اصولگرایان و رویایی به عنوان وحدت
علی روغنگران
اگر اصولگرایان در بستن یک لیست واحد برای انتخابات اسفند 98 بازهم به اجماع کلی نرسند و ناکام بمانند، رفته رفته دستیابی به یک وحدت کارآمد در جبهه اصولگرایی به رویایی دور از دسترس بدل میشود. البته وحدت کارآمد با آن لیست 30 نفره انتخابات مجلس دهم و یا کنارهگیری قالیباف به نفع رئیسی در انتخابات 96 متفاوت است. چرا که در وحدت کارآمد قرار نیست طیفهای مختلف برای امتیازگیری بیشتر از یکدیگر، اهرمهای فشار را علیه هم فعال کنند و یا قرار نیست چند صباحی پس از شکست انتخاباتی، با شعارهایی چون نواصولگرایی ساز جدایی را کوک کنند. این رویا آنجا دست نیافتنی به نظر می رسد که تحرکات انتخاباتی اصولگرایان در چندماه اخیر را رصد کنیم، تاکنون آنچه از جلسات نیمهمحرمانه، روندها و سازوکارهای نامعلوم و مبهم در شورای وحدت اصولگرایان به دست آمده، نشانی از یک وحدت کارآمد ندارد. با این وجود گویا اصولگرایان بیش از کارآمدی سازوکارهای وحدت، دل به بی رمقی و نارضایتی مردمی از جناح چپ بسته اند و شرایطی رقم خورده که به قول محمدرضا باهنر«زمینه و فضای رای اصولگرایان در جامعه فراهم است». فضایی که با تکیه بر آن برخی اصولگرایان با اعتماد به نفس کامل برای رقیب انتخاباتی خود کُری پیروزی می خوانند و سوی دیگر برخی چون باهنر با اطمینان می گویند در انتخابات اسفندماه از تهران دو لیست اصول گرا بیرون نمیآید. «حسن غفوریفرد» عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی نیز به تازگی گفته است: اطمینان دارم برای انتخابات دوم اسفندماه مجلس شورای اسلامی، اصولگرایان به لیست واحد در تهران میرسند.
سکوتی که در روزهای اخیر جبهه اصولگرایی را فراگرفته، اگرچه هنوز چشمانداز روشنی از اجماع اصولگرایان برای رسیدن به لیست واحد انتخاباتی به دست نمی دهد اما دستکم حاکی از این است که تلاشها برای دستیابی به وحدت نظر و ائتلاف انتخاباتی در جناح راست به حداکثر رسیده است. اما آیا تلاش حداکثری اصولگرایان اینبار و در شرایط فعلی میتواند قطار انتخاباتی جناح راست را -چنان که دبیرکل جبهه پیروان گفته است- با اتفاق نظر جمعی به یک وحدت و ائتلاف کارآمد و یک لیست واحد انتخاباتی برساند؟ پشتوانه این اطمینان خاطر چیست؟ آیا پشت پرده خبری در جریان است که شاخصین اصولگرا با قطعیتی بالا از یک لیست خروجی برای مهمترین پایگاه انتخاباتیشان روایت می کنند؟ آیا سکوت این روزها به همان یک لیست واحدی که روایت می شود ختم خواهد شد؟
پاسخ به هرکدام از این سوالات چندان روشن و قطعی نیست، اما با نگاهی به وضعیت حال و گذشته جناح راست، چینش مهرهها و تعاملات میان آنها، میتوان دریافت که گفتههای باهنر و غفوریفرد و اطمینان خاطرشان نسبت به لیست واحد اصولگرایان، یک بُعد و وجه کُریخوانی و بلوفزنی در بازیهای سیاسی دارد، چه آنکه شورای وحدت که سازوکار وحدتی اصولگرایان در انتخابات پیش روست هنوز نتوانسته در درون خود وحدت ساز باشد چه برسد به وحدت در کلان جریان اصولگرا. به موازات این سازوکار، تحرکات پراکنده ای در گوشه و کنار اردوگاه اصولگرایی دیده می شود، خاصه پایداری ها که هنوز هم معتقد به حضور با لیست مستقل هستند. اما در آن روی سکه این ادعا، می توان به تحقق حرف های باهنر و غفوری فرد اطمینان داشت و اصولگرایان واقعا با یک لیست وارد گود شوند اما سوال اینجاست که آیا لیست واحد یک لیست کارآمد خواهد بود یا از جنس لیستی است که در انتخابات مجلس دهم بسته شد، لیستی که بعدها مشخص شد چه تعداد آن نتیجه سهم خواهی بوده و چه تعداد مبتنی بر شایستگی های فردی و تخصصی و شایستگی کاندیداها بسته شده است. این احتمال آنجا قوی تر می شود که به اظهارات اخیر غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت رجوع شود که درباره خبرهای منتشر شده از دیدار این تشکل روحانی و جبهه پایداری گفته بود«به احتمال قوی ائتلافی فراگیر در جریان اصولگرایی شکل می گیرد و در صورتی که با جبهه پایداری به جمع بندی برسیم از همراهی آنها استقبال می کنیم و ائتلاف با این گروه دور از انتظار نیست.»
نگرانی از سکوت این روزهای اصولگرایان همانطور که پیشتر اشاره شد به همان لیست زرد رنگ«ائتلاف بزرگ اصولگرایان/ معیشت، امنیت و پیشرفت» در انتخابات مجلس دهم (اسفند 94) بازگردد. لیستی که تندروها، حامیان سابق احمدینژاد و به طور مشخص پایداریچیها (اعضای جبهه پایداری) حضور پررنگی در آن داشتند؛ و بعدها مشخص شد که وزن بالای پایداری، بهای ژست لیست واحد بوده، و به عبارتی اصولگرایان صرفا برای حفظ پرستیژ حزبیشان و با هدف ممانعت از انتشار لیست جداگانه جبهه پایداری، به حضور پررنگ آنان در لیست اصولگرایان تن دادهاند. همان لیستی که بعدها همان پایداری ها منتقدش شدند و گفتند اگر وارد آن نشده بودند شانس رای آوریشان بیشتر بود.
پربیراه نیست که بگوییم این بدترین سناریوی پیش روی جریان اصولگراست که در مذاکرات ساکت و پنهان، آن را دنبال کند. آنچنان که برخی براین اعتقاد باشند که هزینه ورود به انتخابات با لیستی مستقل از تندروهای اصولگرا بهتر از آن است که افرادی با نردبان اصولگرایی وارد پارلمان شوند که بعدها خودشان استخوان در گلوی این جریان شوند. چراکه همداستانی عقلا و میانه روهای اصولگرا با طیف تندروی این جریان و فراهم کردن فضای باز برای مانورآنها، حتی اگر برای جناح راست پیروزی انتخاباتی در مقابل رقیب به ارمغان آورد، قماری است بر روی حیثیت و آبروی اصولگرایی، که می تواند همچون تجربه احمدینژاد جناح راست را برای 4 سال دیگر بازهم دچار دردسر کند.