1

استقلال و تکثر در جنبش دانشجوئی

علی اصغر داودی

هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد

شانزدهم آذرماه به پاس‌داشت خونِ به ناحق ریخته سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران به نام‌های قندچی، بزرگ‌نیا و شریعت‌رضوی در روزهای حاکمیتِ حکومت کودتا به «روز دانشجو» نام‌گذاری شده است. نگاهی به پیشینه قریبِ هفت دهه فعالیت جنبش دانشجویی در ایران نشان از نقش و تاثیرگذاری پررنگ این نهاد مدنی در عرصه‌های مختلفِ حیات سیاسی و اجتماعی دارد. نقطه عزیمت و خاستگاه فکری این جنبش به جریان نواندیشی دینی برمی‌گردد که پس از برپایی حکومت کودتا در دهه 1330 عهده‌دار مقاومت علیه استعمار خارجی و استبداد داخلی شده بود. به همین دلیل، در ردیابی کنش دانشجویی از بدو پیدایش تاکنون، عدالت‌خواهی، مبارزه با استعمار در بُعد خارجی و مقابله با استبداد و خودکامگی در بُعد داخلی سرلوحه فعالیت این جنبش بوده است. برخورداری از شور و نشاط جوانی و کمال‌گرایی به این جنبش تحرّک و پویایی زیادی بخشیده و آن را به سوی گرایشات رادیکال‌تر درباره آزادی، عدالت و رفع انواع تبعیضات سوق داده و در عین حال، فارغ بودن از قیود کاری و مالی به این جنبش استقلال و پایمردی لازم برای پی‌گیری مطالبات خود بخشیده است. چنین ویژگی‌هایی سبب شده تا جنبش دانشجویی، پیشگامِ دیگر جریانات سیاسی و اجتماعی، در مقاطع مختلف تاریخ معاصر ایران و در بزنگاه‌هایی همچون نهضت ملی شدن صنعت نفت، نهضت اسلامی امام خمینی(ره) و مبارزاتی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی گردید، حضور چشمگیری داشته باشد و تأثیرات ویژه‌ای به جای بگذارد. با پیروزی انقلاب اسلامی، این جنبش در کوران چالش‌ها و رقابت‌های سیاسی آن دوران که منجر به تثبیت نیروهای سیاسی- مذهبی در حاکمیت شد، عملا به بازوی اعمال هژمونی ایدئولوژیک این جریان مسلّط تبدیل گردید. این امر سبب شد تا به تدریج میان طیف‌های مختلف این جنبش شکاف ایجاد شود، جنبش از مطالباتِ صنفی خود فاصله بگیرد و به بازتولید گفتمان جریان مسلّط پرداخته و عملا به بازوی آن در دنشگاه‌ها تبدیل شود. با باز شدن تدریجی فضای سیاسی جامعه پس از خاتمه جنگ تحمیلی عراق و تغییرات کمّی و کیفی که در آموزش عالی ایران در این مقطع زمانی صورت پذیرفت، جنبش دانشجویی به سمت اتخاذ مواضع مستقلانه‌تر سوق یافت و به جایی رسید که تقریباً موقعیت اپوزیسیون به خود گرفت. تغییرات تدریجی در لایه‌های اجتماعی جامعه بخصوص طبقه متوسط شهری، تغییر در مناسبات و جایگاه زن و مرد، تغییر در ساخت هِرم جمعیتی کشور و در نتیجه افزایش جمعیت جوان، واقعیات اجتماعی بودند که خود را در قالب جریان اصلاح‌طلبی دهه 1370 متبارز ساخت و بدنه جنبش دانشجویی را نیز با خود همراه نمود. از این زمان به بعد، این جنبش با اتخاذ رویکردی دموکراتیک‌تر، مبارزه با خودکامگی و دفاع از حقوق بشر در قالب مبارزات صلح‌طلبانه و مسالمت‌جویانه را در پیش گرفت. امروزه به رغم انفعالی که در جنبش دانشجویی سراغ داریم، تحت تاثیر فضای عمومی حاکم، این جنبش خواست‌ها و مطالبات خود را معطوف به خواست‌های عموم مردم نموده و همراه با بدنه کلی جامعه نسبت به اعوجاج از آرمان‌های اولیه انقلاب، زیست تجمل‌گرایانه برخی از مسؤولین، وجود مفاسد اجتماعی، نابسامانی اوضاع اقتصادی، ناکارآمدی برخی دولتمردان، وضع نابسامان آموزش عالی کشور، انزواگرایی در عرصه سیاست خارجی، قبض جامعه مدنی و اهمال نسبت به رعایت حقوق شهروندی به شدت معترض است. دانشجویان امروزه متکثرتر از سابق فکر می‌کنند، مستقل‌تر از باورهای ایدئولوژیک می‌اندیشند، نسبت به تحولات سیاسی و بین‌المللی آگاهی بیشتری پیدا کرده‌اند و در عین حال، نسبت به مخالفان خود مدارای بیشتری روا می‌دارند. بی‌شک، به رغم تطورات و تحولاتی که این جنبش پشت سر نهاده، دانشجویان هم‌چنان به عنوان میراث‌دار «16 آذر 1332» نقش پیش‌تازانه‌ای در نقادی وضع موجود، آرمان‌خواهی، عدالت‌طلبی و مبارزه با استکبار و استبداد دارند. از این رو، اعتماد به این قشر فرهیخته و ایجاد فرصت‌های مختلف برای بالندگی و خروج جنبش از انفعال می‌تواند در تحقق «ایده ایران آباد و پیشرفته» نقش غیر قابل انکاری داشته باشد.