مردم سرخورده از دعواهای حزبی
رییس شورای هماهنگی اصلاحطلبان استان خراسان رضوی گفت: مردم میدیدند تشکیل و قوت گرفتن احزاب به جای اینکه قاتق نان باشد، قاتل جان میشود، یعنی هرکس که به محرومیت اجتماعی دچار است و یا از گزینشی رد میشود، به این بهانه است که با فلان حزب در ارتباط بوده.
مهدی عبایی رییس شورای هماهنگی اصلاحطلبان استان خراسان رضوی با حضور در دفتر روزنامه صبح امروز در رابطه با موضوع روشنفکری در ایران بیان کرد: بین کشورهای جهان سوم، هرچند که روشنفکری در ایران نقص داشته، اما به قوت خودش باقی است. در هیچیک از کشورهای اسلامی مشابه ایران، روشنفکری دینی و روشنفکریای مثل کشور خودمان نداریم. چهرههای شاخص روشنفکری در ایران مثل دکتر شریعتی و آقای مجتهد شبستری و دیگران، در افق بالای روشنفکری در کشورهای جهان اسلام هستند. گاهی به طنز گفته میشود یکی از دلایل عدم رشد و توسعه اجتماعی ما این است که فاصله روشنفکران با مردم و با نظام بسیار زیاد است و به همین خاطر، بین خود روشنفکران هم اختلاف نظر وجود دارد.
ما در کار جمعی بسیار ضعیف هستیم
وی اذعان کرد: معمولا در کشور ما کار اجتماعی با قدرت تمام اجرا نشده است. ما در کار جمعی بسیار ضعیف هستیم، حتی در تیمهای ورزشی هم از کشورهای آفریقایی و آسیایی پیشرفته عقبتر هستیم. فوتبال ما وقتی با کشورهای متوسط رقابت میکند، همه میگویند بسیار ضعیف است. تمام روحیه روشنفکران ما در حادثه بازی ایران و ژاپن متجلی است، یعنی خطایی صورت گرفت و بازیکنان به جای اینکه به بازی خود ادامه دهند بعد بیایند سراغ داور، بازی را رها کرده و به سمت داور رفتند، بازیکن ژاپن هم کار خودش را کرد. روشنفکران ما هم اینگونهاند، به محض اینکه یک حادثه اجتماعی رخ بدهد همه میروند به دنبال خلق یک ایده جدید در رابطه با حادثه، صحبت و تحلیل کردن و اینکه یک روشنفکر باید کار اجتماعی و جمعی هم انجام دهد فراموش میشود. به همین دلیل هم احزاب در ایران بسیار ضعیف عمل میکنند. احزاب در کشور ما ریشه ندارند.
احزاب بعد از انقلاب ناکارآمد بودند
عبایی در رابطه با ناکارآمدی احزاب در ایران گفت: ما اگر بخواهیم در کشور دو یا سه حزب به معنای واقعی کلمه مثال بزنیم، مجبوریم به سراغ حزب توده برویم که وابسطه به سفارت شوروی در ایران بود و به تعبیر روشنفکران آن زمان، شورای مرکزی حزب از سفارت رهنمود میگرفتند و برای مردم ارائه و اجرا میکردند. یا جبهه ملی که حالت حزبی نداشت و با تمام فداکاریای که مردم کردند و صداقتی که مرحوم مصدق داشت، نتوانست کاری انجام دهد. بعد از انقلاب هم احزاب را دیدهایم. سازمان مجاهدین اولیه را داشتیم که قبل از انقلاب به وجود آمده بود و با شروع انقلاب مقابل مردم و دولت ابتدای انقلاب قرار گرفت، کارش به انحطاط کشیدهشد و با اقداماتی که کردند، تعبیر منافقین در موردشون صدق میکرد. به جز موارد بالا چیزی دیگری نمیتوانیم مثال بزنیم که اینها هم به لحاظ ترکیب و سازماندهی فقط ویژه دوران مبارزه با استبداد بودند. احزاب دیگر ما بعد از انقلاب هیچ کارآمدیای نداشتند. این ناکارآمدی احزاب بهانهای شد تا دولتها و نظام هم به سراغ احزاب نروند. میگویند چرا به سراغ احزاب برویم؟ ما باید به سراغ کسی برویم که بخواهیم با آن مشورت کنیم و کسی که میتواند به ما مشورت بدهد باید یک دولت در سایه داشته باشد همچون کشورهای پیشرفتهای که برای انتخابات و تشکیل کابینه آماده هستند. احزاب ما که اینگونه نیستند. از طرف دیگر احزاب میگفتند دولت تکلیفش را با ما از قبل روشن کرده، چرا دولت در سایه تشکیل بدهیم؟ سیستم اجرایی ما جدای از احزاب است؛ انتخابات پارلمانی هم از احزاب جدا است. یعنی ما از ابتدای انقلاب انتخابات حزبی نداشتیم تا حزبی که بیشترین رأی را میآورد، قوت اولیه کشور بشود. برای مثال در انتخابات مجلس ششم جبهه مشارکت پیروز انتخابات بود، دولت اصلاحات هم تا جایی که میتوانست از اصلاحطلبان استفاده کرد. بعضی از افرادی که وارد دولت و مجلس شدند، از کار حزبی کنار کشیدند. در نتیجه فاصله بین احزاب، دولت و پارلمان عمیقتر شد. ریشه این موضوع برمیگردد به اینکه بعد از انقلاب ما در استقرار مردم سالاری ناکام بودیم.
احزاب ایران قاتل جان مردم شدهاند
دبیر حزب اتحاد ملت خراسان رضوی ادامه داد: ما انقلاب کردیم با هدف ایجاد عدالت، آزادی، استقلال، کرامت انسانی و جمهوری اسلامی تا مردم و مجلس در رأس امور باشند. اما در عمل از تمام این اهداف و شعارها فاصله گرفتهایم. همیشه به ما گفته شد، ناوهای آمریکا در خلیج منتظر هستند، بنابراین سکوت کنید، فعلاً وقت دامن زدن به مباحث حزبی نیست. یا امام راحل فوت کردند و یا اتفاق جدید دیگری در کشور افتاد که همه باید همبسته با هم به جنگ آمریکا برویم. مردم و احزاب هم با کمال حجب و حیا و حتی شرمندگی عمل میکردند. بنابراین زمینه برای ایجاد احزاب قوی در کشور آماده نبوده. مردم میدیدند تشکیل و قوت گرفتن احزاب به جای اینکه قاتق نان باشد، قاتل جان میشود، یعنی هرکس که به محرومیت اجتماعی دچار است و یا از گزینشی رد میشود، به این بهانه است که با فلان حزب در ارتباط بوده. مردم کمکم سرخورده شدند و گفتند حزب زمینهای است برای محرومیت ما، پس به سیاست و احزاب کاری نداشته باشیم. چراکه خطاب به مردم میگفتند به حقوقی که در ابتدای انقلاب به شما دادهششده اکتفا نکنید، خیلی چیزهای دیگر هم به شما داده میشود. البته این طرحی از مسئله است، یعنی به زیر بناهای این مسئله نپرختهایم، فقط طراحی کردهایم. دلیل اینکه ما حزب نداریم و تصمیم مردم ما این شده که فعلاً به دنبال یک لقمه نان در سفره باشیم و نیاز به حزب نداریم و احزاب بیشتر مانع کار ما هستند، این است که در جامعه، به دلیل وجود احزاب اختلافاتی به وجود آمده و اختلافات بهانهای شده تا همان یک لقمه نانی که یک زمانی به دست میآمد، به سختی به دست بیآید. بنابراین مردم احزاب را رها کردند تا احزاب، دولت و نظام با هم دعوا کنند، تا در این میان اگر یکی از طرفین دعوا احساس ضعف کرد به سمت مردم بیاید و درخواست کمک کند. همیشه اینگونه بوده. در راهپیماییهای علیه اعتراضات خیابانی را اگر ببینید، هیچکدام از شعارها مدنی نیست. آرزو میکنند لیاخوف بیاید که همین مجلس ضعیف را به توپ ببندد. زمان مرحوم هاشمی هم تمام اهانتهایی که به ایشان میشد، ضد مدنی بود. در حقیقت از مردم خواسته میشد که بیایید به ما کمک کنید تا ما بر همین چند آدم مزدور و بیگانه غلبه کنیم، اقتصاد، انتخابات و دولت درست میشود.
