تتلیتی ها؛ یک شوخی که جدی شده است
صادق شیخی
شاید تا دو سه سال پیش، نام امیر تتلو یا تتلیتی ها آنچنان فراگریر نشده بود و هنوز هم سبک موسیقی او اعتنایی نمی شد. اما شواهد نشان می دهد که اوضاع تغییر کرده است.
امیر تتلو و هوادارانش موفق شدند با ثبت رکورد بیش از 18میلیون پیام برای یک پست در اینستاگرام، یک رکورد تازه برای خود ثبت کنند و مدل و خواننده زن معروف آمریکایی را پشت سر بگذارند؛ آن هم یک سلبریتی که مخاطبینی از سراسر دنیا وقایع و حواشی مربوط به او را دنبال می کنند و مدام از طریق رسانه های مختلف جهان دیده می شود.
درمقابل، تتلو تا قبل از مهاجرتش از ایران علی رغم حواشی زیادی که داشت، جدی گرفته نمی شد و حتی بسیاری، بخش بزرگی از دنبال کنندگان او در فضای مجازی را دروغین یا صرف افرادی کنجکاو و خالی از تعصب به وی می نامیدند.
او حتی در اولین کنسرت رسمی خود در ترکیه شکست خورد تا گفته های منتقدان و مخالفینش به واقعیت نزدیکتر شود.
اما اوضاع برای او که زمانی خواننده زیرزمینی بود و تلاش بسیار زیادی برای انتشار مجاز آثارش نیز داشت تغییر کرده است.
حالا او مروج یک فرهنگ عجیب و غریب یا بهتر است بگوییم ضدفرهنگ است و خیلی ها بخاطر او سبک زندگی خود را تغییر داده اند. تنها با یک پیام اینستاگرامی، میلیون ها هوادار برایش لایک و کامنت می گذارند و بریده های ترانه هایش تبدیل به جملات ماندگار در فضای مجازی می شود.
بنظر می رسد طرفداران تتلو که اکثرا نوجوان و جوان هستند، با چشمهای بسته تبدیل به پیروان او شده اند و از هیچ چیز ترس و واهمه این ندارند. به راحتی از عکس العمل والدین خود در حین شنید بخش های رکیک ترانه های او فیلم می گیرند و با خنده در فضای مجازی نشر می دهند یا از ترانه های او که در آن ها از الفاظ زننده ای استفاده می شود دابسمش می سازند.
او درحال شکل دهی به افکار و شخصیت بخش مهمی از نوجوانان و جوانان وطنی است و هرکدام نقش یک رسانه را برایش ایفا می کنند. تتلو در این راه چند ابزار مهم و کاربردی در اختیار دارد. اولا توانایی نوشتن بر اساس جریان امروز یعنی ساده، محکم و نافذ. دوما تفاوت سبک موسیقی و ترانه هایش با دیگران. سوما چارچوب شکنی که عموما مورد علاقه نسل امروز است و قدرترین ابزارش رسانه مجازی است که از آن طریق افکار خود را در قالبی جذاب به خورد نسل امروز می دهد. او برای مردمی که با خط قرمزهای پررنگ و طولانی خو گرفته و دارای چارچوب های اخلاقی مشخصیی هستند، بدون سانسور صحبت می کند و بنظر می رسد تکذیب و تکفیر او به محبوبیتش افزوده است.
واقعیت این است که او برای دیده شدن دست به هرکاری می زند و بسیاری از طرفدارانش نیز به واسطه او می خواهند دیده شوند. اگرچه حتی برخی حرکات او مورد سرزنش طرفدارانش هم قرار گرفته است. برای مثال وقتی تتلو تجاوز و قتل یک کودک 4ساله را به حجاب مرتبط دانست، بسیاری او را رد کردند و حتی از لسیت علاقه مندی خیلی ها نیز حذف شد.
او به فراخور زمان بر موج حوادث سوار می شود تا خودی نشان دهد. مثلا وقتی بازار رقابت های فوتبالی گرم است خود را مدعی پوشیدن لباس تیم ملی می داند و یا در کوران انتخابات ریاست جمهوری، با یکی از نامزدها دیدار می کند. تتلو حتی بر عرشه ناو جماران نیز قطعه ای با محتوای ارزشی اجرا کرده است که معلوم نیست با چه هدف و ضابطه ای به یک خواننده غیرمجاز چنین اجازه ای داده شد.
جامعه تتلوساز
دکتر مرجان علی قارداشی که یک روانشناس است در مصاحبه با ایسنا گفته است: «اساسا جامعه ما تتلوساز است. چنین افرادی سادهترین راه را برای دیدهشدن، رفتار ضد اجتماعی میدانند. مردم آنها را در فضای مجازی میبینند و این دیدهشدن به مرور برایشان جذاب میشود. اما از یک جایی به بعد دیگر اختیارشان از دست خودشان خارج میشود و دست مردم میافتد. به طور کلی ما یک گونه شخصیتی ـ نمایشی داریم که دوست دارند دیده شوند و برای شهرت همه کار میکنند. حتی خودشان را با سلبریتیهای خیلی مشهور مقایسه میکنند. این ویژگی شخصیتی ممکن است که در همه ما وجود داشته باشد اما اگر این ویژگی بخواهد خیلی زیاد در وجود ما سرکشی کند دیگر تبدیل به اختلال شخصیت میشود. تحلیل کردن یک انسان، فاکتورهای پیچیدهای دارد اما درمورد تتلو دو حالت وجود دارد. یا او از ابتدا شخصیت نمایشی داشته و مردم او را به اختلال روانی کشاندند یا اینکه او دارای اختلال بوده و پس از معروفشدنش این اختلال دیده شده است.»
