تاولهایی که از یاد بردهایم
وحدانه آخوند شریف
پس از اکران فیلم سینمایی «درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیهکنندگی سید مصطفی احمدی که جمعهشب بر پرده سینما رفت، نظرات مثبت و منفی بسیاری به نوع پردازش فیلمنامه و قصه وجود داشت و البته که نظرات مثبت از نشان دادن مظلومیت مردم سردشت در حمله شیمیایی رژیم بعث به همراه نقشآفرینی بازیگرها به فیلم وارد بود. ناگفته نماند فیلم «درخت گردو» خیلیها را با چشمان خیس از سالن سینما بیرون فرستاد و تعدادی از مهمانان سینمای رسانهها به یاد مظلومیت قربانیان بمباران شیمیایی سردشت گریستند.
فیلم «درخت گردو» قصه زوال خانوادهای است که در آن کودکان مشغول بازی بودند و مرد (اوستا قادر) خانواده کارگری میکرد اما ناگهان، سرنوشتی تلخ و شوم زندگیاش را به تباهی کشاند.
درواقع این فیلم نمونهای از سینمای آرمانی با عنوان «سینمای ملی» است که همه به دنبال تحققش هستند. فیلم، هم از فاجعهای ملی سخن میگوید و هم پرده از جنایات دشمنان ایران در هشت سال جنگ تحمیلی برمیدارد. تأثیرگذاری فیلم از سوژه ملتهبی ناشی میشود که همه دربارهاش شنیدهاند، اما شمایل بصریاش را برای اولین بار است که با این جزییات بر روی پرده نقرهای سینما میبینند.
مروری بر بمباران شیمیایی سردشت
بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق در هفتم تیر ۱۳۶۶ فجیعترین و وحشتناکترین تهاجم از این نوع بود که سبب کشته و مجروح شدن عده بسیاری از مردم غیرنظامی شد. جمهوری اسلامی ایرانشهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگافزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هستهای هیروشیما نامید.
سردشت اولین شهر قربانی فاجعه شیمیایی، فقط نماد مظلومیت ملت ایران نیست؛ نماد برخورد دوگانه مجامع بینالمللی در جهت تأمین منافع ابرقدرتها و مستکبران نیز است.
بر همین اساس روز ۷ تیر سالروز بمباران شیمیایی شهر سردشت در سال ۱۳۶۶ به نام «سالروز بمباران شیمیایی سردشت» نامگذاری شد. در این راستا مروری بر آنچه در این تاریخ رویداده است داریم.
رژیم بعث عراق که از پیروزی در جبهههای جنگ علیه ایران ناامید شده بود، تصور میکرد با حملات شیمیایی میتواند خواستههای خود را بر ملت ایران تحمیل کند. ازاینرو در روزهای هفتم و هشتم تیرماه ۱۳۶۶، هواپیماهای بمبافکن عراق با بمبهای شیمیایی به چهار نقطه پرازدحام و متراکم جمعیتی شهر سردشت حمله کردند و زن و کودک و خُرد و کلان و مردم بیگناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهای کشنده و دهشتناک شیمیایی قراردادند.
حمله شیمیایی هواپیماهای متجاوز رژیم بعث عراق به شهر سردشت، به شهادت ۱۱۰ نفر و مجروح شدن ۵۰۰۰ تن انجامید و هنوز هم تعدادی از مردم مقاوم و شریف شهرستان سردشت با آثار و پیامدهای این بمباران دستبهگریبان هستند.
قادر تنها از درد سردشت نمیگوید
قادر در سال ۱۳۸۴ در دادگاه لاهه (هلند) حاضر شد، علیه این جنایت بعثیها شهادت داد او در قسمتی از صحبتهای خود در فیلم درخت گردو اشاره میکند که تنها مردم سردشت نبودند که رنجهای بیشماری را از سر گذراندند و به جنایت حمله شیمیایی در حلبچه و قربانی شدن ۵۰۰۰ تن از مردم کُرد و مسلمان اشاره میکند.
