1

غار نشینی مدرن در آپارتمان

رائین امان‌‌الهی

زندگی بشر از چند صد هزار سال پیش تا کنون در گذر از دوره‌های مختلف تاریخی آنقدر دگرگون شده است که نه بشر چند صد هزار سال پیش می‌توانست زندگی در دنیای امروزی را تصور کند نه بشر امروز می‌تواند تحمل زندگی در دنیای غارنشینی و جنگل‌نشینی را داشته باشد.

در شرایط کنونی علیرغم رشد و تحولات اجتماعی و مدنی، باز هم شاهد اتفاقاتی ناهنجار در سطح جامعه هستیم که خیلی از آن‌‌ها در زندگی امروزی ما نباید جایگاهی داشته باشد، مانند همسایه آزاری! اتفاقی که گاهی گریبان‌گیر بعضی از ما می‌شود و گاهی نمی‌دانیم چگونه باید با آن برخورد کنیم.

چهاردیواری اختیاری

الهه رفیعی، یکی از ساکنین آپارتمانی در مشهد، می‌گوید ساعت یازده شب یک روز غیر تعطیل، صدای بلند موسیقی از خانه همسایه می‌آمد، بعد از یک ساعت که صدا همچنان ادامه داشت برای اعتراض به خانه همسایه رفتم، تنها جواب او این بود: «چهار دیواری اختیاری»!

محمدرضا تقوی هم تعریف می‌کند هر روز سر جای پارک در ساختمان دچار مشکل است و همسایه او ماشین را طوری پارک می‌کند که بقیه ماشین‌ها به زحمت از پارکینگ خارج شوند.

در همین رابطه تصمیم گرفتم به سراغ یک وکیل و یک روانشناس بروم تا راه‌های برخورد قانونی و علل به وجود آمدن این مشکل را بررسی کنم.

در قانون نه تعریفی از همسایه هست،نه همسایه‌آزاری

حمید علیزاده وکیل پایه یک دادگستری است، او درباره بخش حقوقی و اینکه در قانون همسایه آزاری چه تعریفی دارد توضیح داد: اساسا در قوانین و مقررات موجود کشور نه تنها تعریفی از همسایه‌آزاری نیست، بلکه قانون‌گذار مستقیما تعریفی از همسایه هم ارائه نداده است، بنابراین ناگزیر برای درک این مفاهیم باید به عرف مراجعه کرد. رفتارهایی که در عرف مصداق همسایه‌آزاری قرار می‌گیرند از جمله « ایجاد مزاحمت صوتی و ایجاد سروصدای نابهنجار، رفت و آمدهای مکرر و پارک کردن خودرو در مکان نامناسب در پارکنیگ آپارتمان یا روبه‌روی پل و…» هستند که می‌توان با استفاده از آن‌ها به مفهومی از همسایه‌آزاری دست یافت. البته قانون‌گذار در کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات مصوب 1375 به مواردی اشاره کرده و اعمالی را جرم‌انگاری می‌کند که شاید بی ارتباط با بحث همسایه‌آزاری نباشند، اما این قوانین به صورت عام وضع شده و در آنها اشاره مستقیمی به بحث همسایه و همسایه‌آزاری نشده است.

چهاردیواری اختیاری نیست

عیلزاده در پاسخ به اینکه آیا عبارت چهاردیواری اختیاری می‌تواند از لحاظ قانونی پاسخ خوبی در دفاع از رفتارهای ناهنجار باشد اظهار کرد: اصل 40 قانون اساسی در اینباره می‌گوید «هیچ‌کس نمی‌تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد. علاوه بر این در ماده 123 قانون مدنی هم اشاره می‌شود که کسی نمی‌تواند در ملک خود تصرفی کند که مستلزم تضرر دیگران شود، مگر تصرفی که به قدر متعارف و برای رفع حاجت یا دفع ضرر از خود باشد. پس با توجه به اصل40 قانون اساسی و ماده 123 قانون مدنی، درست است که شخص می‌تواند در ملک شخصی خود هرگونه تصرف و تسلطی داشته باشد، اما این تصرف نباید موجب مزاحمت یا ممانعت همسایه‌ها از حق داشتن یک زندگی آرام و راحت را فراهم آورد. بدین ترتیب حق اولیه آزادی در استفاده از ملک شخصی مطلق نبوده و با حقوق دیگر همسایه ها محدود می شود. به لحاظ قانونی نیز ایجاد مزاحمت صوتی می تواند با ماده 618  کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی منطبق و قابل پیگرد قانونی و رسیدگی کیفری باشد.»

علاوه بر این طبق قانون فضای منازل آپارتمانی به دو بخش اختصاصی و اشتراکی تقسیم می شود. قسمت اختصاصی منحصرا در تصرف مالک آن می باشد و قسمت اشتراکی (راه پله، پشت بام و …) در تصرف تمامی مالکین آپارتمان قرار دارد و هیچ یک از مالکین حق استفاده شخصی از آنها را ندارد. بنابراین موضوع، ساکنین آپارتمان نمی توانند اقدام به گذاشتن گلدان، جاکفشی، کفش و … در فضاهای اشتراکی نمایند.

