میانجی گران ناکام و امیدوار
علی روغنگران
در نشست سازمان ملل، عمران خان ناگهان به عنوان میانجیگر جدید میان ایران و عربستان و نیز ایران و آمریکا ظاهر شد. وی پس از دیدار با روسای جمهور ایران و آمریکا، اعلام کرد که در حال میانجیگری است. او اولین کسی نیست که میان ایران از یک طرف و عربستان و آمریکا از طرف دیگر، پادرمیانی میکند. پیش از او افرادی مانند شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن، امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، عادل عبدالمهدی و دیگران تلاش کردند یخ روابط ایران و آمریکا را بشکنند. اما موفق نشدند. بنابراین، پرسش اصلی این است که آیا عمران خان میتواند در موضوعی که دیگران شکست خوردند، موفق شود؟
موفقیت وساطت عمران مشخص نیست. اساسا اگر او فکر میکرد تلاش هایش بیهوده است، به وساطت میان ایران و عربستان مبادرت نمیکرد. بنابراین، حتما باید سینگالهایی از طرفهای نزاع دریافت کرده باشد که به موفقیت وساطتش امیدوار شده است. اما شرایط منطقهای و بین المللی و همچنین موقعیت داخلی عمران خان، ماموریت او در زمینه تنشزدایی میان ایران و عربستان را دشوار کرده است. روز جمعه در حالی که عمران خان برای سفر به ایران و عربستان آماده میشد، دو رویداد مهم در منطقه اتفاق افتاد که ممکن است بر تلاشهای نخست وزیر پاکستان تاثیر منفی بگذارد. رویداد نخست، وقوع انفجار مشکوک در یک نفتکش ایرانی در دریای سرخ بود. صبح روز جمعه، نفتکش سابیتی، وابسته به شرکت ملی نفتکش ایرانی، در نزدیکی بندر جده عربستان در دریای سرخ، دچار سانحه شد. گزارشهای ضدونقیضی درباره احتمال اصابت دو موشک به سابیتی منتشر شد. جزئیات این واقعه هنوز اعلام نشده و ایران مشغول بررسی جوانب موضوع است. هنوز هیچ اتهامی علیه عربستان مطرح نشده، با این حال، علی ربیعی، سخنگوی دولت، حادثه نفتکش سابیتی را یک حمله «شرارت بار» و «مشکوک» دانست؛ لذا این احتمال وجود دارد که عربستان متهم شود. حتی اگر چنین اتهامی مطرح نشود، باز هم هدف قرار گرفتن نفتکش ایرانی در 60 مایلی سواحل جده، به بیاعتمادی میان ایران و عربستان دامن خواهد زد. خصوصا که علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، با اشاره به واقعه نفتکش سابیتی، گفته است: «راهزنی دریایی و شرارت در آبراههای بین المللی که با هدف ناامنسازی رفت و آمد شناورهای تجاری انجام میشود بدون پاسخ نخواهد ماند.»
اما مهمتر از واقعه سابیتی، اعزام نیروهای جدید آمریکایی به عربستان است. جمعه شب، پنتاگون اعزام تجهیزات و نیروهای جدید به عربستان را اعلام کرد. این نیروها شامل 3000 سرباز آمریکایی، دو اسکادران هوایی، یگان شناسایی هوایی و موشکهای دو سامانه پدافند موشکی تاد و پاتریوت میشود. مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا، تجهیزات جدید را پیامی برای ایران دانست. علاوه بر این، مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، نیز اعلام کرد اعزام نیروهای اضافی به عربستان، با هدف بازداشتن ایران از حملات جدید در آینده صورت گرفته است. نیروهای اعزامی آمریکا هم از حیث تعداد و هم از نظر تجهیزات، قابل توجه هستند. این نیروها در حالی اعزام میشوند که عربستان از گفتگو با ایران استقبال کرده و عمران خان برای وساطت بین تهران و ریاض به ایران سفر کرده، او بلافاصله بعد از این سفر برای دیدار با حاکمان عربستان، راهی ریاض خواهد شد. سعودیها هنوز مایل هستند که با ایران گفتگو کنند، اما احساس میکنند که در برابر ایران موضع مذاکراتی ضعیفی دارند. از این رو، اعزام نیروهای آمریکایی را احتمالا عامل تقویت موضع خود میدانند. باید دید سفرها، دیدارها و تلاشهای عمران خان برای میانجیگری در نهایت چه دستاوردی برای او و طرف های درگیر خواهد داشت. در ادامه این مطلب نگاهی خواهیم داشت به میانجیهای مطرح درباره تنش زدایی در خاورمایانه و موقعیت فعلی آنان.
