مدارس جعبه سیاه جامعه هستند
ساناز بهروز
معاون وزیر آموزش و پرورش گفت: ساعتهای آموزشی از پایه اول تا دوازدهم در ایران بسیار بیشتر از میانگین جهانی است.
سید جواد حسینی روز شنبه در نشست بررسی چالشهای آموزش و پرورش کشور در مشهد افزود: اکنون در ایران ۱۲ هزار و ۹۰۰ ساعت آموزش از اول ابتدایی تا پایان سال دوازدهم ارایه میشود در حالی که میانگین جهانی آن معادل هشت هزار ساعت است که این میزان هم مورد انتقاد قرار دارد.
کیفیت بخشی آموزش
وی با اشاره به بار سنگین آموزش زدگی تک ساحته در آموزش و پرورش اظهار داشت: این نوع آموزش ضمن اینکه خلاقیت را از بین میبرد، هزینههای آموزش و پرورش را نیز افزایش میدهد.
او گفت: اکنون ۹۸.۶ درصد اعتبارات آموزش و پرورش در حوزه حقوق کارکنان هزینه میشود و فقط ۱.۴ درصد اعتبارات برای کیفیت بخشی آموزش و تعلیم و تربیت باقی میماند که اگر وزارت آموزش و پرورش با کمبود بودجه هم مواجه شود از محل این اعتبارات تامین میشود.
حسینی تاکید کرد: باید تلاش شود آموزش و پرورش را از زیر بار سنگین آموزش زدگی که خلاقیت را از بین میبرد و تفکر انتقادی و واگرا را با چالش مواجه میکند دور کنیم.
وی با بیان اینکه آموزش و پرورش و مدارس به عنوان جعبه سیاه جامعه محسوب میشود اظهار داشت: باید بدانیم که هرچه در جامعه امروز میگذرد از رخدادهای دیروز مدارس نشات گرفته است و هر چه در آینده بر جامعه خواهد گذشت از اتفاقات امروز مدارس رقم میخورد.
او گفت: آموزش وپرورش تک ساحته یک جامعه و انسان تک ساحته و دچار عدم تعادل ارائه میدهد که دارای ضرر برای جامعه و توسعه است.
کاهش ساعتهای آموزشی
معاون وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: برای رهایی از این وضعیت نظام تعلیم و تربیت چند راهکار وجود دارد که از آن جمله میتوان به کاهش ساعتهای آموزشی و کمک آموزشی به کمتر از هشت هزار ساعت اشاره کرد.
وی با بیان اینکه نظام ارزشیابی تعلیم و تربیت نباید آموزش محور باشد افزود: توجه به روشهای نوین یاددهی و یادگیری، تدوین کتابهای درسی با تامین نیازهای ویژه، تمرکز زدایی از دامن متمرکز نظام تعلیم و تربیت و ملاک عمل قرار دادن مدرسه محوری در روند تعلیم و تربیت از دیگر راهکارهای مطرح در این زمینه است.
وی اظهار داشت: مطالعات انجام شده اخیر نشان میدهد گاهی در یک روز معادل ۷.۵ کیلو گرم بخشنامه در آموزش و پرورش صادر میشود که این روند مدیران مدارس را بخشنامهگرا نموده و موجب زدودن خلاقیت در نظام تعلیم و تربیت میشود.
رییس آموزش و پرورش استثنایی کشور گفت: طبق نظریه سرمایه انسانی، آموزش وپرورش وظیفه دارد منابع انسانی موجود در جامعه را به سرمایه انسانی تبدیل کند.
وی افزود: طبق مطالعات جهانی در این زمینه پربازده ترین نوع سرمایه، سرمایه گذاری انسانی است و کشورهایی که به نیروی انسانی و سرمایه گذاری در این حوزه توجه داشته اند طی ۲۰ سال میانگین رشد اقتصادی ۲۰ درصد را تجربه کرده اند.
حسینی با بیان اینکه آموزش و پرورش در توسعه تفکر انتقادی و تفکرات واگرا توفیقی نداشته و از حافظه محوری رنج میبرد اظهار داشت: این چالش همان چیزی است که طبق سند تحول بنیادین تحت عنوان تعلیم و تربیت تک ساحتی مطرح شده و در قالب آن آموزش زدگی نهی گردیده است.
مدارس باید تحرک طبقاتی و عدالت را رقم بزنند
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه رویکردهای غالب در ایران به گونه ای است که به ویژه در دانشگاهها نداشتهها بیشتر برجسته سازی میشود گفت: این امر خوب است اما ندیدن داشتهها و بی توجهی به آنها نیز مشکل ساز میشود.
تحرک طبقاتی
او افزود: تحرک طبقاتی و عدالت در جوامع از نظر منتقدان عرصه جهانی از وظایف آموزش و پرورش است.
حسینی با اشاره به تحصیل یک میلیون و ۲۰۰ هزار دانشآموز در مدارس غیر دولتی اظهار داشت: ۱۰ درصد مدارس کشور را مدارس خاص شامل تیزهوشان، مدارس نمونه و امثال آن و ۹۰ درصد را مدارس معمولی و دولتی تشکیل میدهند که در این مدارس کیفیت آنطور که شایسته و بایسته است نمیباشد.
آموزش و پرورش در سیطره سیاست زدگی
عضو هیات علمی علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد نیز در این نشست گفت: اکنون نگاه سیاست زده بر آموزش و پرورش مسلط است که اجازه نمیدهد در سطوح وزارتی نیروهای متخصص و شایسته وارد یا ماندگار شوند.