درواقع وحشیانهترین مورداستفاده در اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه بوده است که وسیعترین مورداستفاده از جنگافزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار میرود که حداقل ۵۰۰۰ تن از مردم کُرد و مسلمان این شهر را کشته و ۷۰۰۰ تَن دیگر را مجروح کرد.
#نقد و بررسی
درخت گردو، پارادوکسی در بیان و کارگردانی، اما قابل تامل
مجتبی انوریان یزدی_۱۹ بهمن ۱۳۹۸
در گفت و گوی صبح امروز با نویسنده و منتقد فیلم مجتبی انوریان یزدی در خصوص نقد و بررسی این فیلم عنوان شد: فیلم “درخت گردو” به لحاظ موضوعی (با نادیده گرفتن فیلم لاتاری) در ادامه همان موضوعات تاریخی انقلاب و جنگ که تاکنون دغدغه بیشتر آثار “محمد حسین مهدویان” است، ساخته شده ؛ با این تفاوت که نگاه این داستان بیشتر از آن که درگیر جبهه جنگ باشد، اینبار مسالل “انسان و جنگ” را در پشت جبهه مد نظر قرار داده است که این گونه داستانها خود می تواند محمل مناسبی برای بیان صدمات اجتماعی جنگ باشد.
انوریان یزدی اذعان داشت: حادثه اسفبار بمباران شیمیایی شهر “سردشت” یکی از دهها حوادث مهم تاریخ جنگ تحمیلی است که در فضای سینمای داستانی ما به بوته فراموشی سپردهشده است. این فراموشی که برای برخی از فیلمسازان و تهیهکنندگان از سر ناچاری به وجود آمده نه انتخاب آزاد، تحت تأثیر نادیده گرفته شدن سیاستهای اقتصادی فرهنگی و نبود حمایتهای مالی و نیز بیتدبیری مدیران در وقع ننهادن بر ایجاد فضای سالم فرهنگی در جهت ثبات ذائقه سالم مخاطب، موجب روی آوردن سینماگران به گیشه از ترس عواقب مالی تولیدات رویداده است.
وی ادامه داد: از این جنبه همت فیلمساز و تهیهکننده این فیلم برای ثبت چنین رویدادی تاریخی ارزشمند است.
این منتقد هنری بیان کرد: فیلم درخت گردو در فرم ساختاری خود همان رویه نگاه مستند گونه دوربین به موضوع را همچون ایستاده در غبار و مستند داستانی شهید باقری انتخاب کرده ، اما ازآنجاکه اعمال و رفتار شخصیتهای داستان و نوع بازی گرفتن از آنها درگیرودار نوع بازی برای فیلم داستانی است، دچار یک پارادوکس و دوگانگی بین فرم، دکوپاژ و جریانات داخلی داستان میگردد. این پارادوکس در نگاه مستند گونه به موضوع زمانی به اوج میرسد که شیوه روایت کارگردان از فیلمنامه خود در فضاسازی ، بازی و موسیقی به دام ملودرام میغلتد و فیلمساز نگاه انتخابی مستند گونه خود به حادثه را کامل از یاد میبرد. شاید اگر کارگردان زاویه دید مستند گونه دوربین به داستان و فرم خود را به کناری مینهاد و تنها به روایتی داستانی از موضوع بسنده میکرد، در عملکرد کارگردانی خود موفقتر مینمود و یا در صورت اصرار خود بر نگاه مستند، نگاه خود به کارگردانی را بر شاخصهای روایت مستند بنا میگذاشت و از این دوگانگی در فرم و روایت خود و مخاطب را میرهاند.
وی خاطرنشان کرد: نکته حائز اهمیت دیگر در همین راستا، شروع داستان از یک گروه کولبر و ربط آن به داستان بمباران شیمیایی “سردشت” است. این اصرار نیز پافشاری بیدلیلی است که نویسنده و فیلمساز میخواسته بهنوعی آن حادثه گذشته را با وضعیت فعلی آن عزیزان در عین دوپاره بودن موضوع بدون هیچ پیرنگ منطقی در داستان ربط دهد که جای نمیافتد. وی ابراز کرد: انتخاب “مهران مدیری” چه بر صرف اینکه زمانی در آن زمان و در آن منطقه به کار تبلیغاتی در گونه نمایشی مشغول بوده و چه انتخاب او برای کشاندن مخاطب به سینما، درحالیکه در نوع بازی خود بهویژه در مقابل “پیمان معادی” بشدت کم میآورد، نه میتواند توجیهگر انتخاب کارگردان باشد و نه موفقیتی برای جناب”مدیری” برای ارائه بازیای متفاوت به ارمغان میآورد.
