جا ماندن مردم در زمان کماالملک
غلامرضا خلیلی: هنوز جامعه ما در زمان دوره کمالالملک در جا زده و باهنر مدرن، بیگانه و از درک آن عاجز است
سعید بابایی
هنر نقاشی نوعی هنر بینظیر است ازاینجهت که احساس هر هنرمندی را بهتر نمایان میسازد و روح لطیف در اثرش بهخوبی مشاهده میشود. بشمار هنرمندانی در این شهر هستند که در پستوی خانه قلم بر کاغذ و آبرنگی بر آن و حس و حال و عشق و سرمستی را در لوح اثری به نام نقاشی آبرنگ میریزند. غلامرضا خلیلی کارشناس نقاشی از دانشگاه هنر اصفهان، کارشناسی ارشد انیمیشن دانشگاه تربیت مدرس تهران، عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان، مدیر گروه دانشکده دانشگاه فرهنگیان مشهد، مدرس دانشگاه هنر نیشابور و دانشکدههای هنر مشهد. مشاور هنری آفرینشهای هنری آستان قدس، مشاور فنی نگارخانههای هنری مشهد و خراسان، عضو هیئت مؤسس انجمن هنرهای تجسمی خراسان رضوی،کارشناس و مشاور هنری صداوسیمای خراسان رضوی در برنامههای پلک، ترنج، کارنما و …، عضو کمیته فنی نقاشی دیواری شهرداری مشهد، مشاور هنری در رویداد استقبال از بهار شهرداری مشهد، نماینده موسسه توسعه هنرهای تجسمی کشور در خراسان رضوی از سال ۱۳۸۴ تا 1391، مشاور هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، مشاور هنری کنگره دفاع مقدس خراسان رضوی، مسئول برگزاری مسابقات هنری کشوری و استانی، داوری بیش از۱۰۰جشنواره کشوری و استانی، شرکت در بیش از صد نمایشگاه گروهی و انفرادی، داخلی و خارجی، مدیر برگزاری مسابقات فرهنگی هنری استان اصفهان از سال ۱۳۷۲تا ۱۳۷۵ازجمله فعالیتهای این استاد سختکوش میباشد. به سراغ وی میرویم تا از زبان خودش درباره حوزه کاری وی و هنر نقاشی بشنویم.
چرا نقاشی میکنید؟
خلیلی عنوان کرد: ابتدا مانند هر شغل و حرفهای دیگر نقاشی میتواند یک شغل و حرفه باشد برای پیشبرد و برطرف نمودن معیشت زندگی و در مرحله حرفهایتر بیان خاص و نگاهی متفاوت به پیرامون من، با نقاشی کردن و لذت دیدن محیط اطرافم همراه با کشف و شهودی که مرا با خود به دنیای دیگری میبرد .دنیای رنگ و دنیای عارفانه طبیعت زیبا.
آیا هنر نقاشی ما توانسته با مخاطب خود ارتباط برقرار کند؟
این استاد دانشگاه ابراز کرد: متأسفانه چون هنر نقاشی بعد از دوره صفویه بیشتر تحت تأثیر هنر غرب قرار گرفته است و جامعه ما پیشینه این هنر وارداتی را نمیشناسد لذا پوسته ظاهری و بهطور سطحی هنر نقاشی را میشناسد و آنهم در حوزه عینیتگرایی. دلیل اصلی این سطحینگری عدم آموزش سواد بصری و زبان تصویر در سیستم آموزش کشور است. هنوز جامعه ما در زمان دوره کمالالملک در جا زده و همان نگاه آلیسم را دنبال کرده و دوست ندارد مفاهیم بصری نو را هضم کند و انگاری باهنر مدرن، بیگانه و از درک آن عاجز است. مخاطب کنونی بیشتر به نگاه زیبا شناسانه و طبیعتگرایانه سوق دادهشده است که این نگاه از طرف هنرمندان نقاش به جامعه تزریقشده است.
چرا در سبد فرهنگی هر خانواده جای خرید نقاشی وجود ندارد؟
این مشاور هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی بیان کرد: همانطور که در سؤال قبل اشاره شد وقتی درک عمیقی از آثار هنری در جامعه وجود ندارد قطعاً در سبد فرهنگی نیز اولویت خانوادهها نخواهد بود. وقتی مشکلات اقتصادی همه اقشار جامعه را درگیر خود نموده لذا این مشکل وارد این سبد فرهنگی که شامل همه هنرهای تجسمی نیز میگردد شده است.
آیا نقاشان ما توانستهاند نگاه فرهنگی جامعه خود را به مخاطب برسانند؟
وی گفت: وظیفه دستگاههای آموزشی است تا سطح سواد بصری جامعه را بالا ببرد و نقاشان صرفاً تولیدکنندگان آثار هستند و فرهنگ یک جامعه برای تغییر در این مسیر نیاز به گذر زمان خواهد بود. باید ارگانها و موزهها و گالریها چنان عمل کنند که مخاطب بهعنوان یک تفریح فرهنگی با آن برخورد کند و بتواند هرروز نگاههای جدیدتری را بیابد و کنجکاوانه در پی کشف مفاهیم بصری در میان آثار و بسط آن نگاه در اطراف و جامعه خود باشد.
نقش گالریها در پیشبرد اهداف هنرهای تجسمی چیست؟
خلیلی بیان کرد: نگارخانههای هنری مخاطبان خاص دارند که اغلب نیز قادر به خرید آثار هنری نیستند و صرفاً برای بازدید از آثار به نمایش گذاشتهشده است به نگارخانهها میروند و معدود نگارخانههایی میتوانند آوار نقاشی را بفروش برسانند. اما در شهری مانند تهران که بیشمار نگارخانههایی برای بازدید مخاطبان خود داشته، فروش آثار هنرمندان را در اولویت کار خود قرار داده است و بر این جریان سیال همچون رودخانهای آثار هنرمند را بر میز فروش میگذارند و درواقع شاخصه بهتر بودن هر گالری به فروش آثار هنرمندان برمیگردد.
شما چه نگاهی را در آثارتان دنبال میکنید؟
این مدرس دانشگاه هنر ابراز کرد: من در آثارم به دنبال بیان احساس و نگاه فردی به پیرامونم هستم تا زوایایی که از دید مخاطب پنهان است را به تصویر بکشم، بهنوعی کشف و شهود،گر چه در نگاه اول ممکن است صرفاً طبیعت عینی مشاهده گردد.
وقتی پای حرف هنرمندان مینشینم برای مصاحبهای دلی ، همه و همه دل پردردی دارند از کمفروغی مسئولین در مواجه با آثار هنری و اینکه سازمانها و ادارهها باید افرادی هنرمند را در جایگاه خود داشته تا هنرمند بتواند ارتباط بهتری با سازمانها و ارائه اثر خود به آن سازمان داشته باشد و حرف آخر غلامرضا خلیلی که : زمانی آثار هنری در سبد فرهنگی جامعه قرار خواهد گرفت که طبق مثلث مازلو نیازهای اولیهاش تأمین گردد و این اهتمام و جدیت مسئولین مربوطه را میطلبد.