معماری مشهد فخر الملوک خانمی است
رضا الهی
خانه های شان را هر چند سال عوض می کنند، این یکی نور ندارد و آن یکی تهویه مناسب، آن یکی دیگر هم فضای باز و یکی دیگر همسایگانی مزاحم… با کاهش کیفیت زندگی موجب نارضایتی ساکنان این گونه خانه ها شده است، ناصر استاد دانشگاه و معمار مشهدی معتقد است معماری مشهد فخرالملوک خانمی است. گزارش صبح امروز را بخوانید.
مردم درباره مسکن خود می گویند؟
از خانه ای که در آن سکونت داریم متنفرم. این جمله خانمی است که در منزلش احساس راحتی نمیکند، وقتی دلیل این حس را از او جویا شدم فهمیدم عواملی همچون نداشتن نورگیری مناسب، جانمایی نامناسب پنجرهها برای چرخش هوا در منزل و مکان آشپزخانه در پلان ساختمان باعث نارضایتی او از خانهاش شده است.
از او دلیل انتخاب این خانه را برای سکونت پرسیدم، اومی گوید: سرمایه زیادی نداشتیم تا خانه بهتری بخریم و قیمت مسکن هم بسیار بالاست.
خانمی دیگر که خوش معمار است می گوید: بسیاری از مسائلی که باعث بالا رفتن کیفیت زندگیمان میشود، برایم اهمیت خاصی دارد، هر روز صبح با نور طبیعی از خواب بیدار میشویم و به دلیل خوب قرار گرفتن بازشوها، هوای طبیعی در منزل مان جریان دارد.
ادامه زندگی در فضای باز
برای یافتن پاسخی به این سوال که چرا معماری بناها موجب نارضایتی شده است و علت این اشفتگی های معماری چیست به سراغ یکی از کارشناسان معماری و شهرسازی مشهد رفتم.
استاد محسنی صحبتهای خودش در رابطه با معماری حال حاضر را، با موضوع پایان نامه دکترای خودش، «ادامه زندگی در فضای باز» آغاز می کند و می گوید: در گذشته در ساختمانها حیاط داشتیم و سرویس بهداشتی داخل حیاط بود. در آن حیاط زندگی وجود داشت. سرویس بهداشتی را از حیاط به داخل آپارتمان منتقل کردیم ولی حیاط در جای خود باقی ماند. آن حیاط، حیاط داخلی و خیلی وقتها در دو یا سه طرف ساختمان بود و حیاط در وسط قرار داشتهاست. حالا واقعیت این است که آن حیاط نوستالژیک تبدیل شده به حیاط آپارتمان یا پیش فضای پارکینگ و یک حیاط عمومی. بنابراین حیاط را باید با شهر تنظیم کنیم و بخشی از حیاط را باید در اختیار هر واحد قرار دهیم. من میگویم سرویس بهداشتی در گذشته پایین بوده است، حالا میشود سرویس بهداشتی هم در حیاط پایین باشد؟ نمیشود. چنین تصمیماتی مثل تبدیل شدن حیاط قدیم به حیاط عمومی، به عدم مطالعه درست معماری برمیگردد و اینکه معماری و شهرسازی ما متولی ندارد که چنین مطالعاتی داشته باشد.
جنبه اقتصادی تصمیمات در معماری
محسنی معتقد است: بخش دیگر این موضوع به اقتصاد برمیگردد، بخش اقتصادی این موضوع را از دو جنبه باید نگاه کنیم. هم تصمیمات مردانه شده، یعنی به نظر خانمها در این موضوع توجهی نمیشود، و هم اینکه کارفرما به دنبال سود خودش است و خریدار به دنبال چند متر کمتر، تا کمتر هزینه کند، توجهی نمیکند که عضوی از زندگی را قطع میکند. اصل موضوع این است که کیفیت زندگی دارد از دست میرود.