مجید فولادیان افزود: این در حالی است که در کشورهای دیگر حوزه آموزش عالی از غیرسیاسی ترین و غیر سیاست زده ترین حوزه های مدیریتی جامعه هستند.
وی با اشاره به حذف اخیر اشعار شفیعی کدکنی و ابتهاج از کتابهای ادبیات اظهار داشت: این روند حذفیات به معنای از بین بردن محتواست.
وی گفت: آموزش و پرورش موتور توسعه جامعه است و دولت در روند برقراری عدالت موظف به بهره بردن از ظرفیتها و داراییهاست اما از دهه ۷۰ تاکنون در ایران، دولتها برخلاف این وظیفه عمل کرده و هر دو بخش آموزش و پرورش و بهداشت را به سوی کوچک شدن و ذوب شدن سوق دادهاند.
فولادیان افزود: اگر امروز جامعه نابرابر داریم حاصل آموزش و پرورشی میباشد که معتقد است هر کس پول دارد در مدرسه خوب و هرکس ندارد در مدرسه معمولی و دولتی تحصیل کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: به همین سبب حدود ۱۱ میلیون نفر در جامعه ما بیسواد و هشت میلیون نفر کم سواد هستند و در چنین شرایطی افرادی در جامعه موفق میشوند که در مدارس تیزهوشان و مدارس خاص تحصیل میکنند.
در ادامه این همایش دکتر محسن نوغانی عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی بیان کرد:معنی بحران و این که چه چیزی را بحرانی تلقی میکنیم یک مسئله بسیار مهم است
گاهی اوقات یک جنبه ی رسانه ای پیدا میکند که میگویند که مثلاً کره زمین وضعیت آن بحرانی شده است یا فلان قسمت آموزش و پرورش بحرانی شده است یک مقدار از این فضاها باید خود را دور کنیم.اینکه آیا در همه مراحل از اصطلاح بحرانی میتوانیم استفاده کنیم سوال مهمی است .
وی ادامه داد: بحران را میتوان اینگونه جمع بندی کرد که وقتی یک نظام در حال تعادل مجموعه ای منسجم از اجزا که آموزش و پرورش هم میتواند نظام باشد با چالش هایی مواجه می شود که این چالش ها منجر به بروز مسائلی می شود مسئله یعنی تعادل و انسجام و نظم سیستم را به خطر بیندازد
به گونه ای که سیستم از حال تعادل خارج می شود یعنی اگر شرایط آب و هوایی به گونه ای رفت که میزان بارش از حد مرسوم و نرمال کاهش پیدا کرد و محیط زیست دچار آسیب های متعدد شد علمای حوزه جغرافیا میگویند ما با حوزه بحران مواجه شدیم
آموزش به مثابه یک نظام تعلیم و تربیت یعنی نظام تعلیم و تربیت که با چالش های متعددی مواجه شده است و چالش ها اختلال در کارکردهای حیاتی آن نظام ایجاد کرده است و تعادل آن نظام به خطر می افتد و باعث می شود در سایر نظام ها هم اختلالاتی دیده شود
هرگونه اختلال در یک نظام که ماحصل انباشتگی چالش ها و فقدان راه حل سیستماتیک است
یعنی اگر ما راه حل سیستماتیک برای مواجه با مسائل داشته باشیم در واقع مسئله بحران نداریم ما فقدان راه حل سیستماتیک داریم
وی ادامه داد: جامعه شناسان به آموزش و پرورش به دو طریق باید نگاه کنند:یک راهی که ما آموزش و پرورش را به مثابه یک نهاد اجتماعی در نظر می گیریم و یا سه نوع و یک موقع است که آموزش وپرورش را به مثابه نظام تربیتی در نظر میگیریم و یک موقع است که آموزش و پرورش را به مثابه یک سازمان تربیتی در نظر میگیریم
وی تصریح کرد:اگر به آموزش و پرورش به مثابه یک نظام اداری و سازمان اداری با آن برخورد کنیم که دیگر نیازی به این جلسات نیست یک سازمان عریض و طویل اداری تعبیه شده است که سیستم بوروکراسی کار خود را انجام می دهد و افرادی مثل من کارمند آموزش و پرورش هستم
سطح دوم تحلیل که آموزش و پرورش به مثابه نهاد اجتماعی است ،نهاد اجتماعی می تواند با سازمان اجتماعی همپوشی داشته باشد اما بخش زیاد آن مربوط به سازمان اجتماعی نیست در این صورت آموزش و پرورش شرکای زیادی دارد،خانواده و رسانه ها و روزنامه ها هم نهاد تعلیم و تربیت محسوب می شوند بعداً از اینها نتیجه میگیریم که چقدر عدم تعریف مشخص از آموزش و پرورش برای آموزش و پرورش دردسر ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: اگر آموزش و پرورش را به مثابه یک نظام اجتماعی در نظر بگیریم دیدگاه ما دقیق تر می شود چون میتوانیم دیدگاه سیستمی منسجم داشته باشیم و نظام آموزش وپرورش صرفا در یک سیستم بروکراتیک جمع نمی شود و میتوانیم مرزها و چالش های این نظام را معین کنیم.
وی در آخر بیان کرد:نظام آموزش و پرورش چهار خرذه نظام حیاتی که شامل خرده نظام فرهنگی،سیاسی،اجتماعی،اقتصادی است را دارا است.