این نویسنده و منتقد فیلم در انتها افزود: درباره این فیلم میتوان بر اساس موضوعات مختلف حرف برای علاقهمندان به سینما در حوزه فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری و….داشت، اما در حال حاضر تنها باید به بازی فوقالعاده پیمان معادی در بهکارگیری مناسب حرکات اندام و بیان او اشاره کرد که بیشک میتواند از مدعیان اصلی انتخاب بازیگر برتر این دوره از جشنواره فیلم فجر باشد.
درخت گردو، ملودرام جدید مهدویان
یاسمن خلیلی فرد در نقد این فیلم اذعان داشت: «درخت گردو» موضوع شریفی دارد که شاید کمتر دوربینی به سراغش برود. ملودرام جدید مهدویان بهواسطه ماهیتش مصائب و تلخیهای اتمام ناپذیرش را مسلسلوار به سمت شخصیت اصلیاش نشانه میرود. فیلم اما از جایی به بعد پیوستگی رواییاش را از دست میدهد و تنها با تحریک احساسات مخاطب جلو میرود.
سکانس سوزناک فیلم درخت گردو
سوزناکترین قسمت فیلم که مخاطبان بسیاری را تحت تأثیر قرارداد حمام بردن بچهها بعد از شیمیایی شدن و تاولهایی که بر بدن داشتند بود. کارگردان درخت گردو در این خصوص درجایی عنوان کرد: بعد از سکانس سوزناک حمام بردن بچهها، پیمان معادی به سبب فشار روحی، چند روزی را در بیمارستان بستری شد و گروه مجبور شد کار را متوقف کند.
دیالوگهای بسیار عاطفی پدر با فرزندانش زمانی که آنها نمیتوانستند نفس بکشند و از شدت درد با پدر صحبت میکردند، وقتیکه کودک از پدر خواست که وقتی او حالش خوب شد با او آشتی کند، بیگمان جان را از تن مخاطب خارج میکند، بهطوریکه از شدت بغض میخواهد عمق جنایت را فریاد بزند.
درخت گردو، فیلمی ملی و وطنپرستانه
کارگردان درخت گردو محمدحسین مهدویان در نشست خبری فیلم «درخت گردو» در تشریح بخشهای مختلف این فیلم میگوید: در فیلم درخت گردو نشان دادیم میتوان فیلمی ملی و وطنپرستانه ساخت و درعینحال نقد حاکمیت کرد، یکی از مناطقی که میتوان اینگونه فیلم ساخت قطعاً کردستان است.
مهدویان با اشاره به عمق فاجعه سردشت هم، گفت: این اتفاق فراموششده چون متعلق به بخشی از جامعه است که در اقلیت هستند.
«درخت گردو» تصویری روشن ازآنچه بر تاریخ ایران گذشت
«درخت گردو» به لحاظ سینمایی یک فیلم آخرالزمانی درخشان است و به لحاظ احساسی فیلمی ملی که مردم را به هم نزدیک میکند. ما در چشیدن رنج جنگ شریک بودهایم و این فیلمی علیه فراموشی است. برای آنهایی که جنگ را دیدهاند که به خاطر بیاورند چه بر سر ایران آوردند و برای آنهایی که متولد ۶۷ به بعد هستند تصویری دقیق و روشن ازآنچه بر تاریخ این مملکت گذشته است.
کلید واژگان: #وحدانه آخوند شریف، مجتبی انوریان یزدی، بمباران شیمیایی سردشت،سینمای آرمانی، درخت گرد، پیمان معادی، مهران مدیری، مردم کرد