قرار به وقت پیادهروها
مهگل غفاریان خرّم
ماشینها تمام فضاهای شهری را اشغال کردهاند، در شهر کمتر شاهد فضاهای انسانی و مسیرهای انسان مدار هستیم، شلوغی ناشی از آنها محیط اطراف را متشنج میکند. اما در میان تمام این نا آرامیها با فضاهایی برخورد میکنیم که برخلاف این هیاهوی مدرن شهری اندکی نشاط به دل شهر میبخشند. کافهپیادهروها مهمانهای جدید پیادهروهای شهرمان هستند که میتوانند اندکی کفه ترازوی شهرنشینی را به سمت انسانمدار شدن بالاببرند. نشستن در این فضاها مانند آن است که به دل خانه جنگلی کوچکی دعوت شده باشیم. معماری این فضاهای کوچک شهری به قدری دلنشین است که ناخودآگاه افراد دلشان میخواهد بایستند و آنها را تماشا کنند. رنگ بندی و مصالح به کاررفته در ساخت آنها چوب و گیاهان طبیعی است. گلدانهای کوچک و رنگارنگی که در کنار و گوشه آنها استفاده شده شادابی بیشتری به این فضاها بخشیده است و حس میشود نقش مهمی در لطافت روح و روان مردم و فرار از هیاهوی زندگی ماشینی و کسل کننده دارد. انگارصمیمت و نزدیک بودن افراد به یکدیگر را بیشتر کردهاست و ما را به یاد خیابانهای قدیم تهران که در فیلمها دیده بودیم میاندازد و همین امر باعث شد که مشتاق شویم بدانیم آیا بقیه مردم هم از وجود این فضاها لذت میبرند؟ گزارشی از همکلامی با شهروندان درباره این فضاهای جدید شهری را می خوانیم.
دلنشین بودن فضای باز نسبت به فضای بسته
مهدی یکی از شهروندان میگوید: نشستن در فضایی باز چه در سرما و چه گرما برای گذراندن اوقاتی کوتاه و خوردن نوشیدنی برایم خیلی دلنشینتراز یک فضای بسته است و همچنین این اتفاق باعث شدهاست قیمت قهوه و … نسبت به کافیشاپها ارزانتر باشد و مشتری بیشتری را جذب کند.
سروش کافه دارد و با مهدی هم نظراست، او میگوید: ایجاد چنین فضایی برای خود کافهدار هم هزینه چندانی ندارد اگر چه با این کار شهرداری موافقم اما به نظرم در برخی پیاده روها تردد زیاد، عبور عابران را دشوار کرده است که باید برای جلوگیری از این اتفاق شهرداری تمهیدات لازم را به کار ببرد.
وی با بیان اینکه از این فضاها بیشتر نوجوانان و جوان ها استفاده میکنند، یادآور می شود: باید کاری کرد که خانوادهها هم بتوانند راحت از این کافهپیادهروها استفاده کنند تا فضای سالم تری در سطح شهر ایجاد شود.
شهری پویاتر، زندهتر و واقعیتر
با بهنوش که صحبت کردیم می گوید: چند باری به این مکانها رفتم و جدا از اینکه شهر را زیبا و با صفاترکرده یک فضای صمیمی را هم بهوجود آوردهاست.
بنیامین معتقد است: این فضاهای کوچک باعث شدهاست شهر پویاتر، زندهتر و واقعیتر به نظر بیاید و بتوان در لحظه از فضا استفاده کرد.