عمران خان؛ زیر بلیط تهران
نخست وزیر پاکستان یکی از اولین گزینههایی بود که هم از طرف آمریکا و هم از طرف عربستان به عنوان یک عنصر میانجی مطرح شد. او البته از برخی جنبهها زیر بلیط ایران نیز هست. در ماجرای مجادلات میان افغانستان و پاکستان، و همچنین درگیری هند و پاکستان بر سر کشمیر، ایران طرف پاکستان را گرفت. این درحالی است که ایران بهصورت عادی باید بخاطر ماجرای عدم نظارت ارتش و پلیس پاکستان به مرزهای مشترک با ایران -که اسباب ورود تروریستها و قاچاقچیان را به کشور فراهم آورده است- از دست دولت عمران خان شاکی باشد. با این حال مواضع مقامات ایرانی کاملا نشاندهنده نزدیکی مواضع این کشور به پاکستان دارد. در همین راستا سردار سرلشگر باقری فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح ایران برای کاهش تنش میان هند و پاکستان تاکنون بارها بهصورت حضوری و تلفنی وارد رایزنی شده است. با این حال بازی عمران خان در ایران و حضور چند وقت پیش وی در شهر مقدس مشهد و دیدارش با مقامات ایران نشان داد که اراده وی برای شکل دادن به یک بازی بین المللی جدی است. پاکستان هم روابط جدی و دیرینه با عربستان سعودی دارد و ارتباطات اقتصادی-نظامی گستردهای را با این کشور برقرار کرده است، و هم رابطه خوبی با آمریکا دارد. وی که مرداد سال گذشته بهعنوان نخست وزیر پاکستان قسم یاد کرده، ارادت شدیدی به علی شریعتی و اقبال لاهوری، دو روشنفکر دینی پارسی زبان دارد. این پزشک برجسته و بازیکن سابق تیم ملی کریکت پاکستان که فعال حقوق بشر و صاحب بیمارستان بردفورد نیز هست، قصد دارد لیست بلند افتخارات خود از فلسفه و اقتصاد و موسیقی تا تفسیر ورزشی را تا سطح نامزدی برای جایزه نوبل نیز ارتقاء دهد. وی در اواخر سپتامبر اعلام کرد که «ترامپ» از او خواسته میان ایران و آمریکا میانجی گری کند. اندکی بعد نیز پس از دیدار با بن سلمان ادعا کرد که ولیعهد عربستان از او خواسته تا برای کاهش تنش از طرف عربستان با ایرانیها صحبت کرده و پادرمیانی کند.
عیار دیپلماتیک سلطان عمان
سلطان قابوس و عمانیها نیز سالهای سال است که زیر بلیط ایران هستند. همانطور که امروز بشار اسد قدرت خود در سوریه را به لطف ایران دارد، ایرانیها نیز در ماجرای شورش چریکهای ظفار عمان و یمن جنوبی شرکت داشته و نقشی بی بدیل در حفظ حکومت خاندان سلطان قابوس داشتند. از طرفی ریشه عمانیها به خوارج میرسد و با توجه به خوانش محافظهکارانه و صلحطلبانه آنان از دیدگاه خوارج، آنها معتقدند که هرگز نباید دو کشور یا دو گروه مسلمان در برابر هم قرار گیرند و جنگ و نزاع تنها میان کفار یا میان مسلمانان و کفار رخ میدهد. بههمین خاطر از دیرباز نقش عمان به عنوان یک کشور کم جمعیت و ثروتمند و آرام، نقشی میانجیگرایانه و صلحطلبانه بوده است. عمان از زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد (سال 91) محل بحث و گفتگو میان ایران و آمریکا بود. میانجیگری سلطان قابوس شاه عمان در ماجرای برجام نیز قابل توجه بود. این سنت میانجیگری عمان بین ایران و آمریکا تا آنجا ادامه یافته است که ظریف و روحانی اولین دیدار خود را در اجلاس جنجالی امسال سازمان ملل -که بحث امکان دیدار مستقیم ترامپ و روحانی در آن جدی شد- به دیدار با وزیر خارجه عمان اختصاص دادند!