شورای هماهنگی به جای احزاب
وی بیان کرد: ما چرا چیزی به نام شورای هماهنگی و ائتلاف اصلاحطلبان داریم؟ چون احزاب قوی نداریم. در میان اصولگراها هم وضعیت بسیار از هم پاشیدهتر از ماست. آنها هم معمولاً به هیچ ائتلافی نمیرسند و هیچ حزب قدرتمندی که بدنه اصولگرایی را قبول داشته باشد ندارند. چون آنجا هم کارکرد حزبی در این خلاصه میشود که حزب باید حاکمیت را تقویت کند، نمایندهای از حاکمیت داخل حزب باشد و حزب بدون خواست حاکمیت اقدامی انجام ندهد. ما اصلاحطلبها اینگونه فکر نمیکنیم اما نتیجه کار هردو جناح این شده که هیچکدام حزب قوی نداریم. بنابراین اصولگراها سراغ جمنا و ائتلاف خط امام ورهبری میروند، هوالمطلوب هم که محصول آنهاست به شکل غیر قانونی که معمولاً شب انتخابات بیرون میآید. ما اصلاحطلبها هم به سراغ شورای هماهنگی میرویم. بخشی از احزاب ما اصولاً حتی شکل یک حزب را ندارند، یعنی شورای مرکزی تشکیل شده، اما اینگونه که دفتر سیاسی داشته باشند تا در آن تحلیل سیاسی کنند، به موقع بیانیه بدهند و اعلام حضور کنند، نیستند. معدودی از احزاب م که شکل حزب را دارند در مسائل اصلی کشور با هم اختلاف سلیقه و اختلاف مبانی دارند. برای مثال اگر در شرایط عادی حاکمیت چیزی خواست، احزاب بلافاصله باید به دنبال حاکمیت میروند و به خواستهاش عمل کنند یا براساس تحلیل خودشان و زمینههای اجتماعی، ببینند منافع مردم چیست؟
نظارت وظیفه مادر انتخابات است
رییس شورای هماهنگی اصلاحطلبان خراسان رضوی اظهار کرد: اگر از بالا شعار داده شد که تمام مشکلاتی که در جامعه اتفاق میافتد به این دلیل است که نظارت استصوابی درست عمل نشده، شورای محترم نگهبان و عواملی که در استانها دارند این نظارت را اعمال میکردند و وقتی کارها خراب میشود میگویند اصلاحطلبها علیه نظارت استصوابی شعار دادند، اجازه ندادند نظارت استصوابی درست عمل شود، لذا چند آدم نفوذی در مجلس نشستهاند تمام کارها را خراب کردهاند، بنابراین ما به این مجلس هم اعتماد نداریم. مجلسی که اکثریت آن اصولگرا هستند. مجلسی که یک اقلیت لیست امیدی داشته که بخشی از آن در مسیر چهار سله به اعتدالیون و اصولگراها پیوستند به دلیل اینکه برای دوره بعد سر نظارت استصوابی را کلاه بگذارند یا مورد قبول قرار بگیرند و دوباره انتخاب شوند. بخشی از اصلاح طلبان میگویند نظارت استصوابی را بردارید ما چه پیروز بشویم چه پیروز نشویم، چه لیست داشته باشیم و چه لیست نداشته باشیم، به صورت فعال وارد انتخابات میشویم و هدف ما هم شرکت در انتخابات است و تحکیم مبانی دموکراسی نه پیروزی. ما این را در شورای هماهنگی تا قبل از این حوادث هم میگفتیم. هرجا بحث به اختلاف نظر بین احزاب میکشید میگفتیم هدف ما ارائه یک لیست که آن هم در مشهد رأی بیآورد نیست، هدف ما حفظ وحدت و مبانی اصلاحطلبی است. ما میخواهیم انتخاباتی داشته باشیم که در تحکیم روابط دموکراتیک کشور موثر باشد، پیروز هم نشدیم اهمیت ندارد. لذا میگوییم نظارت استصوابی را بردارید، چون در هیچ کشور دموکراتیکی نظارت اینگونه نیست. نظارت به مادر انتخابات برمیگردد، که احزاب و خود مردم باشند. شما مجری و ناظر هستید، مادر انتخابات نیستید. احزابی مثل اتحاد ملت میگویند ما انتخابات را تحریم هم نمیکنیم، چون انتخابات حق مردم است ما کارهای نیستیم که تحریم کنیم، مردم بخواهند شرکت میکنند نخواستند شرکت نمیکنند. ما حداکثر میگوییم لیست نداریم و فعال نیستیم. به اجازه دهید به میدان بیآییم و فعال باشیم، اگر پیروز انتخابات نباشیم لااقل چندگام به اهدافمان نزدیک شدهایم.
