگی هر چه بیشتر اهداف و منافع دو طرف و به تبع آن شدت نگرانی هر چه پررنگ تر آنها از وضع متشتت این روزهای عراق سبب شده است تا تهران و بغداد به دنبال مدیریت بحران حال حاضر برای تعیین نخست وزیر و تشکیل کابینه باشند. با چنین نگاهی دریابان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران سفری دو روزه را به مقصد عراق به منظور دیدار و گفت گو با مقامات دولتی و امنیتی و نیز شخصیت ها، احزاب و جریان های این کشور در روزهای منتهی به پایان فرصت قانونی برای تعیین جانشین نخست وزیری عراق در دستور کار قرار داد؛ فرصت قانونی که سه شنبه این هفته پایان می یابد. فارغ از این نکته که آیا دریاردار شمخانی توان و پتانسیل احیای نقش آفرینی سردار سلیمانی در تحولات این روزهای خاورمیانه و به خصوص تحولات سیاسی عراق را دارد یا نه، باید به این نکته توجه بیشتری داشت که در وضعیت بغرنج کنونی عراق باید شدت و تداوم این دست تحرکات سیاسی و دیپلماتیک را که با سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی آغار شده است، بیشتر کرد. چرا که انفعال تهران در پرونده محمد توفیق علاوی نشان داد که در صورت تداوم این انفعال از جانب ایران امکان نقش آفرینی مخرب بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای می تواند شرایط را از این پیچیده تر و بغرنج ترکند و حتی کار را به تجزیه این کشور بکشاند، خصوصا که اخبار و برخی تحلیل ها حکایت از برخی تحرکات از سوی ایالات متحده برای احیای هسته های خفته داعش در عراق دارد. شاید در میان انبوه این نکات حساس و نگران کننده، مسئله امیدوار کننده ورود نگاه تازه و جدیدی از جانب تهران با نقش آفرینی دریادار شمخانی باشد که بتواند همراهی، همسویی و حمایت بیشتر احزاب، جریانات و ائتلاف سیاسی و پارلمانی عراق را به همراه داشته باشد. به هر تقدیر باید پذیرفت که تجربیات نظامی شمخانی، چه در دوران وزارت دفاعش، چه در مقام آخرین وزیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چه در دوران فرماندهی نیروی دریایی ارتش و سپاه و چه پیشتر نقش آفرینی وی در پست های کلیدی سپاه (فرماندهی سپاه خوزستان، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، فرماندهی نیروی زمینی سپاه، معاون اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا) از یک سو و آموخته های سیاسی و دیپلماتیک وی در سمت عضو شورای راهبردی روابط خارجی و دبیری شورای عالی امنیتی ملی از وی بهترین گزینه برای جانشینی سردار سلیمانی به منظور مدیریت تحولات عراق می سازد. اگر چه باز تاکید بر این نکته ضروری است که علیرغم این میزان از تجربیات سیاسی، نظامی و امنیتی دریابان شمخانی و شناخت وی از ساختار ارتش و سپاه به عنوان فردی که در هر دو نیرو خدمت کرده است، او را به یک مهره جدی با نزدیک ترین معدل به سردار سلیمانی به منظور مدیریت شرایط کنونی در منطقه بدل می کند. به ویژه که علی شمخانی اولین وزیر ایرانی است، که به دلیل نقش برجسته‌ای که در طراحی و اجرای سیاست تنش‌زدائی و توسعه روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بر عهده داشت، بالاترین نشان دولتی عربستان سعودی (مدال عبدالعزیز) را از پادشاه وقت این کشور دریافت کرد، اما با ذکر تمام این محسنات قطعا نمی توان دبیر فعلی شورای عالی امنیت ملی را جانشینی تمام و کمال برای پر کردن خلاء فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آن هم در کوتاه مدت تصور کرد. خصوصا که آن دلبستگی نیروهای متعدد و متنوع نظامی محور مقاومت در عراق با مرکزیت الحشد الشعبی به سردار سلیمانی که به عنوان عامل نفوذ هر چه بیشتر فرمانده سابق نیروی قدس سپاه در تحولات سیاسی عراق عمل می کرد در دریابان شمخانی وجود ندارد و این مسئله می تواند یکی از پاشنه آشیل های وی در کنترل وضعیت این کشور به شمار رود. از این رو بدون شک برای پر کردن این نقاط ضعف و برطرف کردن پاشنه آشیلها باید تداوم سفرهای سیاسی و دیپلماتیک، ارتباط و تعامل بیشتر با شخصیت ها و جریانات عراقی و صد البته رصد میدانی تحولات سیاسی و امنیتی این کشور بیش از پیش در دستور کار علی شمخانی قرار گیرد. چرا که یقینا سفرهای کوتاه مدت دو روزه و تماس های تلفنی و نظارت از راه دور نمی تواند به مدیریت شرایط و خروج عراق از بن بست سیاسی فعلی کمک کند. در سایه این نکته نباید برخی تحلیل ها را در خصوص دیدار کم‌سابقه شمخانی با مصطفی کاظمی، رئیس سرویس اطلاعاتی عراق را مبنای موفقیت و یا پایان کار دبیر شورای عالی امنیت ملی تصور کرد. چرا که در این راستا برخی بر این باورند که دیدار شمخانی و کاظمی که قطعا یکی از مهمترین دیدارهای دبیر شورای‌عالی امنیت ملی در سفر دو روزه به عراق بوده است، ظن نامزدی کاظمی برای تصدی پست نخست وزیری را تقویت می کند و این مسئله می تواند حکایت از موفقیت شمخانی در حل بن بست سیاسی برای تعیین جانشین نخست وزیر عراق داشته باشد. در حالی که اگر چنین فرضی را هم درست بدانیم که قطعا این گونه نیست، بازهم این مسئله نمی تواند مبنای موفقیت شمخانی در تحولات عراق باشد. چرا که میزان پیچدگی و تشتت وضعیت سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی عراق به قدری جدی است که تعیین جانشینی نخست وزیر عراق تنها آغاز تلاش ها و گام کوچکی در جهت برون رفت این کشور از وضعیت نابسامان کنونی به شمار می رود.