چرا ولنتاین؟
مهناز اصغری
هرساله و به خصوص در دهه اخیر، هرچه به اواخر بهمنماه نزدیکتر میشویم بیشتر با بازار گرم عروسک، شکلات و گل فروشیها مواجه میشویم و تدارکات برای مهیاسازی روزی که برای نسلهای قبلی کمی ناشناخته است را بیشتر به چشم میبینیم. در سالهای اخیر، ولنتاین یا روز عشق جایگاه نسبتا خوبی را دربین نوجوانها و علیالخصوص تازه در آستانه جوانی قرار گرفتهها، پیدا کرده است و مثل توپی در سرازیری، هرساله جمعیت بیشتری را با خود همراه میکند و فراگیری آن حتی به مسنترها نیز رسیده است. این رسم که تقریبا در دهه هشتاد و در بین خانوادههای نسبتا مرفهتر دیده میشد، امروزه مثل سایر آداب و رسوم ایرانی در بین جوانها برگزار میشود و گویی راه گریزی از آن نیست. اما هیچ از این زاویه به آن نگریستهایم که عشقی که نماد آن خرس قرمز و شکلات است، بیشتر به یک بازی بدل شده که هیچ سرانجامی ندارد؟
طبیعتا دوست داشتن و دوست داشته شدن بسیار زیبا است و در ذات انسانها میباشد. ماهیت این مسئله نه تنها مشکلی ندارد، بلکه بسیار موجه است اما در شرایطی که در چهارچوبهایی بیخطر اعمال و عملا منجر به بی بندوباری نشود. بر اساس مقاله «اشاعه فرهنگی و فرهنگپذیری» نوشته سمانه نیکنام، آن دسته از عناصر فرهنگی جهانی میشود که نیازی از نیازهای انسان را برآورده و بخشی از خلا فرهنگی را پر کند.
روز فراموش شده “عشق ایرانی” چه روزی است؟
آیا میدانید روز عشق در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی فقط 4 روز بعد از والنتاین فرنگی! این روز “سپندارمذگان” یا “اسفندارمذگان” نام دارد.
شاید کمتر کسی بداند که در ایران باستان نه مثل رومیان، از سه قرن پس از میلاد مسیح، بلکه از بیست قرن پیش از میلاد روزی به نام روز عشق وجود داشته است!.چهاردهم فوریه برابر با بیست و پنجم بهمن ماه در تاریخ غرب مسیحی روز والنتاین نام دارد.
سپندارمذگان جشن زمین و گرامیداشت عشق است که هردو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان هم زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند.
در این زمینه با تعدادی از نوجوانها و جوانها به گفتگو نشستیم و جوابهای نسبتا جالبی شنیدیم. پاسخ هایی مانند «همه چیز که نباید ایرانی باشه، سنت قشنگیه که باعث شادی و نشاط شده» و یا « دلیلی نداره چون این روز برای فرهنگ غربی هاست نسبت بهش با گارد بسته جبهه بگیریم». در این میان به سراغ یک جامعه شناس رفته تا در این خصوص با او به گفت و گو بپردازیم.
تناقض خرده فرهنگها
هادی وضیعی کارشناس ارشد جامعهشناسی در زمینه نفوذ فرهنگهای بیگانه در سالهای اخیر بیان کرد: امروزه با توجه به تعدد رسانهها، نمیشود جلوی ورود فرهنگی را گرفت و این نفوذ فرهنگی خواسته یا ناخواسته اعمال میشود و ما هستیم که باید فرهنگ خود را حفظ و به واسطه آن، قوم غالب را مغلوب کنیم. هر جامعهای ارزشها و هنجارهای خود را دارد. در جوامع غربی ولنتاین بر اساس شکلگیری ارزشهای آنها به جامعه تزریق شدهاست و لذا برای خود آنها، عرف مثبت تلقی میشود و فلسفه خود را دارد. روابط جوانهای غربی بر اساس نظریه فروید پایهگذاری شده است و چون این نظریه با ارزشهای ما سازگاری ندارد، آن را نمیپذیریم و از آن به عنوان ضد ارزش یاد میکنیم.
وی ادامه داد: جامعه ما فرق اساسی با جوامع دیگر مخصوصا جامعههای غربی دارد. کسی که در جوامع غربی زندگی میکند، تکلیف مشخصی نسبت به فرهنگ خود دارد. در جامعه غربی فرد میداند که یک فرهنگ لیبرال دارد و خود یک فرد سکولار است که دین را از جامعه خود حذف کرده و دین را به عنوان یک امر شخصی به حساب میآورد. در فرهنگ جامعه ما چهارچوبی برای تعیین روابط وجود ندارد و دین در راس بسیاری از امور قرار دارد. در واقع، رابطه با جنس مخالف کماکان یک رابطه سنتی است که به روز نشده و با همان تفکرات سنتی به سرعت در حال حرکت به سمت یک جامعه و دنیای مدرن است. دنیایی که روابط طرفین از حالت سنتی و دموده خارج و حتی تعهدات کمرنگ شده است.
وضیعی با اشاره به خرده فرهنگهای ایرانی ادامه داد: یکی از نقاط ضعف در این مسئله این است که ما در جامعه در آن واحد با سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی مواجه هستیم که در جاهایی با هم به تناقض برمیخوردند. حال سوال این است که کدام فرهنگ را میخواهیم به این نوجوان تازه جوان شده ارائه دهیم؟ ملیت ما ایرانی، ارزشهای ما دینی و جامعه یک فرهنگ غربی دارد. تنوع و ملقمهای از سه فرهنگ رایج در جامعه باعث میشود نوجوان هم نتواند به درستی تصمیمگیری کند و نداند به کدام پایبند باشد.
