اعتماد به اقتصاد میرسد؟
انسیه سروش
مدیر گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: وقتی که زمینه بی اعتمادی به حکومت، به تغییرات اقتصادی و… ایجاد شود؛ هیچ کاری انجام نمی توان انجام داد و امور مختلف گره می خورند. یک تفسیر اجتماعی از اقتصاد وجود دارد و آن اثرگذاری اعتماد اجتماعی بر مولفه های این بخش است.
هادی خانیکی در کارگاه آموزشی روزنامهنگاری اقتصادی مسئلهمحور که روز گذشته در محل اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی برگزار شد، افزود: برای نمونه اگر این تصور در جامعه شکل بگیرد که بانکی قرار است ورشکسته شود؛ این اتفاق رخ خواهد داد. این موضوع تحت تاثیر افکار عمومی رخ می دهد. مهم است که مولفه های اجتماعی را به عنوان کانتکست(زمینه) در عرصه های مختلف بشناسیم.
وی تصریح کرد: شاخصه دیگر سرمایه اجتماعی می باشد؛ مفهومی که از حوزه جامعه شناسی به عرصه اقتصاد وارد شده است. وقتی این مفهوم وضعیت خوبی نداشته باشد، اعتماد به نهادهای مدنی، اجتماعی و… از بین می رود، در نتیجه امید به آینده و هراس نسبت به روزهای پیش رو، افزون می شود. سوال مهم این است که چه چیزی می تواند این همبستگی و امید را تامین کند؟ یک طرف مجموعهای از قوانین و مقررات است و قسمتی نیز هنجارها و ارزش ها هستند.
خانیکی ضمن اشاره به اهمیت مسئله آب و شرایط طرح انتقال آب، گفت: مسئله بیآبی و یا سیلاب نه تنها بر طبیعت تاثیرگذار است بلکه بر همه ابعاد جامعه اثر میگذارد که به دنبال آن طرحهای مختلفی از طرح بزرگ انتقال آب گرفته تا طرحهای کوچکی مثل تغییر الگوی مصرف مطرح میشود. بررسیهای انجام شده نشان میدهد هرچه تبلیغ کمآبی بیشتر میشود، برخلاف انتظار به جای کاهش مصرف آب با افزایش مصرف مواجه میشویم که این مربوط به زمینههای موجود در جامعه است.
سوظن بالا مانع سرمایهگذاری اقتصادی میشود
خانیکی خاطرنشان کرد: وقتی اعتماد وجود داشته باشد، سرمایه گذاری انجام می گیرد، وقتی امید به آینده داشته باشیم، سپرده گذاری صورت می پذیرد، وقتی احساس امنیت باشد هزینه های کار اجتماعی کاهش پیدا می کند و… اما اگر اعتماد ضربه خورد، هزینه های سرمایه گذاری بالا می رود. امروز حتی تبلیغات بازرگانی هم ریشه در اعتماد اجتماعی دارد و اگر تبلیغ ابزاری برای رد کردن جنس نامرغوب باشد تا هدایت و راهنمایی مشتری، اعتماد جامعه خدشه می بیند.
فرصتهای پرخطر
مدیر گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی ابراز کرد: تعریف کلاسیکی که از بحران ها وجود دارد، آن ها را «فرصت های پُرخطر» توصیف می کند. همین حادثه تلخ سقوط هواپیما را در نظر بگیرید، اگر با آن به درستی برخورد می شد، می توانست مصداقی برای این موضوع باشد.
وی افزود: به آینده ایران می توان با امیدواری نگاه کرد، به ویژه به واسطه نسلی که متفاوت به موضوعات نگاه می کند. فهم تغییر، می تواند از آن فرصت ایجاد کند؛ اما گاهی کندفهمی ها از این مولفه تهدید می سازد.
در جامعه ایران مادیت و فردیت مهم شده است، اگر درست با آن برخورد شود الزاما به معنای غیرجمعی شدن یا غیر معنوی شدن نخواهد بود.
اتفاقی که بعد از شهادت سردار سلیمانی رخ داد، تکان خوردن لایه های زیرین جامعه بود، چنانکه دوستان و دشمنان ایران را دچار شگفتی کرد. این نوع مواجهه جامعه با قهرمانانش و سرمایه های اجتماعی خود، فرصت و مجالی ارزشمند را شکل داد تا اعتمادی که از جامعه در حوادث بنزینی ضربه خورده بود، ترمیم شود. متاسفانه حوادث بعدی به واسطه تلخی فراوانی که داشت، بار دیگر جامعه را به سمت تکه تکه شدن پیش برد. به هر رو، این تجربه نشان داد که جامعه ایرانی پتانسیل دارد تا به مدد سرمایه های اجتماعی از این دست، خود را ترمیم نماید