خونه مجردی‌ها

او درباره این موضوع که اخیرا تعداد خانه‌های مجردی افزایش یافته و آیا داشتن این خانه‌ها و رفت آمد میهمانان در اینگونه خانه‌ها نوعی همسایه‌آزاری است یا منع قانونی دارد و آیا می‌توان در این موارد شکایت کرد می‌افزاید: در درجه اول با عنایت به اصل صحت و اصل برا‌‌ئت، تا جرمی از جانب همسایه‌ای اتفاق نیفتاده است برحق سکونت هیچ فردی اعم از متاهل و مجرد خللی وارد نیست و سایر همسایه‌ها نیز حق اعتراض و گزارش به پلیس آگاهی یا کلانتری را ندارند و از طرفی اثبات وقوع جرم در منازل با توجه به حرمت حریم شخصی امری بسیار مشکل خواهد بود، اما اگر در جایی وقوع جرم در یک منزل برای سایر ساکنین محل محرز باشد، مانند ایجاد خانه فساد (به معنای خاص خود در قانون و نه تصور عامه)، در صورت اطمینان از این موضوع یا اطمینان از هر عمل مجرمانه دیگری با جمع آوری استشهادیه می‌توانند به پلیس آگاهی مراجعه کنند. اما باز هم لازم است تذکر دهیم با توجه به اینکه اثبات وجوع جرم در منزل شخصی مشکل است، در صورت عدم اثبات وقوع جرم توسط گزارش دهنده‌ها، شخص می‌تواند تحت عنوان «افتراء» از آن‌ها شکایت کند و قانون‌گذار برای این موضوع مجازاتی را برای کسی که جرمی را به کسی نسبت دهد و نتواند آن را ثابت کند در نظر گرفته است. پس به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود تا وقتی ادله کافی برای اثبات وقوع جرم موجود نیست، گزارشی ارائه شود.

اما در پاسخ به این سوال که داشتن خانه مجردی منع قانونی دارد یا ایجاد امری برای اعتراض همسایه‌ها می‌کند یا خیر باید بگوییم پاسخ منفی است. به این معنا که بر اساس قاعده فقهی تسلیط، مردم مسلط بر اموال خویش هستند و اصل 22 قانون اساسی حیثیت، مال، جان و حقوق افراد را مصون از تعرض دانسته و همچنین اصل 31 قانون اساسی داشتن مسکن متناسب را حق اساسی و اولیه هر فردی دانسته و در هیچ‌یک از قوانین و مقررات ما منعی برای سکونت افراد مجرد دیده نمی‌شود.

رفتارهای امروز ما ریشه در گذشته، افکار و احساسات ما دارند

اما بعد از بررسی قانون، برای فهم ریشه و علل همسایه‌آزاری با یک روانشناس صحبت کردم و از دید روانشناسی موضوع را به مباحثه گذاشتم.

دکتر احمد نیّری، روانشناس و استاد دانشگاه است. او در مورد اینکه ریشه همسایه‌آزاری چیست و از دیدگاه روانشناختی چه عللی را برای این نوع رفتار می توان عنوان کرد می‌گوید: به طور کل رفتارهای ما چه مثبت و چه منفی ریشه در گذشته، افکار و احساسات ما دارند. در واقع اینکه ما چه محتوایی را در کوله بار ناخودآگاهمان با خود حمل می‌کنیم، چه افکاری در ذهن ما تبدیل به یک الگوی فکری شده‌اند و در برخورد با موضوعات مختلف زندگی چه هیجاناتی در ما پدید می‌آید مشخص می‌کنند که ما چه رفتاری را بروز دهیم. همسایه‌آزاری یا به عبارتی در نظر نگرفتن حقوق دیگران و آسیب زدن به آنها در یک زندگی اجتماعی هم یک رفتار است که از این قاعده مستثنا نیست. در نتیجه اگر بخواهیم از دید روانشناسی به موضوع همسایه‌آزاری نگاه کنیم می‌توان علل آن را در سه محور جستوجو کرد. ناخودآگاهی که از گذشته حمل می کنیم، الگوهای فکری و سبک واکنش های هیجانی مان.

رفتار امروز، بازتابی از محتویات ناخودآگاه

خیلی از رفتارهای امروز ما ریشه در گذشته دارند، زمینه‌ساز این رفتارها در جایی از ذهن ما به نام ناخودآگاه نشسته‌اند که ممکن است هیچ‌گاه به یادشان نیاوریم اما این ناخودآگاه به شدت در رفتارهای امروزی ما بازتولید می‌شوند. فرض کنید مثلا اگر ما یکبار در سن 5 سالگی از طرف اطرفیانمان مورد تمسخر قرار گرفته باشیم و حس کرده باشیم که لازم است به نوعی این حرکت آن‌ها را تلافی کنیم یا به عبارت ساده‌تر حالشان را بگیریم، ممکن است همین رفتار در من 40 ساله در تعامل با همسایه کناری بازتولید شود. یعنی امروز جوری رفتار می‌کنیم که انگار قرار است حال کسی را بگیریم.