این داستان عمق فاجعه را نشان میدهد
او که رشته کلام را در دست گرفته می گوید: از طرف شهرسازی عضو هیئت مدیره نظام مهندسی بودم، کمیتههای تخصصی نظام مهندسی در یکی از شهرها جمع شده بودند و همه معمار بودند. دکتر حجت پیشکسوت معماری در رابطه با خانه صحبت کرد و اینکه خانه باید چگونه باشد و خانههای قدیم چگونه بوده، درباره حیاط و ویژگیهای کیفی خانه هم اشارههایی کرد. بعد از صحبتهای دکتر حجت چند نفر صحبت کردند. یک نفر گفت: این مسائلی که شما میفرمایید درست است ولی ما صبح ساعت 7 از خانه در میآییم و شب ساعت 11، خسته و کوفته به خانه برمیگردیم و شامی میخوریم و میخوابیم تا فردا. زندگی ما اینگونه است، خانه ما هرچقدر میخواهد خوب باشد چه فرقی به حال ما میکند. تمام آن جمع صحبتهای این آقا را تأیید کردند و اتفاقاً چند خانم معمار هم آنجا بودند و حرفی نزدند. من به ناچار صحبت کردم وخطاب به آن آقا گفتم: شما مجرد هستید یا ازدواج کردهای، خندید و گفت: دو تا بچه هم دارم، یکی 10 سال و یکی چهار سال دارم و یک بچه هم در راه است. گفتم: شما در این ارزیابیای که از خانه کردهای، آیا به فرزندان و همسر خودت هم فکر کردهای؟
تو به عنوان معمار این مملکت، چگونه اینقدر خود بین هستی؟ خانوادهات در آن خانه زندگی میکنند، تمام عمرشان در آنجا بزرگ میشوند. این مثال اتفاق افتاده است و به نظر من وحشتناک تلخ است.
واقعیت این است که اینقدر دچار خود بینی شدهایم که توجهی به ملاحظات اجتماعی و حقوق دیگران نداریم. عمق فاجعه اینجا هویدا می شود که معماران ما دارند به خطا میروند، وجه انسانی معماری و مسئولیت اجتماعی معماری زیر سؤال میرود. استاد من همیشه میگفت: معمار اول باید آدم باشد بعد معمار، منظورش همین بود، به نظرم این داستان عمق فاجعه را نشان میدهد.
کیفیت زندگی فدای به چشم آمدن
کیفیت ضرورتاً به معنای اینکه خانه باید گرانتر باشد نیست. ابعاد محیطی، روانشناسی محیطی و موضوعاتی که به شدت مورد توجه دنیاست، در حال حاضر فدای به چشم آمدن شده است.
من همیشه میگویم کار معماری بیشتر شبیه کارفرمایش میشود تا معمارش. یعنی اگر بخواهید ما معمارها را قضاوت کنید، باید از روی کاغذهای طراحیمان قضاوت کنید، نه آن چیزی که ساخته شده است.
معماری امروز ما شبیه سبک باروک است
در اروپا سبکی وجود دارد به نام باروک، پلان شهر پاریس براساس تفکر باروک شکل گرفته. باروک، هنری است نمایشی، در عرض، یعنی عمق ندارد و هنر فئودالهای شهری شده. دوران باروک دورانی است که زمینداران بزرگ، اشراف شدهاند. ما در چنین دورهای قرار داریم. این سلیقه و دیدگاه میخواهد خودش را نشان دهد. بنابراین معماری امروز ما از نظر سرنوشت و مدلش شبیه معماری سبک باروک است، چون معماری با سرمایه سر و کار دارد. یک خانواده با فرهنگ، با سواد و مدنی، ساده زیستتر و متواضعتر است و خودش را جدا و بالاتر از جامعه نمیداند و بر روی معماریای نزدیک به دیدگاه خودش سرمایهگذاری میکند. دنبال ابراز وجود نیست، چون کمبودی را حس نمیکند که بخواهد با خانه آنچنانی درست کردن بگوید من آنم که رستم بود پهلوان.
دیدگاه فخرالملوک خانمی
این استاد معماری به شرایط جامعه امروزی اشاره می کند و می گوید: مردم نگاه میکنند به عملکرد پولدارها، بعد از آنها تقلید میکنند. من اسم این دیدگاه را میگذارم فخر الملوک خانمی. این دیدگاه را کسانی که سرمایهدار هستند باب میکنند، از طرفی کنترل و قانونی وجود ندارد. بنابراین این وضعیتی که میبینیم متوجه نوع سرمایهگذاران این موضوع است.
معماری ما متولی ندارد
اصل اشکال معماری این است که متولی ندارد. ما در امر آموزش هم متولی نداریم. در دانشگاه میبینیم هر استادی در هر شهر و دانشگاهی هر چیزی که دلش بخواهد میگوید. این دانشکدهها را کسی کنترل نمیکند. دانشجوها و اساتید ارزیابی کیفی نمیشوند.
مهندسان عمران مداخلهگر، معضل معماری
معضل دیگر معماری، مهندسین عمران مداخلهگر است. مهندسین عمرانی که خیال میکنند معمار و شهرساز هستند. یا کار یک معمار پایه دو را به معماران جوان تازه فارغ التحصیل شده میدهند که هنوز طراحی نظام مهندسی را قبول نشدهاند و بعد اعتراض می کنند که اینها کار بلد نیستند. شما کار را به کسی که صلاحیت انجام این کار را نداشته دادهاید، هر کجای دنیا بخواهند خانهای ارزان بسازند، طراحی آن را به بهترین معمار آن کشور میدهند. ما اقتصاد را با صرفهجویی در طراحی شروع میکنیم که کار اشتباهی است، در صورتی که هرچقدر بخواهی اقتصادیتر باشد باید برای طراحی پول بیشتری پرداخت کنیم.
