زنان خاموش مشهدی در دل حادثه
عاطفه خوافیان
چند دهه از فعالیت زنان در مشاغل و در اجتماع میگذرد و زنان نیز همپای مردان پا در عرصههای مختلف گذاشته و چه بسا که در بسیاری از موارد پیشرفت قابل توجهی داشته و در همه زمینهها موفق عمل کردهاند.
شاید قبل تر دیدن بانویی که لباس نظامی بر تن دارد برای ما غیر قابل باور و یک شوخی به حساب آمده اما همانطور که شاهد هستیم شهر مشهد بنا به شرایط خاص محیطی، اکنون یک کلانتری مجزا و مستقل مختص بانوان همپای دیگر کلانتریها مشغول فعالیت هستند و انجام ماموریت میکنند.
زنان ظریف در حرفه با صلابت مردانه
شغل آتشنشانی یکی دیگر از مشاغل سختی بوده که همیشه آن را حرفهای مردانه دانسته اما طی دهههای اخیر با توجه به گستردگی فعالیت آتشنشانان در حوزههای مختلف حضور بانوان برای انجام ماموریتهایی زنانه نیاز شد و طی فراخوانی این سازمان نیروهایی را به صورت داوطلب تحت آموزش قرار داد.
اولین زنان آتشنشان
اولین بار در دهه فجر سال ۸۱،بنا به درخواست سازمان آتشنشانی حدود ۸۵ زن زن تحت آموزش داوطلبانه درآمده و پس از گذران دورههای آموزشی ۶ ماهه و انجام آزمونهای مختلف در صورت نیاز به ماموریت اعزام میشوند.
جو بد حاکم بر مشهد
در مشهد نیز اگر چه بانوان در این عرصه حضور مفیدی داشته اما بنا به شرایط خاص محیطی و جو مذهبی که بر این شهر غالب است همچنان این افراد تحت عنوان کارمند رسمی این سازمان محسوب نشده و اگرچه به صورت مستمر پیج شده و فعالیت میکنند اما هنوز اجازه حضور به صورت مستقل به بانوان مشهدی در این عرصه داده نشده و تحت عنوان نیروهای داوطلب به ماموریت ارسال میشوند.
ترس از مصاحبه
شاید رسمی نبودن این بانوان یکی از مهمترین دلایلی باشد که آنها به انجام مصاحبه جواب منفی داده و تنها در زمانی حاضر به صحبت پیرامون شغل خود شدند که به آنها قول دادیم تحت هیچ عنوانی اسمی از آنها در گزارش نیامده و به ناچار مجبوریم این رشادتها را بدون آوردن نام به تصویر بکشیم.
گذران دورههای سخت
یکی از زنان آتشنشانی که پس از ۸ سال فعالیت داوطلبانه در این سازمان همچنان نیروی رسمی نبوده در خصوص دورههای آموزشی پیش از خدمت میگوید: دورههای طی شده، شامل شش ماه دوره تخصصی، دوره کمکهای اولیه، نجات و امداد، نجات کوهستان و دورههای برق، گاز، ایمنی و تئوری حریق است. البته در حال حاضر نیز تمامی همکاران مشغول گذراندن دورههای خاص هستند. در ابتدای ورود همین شش ماه آموزش است، اما پس از آن دورههای تخصصیتر زمانهای متفاوتی میطلبد.
از او در خصوص نحوه پوشش بانوان در این عرصه و حرفه سوال کرده که او چنین پاسخ میدهد: ما در آتشنشانی سه دست لباس داریم؛ لباس فرمی که داخل ایستگاه آن را میپوشیم، یک لباس مخصوص رسمی داریم که در مراسم خاص از آن استفاده میکنیم که رنگ آن مشکی است و لباس عملیات که شامل اورکت، شلوار، چکمه و یک لباس کامل ایمنی که برای هر فرد مورد استفاده قرار میگیرد، دقیقا همانند لباس آقایان است تا ایمنی آتشنشان حفظ شود.
از او میپرسیم آیا ماموریتهای شما با کمک آقایان انجام میگیرد یا آتشنشانان زن مستقل عمل میکنند؟
هر دو نوع انجام میشود. هم به صورت ترکیبی با آقایان اعزام شده و هم به صورت گروههای انفرادی و جدا از آقایان به ماموریت میرویم.
به طور حتم بدن آتشنشانان باید از آمادگی کامل برخوردار بوده که این زن جسور مشهدی در این زمینه نیز توضیح میدهد: ما صبحها حدود 30 تا 45 دقیقه ورزش صبحگاهی داریم و دو ساعت هم مشغول فعالیت ورزشی هستیم. جدا از آنکه تمامی همکاران ورزشکار هستند. یکی از ویژگیهای این شغل آن است که باید آمادگی جسمانی فوقالعادهای داشته باشیم چرا که حادثه خبر نمیکند و هر آن ممکن است اتفاقی بیفتد. از این رو باید شرایط آرمانی جسمانیمان را حفظ کنیم.
