زباله بازی
سارا ایزد خواه
اگر کمی نسبت به جامعه خود حساس باشید حضور این افراد را بهخوبی در پیرامونتان حس میکنید. کنار ما در جستجوی زباله هستند، زیر سایه سطلهای بزرگ زباله استراحت میکنند، پسماند غذای پیدا کرده در زبالهها را میخورند و حتی کودکان زبالهگرد درون سطلهای زباله بازی کرده و معیشت خود را لابهلای آشغال جستوجو میکنند.
زبالهگردی از جمله معضلات جدیدی است که در شهرهای بزرگ ایران بهویژه مشهد درحال گسترش است. تعداد این افراد روزبهروز در پایتخت معنوی جهان اسلام درحال افزایش است و اگر رسیدگیها و برنامهریزیهای لازم در این زمینه انجام نشود مشکلات و آسیبهای عدیدهای در آیندهای نه چندان دور پیش روی این شهر خواهد بود. مشهد از شهرهایی است که بیشترین تعداد جمعیت حاشیهنشین در کشور را داراست مسلما افزایش تعداد مهاجران، کاهش درآمد افراد و وضعیت نامناسب اقتصادی کشور از جمله دلایلی است که میتواند تعداد افراد حاشیهنشین را بیشتر کرده و بهمراتب میزان گرایش این افراد را به زبالهگردی افزایش دهد.
جمعیت روبه رشد در مشهد منجر به افزایش مصرف و درنتیجه تولید بیشتر زباله میشود، درواقع روزانه در این شهر میزان 2300 تن زباله تولید میشود. متأسفانه هنوز سیستم جمعآوری و تفکیک زباله در ایران و ازجمله مشهد بسیار ابتدایی است که همین سیستم اشتباه مشکلات عدیدهای را برای شهر و افراد بهوجود آورده. درواقع هیچ جای دنیا تفکیک زباله توسط انسان انجام نمیشود، اما این کار در ایران و بیشتر توسط کودکان صورت میگیرد که در این زمینه مسئولیت میبایست بر عهده شهرداری و وزارت کار باشد.
گفتنی است که بهترین روش برای کنترل و ساماندهی زبالهگردی، جمعآوری سطلهای زباله از خیابانها و تفکیک زباله از مبدا است. هر چند که سازمان مدیریت پسماند مشهد اخیرا در تلاش است تا طرحی با نام «سیمپ» را بهصورت پایلوت برگزار کند تا از طریق نرمافزار بتواند میزان آگاهیرسانی شهروندان نسبت به تفکیک زباله از مبدا را افزایش دهد.
گاراژهای تفکیک زباله دارای کارفرمایانی است که برخی از آنها تحت نظارت شهرداری کار میکنند؛ طبق قانون کار، بهکار گرفتن کودکان در مشاغل سخت همچون زبالهگردی غیرقانونی است، اما متاسفانه چنین عمل خلافی در تعداد زیادی از گاراژهای تفکیک زباله سطح شهر انجام میشود. درواقع کارفرمایان این گاراژها برای پرداخت حقوق کمتر و کسب سود بیشتر از بچهها استفاده میکنند. در تعدادی از کارگاههای تفکیک زباله موجود در پرکندآباد، شهرک شهید رجایی، فیضآباد و کارگاههای اطراف جاده قدیم کودکان ایرانی و خارجی مشغول به کارند.
زبالهگردی کودکان؛ بردهداری نوین
براساس دادههای بهدست آمده «سن زبالهگردی کودکان به چهار سال رسیده و میانگین سنی کودکان زبالهگرد 12 سال است. باید توجه داشت که 85 درصد این کودکان، افغانستانیاند. [درواقع] 85.1 درصد از این کودکان افغان، 1.7 درصد پاکستانی و 13.2 درصد ایرانی هستند. همچنین 80 درصد این کودکان بیسوادند(ایسنا، 19 آذر 1397، همایش «زبالهگردی حق کودکان نیست»). گفتنی است میزان فعالیت روزانه برخی از این کودکان گاهی به 20 ساعت زبالهگردی و کار در این کارگاهها میرسد که خود نوعی بردهداری نوین است.