مأموریت معماران، انجام درست وظایف
تمام اینهایی که گفته شد، روی معماری و شهر تأثیر میگذارد. اینکه در مقابل ساختمان ویلایی یا تراکم کم چند طبقه میسازند به واسطه اینکه از شهرداری تراکم خریدهاند، برای معماری آسیب است. در تمام ابعاد حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، فنی و زیست محیطی رخنه وجود دارد که بر علیه معماری است. حتی اگر بر علیه معماری نباشد، فضایی را برای انحراف معماری فراهم میکند. معماری هنر است، جایگاه هنر در جامعه ما کجاست؟ در دنیا هنر را دوست دارند و مصرف میکنند، رابطه ما با هنر چیست؟ تا زمانی که نتوانیم این موضوعات اخلاقی را در تمام شئونات جامعه بگنجانیم، نه تنها معماری، بلکه همه چیز به همین منوال خواهد بود. معماری تافته جدا بافته نیست، نمی توانیم در این شرایط جلو ببریم معماری را. البته مأموریت ما به عنوان معمار این است که وظیفه خود را به درستی انجام دهیم. هرکسی که تغییر بخواهد باید جزیی از آن تغییر باشد. باید حداقل مسئولیتمان نسبت به شهر، نسبت به محیط پیرامون پروژه، نسبت به کارفرما و نسبت به مصرف کننده را رعایت کنیم.
آن همه حس خوب را شست و با خود برد
بعد از گفت و گو با استاد محسنی در شهر قدم میزدم و از کوچههایی که با رنگبندی پاییزی چهرهای جذاب و دلنشین به خود گرفتهاند لذت میبردم. سرم را بالا آوردم تا هوای پاییز را تنفس کنم که صحنهای خشن حس و حالم را به هم ریخت. ساختمانهایی که با هم تناسبی نداشتند. یکی کم ارتفاع و دیگری مرتفع، بطوری که سایه ساختمان مرتفع بر خانه مقابلش افتاده بود، انگار در این کوچه جنگ است. در شهری که زیبایی پاییزشامل حالش شده بود، این حجمهای زمخت ساخت بشر، آن همه حس خوب را شست و با خود برد.
به یاد جمله استاد محسنی افتادم که گفت: «شکل شهر همواره و در طول تاریخ، شاخص بی رحم درجه تمدن بشر بوده است». این جمله خطرناک شاید در حال حاضر برای ما گنگ باشد، اما روزی که شاید دوباره معماری در ایران جان بگیرد، آیندگان با دیدن معماری حال حاضر، درباره تمدن ما چه فکری خواهند کرد؟ معماریای بی هویت که فقط جلوه دارد اما به موضوع کیفیت زندگی در این معماری هیچ توجهی نشدهاست. متأسفانه معماری در ساخت و ساز ما، فدای اقتصاد شده است و یکی از عوامل مهم در این موضوع، فرهنگ است که در پایین آمدن کیفیت زندگی تأثیر قابل توجهی داشته است. با نگاه دقیق در تاریخ معماری ایران متوجه این موضوع میشویم که معماری ایران همیشه برای آسایش زندگی انسان اهمیت ویژهای قائل بوده است. به همین دلیل اگر به گذشته ایران نگاه کنیم شاهد در جریان بودن زندگی میباشیم. نور، هوا و داشتن سرپناه از مهمترین ارکان کیفیت و آسایش زندگی هستند که به معماری مربوط میشوند.
در هر صورت ما بیتفاوت از کنار حجمهای بیهویت و مجهولی که شهر را به یک نمایشگاه خودنمایی تبدیل کرده، میگذریم. نه فقط در کوچه خیابانها، برای آسایش خود حتی در خرید یا بازسازی منازل هم دیگر وسواس به خرج نمیدهیم، در چشم بودن را به آسایش فردی ترجیه میدهیم. نتیجه این بیتفاوتیها میشود نارضایتی و عدم آرامش در منزل و حتی در شهر. شهری که بازار مسکن و معماریش به دست عدهای بساز بفروش و دلال افتاده است.
نقش مسئولان شهری نیز در این نوع ساخت و ساز بیتأثیر نیست. نتیجه نبود نظارت کافی و عملکرد بد این مسئولان هم بناهایی در تعارض با هویت شهر می شودیا ساختمانهایی که با ارتفاعات مختلف نور رسانی طبیعی منازل مقابل و کوچه را با مشکل مواجه میکنند.
تمام عوامل بالا دست در دست هم میدهند تا جلوه شهر زشت و بیکیفیت شود.