ائتلاف اصلاحطلبها به سختی تشکیل شد
این فعال سیاسی در رابطه با تشکیل شورای سیاستگذاری گفت: وقتی که احزاب به موضوع نظارت استصوابی میرسند اختلاف سلیقه و نظر دارند. بنابراین متحد شدن احزاب برای امری مثل انتخابات مشکل است. در عین حال این اتفاق افتاده، یعنی چندین دوره انتخاباتی است که ما احزاب بزرگ مثل جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران آن زمان را نداریم، دور هم مینشینیم و ائتلاف تشکیل میدهیم. جاهایی که پایداری اصلاحات بیشتر بوده و عناصر فعال بیشتری داشته مثل مشهد و تهران، به وحدت رسیدن کار مشکلی است، چراکه هرکدام از این احزاب حرفی برای گفتن دارند. برای مثال در شهر مشهد که بخشی از اصلاحطلبان مبارز زمان استبداد بودند، چپ سنتی بودهاند، زندانی زمان شاه بودهاند، تجربیاتی را بر دوش خود سوار کردهاند و جلو آمدند و اصلاح طلب شدهاند حرفی برای گفتن دارند، خیلی ساده نمیتوانند به یک نتیجه واحد برسند. از این مسئله گذشته جوانان نیز و فعال هستند، دلشان میخواهد فعالیتشان در این عرصه نمود داشته باشد، خیلی جاها هم انتقاداتشان به ما درست است. ما تجربیات گذشته را داریم ولی کند شدهایم. ما این کار را در دوره جدید کردیم و این ائتلافها نتیجه هم داده. برای مثال در ریاست جمهوری 92، 96 و شورای شهر مشهد، تهران، شیراز و چند کلانشهر دیگر بهره بردیم. در مشهد فقط یک دوره انتخابات مجلس ششم داشتیم که یک دست اصلاحطلبان با محوریت جبهه مشارکت آن زمان، در مرحله اول رأی آوردند. دلیل این اتفاق وجود چهرههای سرشناس مورد اعتماد مردم همچون مرحوم حاجآقای عبایی، پدربنده که به عنوان یک چهره قدیمی، قبل از انقلاب سخنرانی میکرد و خطبههای نماز جمعه را میخواند، در لیست اصلاحطلبان بود، و لیست هم رأی آورد. بعد از آن انتخاباتی که اصلاحطلبان به صورت یک دست 15 رأی آوردند، انتخابات شورای شهر مشهد در سال 96 بود. در کنار این موفقیتهای اصلاحطلبان، اتفاقات تقویت کنندهای هم در کنار خود داشتهاند. انتخابات شورای شهر 96، همزمان با انتخابات ریاست جمهوری بود و اصلاحطلبان به عنوان حامیان روحانی سر زبانها افتادند و برای شورای شهر رأی آوردند. اینکه بعد از رآی آوردن چه شد به ضعف اصلاحطلبان برمیگردد.