او ادامه داد: نسل جدیدی روی کار آمده است که تقریبا ارزشهایی که در این نسل در حال شکلگیری است، متضاد با ارزشهای خانوادهها و نسلهای پیشین است و نه نسل جدید حرف نسل قدیم را میپذیرد و نه نسل قدیم اعمال، عقاید و حرفهای نسل جدید را میپذیرد. از طرفی عدم وجود یک چهارچوب مشخص در رابطه که بتواند نوجوان را قانع کند، باعث شده است که فرهنگ غربی بتواند نسبت به دو فرهنگ دیگر، در بین جوانها موفقتر عمل کند. واقعیت این است ما به ناچار و برای فرار از این موضوع، جوانها را به امر سنتی ازدواج سوق میدهیم. اما چون فلسفه و تفکر کافی برای ازدواج نیست، زندگی آنها خیلی سریع به سمت طلاق پیش میرود.
تبعات کنترل بیش از حد اجتماعی
هادی وضیعی گفت: کنترل بیش از حد اجتماعی باعث بروز نوعی عقده درونی میشود و مانند فنری که مدتها در حال فشرده شدن است با کوچکترین تلنگری میجهد و از دست خارج میشود. وقتی جامعه را در خفقان حفظ کنیم، جوان به یکباره این نیاز را در خود احساس میکند که با اولین اتفاق، خود را تخلیه کرده و به دنبال یک بهانه مثل ولنتاین یا برد تیم ملی و یا حتی چهارشنبهسوری باشد تا حضور خود را اثبات کند. حال اگر شادی در جامعه زیاد باشد چنین حسهایی برای جوانها عادی میشود.
او با اشاره به نقش رسانه در ترویج این مسائل افزود: طبیعتا باب شدن این قبیل مسائلی که در ذیل عنوان نفوذ فرهنگی قرار میگیرد، به محور رسانه برمیگردد. تعدد رسانهها و نقش آنها در انتقال مفاهیم و بُعد خوش آب و رنگی که تبلیغات رسانهای به این موضوع میدهد، باعث شده نسل جوان به نوعی خلا یک جور مراسم شبیه به ولنتاین را در جامعه حس کند، که اگر با همین منوال و بدون کنترل بیرونی ادامه پیدا کند به ترویج نوعی بی بندوباری و شکسته شدن قبحها ختم شود.
وضیعی ادامه داد: بُعد دیگر این قضیه، این است که در مورد ولنتاین یک قدم به عقب برگردیم و به این موضوع بپردازیم که اصلا چه شد که جوان جامعه ما به فکر ولنتاین و خریدن هدیه برای دوست اجتماعی افتاد؟ اینکه فلسفه دوست اجتماعی در جامعه از کجا نشات گرفته مقوله مهمتری از بحث ولنتاین است. با این سوال مواجهیم که چرا جامعه ارزشی ما به سمت ضد ارزشی به نام دوست اجتماعی که مشخصا جنس مخالف است گرایش پیدا کرده است؟
وی در جمعبندی صحبتهای خود بیان کرد: راهکار حل این موضوع و جلوگیری از نفوذ فرهنگ غربی، تقویت ریشههای فرهنگی ایرانی است و در این موضوع، جایگزینی یک روز مناسب که با عرف و خرده فرهنگهای ایرانی اسلامی ما مطابقت داشته باشد میتواند نقطه گریزی از این مسئله باشد. جامعه نیاز دارد یک تیم ترکیبی از جامعهشناسان، روانشناسان و اساتید دانشگاهی بایدها، نبایدها و چالشها را بررسی کنند که چطور میشود این رابطه را شکل داد که به نظرم نهایتا به همان رسانه ختم شود. رسانه باید بدون غرضورزی روی یک سری ارزشهای بومی و ملی ما که هم جایگاه و ارزش زن را حفظ میکند و هم نوعی حالت فستیوال مانند را در جامعه ایجاد میکند که جوانان بتوانند خود را در قالب یک فضای باز، شاد و کنترل شده تخلیه روحی روانی کنند مانور بیشتری دهد.
ضعف در پرداخت فرهنگ ایرانی
شاید یکی از دلایل جذابیت و رواج ولنتاین، ریشه در تغییر ساختار روابط اجتماعی جنس مخالف در ایران دارد. در واقع جهانی شدن، ارتباطات انسانها را گسترش میدهد و از این طریق، تبادل فرهنگها به راحتی میسر میشود. فرآیند جهانی شدن به واسطه اینترنت، شبکههای مجازی و ماهواره محقق و در نتیجه فرصت آشنایی و ارتباط انسانها با فرهنگهای دیگر را به راحتی ایجاد میکند. برای همین است که ولنتاین از یک پهنه فرهنگی محدود به پهنههای دور و نزدیک دنیا راه مییابد. باید اگاهانه باید بدانیم که تفکرات نخنما شده غربزدگی و نفوذی که بسیار نرم به فرهنگ انجام شده، آینده جوانان را هدف گرفته است، چه بسا که فرهنگ ایرانی غنی و پربار است اما ضعف در پرداخت آن باعث ایجاد کمبودهایی در سطح و بطن جامعه شده است.
روز عشق پارسیان
به امید دیدن روزی که جوان های عاشق سرزمینمان، به جای 14 فوریه، 29 بهمن رو به عنوان ” روز عشق پارسیان ” باور کنند و تمام پیام های عاشقانه و کارت های تبریک و هدایای خود را در این روز به یکدیگر تقدیم کنند.
اگر همه همت کنند قطعا این فرهنگ دوباره به تاریخ بازخواهد گشت و ما میتوانیم روزی را با عرف ایرانی اسلامی خود ارج نهیم.