رشد بیماریهای ایدز، هپاتیت، گال، سل در میان زبالهگردان
متأسفانه براساس گزارشهای میدانی تعداد زیادی از افرادی که زبالهگردی کرده یا در کارگاههای تفکیک زباله فعالیت میکنند بدون دستکش، ماسک و لباس مخصوص هستند، عدم وجود تجهیزات لازم در این زمینه منجر به شیوع بیماریها در میان این افراد و مسلما افزایش بیماری در سطح جامعه میشود. بیماریهایی چون ایدز، هپاتیت، اسهال، سل، قارچهای پوستی، انگل، وبا و گال… ازجمله مواردی است که در میان زبالهگردها بهویژه کودکان دیده میشود؛ چرا که کودکان بهدلیل فقر جسمانی و بهداشتی آسیبپذیری بیشتری در برابر بیماریها دارند.
تضعیف اخلاق و مدنیت با رشد زبالهگردی در شهر
تعداد زیادی از این کارگاهها در حوزه مناطق شهری هستند درنتیجه عدم نظارت کافی بر عملکرد این کارگاههای غیرقانونی منجر به بروز و شیوع بیماریها در شهر میشود. از سویی دیگر با افزایش تعداد افرادی که زبالهگردی میکنند چه کسانی که برای تأمین معاش اولیه خود رو به این شغل کاذب میآورند و چه کسانی که به طمع سود فروش برخی از زبالههای ارزشمند در این زمینه فعالیت میکنند موجب شده قبح چنین معضل اجتماعی در جامعه از بین برود و شهروندان نسبت به این دسته از افراد بیتوجه باشند. همین امر منجر به کاهش اخلاق و اخلاقمداری در جامعه شده و مدنیت را تضعیف میکند. گاهی دعواهای زیادی بر سر سطلهای زباله میان زبالهگردان برای بهدست آوردن زباله بیشتر رخ میدهد.
چرا زبالهگردی رسمیسازی نمیشود؟
اما راهحل این معضل چیست؟ هرچند وضعیت نامناسب اقتصادی یکی از دلایل اصلی گرایش به این شغل کاذب بوده، اما به هر حال جامعه ما نیازمند ارائه راه حلی مناسب با شرایط موجود است. یکی از راهحلها میتواند رسمیسازی این دسته از شغلهای غیررسمی باشد. هر چند وزارت کار با آوردن استدلالهایی مانع از این کار میشود برای مثال بیان شده که قصد بهرسمیت شناختن حضور و کار افغانستانیها در ایران را ندارند. یکی دیگر از مشکلات پیش رو برای بهرسمیت شناختن زبالهگردی، وجود الزامهای قانونمند است، مانند الزام در پرداخت حق بیمه است؛ چراکه به گفته متولیان این حوزه، سودآوری کافی را ندارد.
نکته دیگری که از سوی وزارت کار و رفاه اجتماعی مطرح شده، بحث «عدم الزام کودکان به کار» است، فعالان حوزه کودک به این ارزش اعتقاد دارند و اجازه مذاکره در مورد رسمیسازی کار کودک را نداده و آن را قابل گذشت نمیدانند، بههمین دلیل این وزارتخانه نتوانسته برای بهبود وضعیت کودکانی که در این حوزه فعالند، ورود کند.
ناتوانی سازمانهای مسئول در حل معضل زبالهگردی
در رابطه با وضعیت کار کودکان 12 سازمان مسئولیت دارند ازجمله بهزیستی، شهرداری، وزارت کار و رفاه اجتماعی، اداره اتباع، دانشگاه علومپزشکی و…، اما متاسفانه با توجه به افزایش گرایش افراد برای ورود به این حوزه بهویژه حضور کودکان در گاراژهای تفکیک زباله و زبالهگردی در سطح شهر این سازمانها نتواستند راه حل مناسب و درخوری را ارائه دهند. درواقع مسئولان هر یک از این سازمانها بخشی از مسئولیت را بر عهده دیگری مینهند. باید توجه داشت که مشهد، شهری زائرپذیر است و در شأن شهر امام رضا(ع) نیست که کودکان آن معیشت خود و خانوادهشان را در زبالهها جستوجو کنند.