شغلی شبهنظامی
از آنجا که ما شبهنظامی هستیم، از بدو ورود، درجه ما آتشنشان دوم بود و به مراتب درجات تغییر میکند؛ آتشنشان، سرآتشنشان و به بالا.
در ادامه از این بانوی مشهدی در خصوص ماموریتهایی که طی این چند سال انجام داده و نحوه برخورد مردم توصیحاتی خواسته و او ابراز میکند: اکنون که حدود یک دهه از فعالیت زنان در این عرصه میگذرد و مردم کمابیش با این حرفه و حضور ما آشنا شده اما در سالهای ابتدایی که به ماموریت میرفتیم، زیاد خوشایند نبود و برای مردم جای تعجب داشت چون با پدیدهای برخورد میکردند که قبلا وجود نداشت اما در حال حاضر با ما همیارو همکار میشوند.
چگونگی فعالیت
از او میپرسیم اعزام به ماموریت به چه شکل بوده و او تصریح میکند:در حیطه ما، کار مشخص شده است. از نظر رانندگی تمامی خانمها میتوانند هدایت یک خودرو را برعهده بگیرند، چه خودروهای سبک و چه سنگین، چون که دورههای آن را دیدهاند، اما برای هر ماموریتی که اعزام میشویم، کار هر فردی تقسیم میشود، نمیتوانم بگویم به طور خاص حتما هر فردی کار خاصی انجام میدهد. بنا بر نوع ماموریت، نوع فعالیت نیز تغییر میکند اما باید این نکته را در نظرگرفت که همچنان در شهر مشهد با اینکه سرآمد در خیلی حوزهها هستیم اما اجازه رانندگی و بسیاری دیگر از فعالیتها را نداشته و ماموریتهای ما بیشتر با همکاری اقایان صورت میگیرد.
حضور معلق و بلاتکلیف
او از فعالیت بلاتکلیف و معلق در هوای زنان در این عرصه گلایهمند است و تبیین میکند: اگرچه حدود ۹سال است در این عرصه فعالیت کرده اما هنوز کارمند رسمی این سازمان نبوده و تنها بیمهای که صامن امنیت ما بوده بیمه حوادث است و چه خوب میشود اگر امنیت آینده ما با بیمه خدمات اجتماعی تامین شده و از این طریق ضمانتی برای آینده خود داشته باشیم.
عدم تضمین آینده شغلی
بانوی دیگری از چگونگی ورود به آتشنشانی میگوید: از همان کودکی عاشق کمک کردن به مردم بودم و با بالا رفتن سن خود آرزوی آتشنشان شدن و کمک به دیگران را در سر میپروانم و اکنون حدود یک دهه است که با انجام هر ماموریت و نجات افراد به زندگی دلگرم شده و احساس بهتری نسبت به خود پیدا کرده و برای لحظاتی شاید ناملایمات مسئولان به بانوان آتشنشان را از ذهن دور شده و فراموش میکنم.
او میگوید: نحوه فعالیت ما بدین گونه بوده که در ایستگاهی مستقر نشده و به صورت ۲۴ ساعت در خانه آماده فعالیت و اعزام به ماموریت هستیم و پس از گذران ۲۴ ساعته حدود ۷۲ساعت نیز استراحت یا به اصطلاح آف هستیم.
به رسمیت شناخته نشدن این بانوان سبب شده است به محض شنیدن کلمه آتشنشان، تعدادی مرد را با لباسهای ضدحریق و کپسولهای اکسیژن تصور کنیم، بدون آنکه تصویری از یک بانوی آتشنشان در ذهنمان بنشیند، درحالیکه بانوان آتشنشان نقش مهمی در مأموریتها دارند.
استخدام نشدن بانوان آتشنشان،نبود ایستگاه آتشنشانی ویژه بانوان،نداشتن حقوق و مزایا،آشنا نبودن جامعه با بانوان آتشنشان مهمترین دغدغه بانوان این عرصه است.
یکی دیگر از گلایههای این زنان عدم صحبت در مورد آنها در جامعه بوده و همین عدم گفتمان سبب شده که خیلی از افراد با حضور زنان در این عرصه آشنا نبوده و آنهارا به رسمیت نشناسند.
واقعا تاکنون کدام سازمان و نهاد به دفاع از حقوق این شیرزنان در دل آتش برخاسته امید است به زودی این بانوان در سطح شهر مشهد به رسمیت شناخته شده و بنا به وعده و وعیدهای مسؤولان آتشنشانی برای ایجاد ایستگاه مستقل برای بانوان کمی تا حدودی از دغدغههای آنان رفع شود.