تعامل بیشتر و ایجاد حس تعلق
قاسم دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی نظر خود را اینگونه بیان می کند: با اینکه مردم زمان زیادی از زندگی خود را در فضای شهری میگذرانند اما فرصت زیادی برای ایستادن در معابر شهری را پیدا نمیکنند. شهر برای مردم، معابری برای رسیدن به مقاصد است. کافهپیادهروها پدیدههای جدیدی هستند که باعث لذت بردن افراد جامعه از مسیرشان میشوند. با وجود کافهپیادهروها در سطح شهر توقفگاههایی در بین مسیر افراد ایجاد میشود که مقصد آنها نمیباشد و گاها ناخودآگاه به مقصد آنها تبدیل میشود که میتواند به پاتوقهای شهری بدل شوند. این امر باعث شدهاست که مردم با مسیرهایی که قبلا در آنها رفت و آمد میکردند و بیگانه بودند، ارتباط برقرارکنند که این ارتباط میتواند باعث تعامل بیشتر افراد با یکدیگر و مکانی که در آن قرار گرفتهاند، شود. این نوع برقراری ارتباط در گذشته در قالب محله وجودداشته است. محله باعث ایجاد حس تعلق نسبت به مکانی که در آن زندگی میکنیم میشود که در حال حاضر در فضای شهری جدید تعریفی برای آن صورت نگرفته و توجه به این امر که در کدام قسمت از شهر زندگی میکنیم از بین رفتهاست. کافهپیادهروها این پتانسیل را دارند که حس تعلق را مجددا بین مردم زنده کنند و شهر را به سمت پویایی پیش ببرند.
انسجام کافهپیادهروها در یک مکان
بعد از اینکه نظرات شهروندان را در رابطه با کافه پیادهرو ها جویا شدیم به سراغ «شبنم تیمورتاش» عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه آزاداسلامی واحد مشهد رفتیم تا نظر کارشناسی او را هم بشنویم. او در رابطه با این اتفاق جدید درشهر می گوید: دید ومنظر شهری بسیار مهم است و اضافه شدن یک فضای جدید شهری در سطح شهر نباید این دید و منظر را با هنجار بصری مواجه کند، بلکه باید باعث بهبود و همخوانی فضاهای دیگر با کاربریهای مختلف با این فضاهای جدید شود. این فضاها باعث ایجاد مکث (فضایی برای توقف کوتاه مدت) میشوند پس ساختار فیزیکی و مصالح به کاررفته در آن باید به گونهای باشد که با فضای اطراف آن مطابقت داشته باشد.
تیمورتاش با بیان این که باید برای ساخت و طراحی این فضاها ابتدا مکانیابی صحیح صورت بگیرد، تاکید می کند: نباید از لحاظ طراحی و چیدمان مبلمان شهری، اختلالی در نظم معابر و عبور و مرور عابرین ایجاد شود. برای جلوگیری از یک سری ناهنجاریهای مکانی میتوان این فضاها را به صورت منسجم در یک مکان مناسب انتقال داد مانند خیابان راهنمایی که میتواند این پتانسیل را داشته باشد. با ایجاد یک سری تغییرات اساسی درآن و تغییر کاربری خیابان ماشینرو به خیابان سنگفرش شده برای افراد پیاده میتوان کافهپیاده روهای متعدد با کاربریهای مختلف را داشته باشیم.
این فضاهای جدید شهری ارتباط مستقیمی با ارتباطات اجتماعی دارد، در این باره نظر یک جامعه شناس را جویا شدیم. «جعفرشاهرخی» جامعه شناس حوزه ارتباطات اجتماعی صحبتهایش را درباره این پدیده جدید شهری با دو سوال شروع کرد. جایگاه کافه پیاده رو در سطح شهر چیست؟ آیاپیادهرو فقط معبری است برای عبور پیاده یا کاربری دیگری هم می تواند داشته باشد؟
پیاده روها با کاربری ها مختلف
وی ادامه می دهد: زندگی ماشینی که امروزه ما داریم بخش بسیار عمده ای از سلامت ما را مورد تهدید قرارداده است، پیادهراه، پیادهرو و عابرین، تابعی از ترافیک شهری هستند و هرچه نوع فعالیت ها به سمت خودروها پیشرود مساله انسان محور فراموش میشود. عمده کشورهای پیشرفته از پیادهروها به عنوان کاربریهای دیگر استفاده و جماعت را تشویق به پیادهروی میکنند و باعث ایجاد اتفاقهای مثبت از لحاظ روحی و فیزیکی میشوند. این موارد دست به دست هم میدهند تا بفهمیم پیادرو میتواند کاربری دیگری هم داشته باشد که متاسفانه در جامعه ما از آن غفلت شدهاست.
