هدیهای به ارزش یک برگ طلای حافظ به طرفداران
وحدانه آخوندشریف
علیرضا بهدانی: در سالروز ولادت حافظ به حافظیه رفته بودم و همانجا تصمیم گرفتم به هر یک از علاقهمندان یک برگ از دیوان را بدهم
هنر خوشنویسی همواره بهعنوان یک هنر معنوی با جوهر عشق و معرفت و زیبایی عجین بوده است و نمونههای درخشان این هنر متعالی نقش گستردهای در ترویج شعر و ادب فارسی داشته است و در قالب قطعه به فاخرترین شیوه رایج در هر دورهای زینتبخش تالارها و موزههای معتبر ایران و جهان بوده است.
علیرضا بهدانی ازجمله هنرمندان سختکوش و شایستهای است که با سرانگشتانی توانا به معرفی قابلیتهای خط شکسته معاصر همت گماشته است و هرگاه فرصتی یافته قابلیتهای هنری و خلاقیتهای شخصی خود را با برنامهای هدفمند پی گرفته است و با بهرهمندی از ذوق خداداد و مهارت فراوان در بنمایههای نقاشی و مینیاتور ایرانی شیوههای هنری و کاربردی و تزیینی مبتکرانهای را عرضه مینماید که در نوع خود کمنظیر است. هنرمندی تلاشگر، بی حاشیه و بیادعا که پشتکار، پرکاری و دقت او در خوشنویسی و نقاشی و هنرهای وابسته زبانزد جامعه هنری است.
این هنرمند متولد12 تیرماه 1350 در بیرجند است. فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ادبیات بوده و در رشتههای مختلف هنری فعالیت میکند. بهدانی خوشنویسی، نگارگری، نقاشی و تذهیب را به ترتیب نزد آقایان یدالله کابلی، محمد حیدری، عباسعلی صحافی مقدم و علیاکبر رضوانی، محمود فرشچیان، عباس کاتوزیان، رحیم نوه سی، کریم نصر، علیرضا آقامیری آموخته است. او که بهعنوان خادم برگزیده قرآن برگزیدهشده است، نگارش 48 مرتبه قرآن، بزرگترین قرآن طلا، بزرگترین نهجالبلاغه مطلا و کوچکترین قرآن طلا را در کارنامه افتخارات خود دارد. این هنرمند علاوه بر کتابت 50 دیوان شعر و نقاشی صدها تابلوی هنری، مقامهای گوناگونی در مسابقات و جشنوارههای مختلف به دست آورده است. به سراغ این هنرمند و استاد سختکوش که باذوق و قریحهای توصیفناپذیر و هوشی سرشار همیشه با آثار خود آرامش را به مخاطبینش القا میکند میرویم تا با او از نزدیک گفتوگویی داشته باشیم.
تابلوهایی که اندوه را میزدایند
این هنرمند باذوق و سختکوش میگوید: صبح در موسسه آفرینشهای هنری و عصرها در بیمارستان رضوی کار ارائه میدهم، در حقیقت کار من در بیمارستان رضوی خوشنویسی و نقاشیخط است. تابلوهایی که در راهروهای بیمارستان آویزان میشود تا همراهان بیمار با دیدن آنها کمی از اضطراب و نگرانیشان کم شود و جای بسی خوشحالی است که گاهی برخی همراهان بیماران سراغم میآیند و میگویند برای دقایقی اندوهشان را فراموش کردهاند.
او ادامه میدهد: برخی بیماران که توان راه رفتن ندارند و مجبورند و نمیتوانند از روی تخت پایین بیایند، پیشنهاد دادم بالای سرشان روی سقف تابلو نصب کنند تا چشمشان را که باز میکنند بهجای سقف خشکوخالی یک اثر هنری آرامبخش ببینند.