آبه؛ همچنان امیدوار
شینزو آبه یکی دیگر از میانجیهایی است که اخیرا به بازی میانجیها دعوت شده است. حضور بی سابقه نخست وزیر ژاپن در ایران آن هم بعد از 40سال، خود نمادی از شکلگیری یک میانجی جدید در بازی بود. دیدار جنجالی وی به همراه نامه ترامپ با شخصیت سیاسی اول ایران یعنی آیت الله خامنهای پایان امیدواری او برای ایجاد آشتی میان ایران و آمریکا نبود، بلکه سایر اظهارات و سخنان اخیر وی نیز حاکی از تلاش وی برای ایفای این نقش مهم سیاسی است. آبه به عنوان نخست وزیر صنعتی ترین کشور آسیایی، هنوز اراده آن را دارد که بتواند بحران در غرب آسیا را با نقش خود مدیریت کند.
عادل عبدالمهدی؛ یک میانجی عادل
بسیاری از کارشناسان سعودی از ابتدا بر این باور بودند که عراق و عادل عبدالمهدی نخست وزیر این کشور گزینه مناسبی برای میانجیگری بین ایران و عربستان، و همچنین ایران و آمریکا نیستند. عراقیها بیشتر به ایران نزدیک هستند و قضاوت و میانجیگری آنها بیطرف نخواهد بود. این دیدگاهی است که نشریه العرب نزدیک به سعودیها مطرح کرد و اتهام حمله به آرامکوی عربستان از خاک عراق را نیز در آن نشریه مطرح کرد. البته خود عراقیها به این مسئله اهمیتی نمیدهند. اخیرا رویدادهایی مثبت در زمینه شکلگیری گفتگو و صلح میان عربستان و ایران به میانجیگری عراق افتاده است. زبان و قومیت مشترک با عربستان، و رابطه اقتصادی و مذهبی با ایران، دو شرطی هستند که عبدالمهدی و دولت عراق برای ایفای نقش میانجیگری از آن برخوردار هستند. عبدالمهدی از جمله چهرههای عراقی است که مکتبهای فکری متعدد وحتی متناقضی را تجربه کرده است. در جوانی تحت تاثیر اندیشههای پان عربیسم قرار گرفت و به شدت پانعربیسم شد. با ظهور حزب بعث به این حزب متمایل شد و از بعثیهای متعصب قبل از به قدرت رسیدن حزب بعث شد. پس از آن که افراطگراییهای حزب بعث در حذف مخالفان سیاسی فزونی گرفت، از این حزب جدا شد، به فرانسه رفت و در آنجا با سید محمد باقر حکیم و مجلس اعلای اسلامی آشنا و در دهه هشتاد رسما یک فرد شیعی معتدل و عضو مجلس اعلای اسلامی عراق شد. سابقه گرایشهای عربگرایانه عبدالمهدی در کنار تشیع عادل عبدالمهدی، زمینه مناسبی برای مذاکرهسازی فراهم آورده است. بهطوری که دیدیم وی رسما اعلام کرد که موفق شده ایران و عربستان را برای مذاکره آماده کند.
امانوئل مکرون؛ میانجی ناکام
سیاست خارجی مکرون نیز مانند رفتار اقتصادی او چنگی به دل نمیزند. تا قبل از مکرون، فرانسه در مذاکرات مختلف (بخصوص در زمان اولاند) نقش «پلیس بد» را در مذاکرات با کشورهای خاورمیانه و از جمله ایران ایفا میکرد. اما با روی کار آمدن مکرون، او سعی کرده به عنوان میانجی خودی نشان دهد و خود را گزینه کسب «جایزه صلح نوبل» کند. اما این خواسته او محقق نشد. در جریان تلاشهای امانوئل جوان برای مذاکره با روحانی، رئیس جمهور ایران به او بارها گفت که شرط مذاکره وی با ترامپ، برداشتن همه تحریمها است. مکرون با وجود مطرح کردن این بحث، اما نتوانست مانند مرکل قاطعانه بگوید که «از نظر غرب این خواسته واقعبینانه نیست!». با این حال سیاستهای یک بام و دوهوای او در ماجراهای مختلف ادامه داشت. بیانیه مشترک فرانسه با آلمان و انگلیس در نسبت دادن بدون مدرک ماجرای حمله هوایی یمنیها به آرامکوی عربستان، همراهی با ترامپ در ماجرای معامله قرن در فلسطین، و سایر سیاستهای نامتوازن او، مانع ایجاد اعتماد کافی برای وی شد. از سوی دیگر، ترامپ نیز با این ذهنیت که فشارهای اقتصادی او به ایران جواب خواهد داد، شرط ایران برای مذاکره را پاسخ نگفت و در این میان تنها امانوئل مکرون بود که ناکام بزرگ صحنه سیاست بود. تلاش های پی درپی و دوندگی های متمادی او برای ایجاد یک عکس تاریخی که حاصل دست دادن روحانی و ترامپ بود، به سرانجام نرسید و هرچه بافته بود رشته شد.