احزاب فقط در زمان انتخابات فعال میشوند
علی روغنگران
انتخابات و مشارکت سیاسی مردم یکی از رویدادهای سیاسی مهم در جوامع مردم سالار است که علاوه بر نماد دموکراسی و آزادی مدنی؛ شاخص و معیاری گویا از میزان مشارکت و همبستگی سیاسی یک کشور به شمار میرود. اما در جوامع مردم سالار آنچه به انتخابات معنا میدهد و اهمیت آن را دوچندان میکند، وجود احزاب سیاسی و نقش و جایگاه آنها در پویایی این رویداد مدنی است. با این حال این روند در ایران اینگونه پیش نمیرود و مشارکت بالای مردم برای احزاب و جریانهای سیاسی فقط محدود در یک زمان خاص شده است. این حضور و مشارکت تا قبل از انتخابات مهمترین اصل و دغدغههای احزاب موجود در ایران است اما درست بعد از انتخابات، منتخبان مردم همه چیز را از یاد میبرند. انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ماه سال جاری به جرات مهمترین یا یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی کشور است و جریانهای سیاسی برای حضور بهتر و قدرتمندتر در این انتخابات درصدد برنامهریزی هستند. از طرف دیگر در این شرایط فشارها به حداکثر رسیده و اینکه مشارکت مردم در انتخابات در چه حدی باشد قطعا از این شرایط سخت و دشواری که مردم در آن قرار دارند تاثیر خواهد پذیرفت. حضور مردم در انتخابات سال جاری میتواند مسیر را به سمت بهتری تغییر دهد. بهنظر میرسد آنچه در مشارکت مردم تاثیرگذار است، فقط به تغییر شرایط اقتصادی و یا تغییر رویکرد و استراتژی و یا گفتمانسازی نیست بلکه باید شرایط به گونهای در جامعه فراهم باشد که مشارکت مردم همیشه و در هر زمانی مهم باشد، نه اینکه فقط در ایام انتخابات مورد توجه قرار گیرد. قطعا مشارکت سیاسی مردم در بعد از انتخابات به شکل دیگری خواهد بود و همانگونه که نظریهپردازان و جامعهشناسان میگویند همراهی مردم در برنامهها و استراتژیها، دنباله همان مشارکت سیاسی است که این امر اعتماد مردم را میطلبد. کاهش اعتماد و امید جامعه مسئلهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و باید برای حل این مشکلات چارهاندیشی کرد. لذا جریانها و احزاب سیاسی باید این مهم را مد نظر قرار دهند تا باز هم از حمایت سرمایه اجتماعی خود بهرهمند شوند.
بنابراین وقتی مردم احساس میکنند حضورشان فقط معطوف به یک رای بوده و دیگر به آنها در تصمیمگیریها، تصمیمسازیها، اجراها و نظارت، ارجاعی نمیشود دلسرد میشوند. همچنین وقتی میبینند به نیازهای روزمره و حقوق شهروندیشان توجه نشده دلسرد میشوند. درواقع در نظام سیاسی و حزبی ما ساختارها باید به گونهای تعریف شود که فعالیت مردم مستمر باشد و حضور آنها فقط در حد انتخابات نباشد. نظامهای سیاسی بر پایه اعتماد عمومی و اراده مردم استوار میشوند و استمرار و اقتدار آنها وابسته به مشارکت و دخالت مردم است. این مشارکت در قالبهای مختلفی شکل میگیرد؛ از جمله شرکت مردم در انتخابات و همهپرسیها و حساسیت نسبت به نوع جریان امور در کشور. در جوامع مدرن این مشارکت در قالب احزاب سیاسی و نهادهای اجتماعی هدایت میشود. اما متاسفانه احزاب در ایران به مثابه ماشینهای برگزاری انتخابات ایفای نقش میکنند به نحوی که معمولاچندی قبل از هر انتخابات نمایندگان خود را معرفی و از مردم تقاضای رای میکنند. درواقع رشد قارچگونه احزاب در ایران نشات گرفته از تعریف نادرست از فعالیت حزبی است. مردم و حتی شخصیتهای سیاسی تا به امروز متوجه این موضوع نبودهاند که حزب علاوه بر شرکت در انتخابات باید در سالهای حدفاصل دو انتخابات نیز به تبیین نظریهها، تعریف مفاهیم، نقد رویکرد موجود و ارائه راهکار علمی و عملی منسجم بپردازند. بنابراین تعدد احزاب در ایران تنها به دلیل شرکت در انتخابات است و اگر چنین نبود، در تمام این سالها باید شاهد ارائه یک مانیفست روشن از احزاب موجود بودیم. چرا که تعدد احزاب لزوما به معنای توسعه سیاسی نیست بلکه کیفیت احزاب مهم است. در کشور ما کارکرد احزاب در انتخابات بیش از آنکه مبتنی بر حزب باشد، با شخصیتها پیش میرود و حتی اگر مردم به یک فهرست مشترک رای بدهند، معمولا به درخواست یک شخصیت مورد پذیرش اعتنا کردهاند. با این تفاسیر روشن میشود که انتخابات در ایران شخصیتمحور و نه حزبمحور پیش میرود و این میتواند در بلندمدت سلایق فردی را جایگزین اندیشه سیاسی کند. از این رو لازم است که به جای تعدد احزاب و کمیت، قدری هم در کیفیت آنها تامل کنیم. احزاب سیاسی با توجه به جایگاهی که در جوامع مدنی دارند، نقش مهم و تعیین کننده در انتخابات دارند، زیرا احزاب به نوعی برآمده از جوامع مدنی هستند و درواقع در بطن مدنیت مدرن معنا مییابند و از دیگر سو عاملی تقویت کننده و بستری برای مدنیت به شمار میآیند. در همین راستا احزاب و جریانهای سیاسی در کشور ما نزدیک ایام برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و همچنین انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، فعالیتشان در کشور پررنگتر میشود. به رغم پویایی احزاب در ایام انتخابات، اما برخی کارشناسان، ادعا میکنند که احزاب در ایران هنوز از جایگاه واقعی خود فاصله دارند. این کارشناسان معتقدند: احزاب در ایران تلاش نمیکنند که به عنوان سازمان طبقاتی اقشار یا طبقات خاص عمل کنند. در حالی که در کشورهای پیشرفته، حزب؛ سازمان طبقاتی یک طبقه خاص اجتماعی- اقتصادی و بیانگر تمایلات سیاسی آن طبقه است. در ایران اما احزاب نه به عنوان یک سازمان طبقاتی که پوپولیسم محور هستند و میخواهند نماینده همه اقشار باشند و از جانب همه حرف بزنند. درواقع احزاب در ایران کارکردهای واقعی خود را ندارند. با توجه به مواردی که اشاره شد، به نظر می رسد که تحزب به معنای واقعی در کشور ما رخ نداده است. این یعنی نهادینه نشدن تحزب و تشکلهای سیاسی در کشور که این امر آسیبهایی را به ویژه در بزنگاههای انتخاباتی به کشور وارد میکند؛ آسیبهایی چون اقبال دورهای مردم به جریانهای سیاسی اصلی که به جای اتکا بر برنامه و اهداف سیستمی، به افراد و چهرههای سیاسی وابسته هستند. بنابراین تا زمانی که توسعه سیاسی و تحزب به معنای واقعی در کشور رخ ندهد جریانها و احزاب سیاسی نه تنها جدی گرفته نمیشوند بلکه در درازمدت مردم نسبت به آنها بیاعتماد میشوند.