او به این سوال که آیا این میزان خالکوبی روی بدن امیرتتلو طبیعی است؟ پاسخ داده است که: «خیر. این یکی از نشانههای اختلال شخصیت نمایشی است. تتلو فریاد میزند که مرا نگاه کنید! او همیشه بدنش را اپیلاسیون میکند، برنزه میکند و فریاد «مرا تماشا کن» سر میدهد. او برایند جامعهای است که جایی برای دیدهشدن نداشته است. آدمها با هم یکی نیستند. یکی برای دیدهشدن تلاش میکند که یک متخصص حرفهای شود، یکی دیگر رَپر! آنچه درباره تتلو مشخص است، فریاد مرا دیدن است.»
مشکل امیر تتلو چیست؟
این روانشناس افزوده است: «به طور کلی من او را شخصی میبینم که دارای اختلال بایپولار یا دوقطبی است. یعنی آدمهایی که زیاد حرف میزنند، کارهای عجیب و غریب میکنند و در شیدایی به سر میبرند. تتلو یک بار گفت که میخواهم فوتبالیست شوم و مگر من چه چیزی از دیوید بکهام کمتر دارم؟ یکبار خطاب به هوادارانش گفت که اصلا شما لیاقت من را ندارید و از همه شما بدم میآید. یکبار از لشگر سایبری امام زمان (عج) حرف میزند و … به این رفتارها دورههای شیدایی میگویند که فرد حرفهای عجیب میزند و حتی گاهی خودش را از دنیا منفک میکند. او حتی راجع به سیاست هم حرف میزند؛ از یک کاندیدا طرفداری میکند؛ میخواهد افشاگری سیاسی کند. خودش را درگیر مسئله حجاب میکند. یک روز مسلمان دوآتیشه میشود؛ یک روز فارغ میشود و … او هیچ خط فکری مشخصی ندارد.»
دکتر مرجان علیقارداشی همچنین معتقد است: «آدمهایی که تحت عنوان «تتلیتیها» هوادار امیر تتلو هستند در واقع پشت او قایم شدهاند تا خشم خود را نسبت به جامعه خالی کنند. اما در نهایت دوست دارم بگویم که گاهی ما آدمها به بیماری دیگران دامن میزنیم. جوانان ما یاد گرفتهاند که برای دیدهشدن دیوانگی کنند. تتلوها را مردم دیوانهتر میکنند»
من از «تتلو»ها میترسم
دکتر صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران و از چهره های سرشناس سیاسی نیز با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش نسبت به حواشی اخیز تتلیتی ها واکنش نشان داده و نوشته است:« از تتلوها می ترسم چون از خشونت بیزارم. چون خشون و نفرت سم دموکراسی است. نخستین بار«تتلو» ها را پنج سال پیش دیدم. مراسم تشییعجنازه «مرتضی پاشایی» بود. صدها هزار دهه شصتی و هفتادی آرام و در سکوت جنازه را تشییع میکردند. در چشمانشان آمیزه ای از بغض و کینه، گرهخورده با عصیان موج میزد. بیاختیار به یاد شعار دوران انقلاب بعد از کشتار هفده شهریورافتادم: «مشت گرهکرده ما فردا مسلسل میشود».
آن روزها نه اینستا بود، نه غول بی شاخ و دم فضای مجازی و نه عضویت چهل و پنج میلیون ایرانی در تلگرام. اما امواج حیرتآور «تتلو» ها در تشییعجنازه مرتضی پاشایی ایران را تکان داد.
بار دوم آنها را در ناآرامیهای دیماه نودوشش دیدم. اینباردیگرسکوت نکرده بودند. چند ماه بعد تب جام جهانی فوتبال کشور را در خود فروبرد. احساسات «تتلو» ها برای تیم ملی غریب بود. هیچکس دیگر را حاضر نبودند در میان خودشان بپذیرند. گویی تیم ملی فقط به آنها تعلق داشت.
هنوز تب فوتبال فروکش نکرده بود که «وحید مرادی» را در زندان کشتند. اگر یک نفر از کره مریخ بزرگداشت و تجلیل از وحید مرادی را در فضای مجازی میدید تصور میکرد یک اسطوره و قهرمان ملی ازمیانرفته. «تتلو»-ای بنام «مائده هژبری» که در فضای مجازی ویدئو رقصیدنش دستبهدست شده بود، در تلویزیون گریست که فریبش داده بودند و پشیمان است و تتلوها به حمایت ازش برخاستند. بعد سوختن «دخترآبی» تتلوها را بسیج کرد. بعد «تتلو»ی دیگری از طرفدارانش خواست که برایش دوازده میلیون کامنت بگذارند و پیروان هم لبیک گفتندو…
از صمیم قلب میخواهم اشتباه کرده باشم و به قول متخصصین آمار «هیچ رابطه معناداری» میان مرتضی پاشایی، حمایت از تیم ملی فوتبال، ناآرامیهای دی ماه نود و شش، وحید مرادی، مائده هژبری، دخترآبی، امیرتتلو و.. نباشد.
امیدوارم هیچ بغض و کینه و نفرتی در دهه هفتادیها و بهتدریج هشتادیها، نهفته نشده باشد و ترس من از آنها بیمورد باشد. آنها همه ارزشها، باورها، نُرمها و هنجارهای ما را پذیرفته باشند و تنها مشکل نسلیشان با ما آن باشد که عواطف، علاقه و احساسا تشان را نسبت به ما نمیدانند چگونه بروز دهند. برای آینده کشور امیدوارم اینگونه باشد و ترس من از تتلوها بیمورد بوده باشد.
ماجرای تتلیتی ها تبدیل به یک جریان و پدیده جدی و تاثیرگذار شده است و ما مثل همیشه با سرپوش گذاشتن بر موضوع، در حال فرار از آن هستیم.