استفاده بهینه از فضاهای شهری
شاهرخی با اشاره به اینکه از دیرباز درتهران و حتی قدیمی تر از آن در کشورهایی مانند فرانسه و ترکیه فرهنگ کافه پیادهرو به عنوان مکانی برای تفریح وجود داشتهاست، میافزاید: خرید بخشی از تفریح است،گاهی افراد برای تفریح به بازار میروند حتی اگر قصد خرید نداشته باشند پس لازم است فضایی ایجاد شود تا بتوان ازآن استفاده بهینه کرد که علاوه بر اینکه به سلامت ما کمک میکند باعث ایجاد آسایش روحی نیز میشود و پیادهرو قطعا بخشی از این فضاهاست که در حاشیه آن منافع تجاری بسیار زیادی وجود دارد.
او یادآور می شود: کافه پیاده روها گاهی ممکن است آثار نا مطلوبی از جمله ازدحام جمعیت و مصرف سیگار در یک مکان را درپی داشته باشد ولی باید تبعات اولیه این تحول را پذیرفت و این گذراست . سابقه پیادهراهها در پاریس، ابتدا محلی برای تجمع تبادل افکار سیاسیون بودهاست و افراد عادی نمیتوانستند از ظرفیت پیادهروها استفاده کنند اما به مرور زمان ورود عموم مردم به این فضاها آزاد شد و در حال حاضر جز سه کشور پیشرو در این زمینه است به گونهای که مردم برای استفاده از این فضاها و نوشیدن یک لیوان قهوه ساعتها درصف منتظر میمانند.
تبدیل فضای مرده به فضای زنده شهری
شاهرخی با بیان اینکه کافهپیاده رو را مکان سوم میگویند، ادامه می دهد: این تعریف «الدنبرگ» در سال 1991 از کافه پیادهرو هاست یعنی مکانی که مردم از خانه و محلکار به آنجا پناه میبرند تا به دور از هیاهوی کار به استراحت و دیدار دوستانشان بپردازند. این میتواند اتفاق بسیار خوبی در جامعه باشد و هرمکانی به اقتضای جغرافیا و اقتصادش به دنبال این است که فضای مرده را زنده کند. این اتفاق مزایای اجتماعی بسیاری دارد از این بابت که جمعیت دور هم جمع میشوند و فضای مفرحی ایجاد میشود. مردم به خاطر شرایط کار از بودن در فضای بسته خسته شدند و ترجیحشان استفاده از مکانهای باز میباشد. پدر و مادرها از اینکه افراد خانواده در مکانی قرار بگیرند که جمعیت وجود داشته باشد استقبال میکنند، چرا که از افتادن یک سری از اتفاق ها که ممکن است در فضای بسته بیفتد اجتناب میشود. از لحاظ امنیت هرجا که جمعیت وجود داشته باشد بزههای اجتماعی کمتر میشود.
ایجاد جاذبههای گردشگری
او معتقد است: کافه پیادهرو میتواند یکی از جاذبههای گردشگری باشد و از لحاظ جنبه بصری زیبایی دو چندانی به سطح شهر میبخشد. میتواند منبع درآمدی برای شهرداری باشد که از همان درآمد برای آبادانی آن مکان استفاده کند. کافه پیادهرو ها در مشهد باید مشهدیزه شوند و از لحاظ دینی و اجتماعی با شهر همخوانی داشته باشند زیرا به علت اختلاف فرهنگی نمیشود کافه پیادهرو را از شهر دیگرکپیبرداری کرد.
کافه پیاده رو نیازمند رعایت جوانب مرتبط
محیط زندگی امروز شهروندان در بهترین حالت، با توجه به دو عامل انسان و محیط در نظر گرفته میشود، اما به صورتی جدا از یکدیگر و نه در ارتباط متقابل با هم. افراد در ارتباط با محیط، رفتارهای خود را شکل میدهند و محیط نیز تاثیر خود را بر رفتار میگذارد. کافهپیادهروها به روند فزاینده پیشرفت شهری و تغییر زندگی شهر نشینی از ماشین محور به انسان محور کمک بسیاری میکنند. هر اتفاقی که بتواند به این روند کمک کند، مثبت طلقی میشود به شرطی که به تمام جوانب مرتبط به آن مانند مکانیابی مناسب، مبلمان صحیح و … توجه شود.