از کتابت اولین قرآن تا بزرگترین و کوچکترین قرآن طلای جهان
سال 72 اولین قرآنم را نوشتم. از آن به بعد هرروز تا اذان صبح بیدارم و خوشنویسی میکنم. این کارم هنوز هم ادامه دارد. در خصوص قران طلا باید بگویم در حقیقت نوشتن بزرگترین قرآن طلای دنیا کار سختی بود ولی وقتی تمام شد با خودم گفتم حتماً میتوانم کوچکترین قرآن طلا را هم بنویسم. همین شد که یکشب شروع کردم به نوشتن و چند ماه بعد آن را به پایان رساندم. در کل هر کاری که میخواهم شروع کنم دیگر خیلی دربارهاش فکر نمیکنم. فقط اراده کرده و شروع میکنم.
وی ادامه میدهد: در چهلمین سال تولدم چهلمین قرآن را هم به پایان رساندم. نوشتن قرآن را تقریباً از 22 سالگی شروع کردم و تقریباً سالی دو قرآن نوشتم. من زیبایی را دوست دارم هرچند زیبایی کلام خدا باکارهای دیگر قابلمقایسه نیست اما نگارگری هم در کنار آن دنبال میکنم و بهعنوان هنرمند دوست ندارم تفکیکی قائل شوم.
موهبت یا علاقه؟
این استاد نقاشی میگوید: بعضیها به من میگویند بیشفعالم. برخی هم اسمش را میگذارند موهبت. اما علاقه باعث شده تلاش کنم. از ساعت خوابم بزنم. گاهی فقط دو ساعت در شبانهروز میخوابم. من به خاطر این علاقه از خواب و استراحتم میزنم.
حس کمالگرایی نسبت به آثارم دارم
میتوانم بگویم هیچکدام از آثارم را دوست ندارم. دیروز از اجرای کاری لذت میبردم امروز دیگر آن را دوست ندارم فقط عیب و نقصهایش را گرفتهام تا در کار بعدی تکرار نکنم. شاید حس کمالگرایی باعث میشود که خیلی آثارم چنگی به دلم نزنند. از طرفی تعداد کارها آنقدر زیاد است که بعضی از قدیمیترها را الآن نمیشناسم.
هدیهای به ارزش یک برگ طلای حافظ
هدیه دادن را دوست دارم. و همین حالا به خیلی از دوستان و آشناها آثارم را هدیه میدهم. از طرفی نمایشگاههایم را هرچند ماه یکبار برپا میکنم که فروش بدی ندارد. چند سال پیش در سالروز ولادت حافظ به حافظیه رفته بودم و همانجا تصمیم گرفتم به هر یک از علاقهمندان یک برگ از دیوان را بدهم،در غیر این صورت باید میگذاشتمش توی موزه، به نظرم این کار زیباتر آمد، اینکه آن صفحه را که با طلا نوشتهشده بود را بروی دیوار خانه خود بزنند.
برای دلم و آرامشم نقاشی میکنم
وی ابراز میکند: تاکنون در 40 نمایشگاه داخلی و یک نمایشگاه خارجی شرکت داشتم اما فعلابرنامه نمایشگاه ندارم ولی اگر موقعیتش پیش بیاید کارنمایشگاهی برای ارائه دارم. اما باید بگویم من برای دلم و آرامشم نقاشی میکنم و درک بیننده مهم نیست چون میدانم عقاید، سلیقهها و برداشت هنری هرکس متفاوت است.
عوامل مدد کننده در حوزه خوشنویسی
در حوزه خوشنویسی شاید یکی از مهمترین عوامل کمککننده به استحکام دست و تحکیم حضور ذهن و تسلط بر قلم و تمرین و تکرار و تداوم مشق و مشاقی باشد و این خصیصه وقتی با دقت، نکتهسنجی، تعمق ، تدفیق، احساس تعهد، مسئولیت، پذیرش نقد و نظر سازنده همراه شود هنرمند را در نیل به اهداف هنری مدد میکند.
هیچ مطالبهای از هیچ مسئولی ندارم
او ادامه میدهد: هیچ مطالبهای از هیچکس ندارم چون میدانم هیچ مسئولی حمایت نمیکند و به توان خودم همیشه تکیه کردهام.