الگوهای فکری غلط و رفتارهای آسیب زا

ساختار مغز انسان به گونه‌ای است که ما به طور مداوم در حال فکر کردن هستیم و هیچ زمانی نیست که مغز ما خالی از فکر باشد، یک فکر وقتی که چندین و چندبار در ذهن ما تکرار می شود تبدیل به یک الگوی فکری می شود، حال مشکل آنجاست که خیلی از این فکرها از پایه غلط هستند و منشا و منبع درستی ندارند. مثلا فرض کنید که بارها اطرافیان برای شما قصه‌هایی گفته‌اند در مورد اینکه فلان همسایه‌ حق‌شان را خورده و به شما توصیه می‌کنند حواستان جمع باشد که «بخور تا خورده نشی». آنوقت این فکر تبدیل به یک اصل و الگو در ذهن شما می‌شود و  مثلا در جای پارک با اینکه به یک فضا بیشتر نیاز ندارید، اما ماشین را طوری پارک می‌کنید که فضای بیشتری را می‌گیرید و حقوق سایر ساکنین را در نظر نمی‌گیرید چون فکرتان این است که بخور تا خورده نشی!

احساسات خام، قوز بالا قوز

اما بخش دیگری از ماجرا برمی‌گردد به واکنش های هیجانی ما. اغلب ما در مقابل هر اتفاقی یک هیجان را در خود حس می کنیم، مثلا وقتی همسایه‌مان شارژ ماهیانه را به موقع پرداخت نکرده ممکن است احساس خشم کنیم، یا وقتی صدای ضبط واحد روبروی ما گوشخراش است ما احساس عصبانیت می‌کنیم. مغز انسان نیاز دارد که در زمینه “واکنش‌های هیجانی” آموزش ببیند و مهارت کنترل و بروز مناسب هیجان را داشته باشد، وقتی ما این مهارت را نداریم با واکنش های هیجانی نامناسب و خام خود معمولا اوضاع را پیچیده‌تر می‌کنیم و به قول معروف می شود قوز بالای قوز.

زندگی امروز نیازمند آموزش است

از نیری پرسیدم حال که سبب شناسی کردیم، باید برای حل این مشکل چه کرد؟ آیا روانشناسی نسخه ای برای این معضل دارد؟ می‌گوید: بله، انسان امروزی برای آنکه بتواند یک زندگی فردی و اجتماعی سالمی را داشته باشد نیازمند آن است که حداقل سه کار بکند، اول اینکه باید با مرور و کاوش در گذشته خود به علت بسیاری از رفتارهای امروزی خود پی ببرد. البته گاهی در انجام این واکاوی یک روانکاو می‌تواند کمک کننده خوبی باشد، دوم آنکه انسان امروزی نیازمند آموختن تفکر نقاد و تفکر خلاق است. تفکر نقاد یعنی اینکه افکار خود را به چالش بکشید و جلوی هر فکری یک علامت سوال بگذارید، ببینید این افکار از کجا ریشه گرفته‌اند و چقدر با واقعیت منطبق هستند و چقدر برای زندگی امروزی کارایی دارند. تفکر خلاق هم یعنی به الگوهای فکری با انعطاف بیشتری روبرو شویم و از افکار خشک دوری کنیم. تفکر نقاد و خلاق هر دو مهارتی هستند که مثل سایر مهارت ها نیاز به آموختن دارند. سوم اینکه مهارت کنترل و بروز مناسب هیجانات را باید بیاموزیم، انسان در دنیای امروزی نمی تواند با هیجانات خام دوران غارنشینی زندگی کند چرا که آن نوع بروز هیجان در دنیای امروز برای فرد فاجعه می‌آفریند. بنابراین بایستی بتوانیم هیجانات خام خود را صیقل دهیم و کنترل نحوه بروز آن را در دست گیریم. این نیز نیازمند آموختن مهارت کنترل احساسات است. در نهایت من فکر می کنم اگر ما بتوانیم به گذشته و علل رفتار خود آگاه شویم، افکار مناسب‌تری را جایگزین افکار نامناسب خود کنیم و شیر تنظیم هیجانات خود را در کنترل خود دربیاوریم، می توانیم امید داشته باشیم که زندگی فردی و اجتماعی بهتری را تجربه کنیم و آسیب های اجتماعی از قبیل همسایه آزاری را دیگر شاهد نباشیم.

باید از خودمان شروع کنیم

بعد از صحبت با علیزاده و نیّری، احساس کردم باید حداقل در رفتار خودم با همسایه‌ها بازنگری کنم، شاید رفتاری در من هست که باعث آزار و اذیت آن‌ها می‌شود و من از آن بی‌اطلاعم، شاید باید جلوی باورهای خودم در مورد آپارتمان نشینی یک علامت سوال بگذارم و با دقت بیشتری با آن‌ها فکر کنم. شاید من هم یک همسایه‌آزار باشم، بی آنکه بدانم.